شماری از کشورها و نهادهای کمک کننده، از توافقنامه صلح بین دولت و حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار استقبال کردهاند.
این توافقنامه روز پنجشنبه اول میزان امضا شد. این سند پس از امضای اشرف غنی و گلبدین حکمتیار نافذ خواهد شد.
سفارت امریکا در کابل میگوید از این توافقنامه به عنوان یک گام رو به جلو برای پایان دادن مسالمت آمیز جنگ در افغانستان استقبال میکند.
در اعلامیه سفارت امریکا آمده: "امریکا به حمایت خود از روند صلح به مالکیت و رهبری افغانستان که منجر به توقف خشونت و منازعه از سوی مخالفین مسلح دولت، قطع روابط با گروههای تروریستی و پذیرفتن قانون اساسی افغانستان، به شمول محافظت از حقوق زنان و اقلیت ها گردد، ادامه میدهد."
هیأت معاونت سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما) نیز خوشبینی و حمایت خود را از امضای این توافقنامه اعلام کرده است.
سفارت انگلیس در افغانستان نیز توافقنامه صلح بین دولت افغانستان و حزب اسلامی را یک گام مثبت خوانده و گفته منتظر تطبیق کامل آن است.
با این حال، این موضع گیری ها همه واکنش هایی نیست که درباره توافق صلح میان حزب اسلامی و دولت، نشان داده شده است.
روز پنجشنبه همزمان با امضای این توافقنامه، مناطقی از کابل، شاهد حضور سنگین نیروهای امنیتی بود.
در پارک شهر نو ده ها نفر اقدام به راه اندازی اعتراض با حمل شعارهای تند علیه آقای حکمتیار، امریکا و حکومت کردند.
در شبکه های اجتماعی و رسانه ها هم مردم و ناظران، با اشاره به عقبه سیاسی و نظامی حزب اسلامی و رهبران این حزب، واکنش های منفی نشان دادند و از نتایج و عواقب این توافقنامه ابراز نگرانی کردند.
با این حساب، به باور کارشناسان، این واکنش ها نشان می دهد که بازگشت آقای حکمتیار به سیاست و دست کشیدن وی از فعالیت های مسلحانه و خشونت بار، برای هریک از طیف های سیاسی و اجتماعی در افغانستان و جهان، پیام ها و پیامدهای متفاوتی دارد و این همان چیزی است که موجب برانگیختن اعتراضات شدید یا استقبال های محتاطانه از این رویداد شده است.
در قدم اول، انکار نمی توان کرد که صلح با یک جریان مسلح مخالف دولت که آشکارا برای براندازی نظام می جنگید، در کشوری که سال هاست برای صلح تقلا می کند، یک خبر مثبت و امیدبخش است.
تفاوتی نمی کند که جانب مقابل این مصالحه گلبدین حکمتیار باشد یا یکی دیگر از رهبران گروه های مسلح مخالف دولت.
شاید روزی اگر صلح با طالبان نیز جامه عمل بپوشد، شاهد حضور رهبران آن گروه در سیاست باشیم. در آن زمان نیز واکنش های مثبت و منفی فراوانی را شاهد خواهیم بود؛ بدون آنکه کارکردهای مثبت این اتفاق را بتوان نادیده گرفت.
از این منظر، شاید حق با استقبال کنندگان و حامیان توافق با حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار باشد؛ اما از آنسو، این نگرانی هم به سهم خود مهم است که آیا حکمتیار نیمه دوم دهه ۹۰ با حکمتیار دهه ۷۰ و ۸۰ خورشیدی، تفاوتی دارد یانه.
بسیاری از مردم هنوز پیام مسموم و سرشار از نفرت آقای حکمتیار که سه سال پیش در یکی از مناسبت ها بر علیه شیعیان افغانستان صادر شد را فراموش نکرده اند.
او در آن پیام، از آنچه اعطای حق حاکمیت بر سرنوشت خود به «اقلیت ها» خواند و تبدیل دایکندی به ولایت و اداره امور ملکی و نظامی سرزمین های مرکزی کشور به هزاره ها را به عنوان نمونه هایی از تلاش برای فدرالیزه کردن افغانستان یاد کرد، به شدت و با زبانی تند و گزنده انتقاد نمود و در ضمن آن، شیعیان افغانستان را به شدت تهدید کرد.
حتی همزمان با امضای توافقنامه صلح با حزب اسلامی نیز یکی از هواداران و اعضای حزب اسلامی، طی سخنرانی در همایشی در کابل گفت که بازگشت او به سیاست، موجب تضعیف هواداران فدرالی شدن افغانستان خواهد شد.
با این حساب، باید به نگرانی هایی که در این زمینه وجود دارد نیز توجه کرد؛ بدون آنکه نسبت به جوانب مثبت این رویداد، بی اعتنا بود.
به مردمی که در طول ۴۰ سال گذشته همواره زخم خورده، درد کشیده، رنج برده و مصیبت دیده اند، باید حق داد که در این باره نگرانی های مشروع خود را بیان کنند و از امضا کنندگان این توافقنامه، انتظار داشته باشند که به این نگرانی ها اعتنا و عنایت کنند و به آنها پاسخ اقناعی و اطمینان بخش بدهند.