ملااخترمحمد منصور؛ رهبر تازه طالبان در هفتههای اخیر ملا جلیل؛ یکی از نمایندگان خود را که رابطه خوبی با رهبری سیاسی طالبان دارد با هدف ترغیب اعضای ارشد این گروه در خاورمیانه برای اعلام علنی حمایت شان از او به جای گروه رقیبی که توسط برادر و پسر ملاعمر تشکیل شده، به منطقه اعزام کرده است.
خانواده ملاعمر نسبت به ملامنصور که از روابط خوبی با پاکستان برخوردار است، پول و نیروی کمتری دارد. یکی از منابع طالبان می گوید که چهرههای قدرتمند طالبان در خاورمیانه قصد داشتند از ملاعمر جدا شوند چرا که میترسند او به آژانس اطلاعات پاکستان بسیار نزدیک باشد.
این منبع افزود: برخی اعضای ارشد طالبان همچون طیب آقا و ملاحسن رحمانی از جانب پاکستان احساس تهدید میکنند. ملامنصور هیاتی به رهبری ملا جلیل به خاورمیانه اعزام کرده تا با آنها مذاکره و این رهبران طالبان را به بیعت با ملامنصور ترغیب کند.
طیب آقا؛ رئیس دفتر سیاسی طالبان در قطر بود و ملاحسن رحمانی؛ یکی از معاونان سابق ملاعمر و رئیس شورای سیاسی محسوب میشود.
ارزیابی های کارشناسان نشان می دهد که پیش از این نیز رهبر جدید طالبان به منظور تحکیم جایگاه خود در رأس رهبری این گروه، تلاش های مشابهی را سازمان دهی کرده است؛ تلاش هایی که به نظر نمی رسد چندان موفق بوده باشد.
در این مورد خاص نیز طالبان یک دفتر نمایندگی سیاسی در دوحه؛ پایتخت قطر دارند. پیش از این، سید طیب آقا سرپرستی این دفتر را بر عهده داشت؛ اما به دنبال اعلام خبر مرگ ملاعمر و بروز شکافی جدی در خصوص رهبری این گروه، او از این سمت، استعفا داد.
به نظر می رسد استعفای او نیز نوعی واکنش به عملکرد ریاکارانه ملااختر محمد منصور بود که مرگ رهبر این گروه را دست کم دوسال، از سایر اعضا پنهان نگهداشت و بدتر از آن اینکه پس از افشای خبر مرگ ملاعمر، بدون کسب نظر از رهبران ارشد این گروه در یک اقدام «کودتایی» سکان رهبری این گروه را به دست گرفت.
اکنون گزارش می شود که ملا جلیل به نمایندگی از ملااخترمحمد منصور؛ رهبر جدید طالبان، مأمور مذاکره با طالبان مستقر در خاور میانه شده تا حمایت خود را از رهبری ملامنصور اعلام کنند.
کارشناسان می گویند که با توجه به استعفای سید طیب آقا در اعتراض به عملکرد ملامنصور، بعید است این مذاکرات به نتیجه ای برسد.
اما این به معنای پایان تلاش های رهبر جدید طالبان برای تحکیم پایگاه رهبری خود نیست.
تجربه نشان داده و گزارش ها نیز حکایت از آن دارد که او اهرم های دوگانه ای را برای به کرسی نشاندن هدف خود، دنبال می کند.
او از یکسو با مایه گذاشتن از اعتبار و جایگاه عالمان به اصطلاح دینی طالبان، سعی می کند بر رهبران شورشی این گروه، تاثیر بگذارد و آنها را با رهبری خود همسو و هماهنگ کند و حتی گفته می شود به آنها وعده اعطای پول و مقام نیزمی دهد و از جهت دیگر، در برابر آن گروه از رهبران طالبان که می داند از مسیرهای مسالمت آمیز، حاضر به سازش نیستند، عملا وارد جنگ می شود و نیروهای نظامی وابسته به خود را به منظور آماج قرار دادن وفاداران به رهبران شورشی در ولایت های مختلف افغانستان، تهییج می کند.
با این حساب، ملا منصور از نوعی راهبرد دوگانه زردک و چماق استفاده می کند؛ تا مخالفانش را یا مجاب به پذیرش رهبری خود کند و یا مجبور به گردن نهادن به آن.
به همین نسبت به عقیده کارشناسان، این شیوه برخورد، دو بازخورد مهم در دو عرصه مختلف در پی خواهد داشت: یکی این که تشدید اختلاف بر سر رهبری طالبان و سرگرم شدن ملا منصور به اقناع مخالفانش از مسیر گفتگو و اعمال نفوذ از طرق غیر جنگی، موجب می شود تا صلح با دولت افغانستان، تا آینده ای نامعلوم از دستور کار طالبان خارج شود و به این ترتیب، این بخشی از تبعات سیاسی ناآرامی در نهاد رهبری طالبان محسوب می شود.
بازخورد دوم این ناآرامی در نهاد رهبری طالبان، در عرصه امنیتی افغانستان است. با صف آرایی های مستقیمی که اخیرا میان دو طیف مخالفان و موافقان ملامنصور در برخی ولایات کشور گزارش شده است، پیش بینی می شود طالبان دچار نوعی جنگ داخلی شوند که این امر، فرصتی را برای نیروهای امنیتی فراهم می کند تا این گروه را بیشتر از همیشه تضعیف کنند؛ اما استراتژيست اصلی طالبان که احتمالا به وسیله ارتش و آی اس آی پاکستان رهبری می شوند، با راه اندازی حمله های انتحاری در کابل و سایر مناطق همچنان سعی می کنند، قدرت و هیمنه خارجی این گروه را حفظ کنند و جنگ داخلی میان طالبان را کم اهمیت و بی تاثیر جلوه دهند.
این در واقع پیش از آنکه یک واقعیت نظامی باشد، یک بازی تبلیغاتی است.
خانواده ملاعمر نسبت به ملامنصور که از روابط خوبی با پاکستان برخوردار است، پول و نیروی کمتری دارد. یکی از منابع طالبان می گوید که چهرههای قدرتمند طالبان در خاورمیانه قصد داشتند از ملاعمر جدا شوند چرا که میترسند او به آژانس اطلاعات پاکستان بسیار نزدیک باشد.
این منبع افزود: برخی اعضای ارشد طالبان همچون طیب آقا و ملاحسن رحمانی از جانب پاکستان احساس تهدید میکنند. ملامنصور هیاتی به رهبری ملا جلیل به خاورمیانه اعزام کرده تا با آنها مذاکره و این رهبران طالبان را به بیعت با ملامنصور ترغیب کند.
طیب آقا؛ رئیس دفتر سیاسی طالبان در قطر بود و ملاحسن رحمانی؛ یکی از معاونان سابق ملاعمر و رئیس شورای سیاسی محسوب میشود.
ارزیابی های کارشناسان نشان می دهد که پیش از این نیز رهبر جدید طالبان به منظور تحکیم جایگاه خود در رأس رهبری این گروه، تلاش های مشابهی را سازمان دهی کرده است؛ تلاش هایی که به نظر نمی رسد چندان موفق بوده باشد.
در این مورد خاص نیز طالبان یک دفتر نمایندگی سیاسی در دوحه؛ پایتخت قطر دارند. پیش از این، سید طیب آقا سرپرستی این دفتر را بر عهده داشت؛ اما به دنبال اعلام خبر مرگ ملاعمر و بروز شکافی جدی در خصوص رهبری این گروه، او از این سمت، استعفا داد.
به نظر می رسد استعفای او نیز نوعی واکنش به عملکرد ریاکارانه ملااختر محمد منصور بود که مرگ رهبر این گروه را دست کم دوسال، از سایر اعضا پنهان نگهداشت و بدتر از آن اینکه پس از افشای خبر مرگ ملاعمر، بدون کسب نظر از رهبران ارشد این گروه در یک اقدام «کودتایی» سکان رهبری این گروه را به دست گرفت.
اکنون گزارش می شود که ملا جلیل به نمایندگی از ملااخترمحمد منصور؛ رهبر جدید طالبان، مأمور مذاکره با طالبان مستقر در خاور میانه شده تا حمایت خود را از رهبری ملامنصور اعلام کنند.
کارشناسان می گویند که با توجه به استعفای سید طیب آقا در اعتراض به عملکرد ملامنصور، بعید است این مذاکرات به نتیجه ای برسد.
اما این به معنای پایان تلاش های رهبر جدید طالبان برای تحکیم پایگاه رهبری خود نیست.
تجربه نشان داده و گزارش ها نیز حکایت از آن دارد که او اهرم های دوگانه ای را برای به کرسی نشاندن هدف خود، دنبال می کند.
او از یکسو با مایه گذاشتن از اعتبار و جایگاه عالمان به اصطلاح دینی طالبان، سعی می کند بر رهبران شورشی این گروه، تاثیر بگذارد و آنها را با رهبری خود همسو و هماهنگ کند و حتی گفته می شود به آنها وعده اعطای پول و مقام نیزمی دهد و از جهت دیگر، در برابر آن گروه از رهبران طالبان که می داند از مسیرهای مسالمت آمیز، حاضر به سازش نیستند، عملا وارد جنگ می شود و نیروهای نظامی وابسته به خود را به منظور آماج قرار دادن وفاداران به رهبران شورشی در ولایت های مختلف افغانستان، تهییج می کند.
با این حساب، ملا منصور از نوعی راهبرد دوگانه زردک و چماق استفاده می کند؛ تا مخالفانش را یا مجاب به پذیرش رهبری خود کند و یا مجبور به گردن نهادن به آن.
به همین نسبت به عقیده کارشناسان، این شیوه برخورد، دو بازخورد مهم در دو عرصه مختلف در پی خواهد داشت: یکی این که تشدید اختلاف بر سر رهبری طالبان و سرگرم شدن ملا منصور به اقناع مخالفانش از مسیر گفتگو و اعمال نفوذ از طرق غیر جنگی، موجب می شود تا صلح با دولت افغانستان، تا آینده ای نامعلوم از دستور کار طالبان خارج شود و به این ترتیب، این بخشی از تبعات سیاسی ناآرامی در نهاد رهبری طالبان محسوب می شود.
بازخورد دوم این ناآرامی در نهاد رهبری طالبان، در عرصه امنیتی افغانستان است. با صف آرایی های مستقیمی که اخیرا میان دو طیف مخالفان و موافقان ملامنصور در برخی ولایات کشور گزارش شده است، پیش بینی می شود طالبان دچار نوعی جنگ داخلی شوند که این امر، فرصتی را برای نیروهای امنیتی فراهم می کند تا این گروه را بیشتر از همیشه تضعیف کنند؛ اما استراتژيست اصلی طالبان که احتمالا به وسیله ارتش و آی اس آی پاکستان رهبری می شوند، با راه اندازی حمله های انتحاری در کابل و سایر مناطق همچنان سعی می کنند، قدرت و هیمنه خارجی این گروه را حفظ کنند و جنگ داخلی میان طالبان را کم اهمیت و بی تاثیر جلوه دهند.
این در واقع پیش از آنکه یک واقعیت نظامی باشد، یک بازی تبلیغاتی است.