از بدو پیدایش گروه داعش در افغانستان، نظر بیشتری از مقامات حکومتی همواره بر این بوده که داعش زمینه رشد در افغانستان را ندارد، مردم افغانستان از داعش استقبال نمی کند و اظهاراتی از این قبیل که اگر چه برای روحیه بخشیدن به مردم این گونه موضع گیری و سخنان خوب و لازم است و باعث می شود تا مردم بیشتر از آنچه که نگران هستند، مضطرب و مشوش نشوند.
اما از سویی هم از آنجا که این گونه اظهارات تطابق چندانی با واقعیت های موجود در کشور ندارد، خیلی هم نمی تواند محل اعتناء باشد تا بتواند نگرانی های جدی مردم را زیر پوشش خود گیرد. در گام نخست باید گفت که از یک سال به این سو گروه تروریستی داعش و البته با کمک دولتهایی چون امریکا، عربستان و ترکیه فعالیت جدی خویش را در افغانستان آغاز کرده است و این فعالیت ها چنانکه رسانه ها بازتاب می دهند روز تا روز در حال گسترش و فراگیر شدن است.
بر اساس آخرین خبرها از فعالیتهای گروه داعش در افغانستان، این گروه در روزهای اخیر و به دلیل تحمل شکست از سوی نیروهای امنیتی افغان، برخی از ولسوالی های ننگرهار را ترک کرده و به کوههای نورستان و حوالی آن فرار کرده اند تا با راه اندازی حملات و عملیاتهای تروریستی در نورستان و حومه، به ناامنی در آن ساحه بیشتر دامن بزنند.
البته این فعالیتها را باید ضمیمه کرد به خبر هولناکی که حدود یک ماه پیش یکی از رسانه های چاپی کابل در مصاحبه با یکی از نمایندگان ولسی جرگه مبنی بر در راه بودن حدود پنجاه هزار نیروی داعشی از ترکیه به سمت افغانستان و آغاز عملیات بزرگ تروریستها در بهار امسال که اگر این خبر واقعیت داشته باشد، باید منتظر یک فاجعه عظیم در مقیاس بزرگ به اندازه همه ی افغانستان باید بود.
غیر از این، خبرهایی نیز در عرض و طول این یک سال همواره از ناحیه رسانه ها و نیز نمایندگان مردم در پارلمان بگوش رسیده و می رسد مبنی بر سربازگیری داعش در مناطق مختلف افغانستان و به خصوص این سربازگیری از میان طالبان و سایر مخالفان مسلح دولت صورت گرفته که دلیل آن نیز روشن است؛ یکی آنکه مخالفان مسلح دولت و طالبان از نظر ماهیت و رفتار و کردار، همگونی و قرابت آشکاری با گروه داعش دارند و تقریباً در همه چیز با همدیگر اشتراکاتی دارند.
به عنوان مثال، داعش و طالب گرایشات مذهبی مشترک دارند و در میان هر دو دسته مولوی ها و طلبه های علوم دینی ای وجود دارند که عموماً در مدارس دینی پاکستان درس خوانده اند و از گرایشات سلفی و وهابی به اندازه کافی بهره ها دارند.
از نظر جهان بینی و رفتار در برابر مخالفان خویش اعم از داخلی و خارجی، از روشهای یکسان و غیر انسانی ای بهره می برند و معتقدند که جهاد در برابر خارجی ها و نیز دولت افغانستان روا و واجب می باشد؛ بنائن با هردو طرف به اشد صورت برخورد می کنند و سر بریدن و شکنجه دادن و قطع و مثله کردن اعضای بدن مخالفان خویش را جایز و دارای اجر و قرب معنوی می دانند!
تقارن باورهای طالب و داعش در زمینه خلافت خواهی آنها نیز محسوس و ملموس است؛ چرا که هر یک خواهان حکومت و خلافت اسلامی در همه ی سرزمینهای اسلامی است و تنها موضوعی که این دو طایفه را از هم جدا می کند و موجب می شود تا بر روی یکدیگر تیغ بکشند، موضوع قدرت و ریاست و به تعبیر ساده تر، خلافت بر همه ی بلاد اسلامی است که هر کدام مدعی شایستگی این مقام معنوی اند و دیگری را بی لیاقت و بدون کفایت لازم جهت تصدی پست و عنوان خلافت می دانند.
در هر حال، به نظر می رسد فعالیت داعش در کشور چنانکه برخی از مقامات حکومتی ادعا می کنند چندان هم نامحسوس و غیر قابل اعتناء و نگرانی نیست و این نگرانی بر عکس خوش باوری ها و خوش بینی های پرسش برانگیز برخی از مقامات دولتی، از دو ناحیه عمده می تواند وجود داشته باشد.
ناحیه اول از جهت وجود قابل توجه و قابل اعتناء و در خور نگرانی خود نیروهای تروریستی داعش در کشور است که هر روز در حال گسترش و پیشروی است و چشم پوشی از فعالیتهای تروریستی و غیر انسانی این گروه اهریمنی در کشور، این شائبه را بوجود آورده که گویا در بدنه دولت و حکومت کسانی هستند که به این تفکر دامن می زنند که حضور داعش در افغانستان را کمرنگ و غیر جدی جلوه بدهند تا قدرتهای استعماری ای که از پروژه داعش در افغانستان و سایر کشورهای اسلامی و رقیب خویش سود می برند، آسان تر به اهداف شان برسند و این عوامل به عنوان ستونهای پنجم در بدنه دولت افغانستان، به لقمه های خیانت خویش نزدیک تر شوند.
جهت دوم نیز وجود نیروهای طالب و سایر گروههای مسلح در افغانستان است که حتی اگر فرض شود داعش در این کشور نباشد و یا باشد؛ اما خیلی قابل نگرانی نباشد؛ خود طالبان و گروههای تروریستی مانند آنها هر کدام یک داعش بالفعل و بالقوه برای مردم بی گناه افغانستان اند و چنانچه عملکرد این گروهها در طول سالهای جنگ و جنایت آنان نشان داده است آنها هیچ گونه کمی و کاستی از گروه سفاک و بی رحم داعش ندارند و چه بسا در بسیاری از موارد نسبت به مردم بی گناه افغانستان به مراتب شدیدتر و بدتر از داعش والقاعده و دیگران عمل کرده اند.
دقت در شیوه برخورد هر یک از گروههای تروریستی موجود در افغانستان و عملکرد سبعانه و وحشیانه هر کدام از آنها در برابر مردم مظلوم و بی گناه ما، همه را به این نتیجه می رساند که طالب و داعش دو روی یک سکه اند و هیچ تفاوت ماهوی و حقیقی که بتواند یکی را از دیگری جدا سازد میان آنها وجود ندارد.
بنائن، خطر طالبان و داعش به میزان یکسان افغانستان و مردم آن را تهدید می کند و بر حکومت افغانستان است تا به هیچ یک از نجواهای همسو با تروریستان طالب و داعش گوش فرا ندهد و با هر دو گروه چنانکه شایسته آنان است برخورد مسئولانه داشته باشد.
اما از سویی هم از آنجا که این گونه اظهارات تطابق چندانی با واقعیت های موجود در کشور ندارد، خیلی هم نمی تواند محل اعتناء باشد تا بتواند نگرانی های جدی مردم را زیر پوشش خود گیرد. در گام نخست باید گفت که از یک سال به این سو گروه تروریستی داعش و البته با کمک دولتهایی چون امریکا، عربستان و ترکیه فعالیت جدی خویش را در افغانستان آغاز کرده است و این فعالیت ها چنانکه رسانه ها بازتاب می دهند روز تا روز در حال گسترش و فراگیر شدن است.
بر اساس آخرین خبرها از فعالیتهای گروه داعش در افغانستان، این گروه در روزهای اخیر و به دلیل تحمل شکست از سوی نیروهای امنیتی افغان، برخی از ولسوالی های ننگرهار را ترک کرده و به کوههای نورستان و حوالی آن فرار کرده اند تا با راه اندازی حملات و عملیاتهای تروریستی در نورستان و حومه، به ناامنی در آن ساحه بیشتر دامن بزنند.
البته این فعالیتها را باید ضمیمه کرد به خبر هولناکی که حدود یک ماه پیش یکی از رسانه های چاپی کابل در مصاحبه با یکی از نمایندگان ولسی جرگه مبنی بر در راه بودن حدود پنجاه هزار نیروی داعشی از ترکیه به سمت افغانستان و آغاز عملیات بزرگ تروریستها در بهار امسال که اگر این خبر واقعیت داشته باشد، باید منتظر یک فاجعه عظیم در مقیاس بزرگ به اندازه همه ی افغانستان باید بود.
غیر از این، خبرهایی نیز در عرض و طول این یک سال همواره از ناحیه رسانه ها و نیز نمایندگان مردم در پارلمان بگوش رسیده و می رسد مبنی بر سربازگیری داعش در مناطق مختلف افغانستان و به خصوص این سربازگیری از میان طالبان و سایر مخالفان مسلح دولت صورت گرفته که دلیل آن نیز روشن است؛ یکی آنکه مخالفان مسلح دولت و طالبان از نظر ماهیت و رفتار و کردار، همگونی و قرابت آشکاری با گروه داعش دارند و تقریباً در همه چیز با همدیگر اشتراکاتی دارند.
به عنوان مثال، داعش و طالب گرایشات مذهبی مشترک دارند و در میان هر دو دسته مولوی ها و طلبه های علوم دینی ای وجود دارند که عموماً در مدارس دینی پاکستان درس خوانده اند و از گرایشات سلفی و وهابی به اندازه کافی بهره ها دارند.
از نظر جهان بینی و رفتار در برابر مخالفان خویش اعم از داخلی و خارجی، از روشهای یکسان و غیر انسانی ای بهره می برند و معتقدند که جهاد در برابر خارجی ها و نیز دولت افغانستان روا و واجب می باشد؛ بنائن با هردو طرف به اشد صورت برخورد می کنند و سر بریدن و شکنجه دادن و قطع و مثله کردن اعضای بدن مخالفان خویش را جایز و دارای اجر و قرب معنوی می دانند!
تقارن باورهای طالب و داعش در زمینه خلافت خواهی آنها نیز محسوس و ملموس است؛ چرا که هر یک خواهان حکومت و خلافت اسلامی در همه ی سرزمینهای اسلامی است و تنها موضوعی که این دو طایفه را از هم جدا می کند و موجب می شود تا بر روی یکدیگر تیغ بکشند، موضوع قدرت و ریاست و به تعبیر ساده تر، خلافت بر همه ی بلاد اسلامی است که هر کدام مدعی شایستگی این مقام معنوی اند و دیگری را بی لیاقت و بدون کفایت لازم جهت تصدی پست و عنوان خلافت می دانند.
در هر حال، به نظر می رسد فعالیت داعش در کشور چنانکه برخی از مقامات حکومتی ادعا می کنند چندان هم نامحسوس و غیر قابل اعتناء و نگرانی نیست و این نگرانی بر عکس خوش باوری ها و خوش بینی های پرسش برانگیز برخی از مقامات دولتی، از دو ناحیه عمده می تواند وجود داشته باشد.
ناحیه اول از جهت وجود قابل توجه و قابل اعتناء و در خور نگرانی خود نیروهای تروریستی داعش در کشور است که هر روز در حال گسترش و پیشروی است و چشم پوشی از فعالیتهای تروریستی و غیر انسانی این گروه اهریمنی در کشور، این شائبه را بوجود آورده که گویا در بدنه دولت و حکومت کسانی هستند که به این تفکر دامن می زنند که حضور داعش در افغانستان را کمرنگ و غیر جدی جلوه بدهند تا قدرتهای استعماری ای که از پروژه داعش در افغانستان و سایر کشورهای اسلامی و رقیب خویش سود می برند، آسان تر به اهداف شان برسند و این عوامل به عنوان ستونهای پنجم در بدنه دولت افغانستان، به لقمه های خیانت خویش نزدیک تر شوند.
جهت دوم نیز وجود نیروهای طالب و سایر گروههای مسلح در افغانستان است که حتی اگر فرض شود داعش در این کشور نباشد و یا باشد؛ اما خیلی قابل نگرانی نباشد؛ خود طالبان و گروههای تروریستی مانند آنها هر کدام یک داعش بالفعل و بالقوه برای مردم بی گناه افغانستان اند و چنانچه عملکرد این گروهها در طول سالهای جنگ و جنایت آنان نشان داده است آنها هیچ گونه کمی و کاستی از گروه سفاک و بی رحم داعش ندارند و چه بسا در بسیاری از موارد نسبت به مردم بی گناه افغانستان به مراتب شدیدتر و بدتر از داعش والقاعده و دیگران عمل کرده اند.
دقت در شیوه برخورد هر یک از گروههای تروریستی موجود در افغانستان و عملکرد سبعانه و وحشیانه هر کدام از آنها در برابر مردم مظلوم و بی گناه ما، همه را به این نتیجه می رساند که طالب و داعش دو روی یک سکه اند و هیچ تفاوت ماهوی و حقیقی که بتواند یکی را از دیگری جدا سازد میان آنها وجود ندارد.
بنائن، خطر طالبان و داعش به میزان یکسان افغانستان و مردم آن را تهدید می کند و بر حکومت افغانستان است تا به هیچ یک از نجواهای همسو با تروریستان طالب و داعش گوش فرا ندهد و با هر دو گروه چنانکه شایسته آنان است برخورد مسئولانه داشته باشد.