افغانستان، اکنون در شرایطی قرار دارد که بیش از هر زمان دیگر، نیازمند فراهم سازی مولفه هایی است تا با کمک آن ها، بتواند بحران های خطر ناک موجود را پشت سر گذاشته، ودر جهت تامین صلح و ثبات و در نهایت، آماده سازی زمینه رشد، شکوفایی وترقی کشور قدم بردارد.
انتخابات، یکی از این مولفه ها است و اگرچه این پدیده نو وسرنوشت ساز، بیش از دو بار نیست که به طور مدرن و معمول آن، در کشور برگزار شده اما اصرار وتلاش برای تداوم روند برگزاری آن در کشور، قطعا کمک می کند تا مردم ما به آرزوی دیرینه خود برسند و اشتراک جدی وهمه جانبه در تعیین سرنوشت سیاسی خویش داشته باشند.
در پرتو انتخابات است که هریکی از آحاد افراد این ملت می تواند خود را لایق مناصب ومسولیت های مدیریتی کلان جامعه بسازد و شخصیت خویش را در معرض قضاوت افکار عامه قرارداده، آرای مردم را به سوی خود جلب نماید ویا با درایت وتدبیر به انتخاب فرد دیگری بپردازد و بدین ترتیب کشور را به سوی صلح و ثبات و کسب اقتدار داخلی و بین المللی رهنمون گردد.
از این رو است که برگزاری دومین دور انتخابات برای افغانستان وافغانی ها بی نهایت حساس وسرنوشت ساز بوده وتاثیر گذاری آن به عنوان یک مولفه مهم وعمده بر روند تحولات کنونی هم، زمانی بیشتر و جدی تر خواهد بود که انتخابات، با کمال سلامت وشفافیت برگزار گردد و بیشترین رای دهنده افغانی از آن استقبال نماید.
به عقیده آگاهان امور، انتخابات پیش روی، زمانی می تواند یک انتخابات موفق و اثر گذار باشد و از سلامت وشفافیت نسبی برخوردار گردد که یک سلسله "باید" هایی در آن مورد عنایت قرار بگیرد.
اگرچه می توان برای داشتن یک انتخابات سالم، شفاف وخوب، "باید" های زیادی را مطرح کرد اما مهمترین آن ها معدود بوده واولین "باید" ها هم متوجه خود کاندیداهای انتخابات می باشند.
"باید" مهمی که در قدم اول ضرورت دارد تا رعایت گردد تقلیل تعداد نامزدان دومین دور انتخابات ریاست جمهوری افغانستان می باشد.
کاندید بودن 41 نفر برای به دست آوردن کرسی ریاست دولت، نه در افغانستان که در هیچ کجای دنیا سابقه نداشته، رکورد جدیدی در این رابطه به حساب می آید و از سویی، حضور این عده در صحنه رقابت های انتخاباتی، مشکلات عدیده ای را برای کشور ومردم چه در سطح داخلی وچه در سطح بین المللی ایجاد می نماید که توضیح آن ها در این مجال اندک، امکان پذیر نمی باشد. از این جهت، "باید" مورد نظر برای این دسته از نامزدان انتخابات، این خواهد بود که در همین ابتدای کار، زمینه کنار رفتن آبرومندانه خود را فراهم نموده قبل از این که منافع ملی را فدای مصالح شخصی شان نمایند، مردانه اعلام کنند که به هر دلیلی، مایل به ادامه کار نیستند و مردم می توانند به عده ی قلیلی، که قصد وتوان ادامه کا ر را دارند بیاندیشند. در این صورت این کاندیداها کمک بزرگی برای مردم افغانستان خواهند نمود تا با کم شدن تعداد نامزدان انتخابات، فضای سردر گمی وسرگردانی عمومی کم شود.
دومین "باید"، این خواهد بود که کاندیداها برنامه آینده خود را به طور مکتوب، واضح وشفاف در اختیار مردم قرار دهند و پیرامون آن، اطلاع رسانی دقیق و مناسبی نیز بنمایند تا اقشار مختلف ساکن این آب وخاک در سایه این اطلاع رسانی، با مطالعه برنامه مدیریتی آینده کاندیداها، به انتخاب اصلح آنان بپردازند. متاسفانه تا هنوز هیچ کاندیدی دیده نشده است که مطابق استاندارد های معمول کاندیداتوری عمل نموده و برنامه مدون خود را از طرق مختلف ارایه کرده باشند که مسلما این روند، هم به خود کاندیداها آسیب می رساند و نمیتواند موجب اقناع مخاطبین عمومی و کسب آرای عمده برای آن ها شود و هم به افکار عمومی ضربه می زند و توده ها، در میان یک مشت شعار های شفاهی گیر مانده به درستی نمی توانند سره را از ناسره تشخیص بدهند.
اگرچه ویژه گی های زیاد دیگری هم هستند که هر کدام از کاندیداها می بایست به عنوان باید های انتخابات به آنها بنگرند اما آنچه به عنوان "باید" های اساسی ومهم به نظر می رسد، اسلامیت کاندیداها وتوجه آنها به استقلال، آزادی وتمامیت ارضی افغانستان خواهد بود. چنانچه این "باید" ها از سوی کاندیداها لحاظ شوند، "باید" های دیگر نیز در قالب آن ها گنجانده می شوند. بنابراین کاندیداها، "باید" به اسلام مردم اعتقاد جدی داشته باشند و به استقلال، آزادی و تمامیت ارضی افغانستان بیاندیشند. چه اگر هر کاندیدی، با شعار وفریب، آرای مردم را به دست بیاورد اما نه به اسلام اعتقاد داشته ونه به فکر استقلال، آزادی و تمامیت ارضی افغانستان باشد آن گاه است که در زمان مدیریت خود به هیچ وجه به توفیقاتی نایل نخواهد شد. چون مردم تنها رییس جمهوری را دوست خواهند داشت و از برنامه های مدیریتی او اطاعت خواهند نمود که از مرزهای اعتقادی شان دفاع نماید و به هیچ وجه قبل از گردن نهادن به قوانین اسلام واحکام منورآن، نیم نگاهی به افکار وعقاید خارجی های معاند ومعارض دین اسلام نداشته باشد ونیز مردم افغانستان به دولتی اعتماد خواهند کرد که تمام کابینه به خصوص رییس دولت آن به فکر استقلال و آزادی افغانستان باشند و نگذارند یک وجب از خاک این سر زمین تحت سیطره اجانب باشد. نه این که به بهانه های مختلف، کشور را در بند اجانب نموده و پشت سر هم، پیمان های استراتیژیک بردگی را امضا نموده و زمینه سیاه بختی و بد روزی مردم کشور را فراهم نمایند. در اجرای سیاست های داخلی وخارجی، معیار های اسلامی را مبنا قرار داده منافع علیای وطن و مردم آن را سرلوحه عمل خویش قرار بدهند و واقعیت نیز همین است که تا کنون، بزرگترین مشکل افغانستان، زمامدارانی بوده اند که در راس هدایت کشتی شکسته این مملکت قرارداشته ولی نه به اسلام که دین رسمی وعمومی مردم افغانستان است اعتقاد راسخ داشته اند و نه هم به این وطن علاقمندی داشته و لختی به منافع و مصالح آن نیاندیشیده و سعادت و پیشرفت زندگی مردم را در عرصه های گو ناگون در نظر نداشته اند.
نویسنده: سید عیسی حسینی مزاری
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) - کابل