خبرگزاری صدای افغان(آوا) –کابل: حجتالاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری در ابتدای این جلسه با تاکید بر نقش هدف در زندگی انسانها، به چند نکتهی مهم در مورد ویژگیهای هدف انسانهای مبارز مسلمان پرداخت و با بیان اینکه هدف یک انسان مسلمان باید مقدس باشد گفت: هدف مرکز تبیان روشنگری و بالا بردن معرفت دینی در جامعه است. اگر در یک جامعه معارف دین مستولی و گسترده شود، مسیر رسیدن به خدا فراهم میشود و انسانها و جامعه از طریق تشکیل حکومت اسلامی به سوی خدا رهسپار خواهند شد.
وی در تکمیل مطلب فوق افزود: البته هدف اولیه ما تشکیل حکومت اسلامی نیست، فقط میخواهیم روشنگری کرده و آگاهیها و فرهنگ عمومی را بالا ببریم. محورِ فرهنگ نیز معرفت دینی است، معلوم است وقتی جامعه با معرفت دینی آشنایی یافت، افراد جامعه بدون حکومت دینی زندگی کرده نمیتوانند و آن زمان متوجه لزوم تشکیل حکومت اسلامی که هدفش هدایت مردم به سوی خدا است خواهند شد.
این عالم دینی ویژگی دوم هدفِ یک انسان مبارز را شاخص بودن آن هدف برشمرد و گفت: خیلیها شاید دارای هدف مقدس باشند، مثلا در جامعه افغانستان بسیاری از مردم دارای هدف مقدس هستند، بخصوص جامعه شیعه، اما هدف آنها شاخص نبوده و نیست. شاخص به چه معناست؟ یعنی باید مشخص باشد که ما به دنبال چه هستیم. تا هدف شاخص نداشته باشیم نمیتوانیم حول هدف خود کار کنیم و جریانساز باشیم.
رئیس مرکز تبیان با طرح این سوال که چرا ما در افغانستان طی بیست سال گذشته مشکل داشتیم و نتوانستیم از فرصتهای پیشآمده استفاده کنیم، پاسخ را در عدم وجود هدف شاخص در میان شخصیتها و احزاب و سازمانها دانست و اشاره کرد: وقتی از شخصیتها پرسیده میشد که چرا شما در صحنه نیستید و کار نمیکنید میگفتند ملاحظات وجود دارد. سخنران در سخنان خود دانشمندان غربی را نام میبُرد و در ادامه میگفت یکی از بزرگان دین هم چنین گفته است، در حالی که منظورش امام خمینی (ره) بود. آیا میشود یک چنین آدمی را مسلمانِ مبارز و عبد مطلق خدا یاد کنیم؟ آیا امام زمان(عج) به چنین انسانی که نمیتواند نام نائب او را در سر منبر یاد کند افتخار میکند؟
وی افزود: کسی که خواهان مدیریت و رهبری جامعه است، باید هدف او شاخص باشد و بر اساس آن عمل کند. باید شعار و عمل چنین شخصی بر اساس هدف شاخصاش باشد و از مرگ، درد و زندان نترسد. پیامبران و ائمه معصومین علیهمالسلام که امروز به عنوان بزرگان جامعه بشریتاند دارای هدف شاخص بودند و همه چیز آنان خدا بود لذا امروز رهبران تمام بشریت هستند. بعد از آنان نیز تمامی بزرگان دینی از کسانی بودند که دارای هدف مقدس و شاخص بودهاند.
حسینی مزاری در توصیهای خطاب به جوانان حاضر در جلسه گفت: «اگر در شرایط موجود میخواهید مدیران جامعه باشید بایستی از شخصیتهای برجسته در گذشته و از حوزات علمیه و از رهبران فعلی جامعه پند بگیرید. شما در شرایط خوب و حساس و سرنوشتسازی قرار دارید، از حالا باید وضعیت زندگیتان را مشخص کنید و آن را سازمان دهید. اگر قرار بر این است که مانند میلیونها انسان بدون تاثیر و پیامد باشید، میتوانید؛ اما اگر میخواهید یک سر و گردن نسبت به بقیه اجتماع بلندتر باشید، باید هدف مقدس انتخاب کرده و شاخص بوده و سرانجام حول این هدف شاخص نیز هم حرف زده و هم عمل کنید.»
این عالم دینی سومین نکته در مورد ویژگیهای هدف انسان مسلمان را نمود داشتن آن هدف در زندگی وی دانست و گفت: نمود داشتنِ هدف انسان در زندگی یعنی هدفمند بوده و در بوتهی هدف ذوب شده باشیم و چیزی را برای خود حساب و کتاب نکنیم. وقتی هدف، خدا و رسیدن به اوست و به امام زمان(عج) میگوییم سرباز تو هستیم، باید در هیچ عرصه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی چیز خاصی برای خود قایل نباشیم، اگر قایل شدیم دیگر عناصری مبارز و تاثیرگذار نخواهیم بود و نمیتوانیم مدیران جامعه باشیم و آن را به سوی خدا سوق دهیم.
وی با بیان اینکه یک انسان هدفمند باید به گونهای زندگی کند که از کوچکترین مسایل شخصی خود در راستای رسیدن به هدف بهره ببرد، خاطرنشان کرد: همچنین یک انسان مبارز هیچ وقت از زحمت کشیدن در راستای رسیدن به هدف خجالت نمیکشد. بسیار با افتخار میگوید که عضو فلان جریان هستم و از مخالفیناش هیچ ترسی هم نخواهد داشت، چون کسی که در حوزه قدرت خدا قرار بگیرد مقتدر میشود. اگر شما چنین دیدگاهی در مورد هدفتان نداشته باشید انسانهایی منفعل خواهید بود و دیگر کنشگر نیستید. ما باید کنشی عمل کنیم و در راستای فکر خود تهاجمی حرکت کنیم، اگر همواره در برابر عمل عکسالعمل نشان دهیم انسانهایی ضعیف به شمار میرویم.
حسینی مزاری در پایان خاطرنشان کرد: شما جوانها در مسیر زندگی خودتان درست فکر کنید و تصمیم بگیرید و هدفی انتخاب کنید که مقدس و شاخص باشد و در عین حال این هدف در تمام زندگی شما نمود پیدا کند، یعنی تمام زندگی شما وقف آن هدف باشد و مصرف شود. اینگونه شما در جامعه انسانهایی تاثیرگذارخواهید شد.
مشروح سخنان حجتالاسلام والمسلمین حسینی مزاری در این جلسه به شرح ذیل است:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی
ابتدا تشکر میکنم از آقای فاضلپور که زحمت چنین برنامههایی را متحمل است؛ موضوع خوبی انتخاب شده است و از صحبت آقایان هم استفاده کردم. در بحث داشتن هدف در زندگی، میتوان گفت بعید است که انسانها هیچ هدفی نداشته باشند. هر انسانی در زندگی خود هدف دارد؛ مگر انسانی که بیهوش و نفهم باشد تا هدف نداشته باشد. برای یک انسان مبارزِ مسلمان در خصوص داشتن هدف چند چیز مهم به نظر میرسد.
هدف انسان مبارز مسلمان باید مقدس باشد
اول: هدف باید مقدس باشد. انسان در زندگی میتواند اهداف مختلفی داشته باشد، اما قطعا یک مسلمان نمیتواند هدفی نامقدس داشته باشد. مانند مرکز تبیان که هدف آن روشنگری و بالابردن معرفت دینی در جامعه و آگاهیهای دینی است. اگر در یک جامعه معارف دین مستولی و گسترده شود، مسیر رسیدن به خدا فراهم میشود و انسانها و جامعه از طریق تشکیل حکومت اسلامی به سوی خدا رهسپار خواهند شد.
هدف حکومت اسلامی هدایت مردم به سوی خداست
البته هدف اولیه ما تشکیل حکومت اسلامی نیست، فقط میخواهیم روشنگری کرده و آگاهیها و فرهنگ عمومی را بالا ببریم. محورِ کار فرهنگی ما نیز بالا بردن معرفت دینی عمومی است، معلوم است وقتی جامعه با معرفت دینی آشنایی یافت افراد جامعه بدون حکومت دینی زندگی کرده نمیتوانند و آن زمان متوجه لزوم تشکیل حکومت اسلامی خواهند شد. هدف حکومت اسلامی نیز هدایت مردم به سوی خدا خواهد بود. این هدف مقدس به عنوان یکی از لازمههای مبارزه یک فرد مسلمان مطرح است.
هدف باید شاخص باشد؛ نداشتن هدف شاخص یعنی عدم جریانساز بودن
نکته دوم: هدف باید شاخص باشد. خیلیها شاید دارای هدف مقدس باشند، مثلا در جامعه افغانستان بسیاری از مردم دارای هدف مقدس هستند، بخصوص جامعه شیعه، اما هدف آنها شاخص نبوده و نیست. شاخص به چه معناست؟ یعنی باید مشخص باشد که ما به دنبال چه هستیم. شما تا هدف شاخص نداشته باشید جریانساز بوده نمیتوانید، چون ما به عنوان فرد مبارز میخواهیم در جامعه کار کنیم و بعد جامعه را مدیریت و رهبری کنیم، خوب اگر هدف ما شاخص نباشد چطور حول هدف خود کار بکنیم؟ از طرفی هم داشتن هدف زیر لحاف به درد نمیخورد! فردی که مسلمان است و به دنبال خدا و رسیدن به اوست و میگوید خدایا من عبد مطلق تو هستم، این باید در زندگی او تبارز پیدا کند. باید خدا بداند که این بنده من چقدر بنده مرد، شجاع و دنبال من است و حاضر است برای من جان خود را فدا کند.
آیا یک فرد ملاحظهکار و ترسو میتواند ادعا کند که عبد مطلق خداست؟
چرا ما در افغانستان در بیست سال گذشته مشکل داشتیم و نتوانستیم از فرصتهای پیشآمده استفاده کنیم و امروز وارد چنین شرایطی شدیم؟ به خاطر اینکه شخصیتهای ما و احزاب و جریانها و سازمانها دارای هدف شاخص نبودهاند. اگر میگفتید چرا شما در صحنه نیستید و کار نمیکنید میگفتند ملاحظات وجود دارد؛ سخنران مطرح در مقابل صدها نفر، از سقراط، گالیله و ارسطو صحبت میکند، اما در لابلای صحبت خود میگوید که یکی از بزرگان دین هم چنین گفت، وقتی تمام میکند میپرسم که این یکی از بزرگان دین چه کسی بود که نام نبردید؟ میگوید حضرت امام خمینی (ره)، میگویم چطور میشود که از تمامی دانشمندان غربی نام میبرید، اما از شخصیت دینی نه؟ میگوید حاج آقا ملاحظات (ترس) وجود دارد. آیا میشود یک چنین آدمی را مسلمانِ مبارز و عبد مطلق خدا یاد کنیم؟ آیا امام زمان(عج) به چنین انسانی که نمیتواند نام نائب او را در سر منبر یاد کند افتخار میکند؟
شعار و عمل ما باید بر اساس هدف شاخصمان باشد
کسی که خواهان مدیریت و رهبری جامعه است، باید هدف او شاخص باشد و بر اساس آن عمل کند. شعار و عمل چنین شخصی باید براساس هدف شاخصاش باشد، از مرگ، درد و زندان نباید بترسد. پیامبران و ائمه معصومین علیهمالسلام که امروز به عنوان بزرگان جامعه بشریتاند و ما جانفدای آنان هستیم و حاضر هستیم به خاطر آنان خون بدهیم و از همه چیز خود بگذریم، دارای هدف شاخص بودند. همه چیز آنان خدا بود و امروز رهبران تمام بشریت هستند. خوب ممکن است شماری از ناآگاهان بشر آنان را قبول نداشته باشند ولی امروز تمام کون و مکان مدیون امامان ما هستند. بعد از آنان نیز بزرگان دینی از کسانی بودهاند که دارای هدف مقدس و شاخص بودهاند.
خوب ما هم اگر در شرایط موجود میخواهیم مدیران جامعه باشیم باید چنین باشیم. باید از شخصیتهای برجسته در گذشته و از حوزات علمیه و رهبران فعلی جامعه پند بگیریم. شما جوانها در شرایط خوب و حساس و سرنوشتسازی قرار دارید، از حالا باید وضعیت زندگیتان را مشخص کنید و زندگیتان را سازمان دهید. اگر قرار بر این است که شما مانند میلیونها انسان بدون تاثیر و پیامد باشید، میتوانید؛ اما اگر میخواهید یک سر و گردن نسبت به بقیه اجتماع بلندتر باشید، باید هدف مقدس انتخاب کرده و شاخص بوده و سرانجام حول این هدف شاخص نیز هم حرف زده و هم عمل کنید.
هدف باید در زندگی نمود داشته باشد؛ فرد مبارز برای خود چیزی قائل نیست
نکته سوم اینکه هدف در تمام زندگی ما نمود داشته باشد. یعنی هدفمند باشیم و در بوتهی هدف ذوب شده باشیم. یعنی چیزی را برای خود حساب و کتاب نکنیم. وقتی هدف خدا و رسیدن به اوست و به امام زمان (عج) میگوییم سرباز تو هستیم، باید در هیچ عرصه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی چیز خاصی برای خود قایل نباشیم. اگر قایل شدیم ما به عنوان عناصر مبارز و تاثیرگذار نخواهیم بود، ما مدیران جامعه بوده نمیتوانیم که جامعه را به سوی خدا سوق بدهیم. کسانی که در زندگیشان هدف نمود ندارد، اینطور نیست که بگویند ما هدف نداریم. مثلا شما که عضو مرکز تبیان هستید هدف دارید. زمانی که پرسنل از ساعت ۴ به بعد منزل میرود وقتی برایش زنگ بزنید میگوید که از ساعت ۴ به بعد ما مربوط به خانواده هستیم، یا اگر ساعت ۱۰ شب زنگ بزنید شاید گوشی را بر ندارد، اینچنین انسانها، هدف در زندگیشان نمود ندارد.
فرد مبارز برای رسیدن به هدف خود هیچ ترس و خجالتی ندارد
فرد هدفمند، زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگیاش را به گونهای برنامهریزی میکند که از ذره ذره مسایل شخصی خود در راستای هدف بهره ببرد. مثلا آقا این پول را بگیر برو میوه بیاور، این پول را میگیرید و بلافاصله به این فکر میافتید که چگونه میوهفروش را در راستای هدف خود جذب کنید. اگر جذب نشد، حداقل در راهپیمایی و محافل ما اشتراک کند. یک انسان هدفمند از این مقدار کار در راستای هدف خود استفاده میکند. یک انسان مبارز هیچ وقت از زحمت کشیدن در راستای رسیدن به هدف خودش خجالت نمیکشد. بسیار با افتخار میگوید که عضو فلان جریان هستم و از مخالفیناش هیچ ترسی هم نخواهد داشت. اگر شما چنین دیدگاهی در مورد هدفتان نداشته باشید انسانهایی منفعل خواهید بود و دیگر کنشگر نیستید. ما باید کنشی عمل کنیم؛ ما باید در راستای فکر خود تهاجمی حرکت کنیم، چون اگر همواره در برابر عملی، عکسالعمل نشان دهیم انسانهای ضعیف هستیم.
شما وارد یک مجلس عروسی میشوید، طلبه هستید، میخواهید بعد از درس با دوستانتان مباحثه کنید، شما باید افراد ناآشنا را انتخاب کنید برای بحث و در اجتماعات کوچک و بزرگ برای اهدافتان مبارزه کنید. پیشتر یکی از دوستان گفتند که هدف اگر دنیا و خدا بود؟ نه! اگر هدف فقط خدا باشد؛ شما اگر در حوزه اقتدار خدا قرار گیرید قوی میشوید. هدف فقط آخرت و خدا باشد آنوقت شما میتوانید قوی باشید. کسانی که در مسیر خدا مبارزه کردند هیچ کدام انسان ذلیلی نیستند. من که نمیبینم. مثلا حضرت سلیمان(ره) که همه جهان زیر پایش بود، ائمه معصومین (ع) که تمام وجود، شخصیت و زندگیشان برای خدا بوده است، آیا آنان انسانهای ذلیل بودهاند؟ بعد از ائمه معصومین(ع) شما شخصیتها را ببینید، آیا میدانید زمانی که امام خمینی(ره) رحلت میکند ارث ایشان چقدر بود؟ یک قالیچه ششمتری! آپارتمان، خانه، زمین و هیچ چیزی نداشت. آیا امام خمینی (ره) انسانی ذلیل بود؟ نخیر! ایشان انسان توانایی بود که بعد از ظهور و بروز امام، تحولی در دنیا شکل گرفت که تا امروز ادامه دارد و گسترش پیدا میکند. و یا امام خامنهای که در زیر خانه ایشان برزنتهایی است که روی خانه آن معلوم میشود! این وضعیت خانه شخصی ایشان است. غذای او بادنجان و کچالو و از همینها است اما اینگونه در دنیا عظمت دارد.
اگر در حوزه قدرت خدا قرار بگیریم مقتدر میشویم
به صورت طبیعی اگر کسی در حوزه قدرت خدا قرار گرفت مقتدر میشود. خداوند که قادر مطلق است او چطور قبول میکند که این آقا عبد مطلق باشد اما در حوزه فرهنگی و اقتصادی و غیره رهایش کند؟! ما که بنده خدا هستیم چنین باوری نداریم. امام زمان(عج) مگر میگذارد که یک کسی در مسیر او زحمت بکشد بعد به زمین بیفتد و آن حضرت نگاه کند و بگوید به من چه؟! چنین چیزی امکان ندارد برادران! بنابراین مطلب سوم این است که این هدف مقدس یعنی -خدا- باید در زندگی ما نمود داشته باشد و ما از همه زندگی شخصی خود برای او مایه بگذاریم. اگر یک چنین روندی را در زندگی انتخاب کردید، قطعا موفق خواهید شد.
انسانهایی که بین زندگی شخصی و هدف فرق قایل میشوند، مثل کسی که در کار تشکیلات و شخصی فرق قایل میشود یا مثلا دو فیسبوک میسازند یکی شخصی دیگری برای تشکیلات و یا اکانتهای فیسبوک مستعار بسیار زیادی دارد ولی به نام شخصی خودش هیج پستی در فضای مجازی نمیگذارد. مشخص میشود که در کفش چنین فردی ریگ وجود دارد، اگر اینطور نیست چیز شخصی از خود داشته نمیتواند. قطعا این آقا در مسیر دین و اندیشه دینی قرار ندارد. شماری از شخصیتها در همین مرکز تبیان کانالهای شخصی دارند که هرچند دارای مطالب خوبی است اما هیچ ارتباطی با برنامههای تشکیلات ندارد؛ یعنی چه؟ هرچه باشد یک هدف شخصی دیده میشود که این شخص را از کارهای تشکیلاتی فاصله میدهد.
شخص خودم هیچ چیز نه در فضای مجازی نه در دیگر ابعاد هیچ چیز ندارم؛ من این را در جلسات مختلف گفتهام اما شماری از جوانها را اینجا تازه میبینم برای اینها میگویم. ۴۳ سال است که در عرصه مبارزه هستم اما ملک شخصی ندارم، موتر شخصی ندارم، حساب بانکی شخصی ندارم، حتی همین لباسهای بدنم مال بیتالمال است، چرا؟ بخاطر اینکه من با تمام وجود برای هدفم مبارزه میکنم. هر درآمد شخصی که داشتم در حوزه مبارزاتی خود مصرف کردم. تا اکنون هم به همین فکر هستم. انشاءالله دعا میکنم که خداوند عاقبتم را به خیر کند که از این به بعد به فکر خانه شخصی، موتر و ملک شخصی نباشم. از خداوند متعال راضی و خوشحال هم هستم که حداقل برای محاسبه در آخرت چیزی ندارم. اما در سایر عرصهها مانند فکر و اندیشه اگر کوتاهی صورت گرفته خداوند ببخشد. خداوند توفیق دهد که عبد مطلق و سرباز امام زمان(عج) باشیم و در این راه هم شهید شویم. اکنون هم دنبال شهادت نیستم. از خداوند میخواهم که زنده باشم و کارکنم؛ اما وقتی نوبت ما رسید از خداوند میخواهیم که با شهادت باشد.
اگر زندگی ما وقف هدف باشد تاثیرگذار خواهیم بود
این چند نکته بود در رابطه با هدف؛ در این مورد صحبتهای زیادی است که باید صورت بگیرد و امیدوار هستیم که شما جوانها در مسیر زندگی خودتان درست فکر کنید و تصمیم بگیرید و هدفی انتخاب کنید که مقدس و شاخص باشد و در عین حال این هدف در تمام زندگی شما نمود پیدا کند، یعنی اینکه تمام زندگی شما وقف آن هدف باشد و مصرف شود. اینگونه شما انسانهای تاثیرگذاری در جامعه خواهید شد. اگر چنین نباشد ما هم به عنوان انسانهای معمولی در کنار ۳۴ میلیون نفری که حالا است و ۴۰ نفر در اینجا میشود ۳۴ میلیون و ۴۰ نفر خواهیم بود. والسلام و علیکم و رحمت الله و برکاته!