تاریخ انتشار :چهارشنبه ۲۵ عقرب ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۰۱
کد مطلب : 32783
نیم نگاهی به امضای پیمان راهبردی میان افغانستان وآمریکا
مخالفان پیمان استراتژیک، امضای این معاهده را نه تنها موجب تقویت وتأمین صلح درافغانستان، بل عامل بی ثباتی وناامنی درداخل وافزایش تنش درروابط افغانستان با همسایگان ودارای پی آیندها منفی وناگوارمتعددی برای امروز وفردای مردم، نظام سیاسی وآینده این کشورمی شناسند.
درپی تصمیم خروج نیروهای نظامی ناتو از افغانستان تا سال دوهزارو چهارده میلادی ، پروسه بدیل وجایگزین برای تأمین صلح وامنیت درافغانستان آینده ، امضای پیمان استراتژیک میان دو کشور افغانستان وآمریکا مطرح شد .انتشار این خبر درداخل جامعه افغانستان، ونیز کشورهای منطقه وپیرامون افغانستان، بازخوردهای متفاوت داشت؛ برخی نیروها ونهاد های داخلی ازجمله اکثریت اعضای پارلمان افغانستان ونیز کشورهای همسایه افغانستان، امضای این پیمان رابه زیان افغانستان انگاشتند. گروه ها وکتله های سیاسی دیگری ازجمله حکومت وشخص حامد کرزی ریس جمهور افغانستان، امضای این معاهده را درجهت صیانت افغانستان از تجاوزات ومداخلات همسایگان، وهمچنین سرکوب مخالفان داخلی وتأمین امنیت، به سود افغانستان ارزیابی کرده وبه دفاع از آن برخاستند، ودر همین راستا وبرای آن که خلاء مخالفت پارلمان افغانستان با این موضوع ، پرشود، دولت افغانستان به تشکیل مجلس عنعنوی وسنتی افغانستان ( لوی جرگه ) اقدام کرد ه است، تا شاید ازاین طریق بتواند، برای امضای پیمان یادشده ، مشروعیت سیاسی وملی دست وپاکند.
گذشته از این نقیصه که معلوم نیست محتوا ومتن کامل ونهایی این معاهده همان است که توسط رسانه ها انتشار یافته ویا متن واقعی غیراز این است. چنین امری، موجب دشواری تحلیل وارزیابی دقیق این موضوع می گردد، با این وصف، کلیت امضای چنین پیمانی می تواند مبنای نقدوبرسی قرارگیرد، چنان که، موافقان ومخالفان این پیمان، با تکیه بر اصل امضای چنین پیمانی، بی تفاوت ننشسته وازمجاری گوناگون به ابراز نظر پرداخته وره آوردها وپی آیندهای آن برای افغانستان را به تحلیل نشسته اند.
این نوشتار، با استمداد از داده ها واظهارنظرهای هردو طیف مخالفان وموافقان ، در یک نگاه کلی وتحلیلی به هردوسوی مثبت ومنفی امضای این پیمان از منظر منافع ومصالح کلان وبلند مدت مردم وجامعه افغانستان نگریسته وشفافیت هرچه بیشتراین موضوع درفهم عامه مردم افغانستان را درچشم انداز خویش قرار داده است.

دیدگاه موافقان پیمان استراتژیک
موافقان امضای پیمان استراتژیک بین افغانستان وامریکا ، به دلایلی تمسک می جویند که عمدتا به تأمین امنیت افغانستان در بلند مدت، وتوسعه وانکشاف این کشور درساحت های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، واجتماعی در پر تواستقرار امنیت بر می گردد. مهمترین دلایل موافقان را بدین سان می توان بیان کرد:
1- دربعد داخلی ، نیروهای نظامی وپولیس افغانستان، به تنهایی قادر به تأمین امنیت در افغانستان نبوده ودرمدت زمان اندک در برابر نیروهای مخل امنیت ومخالفان دولت، زمین گیر خواهند شد. پس باید که افغانستان درکنارشریک مطمین ونیرومندی قرارگیرد تا ازاین طریق برمشکلات امنیتی فایق آمده وکاستی های ارتش ونیروهای نظامی خود را جبران کند.
2- حفظ استقلال وصیانت ازمرزها وتمامیت ارضی افغانستان، ازتوان وظرفیت نیروی نظامی این کشور بیرون است، امضای پیمان استراتژیک سبب می شود همسایگان افغانستان چشم طمع ازافغانستان برگیرند ودر امور این کشور مداخله نکنند.
3- با توجه به آسیب دیدگی بنیادهای اقتصادی وازکار افتادن منابع داخلی، حکومت افغانستان، قادر نیست هزینه های روزمره نیروهای نظامی خود، همچون پرداخت معاش وسایر نیازهای جاری ارتش را تأمین کند، چه رسد به کارهای مهمتری چون ساختن قرارگاههای مورد نیاز، خرید امکانات وتسلیحات پیشرفته نظامی وامروزی وتجهیز ورساندن توان دفاعی این نیروها درسطح قابل رقابت با کشورهای همسایه . امضای معاهده با ایالات متحده امریکا موجب می شود، بخش قابل توجه از هزینه های ارتش افغانستان ازسوی دولت امریکا تأمین گردد.
4- افغانستان به دلایل گوناگون، تا مدت زمان طولانی، نیازمند حمایت خارجی است، امضای پیمان استراتژیک، گرچه ازیک سوی، زمینه حضورتعداد معین ومعدود ازنظامیان ومستشاران نظامی خارجی رافراهم می آورد، اماازسوی دیگر، تمامی فعالیت های آنان اعم از نظامی وغیر نظامی، در چارچوب خاص قانونمند می شود و ازهرنوع رفتار خودسرانه جلو گیری به عمل می آید.
5- پیمان راهبردی میان آمریکا وافغانستان، باعث افزایش هیمنه وپرستیژ افغانستان دربرابر همسایگانی می گردد که هماره از ناتوانی وضعف نظامی افغانستان، سوء استفاده کرده ومنافع وامنیت این کشور رافدای منافع ومصالح خود کرده اند، ازاین سبب، ره آورد روانی وتآثیرات مثبتی که امضای این پیمان درجهت تعدیل روابط وتعامل افغانستان با کشورهای دیگر خواهد داشت، نبایدازدید و نظرمردم وآگاهان، پنهان بماند.
6- ارتش افغانستان افزون بر آن که فاقد تجربه کافی است، به دلیل ضعف پایه های سیاسی اجتماعی حاکمیت، انگیزه واراده ی لازم برای ماندن در ارتش ودستگاه نظامی وجنگیدن با مخالفان حکومت واحیانا دفاع ازاین کشوردربرابر تجاوزات خارجی راندارد. این کاستی تاحدزیادی با احساس وجود حامی وپشتیبان قدرتمند جهانی چون آمریکا برطرف خواهدشد، وانگیزه روحی برای ماندن واعتماد به آینده روشن، در ارتش ونیروهای نظامی افغانستان، پدیدار خواهد شد.

دیدگاه مخالفان پیمان راهبردی امریکا وافغانستان

مخالفان پیمان استراتژیک، بارد ادله موافقان، امضای این معاهده را نه تنها موجب تقویت وتأمین صلح درافغانستان، بل عامل بی ثباتی وناامنی درداخل وافزایش تنش درروابط افغانستان با همسایگان ودارای پی آیندها منفی وناگوارمتعددی برای امروز وفردای مردم، نظام سیاسی وآینده این کشورمی شناسند. مهمترین ادله این گروه دردو ساحت پی آمدهای داخلی وخارجی راچنین می توان برشمرد.

الف- پی آمدهای داخلی :
1- ملت افغانستان، درهماره تاریخ خود نقش آفرین بوده ونه تنها تاریخ خود، بل تاریخ منطقه وگاه سرنوشت دنیا را تغییرداده ورقم زده است. نمونه های مقاومت دربرابر امپراطوری انگلیس، و جهاد رهایی بخش در برابر ارتش سرخ شوروی، که فر آیند آن درهردو مورد، فروپاشی امپراطوری های یادشده بود، ازنمونه های شفاف وروشن اثبات این مدعاست. این درحالی است که، امضای پیمان استراتژیک، به مفهوم تحت الحمایه قرار گرفتن افغانستان درساحتهای سیاسی ونظامی بوده واستقلال افغانستان رازیر سؤال می برد، وغیرت وعزت مردم مسلمان افغانستان را خدشه دارمی سازد و نقض غرض ونابودکردن آ رمان های ملیون ها شهید، معلول، مجروح وآواره ی راه استقلال وسربلندی افغانستان به شمار می آید.
2- پذیرش این پیمان ازجانب افغانستان، درحال حاضرمایه سلب اعتماد مردم افغانستان به رهبران سیاسی ودولتمردان برسر اقتدارمی گردد، ودرآینده، هماره دیواربلندی از بی اعتمادی بین مردم ورهبران سیاسی، بنا می گردد، چه این گمانه پدید می آید که این رهبران درمسایل داخلی وخارجی، نه درفضای آزاد ومنطبق با منافع ومصالح افغانستان، بل، درچهارچوب مواد این معاهده وناظر به منافع طرف دیگرپیمان، تصمیم خواهند گرفت.
3- دراین پیمان توان واقتدار دو طرف معاهده، نا متوازن است، که در نتیجه ودردرازمدت، طرف مقتدر می تواند تمامی خواسته ها ومنافع خودرا - حتا اگرهم به ضررجانب مقابل باشد- برطرف ضعیف بقبولاند.
4- حضور دهها هزار نیروی نظامی کشورهای عضوناتو ودولت امریکا در افغانستان به غرض آوردن امنیت وصلح در این کشور درمدت بیش از یک دهه، شاهد روشن وانکار ناپذیر این واقعیت است که صلح وامنیت دریک کشور، فر ایند درونی وملی است ونه پروسه وارداتی وبرون جغرافیایی. چه اگر جز این بود، افغانستان کنونی ازبحران ونا امنی عبورمی کرد، ومردم افغانستان شاهد گسترش نا امنی، ترور منظم وحساب شده رهبران سیاسی مخالف با تروریسم، بیکاری وافزایش بی اعتمادی وفاصله میان دولت ومردم افغانستان، ونیز افزایش مواد مخدر وقاچاق آن درسطح منطقه ودنیا نمی بودند.
5- امضای پیمان راهبردی، مستلزم احداث پایگاههای نظامی ازسوی دولت امریکا واستقرار تجهیزات و تسلیحات پیشرفته دربخش های ازخاک افغانستان ـ حسب تشخیص مقامات نظامی امریکا- است .اگراین تجهیزات دراختیار نیروهای افغانی قرار گیرد وهزینه هایی که صرف اسقرار نظامیان ومستشاران امریکایی می شود، صرف بالا بردن سطح آموزش نیروهای ارتش وپولیس افغانستان گردد افزون بر این که توان دفاعی وامنیتی نیروهای افغانی افزایش یافته وکامل می گردد، و این نیروها، خود به تدریج، قادر به تأمین امنیت افغانستان خواهندبود، کمتر ین مخاطره وتنش داخلی وخارجی برای افغانستان را درپی نمی آورد.
6- امضای پیمان استراتژیک، نوعی پیام تحقیر وعدم کفایت نیروهای نظامی افغانستان را به همراه دارد، امری که تحمل وپذیرش آن ازسوی آن شماراز نظامیان وصاحب منصبانی که عرق ملی، مذهبی دارند، سخت ودشواربوده وباعث یکی ازدوپی آمد خواهدشد، یا ازدست دادن انگیزه، خروج ازارتش وعزلت گزینی، ویا پیوستن به صف مخالفان حکومت افغانستان، بدانسان که درزمان حکومت خلق وپرچم این ماجرا پیش آمد، نگاه دوباره به معاهدات دوستی افغان شوروی، وپیمان دفاعی بین دوکشور درزمان حکومت کودتاگران مارکسیست، و رویداد های پس از آن، می تواند تجربه ارزشمند ودرخور تأمل برای حاکمان امروزی به حساب آید.
6- معاهده افغانستان وامریکا ازمنظر دیگر نیز می تواند نا امنی هارا گسترش دهد وموضع مخالفان حکومت را حق نشان دهد واستوارتر بسازد، بدین معناکه مهمترین شعار ودست آویزمخالفان حکومت افغانستان درشرایط کنونی - که بدان وسیله می توانند داو طلبان انتحاری وسربازان فدایی ، جلب وجذب کنند - جنگیدن با حکومت دست نشانده اجانب وحضور نیروهای اشغالگر کفر، در سرزمین مؤمنان ومسلمانان است، کاری که با صریح آیات واموزه های قرآنی سازگارنیست، چه درتفکردیانت اسلامی، نامسلمانان نمی توانند برمؤمنان ومسلمانان تسلط داشته باشند ومقدرات آنهارا به دست بگیرند، امضای پیمان راهبردی، این ادعا وشعاررا عینیت می بخشد وچنین می نمایاند که مقدرات دولت وجامعه افغانستان، رسما تحت سلطه واداره بیگانگان قرار گرفته ودرفر آیند آن ، داو طلبان بیشتری به صف مخالفان می پیوندد وبحران ونا امنی در افغانستان بیش ازپیش گسترش وافزایش خواهد یافت.

ب- پی امدهای خارجی :
نمونه های بسیار تاریخی ومعاصر وجوددارد که نشان می دهد، نوع نگاه وتعامل یک کشور با همسایگانش تأثیر انکار ناپذیر وگسترده برانکشاف سیاسی، اقتصادی وامنیتی آن دارد، واقعیت سه دهه تاریخ معاصرافغانستان یکی از این شواهد است، گذشته از واقعیت بسیار مهم اصل اعتمادسازی وحسن همجواری درروابط کشورها، افغانستان کنونی، از شرایط ویژه ای بر خوردار است، و به دلایل مختلف؛ همچون؛ ویرانی زیربناهای اقتصادی، نیازمندی به انرژی های گوناگون، محاط بودن به خشکی، نیازبه استفاده ازخطوط ترانزیتی کشورهای همسایه، حضور ملیونها تبعه افغانستان درکشورهای همسایه ، نیاز دوچندان به مناسبات وتعامل دوستانه ومبتنی بر اعتماد با همسایگان خویش دارد. این درحالی است که بی تردید، امضای معاهده امریکا وافغانستان روابط افغانستان با همسایگان او را شدیدا لطمه می زند واین کشوررا درسراشیب نزاع وچالش با همسایگان قرار می دهد، مخصوصا با کشورهای همسایه ی که مناسبات خصمانه با امریکا دارند.

نتیجه :
براساس آنچه آمد، می توان نتیجه گرفت که امضای پیمان راهبردی میان افغانستان وامریکا، به سود مردم وجامعه افغانستان نبوده ودولت مردان افغانستان به جای روی آوردن به این نوع مکانیسم های دفاعی وامنیتی، می توانند درعین حفظ روابط دوستانه با دنیا وجلب کمکهای آنان، خود به مدیریت بومی وداخلی مسایل کشور خود پرداخته و با تکیه به سرمایه های انسانی واعتمادسازی میان ملت ودولت افغانستان، واستفاده ازرفیت های گسترده ی ایمان ، صبوری، عزت خواهی وسخت کوشی مردم افغانستان بر مشکلات فایق آمده وبحران کنونی افغانسان را پایان ببخشد.

پیشنهاد :
کسانی که با امضای پیمان راهبردی میان افغانستان وامریکا مخالف اند، راهکاردیگری را پیشنهاد می کنند، مبنی بر این که ؛ بدون شک، امضای پیمان راهبردی، مستلزم احداث پایگاههای نظامی ازسوی دولت امریکا واستقرار تجهیزات و تسلیحات پیشرفته دربخش های ازخاک افغانستان – حسب تشخیص مقامات نظامی امریکا- است .اگراین تجهیزات دراختیار نیروهای بومی و افغانی قرار گیرد وومیلیارد ها دلارهزینه ای که صرف اسقرار نظامیان ومستشاران امریکایی در افغانستان می شود، برای بالا بردن سطح آموزش نیروهای ارتش، پولیس ونهادهای امنیتی افغانستان گردد، افزون بر آن که، توان دفاعی وامنیتی نیروها ی افغانی، تدریجا تاسرحد خود کفایی افزایش یافته وازوابستگی بیرونی وحمایت خارجی، بی نیاز می گردد، کمتر ین مخاطره وتنش داخلی وخارجی برای افغانستان، نیز به بار نخواهد آمد.





نویسنده: آیت الله سید محمود هاشمی
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)- کابل
https://avapress.net/vdcc1mq1.2bqi48laa2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما