دستکم ۱۴ نفر در انفجار بمب کنار جادهای در هلمند کشته و ۷ تن دیگر زخمی شدند.
نبی جان ملاخیل؛ فرمانده پولیس هلمند گفت که این انفجار روز شنبه رخ داد و قربانیان همه زنان و کودکانی هستند که در حال رفتن از شهر لشگرگاه مرکز هلمند به ولسوالی مارجه بودند.
این افراد در نتیجه نبردهای اخیر نیروهای افغان و طالبان در ولسوالی مارجه، خانه های شان را ترک کرده و به لشکرگاه آمده بودند.
یکی از بستگان قربانیان گفت که شمار کشته شدگان بیشتر است و در این انفجار ۲۱ خویشاوند او جان داده اند.
بمبهای کنار جادهای را معمولا طالبان به منظور هدف قرار دادن نیروهای امنیتی، کارگذاری میکنند؛ اما بارها این بمبها موترهای حامل غیر نظامیان را منفجر کرده است.
در ماه فبروری امسال، نمایندگی سازمان ملل در افغانستان شمار غیر نظامیان کشته شده در کشور در سال ۲۰۱۴ را سه هزار و ۶۹۹ نفر اعلام کرد که نسبت به سال ۲۰۱۳، ۲۵ درصد افزایش یافته است.
تجربه ۱۴ سال اخیر نشان داده است که با وجود افزایش و گسترش روزافزون کشتار غیر نظامیان، این مهم اما از سوی هیچیک از طرف های جنگ، جدی گرفته نمی شود و به عنوان یک خط سرخ، غیر قابل عدول تلقی نمی گردد و این در حالی است که کشتار غیر نظامیان از مصادیق آشکار جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت است.
تصور کنید در یکسال بیش از سه هزار انسان، از ابتدایی ترین و در عین حال، مهم ترین حق انسانی خویش یعنی حق حیات، در افغانستان محروم می شوند و جان شان در یک نبرد مبهم و پرسش برانگیز گرفته می شود و در پی آن، صدها خانواده، متلاشی و منفجر می شود؛ اما هیچکس در قبال این کشتار مهیب و فاجعه بار، پاسخگو نیست و در طول این سال ها، هیچکس به اتهام کشتن غیر نظامیان در میدان نبرد و خارج از میدان نبرد، مورد محاکمه و مجازات قرار نگرفته است.
عوامل این کشتارها کاملا مشخص هستند. جبهه در حال جنگ با دولت و نیروهای امنیتی، از کارگذاری ماین های کنار جاده ای به عنوان یک تاکتیک مرگبار استفاده می کند و این امر، در سال های گذشته، در بیانیه های رسمی منسوب به ملا عمر؛ رهبر طالبان نیز مورد تایید و تصدیق قرار گرفته است؛ اما دولت به عنوان مسؤول حفاظت از جان و تامین امنیت مردم افغانستان، حتی حاضر نمی شود مسؤولیت سنگین این کشتارها را به پای طالبان بنویسد و آن را در تعامل یا تقابل با آن گروه، مد نظر قرار دهد.
تاکنون حتی یک مورد هم گزارش نشده است که دولت به هدف انتقام گیری از عوامل کشتار غیر نظامیان و بمب گذاری های مرگبار و فاجعه آمیز کنار جاده ای، اقدام به راه اندازی عملیات های نظامی کند.
این نادیده انگاری و برخورد سهل انگارانه در زمینه تعامل سیاسی با طالبان و دیگر گروه هایی که اقدام به بمب گذاری های کنار جاده ای و کشتار غیر نظامیان به ویژه زنان و کودکان می کنند، مشهودتر از عرصه نظامی و امنیتی است.
در عرصه سیاسی به عنوان نمونه، اکنون روند صلح با طالبان به صورت جدی و فشرده از سوی دولت، دنبال می شود و هر چند روز یکبار، یک نشست مهم میان نمایندگانی از جانب دولت و جامعه سیاسی و مدنی افغانستان با طالبان در یکی از پایتخت های اروپایی یا عربی برگزار می شود؛ اما در هیچیک از این نشست ها، موضوع کشتار غیر نظامیان به عنوان مصداق بارز و آشکار جنایت جنگی، با نمایندگان طالبان در میان گذاشته نشده است.
بعد از این هم انتظار نمی رود که تمهید و تدبیری جدی برای برخورد با این رفتار جنایتکارانه و فاجعه بار تروریستی، از سوی دولت، روی دست گرفته شود؛ بنابراین، سؤال این است که چه کسی مسؤولیت حفظ و حمایت از جان زنان و کودکان هلمند و غزنی و قندهار و قندوز و... را بر عهده دارد: دولت، طالبان یا خود غیر نظامیانی که پناهی جز زمین و پشتوانه ای جز آسمان ندارند؟!
انتشار آمارهای سازمان ملل نیز متاسفانه این قاعده خونین و ننگین را تغییر نداده و نخواهد داد؛ چه این آمارها بیشتر مصرف مطبوعاتی و رسانه ای دارند و فراتر از بازتاب های چندروزه در رسانه ها، هیچ بازخورد و پیامد عملی به دنبال ندارند.
به این ترتیب و با توجه به آمار تکان دهنده کشتار فاجعه بار غیر نظامیان، آیا صلح و سازش با عوامل این جنایت های ضد بشری، خیانت به خون پاک مردمان ملکی، زنان و کودکان و خانواده هایی که بی رحمانه متلاشی می شوند نیست؟!
نبی جان ملاخیل؛ فرمانده پولیس هلمند گفت که این انفجار روز شنبه رخ داد و قربانیان همه زنان و کودکانی هستند که در حال رفتن از شهر لشگرگاه مرکز هلمند به ولسوالی مارجه بودند.
این افراد در نتیجه نبردهای اخیر نیروهای افغان و طالبان در ولسوالی مارجه، خانه های شان را ترک کرده و به لشکرگاه آمده بودند.
یکی از بستگان قربانیان گفت که شمار کشته شدگان بیشتر است و در این انفجار ۲۱ خویشاوند او جان داده اند.
بمبهای کنار جادهای را معمولا طالبان به منظور هدف قرار دادن نیروهای امنیتی، کارگذاری میکنند؛ اما بارها این بمبها موترهای حامل غیر نظامیان را منفجر کرده است.
در ماه فبروری امسال، نمایندگی سازمان ملل در افغانستان شمار غیر نظامیان کشته شده در کشور در سال ۲۰۱۴ را سه هزار و ۶۹۹ نفر اعلام کرد که نسبت به سال ۲۰۱۳، ۲۵ درصد افزایش یافته است.
تجربه ۱۴ سال اخیر نشان داده است که با وجود افزایش و گسترش روزافزون کشتار غیر نظامیان، این مهم اما از سوی هیچیک از طرف های جنگ، جدی گرفته نمی شود و به عنوان یک خط سرخ، غیر قابل عدول تلقی نمی گردد و این در حالی است که کشتار غیر نظامیان از مصادیق آشکار جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت است.
تصور کنید در یکسال بیش از سه هزار انسان، از ابتدایی ترین و در عین حال، مهم ترین حق انسانی خویش یعنی حق حیات، در افغانستان محروم می شوند و جان شان در یک نبرد مبهم و پرسش برانگیز گرفته می شود و در پی آن، صدها خانواده، متلاشی و منفجر می شود؛ اما هیچکس در قبال این کشتار مهیب و فاجعه بار، پاسخگو نیست و در طول این سال ها، هیچکس به اتهام کشتن غیر نظامیان در میدان نبرد و خارج از میدان نبرد، مورد محاکمه و مجازات قرار نگرفته است.
عوامل این کشتارها کاملا مشخص هستند. جبهه در حال جنگ با دولت و نیروهای امنیتی، از کارگذاری ماین های کنار جاده ای به عنوان یک تاکتیک مرگبار استفاده می کند و این امر، در سال های گذشته، در بیانیه های رسمی منسوب به ملا عمر؛ رهبر طالبان نیز مورد تایید و تصدیق قرار گرفته است؛ اما دولت به عنوان مسؤول حفاظت از جان و تامین امنیت مردم افغانستان، حتی حاضر نمی شود مسؤولیت سنگین این کشتارها را به پای طالبان بنویسد و آن را در تعامل یا تقابل با آن گروه، مد نظر قرار دهد.
تاکنون حتی یک مورد هم گزارش نشده است که دولت به هدف انتقام گیری از عوامل کشتار غیر نظامیان و بمب گذاری های مرگبار و فاجعه آمیز کنار جاده ای، اقدام به راه اندازی عملیات های نظامی کند.
این نادیده انگاری و برخورد سهل انگارانه در زمینه تعامل سیاسی با طالبان و دیگر گروه هایی که اقدام به بمب گذاری های کنار جاده ای و کشتار غیر نظامیان به ویژه زنان و کودکان می کنند، مشهودتر از عرصه نظامی و امنیتی است.
در عرصه سیاسی به عنوان نمونه، اکنون روند صلح با طالبان به صورت جدی و فشرده از سوی دولت، دنبال می شود و هر چند روز یکبار، یک نشست مهم میان نمایندگانی از جانب دولت و جامعه سیاسی و مدنی افغانستان با طالبان در یکی از پایتخت های اروپایی یا عربی برگزار می شود؛ اما در هیچیک از این نشست ها، موضوع کشتار غیر نظامیان به عنوان مصداق بارز و آشکار جنایت جنگی، با نمایندگان طالبان در میان گذاشته نشده است.
بعد از این هم انتظار نمی رود که تمهید و تدبیری جدی برای برخورد با این رفتار جنایتکارانه و فاجعه بار تروریستی، از سوی دولت، روی دست گرفته شود؛ بنابراین، سؤال این است که چه کسی مسؤولیت حفظ و حمایت از جان زنان و کودکان هلمند و غزنی و قندهار و قندوز و... را بر عهده دارد: دولت، طالبان یا خود غیر نظامیانی که پناهی جز زمین و پشتوانه ای جز آسمان ندارند؟!
انتشار آمارهای سازمان ملل نیز متاسفانه این قاعده خونین و ننگین را تغییر نداده و نخواهد داد؛ چه این آمارها بیشتر مصرف مطبوعاتی و رسانه ای دارند و فراتر از بازتاب های چندروزه در رسانه ها، هیچ بازخورد و پیامد عملی به دنبال ندارند.
به این ترتیب و با توجه به آمار تکان دهنده کشتار فاجعه بار غیر نظامیان، آیا صلح و سازش با عوامل این جنایت های ضد بشری، خیانت به خون پاک مردمان ملکی، زنان و کودکان و خانواده هایی که بی رحمانه متلاشی می شوند نیست؟!