موافقت نامه توسعه بندر چابهار ایران، گرچه به منظور دست یابی هندوستان به بازار آسیای میانه طرح ریزی و اجرا می شود، ولیکن دست یابی افغانستان به این بندر گامی بسیار مهمی در راه رهایی تجارت افغانستان و رها شدن از فشارهای سیاسی پاکستان به حساب می آید و فرصت بسیار مغتنمی برای تاجران افغانستان بوجود می آورد که دهلیز وسیعی در تجارت خود با دنیا باز کنند و با کمترین فشار سیاسی به داد و ستد بپردازند.
وقتی تاریخ تجارت افغانستان از طریق بندر کراچی در طول سالیان گذشته مورد تحلیل قرار می گیرد تجارت از این بندر جز توهین، تحقیر و وابستگی به پاکستان و تحمل فشارهای سیاسی به بار نیاورده است. تاجران افغانستان در سالیان گذشته ریسک بسیار بزرگی می کردند تا اموال تجارتی خود را از بندر کراچی صادر یا وارد کنند. بندر کراچی برای تجارت افغانستان نه تنها زمینه ی ارتباط درست همسایگی را به همراه نیاورده است که همواره همراه با وابستگی و اعمال فشار دایمی از سوی پاکستان بر افغانستان بوده است.
شاید این فشارهای دایمی بود که حکومت افغانستان در پانزده سال گذشته تلاش های مستمری به خرج داد تا از میزان وابستگی کشور به پاکستان بکاهد و بدیلی برای تجارت پیدا کنند. قدم های اولیهای در زمان حکومت کرزی برداشته شد و حکومت هندوستان با کمک های وسیع خود برای توسعه این راه مهم تجارتی به بازسازی و نوسازی جاده های منتهی به مرز ایران تلاشهای فراوانی به خرج داد و خطرات بی شمار جانی و مالی را به جان خرید.
راه دلارام – زرنج برای مردم افغانستان و هند همواره با خاطرات تلخ از دست دادن مهندسان هندی همراه است. هر وقت از این راه یاد می شود، این نکته نیز در ذهن ها خطور می کند که خون فرزندان بی گناه هندی در توسعه این راه ریخته شده و پیوند عمیق دوستی میان دو کشور هند و افغانستان را بیش از پیش استحکام بخشید.
توسعه بندر چابهار با حضور دو رئیس جمهور افغانستان و ایران و نخست وزیر هندوستان، یک نقطه عطف بسیار بزرگی برای مردم افغانستان و به خصوص برای تجارت افغانستان است. متاسفانه آنچه در طول سالیان گذشته مردم افغانستان شاهد بودند تحمیل خواسته های ناصواب و ناموجه سیاسی پاکستان از طریق بندر کراچی بر تاجران و حکومت افغانستان بوده است.
حکومت افغانستان در سالیان اخیر هیچ گاهی رابطه گرم و بی اصطکاکی را در روابط خود با پاکستان نداشته است. وابستگی به بندر کراچی باعث می شد که افغانستان نه تنها فشارهای همیشگی سیاسی را قبول کند بلکه شرایط یک جانبه تجارتی پاکستان را نیز بپذیرد، رفت وآمدهای واسطه های نقلیه پاکستان در جاده های خود را پذیرا شود بدون این که امکان ورود وسایط نقلیه افغانستان به خاک آن کشور مساعد گردد. اما بندر چابهار نه تنها ترانزیت کالا را از اقصا نقاط جهان برای افغانستان تسهیل می کند که زمینه ای اشتغال زایی فراوانی را برای صاحبان واسطه های نقلیه افغانستان نیز فراهم می سازد . اگر به صورت فهرست وار به مزیت این بندر اشاره شود می توان به چند مورد اشاره داشت.
یک. رهایی تدریجی از فشارهای سیاسی و اقتصادی پاکستان از مزیت های مهم توسعه بندر چابهار برای حکومت افغانستان است. با پیوند تجارت افغانستان به چابهار نه تنها تجارت افغانستان از رونق و شگوفایی بهتری برخوردار می شود که گامی در راه رهایی از فشارهای پاکستان نیز فراهم خواهد آمد. هر قدر این راه توسعه پیدا کند امکان چانه زنی سیاسی میان حکومت افغانستان و پاکستان بیشتر می شود، زمینه صلح با طالبان با پرداخت هزینه های به مراتب کمتر فراهم می گردد.
دو. رهایی از اجناس بی کیفیت پاکستان از مزیت های مهم دیگری است که راه یافتن به این بندر فراهم می کند. در پانزده سال گذشته پاکستان می کوشید تا با ایجاد موانع بی شمار در راه ترانزیت کالا، تاجران افغانستان را در ناگزیری قرار دهد تا اجناس نامرغوب پاکستانی را خریداری و وارد کشور کنند، از این طریق هم تاجران افغانستان ضرر کرده بودند و هم مردم افغانستان به نحوی متضرر می شدند.
راه یافتن به بندر چابهار امکان انتخاب بیشتری برای تاجران فراهم می گردد و تاجران کشور دیگر مجبور نیستند که اجناس بی کیفیت پاکستانی را خریداری کنند .مردم افغانستان امکان دسترسی به اجناس بهتر و با کیفیت تر را خواهند داشت.
سه. ارتباط آسان با ریسک کم از مزایای دیگر توسعه این بندر است که سود سرشار مادی و معنوی برای افغانستان به ارمغان می آورد .
چهار. ترانزیت کالاهای تجارتی هند از راه افغانستان می تواند عواید زیادی را برای حکومت افغانستان بوجود آورد وهم چنان ترانزیت کالا از آسیای میانه می تواند افغانستان را به یک دهلیز مطمئن تجارتی تبدیل کند و به توسعه راه های جاده ای کشور نیز بیانجامد. با توجه به این که یکی از راه های مهم توسعه پایدار، توسعه راه ارتباطی و پیوند دادن مناطق مختلف کشور به یک دیگر است.
به هر حال از هر زوایه ای که نگریسته شود توسعه این بندر برای افغانستان از اهمیت فوق العاده برخودار است. اما بررغم داشتن این همه مزیت، توسعه این راه با چالش های مهمی نیزهمراه است. از قدیم گفته اند که هیچ خیری خیر مطلق نیست، در کنار هر خیری شری نیز وجود دارد، شناخت شرور و تلاش برای کاهش آن به افزایش این خیرات کمک می کند.
از شرهای تاریخی و دوامداری که حکومت افغانستان به ویژه توسعه این راه تهدید می کند دشمنی حکومت پاکستان با افغانستان است. امضای توسعه این راه هم زمان است با کشته شدن ملا منصور رهبر گروهک تروریستی طالبان. اما امضای توسعه این راه نه تنها پاکستان را به فکر همکاری و دوستی با افغانستان وادار نخواهد کرد بلکه به کمک طالبان شتافت و رهبری برای این گروه برگزید تا دور باطل خشونت را در افغانستان تشدید کند. چالشی دیگری که ممکن است بر دولت افغانستان فشار آورد عوامل نفوذی حکومت پاکستان در دستگاه حکومت افغانستان است.
همان گونه که در گذشته این عناصر وابسته به منافع پاکستان هیچ گاه خواهان توسعه مناسبات با هند و ایران نبوده است در توسعه بندر چابهار که هم ایران دخالت دارد و هم هند از ایجاد موانع کوتاهی نخواهد کرد.
به هر حال باید حکومت و مردم افغانستان شاهد فشارهای بیشتر حکومت پاکستان و برخی حلقات وابسته به آن باشد و این آمادگی را داشته باشند. چالش دیگر، تامین امنیت راه های منتهی به مرز ایران است که تامین امنیت آن نیازمند فعالیت های گسترده و مدیریت حکومت افغانستان است.
چالش دیگری که نمی شود چشم پوشید احتمال دخالت امریکا است. وابستگی حکومت افغانستان به کشورهای غربی و تغذیه و تدارک ارتش ملی و نیروهای امنیتی افغانستان به منابع غربی بویژه ایالات متحده امریکا از یک سوی و تنش هایی که میان ایالات متحده امریکا با ایران وجود دارد می تواند چالش مهمی در توسعه تجارت افغانستان از طریق بندر چابهار باشد.
حال حکومت افغانستان چگونه می تواند این چالش ها را به فرصت تبدیل کند، توان آن را دارد یا نه؛ نگرانی هایی است که وجود دارد آنچه انتظار برده می شود آنست که حکومت افغانستان به جای ایجاد بحران های توان فرسای داخلی و هدر دادن پتانسیل های بی شماری که در این راه و تمرکز برخواسته های کوچک و حتا حقیر قومی با دید وسیع تر به آینده افغانستان، نسل سرگردان و ناامید افغانستان بنگرد. دوام حکومت هم با این وضعیت و بدون توجه به خواسته های واقعی مردم میسر نیست. یکی از راه های توجه به امکانات و ظرفیت های این چنینی است که هم افغانستان را از وابستگی رهایی می بخشد وهم توسعه پایدار اقتصادی را سبب می شود.
وقتی تاریخ تجارت افغانستان از طریق بندر کراچی در طول سالیان گذشته مورد تحلیل قرار می گیرد تجارت از این بندر جز توهین، تحقیر و وابستگی به پاکستان و تحمل فشارهای سیاسی به بار نیاورده است. تاجران افغانستان در سالیان گذشته ریسک بسیار بزرگی می کردند تا اموال تجارتی خود را از بندر کراچی صادر یا وارد کنند. بندر کراچی برای تجارت افغانستان نه تنها زمینه ی ارتباط درست همسایگی را به همراه نیاورده است که همواره همراه با وابستگی و اعمال فشار دایمی از سوی پاکستان بر افغانستان بوده است.
شاید این فشارهای دایمی بود که حکومت افغانستان در پانزده سال گذشته تلاش های مستمری به خرج داد تا از میزان وابستگی کشور به پاکستان بکاهد و بدیلی برای تجارت پیدا کنند. قدم های اولیهای در زمان حکومت کرزی برداشته شد و حکومت هندوستان با کمک های وسیع خود برای توسعه این راه مهم تجارتی به بازسازی و نوسازی جاده های منتهی به مرز ایران تلاشهای فراوانی به خرج داد و خطرات بی شمار جانی و مالی را به جان خرید.
راه دلارام – زرنج برای مردم افغانستان و هند همواره با خاطرات تلخ از دست دادن مهندسان هندی همراه است. هر وقت از این راه یاد می شود، این نکته نیز در ذهن ها خطور می کند که خون فرزندان بی گناه هندی در توسعه این راه ریخته شده و پیوند عمیق دوستی میان دو کشور هند و افغانستان را بیش از پیش استحکام بخشید.
توسعه بندر چابهار با حضور دو رئیس جمهور افغانستان و ایران و نخست وزیر هندوستان، یک نقطه عطف بسیار بزرگی برای مردم افغانستان و به خصوص برای تجارت افغانستان است. متاسفانه آنچه در طول سالیان گذشته مردم افغانستان شاهد بودند تحمیل خواسته های ناصواب و ناموجه سیاسی پاکستان از طریق بندر کراچی بر تاجران و حکومت افغانستان بوده است.
حکومت افغانستان در سالیان اخیر هیچ گاهی رابطه گرم و بی اصطکاکی را در روابط خود با پاکستان نداشته است. وابستگی به بندر کراچی باعث می شد که افغانستان نه تنها فشارهای همیشگی سیاسی را قبول کند بلکه شرایط یک جانبه تجارتی پاکستان را نیز بپذیرد، رفت وآمدهای واسطه های نقلیه پاکستان در جاده های خود را پذیرا شود بدون این که امکان ورود وسایط نقلیه افغانستان به خاک آن کشور مساعد گردد. اما بندر چابهار نه تنها ترانزیت کالا را از اقصا نقاط جهان برای افغانستان تسهیل می کند که زمینه ای اشتغال زایی فراوانی را برای صاحبان واسطه های نقلیه افغانستان نیز فراهم می سازد . اگر به صورت فهرست وار به مزیت این بندر اشاره شود می توان به چند مورد اشاره داشت.
یک. رهایی تدریجی از فشارهای سیاسی و اقتصادی پاکستان از مزیت های مهم توسعه بندر چابهار برای حکومت افغانستان است. با پیوند تجارت افغانستان به چابهار نه تنها تجارت افغانستان از رونق و شگوفایی بهتری برخوردار می شود که گامی در راه رهایی از فشارهای پاکستان نیز فراهم خواهد آمد. هر قدر این راه توسعه پیدا کند امکان چانه زنی سیاسی میان حکومت افغانستان و پاکستان بیشتر می شود، زمینه صلح با طالبان با پرداخت هزینه های به مراتب کمتر فراهم می گردد.
دو. رهایی از اجناس بی کیفیت پاکستان از مزیت های مهم دیگری است که راه یافتن به این بندر فراهم می کند. در پانزده سال گذشته پاکستان می کوشید تا با ایجاد موانع بی شمار در راه ترانزیت کالا، تاجران افغانستان را در ناگزیری قرار دهد تا اجناس نامرغوب پاکستانی را خریداری و وارد کشور کنند، از این طریق هم تاجران افغانستان ضرر کرده بودند و هم مردم افغانستان به نحوی متضرر می شدند.
راه یافتن به بندر چابهار امکان انتخاب بیشتری برای تاجران فراهم می گردد و تاجران کشور دیگر مجبور نیستند که اجناس بی کیفیت پاکستانی را خریداری کنند .مردم افغانستان امکان دسترسی به اجناس بهتر و با کیفیت تر را خواهند داشت.
سه. ارتباط آسان با ریسک کم از مزایای دیگر توسعه این بندر است که سود سرشار مادی و معنوی برای افغانستان به ارمغان می آورد .
چهار. ترانزیت کالاهای تجارتی هند از راه افغانستان می تواند عواید زیادی را برای حکومت افغانستان بوجود آورد وهم چنان ترانزیت کالا از آسیای میانه می تواند افغانستان را به یک دهلیز مطمئن تجارتی تبدیل کند و به توسعه راه های جاده ای کشور نیز بیانجامد. با توجه به این که یکی از راه های مهم توسعه پایدار، توسعه راه ارتباطی و پیوند دادن مناطق مختلف کشور به یک دیگر است.
به هر حال از هر زوایه ای که نگریسته شود توسعه این بندر برای افغانستان از اهمیت فوق العاده برخودار است. اما بررغم داشتن این همه مزیت، توسعه این راه با چالش های مهمی نیزهمراه است. از قدیم گفته اند که هیچ خیری خیر مطلق نیست، در کنار هر خیری شری نیز وجود دارد، شناخت شرور و تلاش برای کاهش آن به افزایش این خیرات کمک می کند.
از شرهای تاریخی و دوامداری که حکومت افغانستان به ویژه توسعه این راه تهدید می کند دشمنی حکومت پاکستان با افغانستان است. امضای توسعه این راه هم زمان است با کشته شدن ملا منصور رهبر گروهک تروریستی طالبان. اما امضای توسعه این راه نه تنها پاکستان را به فکر همکاری و دوستی با افغانستان وادار نخواهد کرد بلکه به کمک طالبان شتافت و رهبری برای این گروه برگزید تا دور باطل خشونت را در افغانستان تشدید کند. چالشی دیگری که ممکن است بر دولت افغانستان فشار آورد عوامل نفوذی حکومت پاکستان در دستگاه حکومت افغانستان است.
همان گونه که در گذشته این عناصر وابسته به منافع پاکستان هیچ گاه خواهان توسعه مناسبات با هند و ایران نبوده است در توسعه بندر چابهار که هم ایران دخالت دارد و هم هند از ایجاد موانع کوتاهی نخواهد کرد.
به هر حال باید حکومت و مردم افغانستان شاهد فشارهای بیشتر حکومت پاکستان و برخی حلقات وابسته به آن باشد و این آمادگی را داشته باشند. چالش دیگر، تامین امنیت راه های منتهی به مرز ایران است که تامین امنیت آن نیازمند فعالیت های گسترده و مدیریت حکومت افغانستان است.
چالش دیگری که نمی شود چشم پوشید احتمال دخالت امریکا است. وابستگی حکومت افغانستان به کشورهای غربی و تغذیه و تدارک ارتش ملی و نیروهای امنیتی افغانستان به منابع غربی بویژه ایالات متحده امریکا از یک سوی و تنش هایی که میان ایالات متحده امریکا با ایران وجود دارد می تواند چالش مهمی در توسعه تجارت افغانستان از طریق بندر چابهار باشد.
حال حکومت افغانستان چگونه می تواند این چالش ها را به فرصت تبدیل کند، توان آن را دارد یا نه؛ نگرانی هایی است که وجود دارد آنچه انتظار برده می شود آنست که حکومت افغانستان به جای ایجاد بحران های توان فرسای داخلی و هدر دادن پتانسیل های بی شماری که در این راه و تمرکز برخواسته های کوچک و حتا حقیر قومی با دید وسیع تر به آینده افغانستان، نسل سرگردان و ناامید افغانستان بنگرد. دوام حکومت هم با این وضعیت و بدون توجه به خواسته های واقعی مردم میسر نیست. یکی از راه های توجه به امکانات و ظرفیت های این چنینی است که هم افغانستان را از وابستگی رهایی می بخشد وهم توسعه پایدار اقتصادی را سبب می شود.
مولف : م. سمنگانی