بیست و چهارم سرطان یادآور یکی از تلخترین حوادث تاریخی در افغانستان است، شهادت علامه سیّد اسماعیل بلخی. اکنون در آستانة پنجاه و دومین سالگرد شهادت علامه سیّد اسماعیل بلخی قرار داریم. به این بهانه با معرفی دو کتاب از آثار پژوهشی خود درباره علامه بلخی یاد و خاطره آن دانشمند مبارز را گرامی میداریم.
۱. ستاره شب دیجور
در سال ۱۳۷۱ دفتر هنر و ادبیات افغانستان را به همراه دوستان ارجمندم محمدکاظم کاظمی و سیّدابوطالب مظفری در حوزه هنری مشهد بنیاد نهادیم. کار را با گردآوری مجموعههای شعر، داستان و خاطره برای چاپ آغاز کردیم. در ضمن کتابی هم درباره زندگی و اندیشههای علامه شهید سید اسماعیل بلخی در نظر گرفته شد. سالهای جهاد و شور و امید بود و بلخی هم علاقهمندان بسیاری داشت. بدینترتیب نطفة کتاب «ستاره شب دیجور، یادمان علامه شهید سیّد اسماعیل بلخی» در سال ۱۳۷۱ بسته شد.
تصمیم براین شد که کتاب بلخی را من و محمّدکاظم کاظمی با هم کار و آماده کنیم. نخستین گام در این جهت چندین نشست طولانی با خانواده علامه بلخی بود. در این نشستها همسر علامه بلخی و فرزندانش مرحوم خدیجه بلخی و سناتور صدیقه بلخی در باره ابعاد زندگی و اندیشه و مبارزات بلخی صحبت کردند و ما آن را ثبت کردیم. پس از این جلسات نمیدانم به چه دلیل آقای کاظمی از ادامه همکاری سرباز زد و من تنها ماندم. اما تنها نبودم، شور و حرارت جوانی و عشق به وطن و علامه بلخی همراهم بود.
با نام بلخی از نوجوانی در بلخاب آشنا بودم. پدرانمان از سفرهای او به بلخاب و مبارزه و زندانش تعریف کرده بودند. هردو از کوههای بلخاب برخاسته بودیم و هردو هم سیّد بلخابی بودیم. اما انگیزه اصلی امید به آزادی و آبادی وطن و مبارزه برای عدالت و عزّت و اینگونه خیالات بود!
سه سال بدون وقفه کار کردم و پس از نگارش و تنظیم، حاصل آن کتابی شد دارای هفت فصل به این ترتیب: فصل اوّل با خورشید از پگاه تا بیگاه، مروری بر زندگینامه بلخی از آغاز تا فرجام که درواقع صحبتهای خانواده بلخی بود؛ فصل دوّم دیدگاه تعدادی از شخصیتهای علمی و فرهنگی و سیاسی افغانستانی و ایرانی و عراقی درباره بلخی؛ فصل سوّم خاطرات تعداد زیادی از عالمان و روشنفکران و سیاستمدارانی بود که بلخی را در افغانستان، ایران و عراق دیده بودند و خاطرههایی از او داشتند. فکر میکنم این فصل از بهترینهای کتاب است و برای تحقیقات دیگر درباره بلخی منبع دست اوّل به حساب میآید.
کار بدین صورت بود که آدرس و شماره تلفن این شخصیتها را در شهرهای ایران پیدا میکردم و بعد با ضبط و قلم و کاغذ به سراغ شان میرفتم. به دنبال خاطره، شهرهای مشهد، قم، تهران و اصفهان را گشتم، آنها را یکی یکی پیدا کردم و خاطراتشان را ثبت کردم. مثلاً داکتر یونس فرمان، سید غلامحسین موسوی، استاد خلیل، سید علی اکبر صالحی، خادم حسین بیانی، محمدعلی کاظمی، سید مظفرشاه قندهاری و ...
حالا میبینم که بیشتر این شخصیتها رخ در نقاب خاک کشیده به دنیای باقی رفتهاند. یکی ازآخرین آنها استاد خادمحسین بیانی بود که هفته گذشته به رحمت خدا رفت. بیانی عاشقانه بلخی را دوست داشت. هم از خاطرات خود با بلخی صحبت میکرد و هم اشک میریخت. بسیاری از آن دانشمندان برجسته نامشان تنها در ستاره شب دیجور باقی مانده است و در هیچجای دیگری ثبت نشده است.
فصل چهارم از ۱۸ مقاله تشکیل شده است. گردآوری مقالهها به این صورت بود که از شخصیتهای اهل قلم و اندیشه درخواست نوشتن مقاله کردیم. از طرفی، مطبوعاتی که در دسترس داشتم جستوجو کردم و تعدادی از مقالهها را انتخاب کردم. در نهایت از میان مجموعة مقاله های رسیده و گردآوری شده ۱۸ مقاله برتر را انتخاب کردم. از اینمجموعه دو مقاله خودم و دو عنوان را هم همکارانم مظفری و کاظمی نوشتند.
فصل پنجم، میراث جاودانی نام دارد و به معرفی آثار علامه بلخی اختصاص یافته است. معرفی دو کتاب دستنویس " فلسفه الاحکام فی نصره الاسلام " و " زنبیل بلخی "که از او برجای مانده است؛ نامههایی بلخی؛ خاطرات او از زندا ن، گزیده سخنرانیها و گزیدة شعرهایش، مطالب فصل پنجم کتاب است.
فص ششم، همصدا با حلق اسماعیل نام دارد و شعرهای شاعران درباره بلخی را در برمیگیرد.
فصل هفتم یا آخر «بازتاب» نامیده شده است که در آن، کتابها، مقالهها، شعرها، خبرها، اطلاعیهها و هرچیزی دیگری که درباره بلخی در مطبوعات و رسانهها منتشر شده بود معرفی شده است. همچنین کنگرهها، سیمینارها و محافلی که به نام و برای بلخی گرفته شده بود با توضیحات لازم آورده شده است.
ستاره شب دیجور سه ضمیمه هم دارد؛ سالشمار زندگی بلخی، شجرهنامه بلخی و زندگینامه مختصری از علیآقای بلخی.
استاد محمّدکاظم کاظمی کتاب را ویراستاری و صفحهآرایی کرد و در سال ۱۳۷۵ برای چاپ فرستادیم؛ اما چاپ کتاب با مشکل مواجه شد. انتشارات سوره مهر که چاپ آن را تعهد کرده بود به این دلیل که حجم کتاب زیاد شده از چاپ آن سرباز زد. درواقع نیز چنین بود؛ قرار بود در حد ۱۵۰ صفحه آماده شود و حالا شده بود بیش از ۶۰۰ صفحه و این هزینة زیادی میبرد.
در سال ۱۳۸۲ چاپ کتاب را به بنیاد پژوهشهای اسلامی پیشنهاد کردم، آنها پس از بررسی تصمیم به انتشار آن گرفتند. به حوزه هنری اطلاع دادم؛ حوزه هنری تصمیم گرفت خود کتاب را چاپ کند و سرانجام در سال ۱۳۸۳ چاپ کرد.
خوشبختانه ستاره شب دیجور از طرف علاقه مندان علامه بلخی با استقبال بسیار خوبی رو به رو شد و نسخههای آن به زودی نایاب گردید . علت آن بود که دوست داران بلخی تا آن زمان هرچه درباره او خوانده بودند یک مشت الفاظ شعاری تهی از معنی بود که از بلخی هیچ معلوماتی به خواننده نمیداد. این نخستین کتاب جدّی بود که درباره بلخی میخواندند.
از آن پس علاقهمندان بلخی دایماً سراغ آن را میگرفتند. در بیست سال اخیر که سواد و دانش در کشور گسترش یافته و بر علاقهمندان به اندیشههای بلخی افزوده شده، ستاره شب دیجور نیز اقبال افزونتری یافته است. سالهایی که در مزارشریف بودم استادان دانشگاه ها و دانشجویان از کابل، مزارشریف و شبرغان و جاهای دیگر حضوری یا تلفنی کتاب را از من میخواستند. بدینرو در سال ۱۳۹۶ آن را با اصلاحات و تغییرات زیادی برای چاپ دوم آماده کردم و امیدوارم ناشری خوشقولی پیدا شود و چاپ دوّم آن را منتشر کند.
۲. کارنامه سیاسی و اجتماعی علامه سید اسماعیل بلخی
۲۵ سال از تألیف کتاب ستاره شب دیجور می گذرد. در این سالها موضوعاتی مربوط به علامه بلخی یکی از علاقهمندیهای ثابت من بوده است. بازار کتاب، مطبوعات، محافل و سیمینارها و به خصوص فضای مجازی را در سال های اخیر برای یافتن مطلب یا سخن جدید درباره بلخی جست وجو میکردم. آرزو داشتم کار جدیدی در این موضوع انجام بدهم.
در سال ۱۳۹۶ در حال بازنویسی ستاره شب دیجور، متوجه شدم که بلخی پژوهی میدان گستردهای است و موضوعات بسیاری درباره شخصیت و اندیشههای بلخی هنوز کار نشده مانده است. از نیمههای سال ۱۳۹۶ کار بر روی کتاب جدید درباره بلخی را آغاز کردم و نام آن را گذاشتم کارنامه مبارزاتی علامه بلخی؛ بعدتر به این نتیجه رسیدم که این نام بسیار گسترده است و شامل فعالیتهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، دینی و ادبی بلخی میگردد. چنین کاری زمان زیادی میبرد و حجم کتاب نیز زیاد میشود و چاپ آن دشوار خواهد بود. لذا موضوع را به دو بخش سیاسی ،اجتماعی و فرهنگی ، دینی تقسیم کردم. نام جلد نخست را گذاشتم «کارنامه سیاسی و اجتماعی علامه سید اسماعیل بلخی» و جلد دوم به توفیق خداوند نامش «کارنامه فرهنگی و دینی علامه سید اسماعیل بلخی» خواهد بود.
نتیجه سه سال کار من حالا شده «کارنامه سیاسی و اجتماعی علامه سیّد اسماعیل بلخی» که آماده چاپ است. لازم است کمی درباره محتوای این کتاب و تفاوت این با ستاره شب دیجور معلومات بدهم. این کتاب از یک مقدمه و ۱۷ فصل تشکیل شده است. و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی بلخی را از آغاز تا فرجام در برمیگیرد. عناوین برخی از فصلها: اهداف سیاسی و مبارزاتی بلخی، بررسی عوامل شکست قیام نوروزی، دستاوردهای مبارزات بلخی، حزب اتحاد از فراز تا فرود، بلخی انقلابی یا اصلاحطلب؟ و ... حجم کتاب در حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ صفحه خواهد شد.
"ستاره شب دیجور"، مجموعه معلومات دستاول درباره زندگی، اندیشهها و آثار بلخی به خواننده ارائه میکند و خواننده را با چهره واقعی بلخی از جنبههای گوناگون آشنا میسازد؛ امّا در کارنامه سیاسی و اجتماعی سیاستها، مبارزات، مقاطع مهم زندگی، مبارزات تشکیلاتی و اهداف بلخی تحلیل و نقد شده است. آن کتاب را در ۳۵ سالگی نوشته ام و این کتاب را در ۶۰ سالگی؛ در آن کتاب نویسنده صرفا مؤلف است و در این کتاب پژوهشگر. در آن کتاب از بلخی ستایش شده و در این کتاب کارنامه سیاسی و اجتماعی او نقد شده و نقطههای ضعف و کارگرد های او با استفاده از آخرین آثار و دیدگاهها بیطرفانه تحلیل شده است. جملههای کارنامه یا مستند است و یا مستدل. همین اندازه اشاره به درونمایة کارنامه کافی است. امیدوارم علاقهمندان بلخی آن را بپسندند.
۳. مقالهها
در این سی سالی که کم و بیش با شخصیت و اندیشههای بلخی انس داشتم بیش از ده عنوان مقاله هم نوشتهام که برخی در مطبوعات کشور و تعداد بیشتری در فضای مجازی منتشر شده است.
سخن آخر اینکه در دو دهة اخیر عمرم گرویدة اندیشهها، آموزهها و شخصیت دو بلخی شدهام: مولانا جلالالدین محمّد بلخی و علامه سیّد اسماعیل بلخی. دو عنوان کتاب و تعدادی مقاله درباره مولانا نیز نوشتهام: نردبان آفتاب، بازنویسی داستانهای مثنوی در شش دفتر وتأثیرات قرآن بر محتوا و ساختار مثنوی معنوی که هردو منتشر شده اند.
۱. ستاره شب دیجور
در سال ۱۳۷۱ دفتر هنر و ادبیات افغانستان را به همراه دوستان ارجمندم محمدکاظم کاظمی و سیّدابوطالب مظفری در حوزه هنری مشهد بنیاد نهادیم. کار را با گردآوری مجموعههای شعر، داستان و خاطره برای چاپ آغاز کردیم. در ضمن کتابی هم درباره زندگی و اندیشههای علامه شهید سید اسماعیل بلخی در نظر گرفته شد. سالهای جهاد و شور و امید بود و بلخی هم علاقهمندان بسیاری داشت. بدینترتیب نطفة کتاب «ستاره شب دیجور، یادمان علامه شهید سیّد اسماعیل بلخی» در سال ۱۳۷۱ بسته شد.
تصمیم براین شد که کتاب بلخی را من و محمّدکاظم کاظمی با هم کار و آماده کنیم. نخستین گام در این جهت چندین نشست طولانی با خانواده علامه بلخی بود. در این نشستها همسر علامه بلخی و فرزندانش مرحوم خدیجه بلخی و سناتور صدیقه بلخی در باره ابعاد زندگی و اندیشه و مبارزات بلخی صحبت کردند و ما آن را ثبت کردیم. پس از این جلسات نمیدانم به چه دلیل آقای کاظمی از ادامه همکاری سرباز زد و من تنها ماندم. اما تنها نبودم، شور و حرارت جوانی و عشق به وطن و علامه بلخی همراهم بود.
با نام بلخی از نوجوانی در بلخاب آشنا بودم. پدرانمان از سفرهای او به بلخاب و مبارزه و زندانش تعریف کرده بودند. هردو از کوههای بلخاب برخاسته بودیم و هردو هم سیّد بلخابی بودیم. اما انگیزه اصلی امید به آزادی و آبادی وطن و مبارزه برای عدالت و عزّت و اینگونه خیالات بود!
سه سال بدون وقفه کار کردم و پس از نگارش و تنظیم، حاصل آن کتابی شد دارای هفت فصل به این ترتیب: فصل اوّل با خورشید از پگاه تا بیگاه، مروری بر زندگینامه بلخی از آغاز تا فرجام که درواقع صحبتهای خانواده بلخی بود؛ فصل دوّم دیدگاه تعدادی از شخصیتهای علمی و فرهنگی و سیاسی افغانستانی و ایرانی و عراقی درباره بلخی؛ فصل سوّم خاطرات تعداد زیادی از عالمان و روشنفکران و سیاستمدارانی بود که بلخی را در افغانستان، ایران و عراق دیده بودند و خاطرههایی از او داشتند. فکر میکنم این فصل از بهترینهای کتاب است و برای تحقیقات دیگر درباره بلخی منبع دست اوّل به حساب میآید.
کار بدین صورت بود که آدرس و شماره تلفن این شخصیتها را در شهرهای ایران پیدا میکردم و بعد با ضبط و قلم و کاغذ به سراغ شان میرفتم. به دنبال خاطره، شهرهای مشهد، قم، تهران و اصفهان را گشتم، آنها را یکی یکی پیدا کردم و خاطراتشان را ثبت کردم. مثلاً داکتر یونس فرمان، سید غلامحسین موسوی، استاد خلیل، سید علی اکبر صالحی، خادم حسین بیانی، محمدعلی کاظمی، سید مظفرشاه قندهاری و ...
حالا میبینم که بیشتر این شخصیتها رخ در نقاب خاک کشیده به دنیای باقی رفتهاند. یکی ازآخرین آنها استاد خادمحسین بیانی بود که هفته گذشته به رحمت خدا رفت. بیانی عاشقانه بلخی را دوست داشت. هم از خاطرات خود با بلخی صحبت میکرد و هم اشک میریخت. بسیاری از آن دانشمندان برجسته نامشان تنها در ستاره شب دیجور باقی مانده است و در هیچجای دیگری ثبت نشده است.
فصل چهارم از ۱۸ مقاله تشکیل شده است. گردآوری مقالهها به این صورت بود که از شخصیتهای اهل قلم و اندیشه درخواست نوشتن مقاله کردیم. از طرفی، مطبوعاتی که در دسترس داشتم جستوجو کردم و تعدادی از مقالهها را انتخاب کردم. در نهایت از میان مجموعة مقاله های رسیده و گردآوری شده ۱۸ مقاله برتر را انتخاب کردم. از اینمجموعه دو مقاله خودم و دو عنوان را هم همکارانم مظفری و کاظمی نوشتند.
فصل پنجم، میراث جاودانی نام دارد و به معرفی آثار علامه بلخی اختصاص یافته است. معرفی دو کتاب دستنویس " فلسفه الاحکام فی نصره الاسلام " و " زنبیل بلخی "که از او برجای مانده است؛ نامههایی بلخی؛ خاطرات او از زندا ن، گزیده سخنرانیها و گزیدة شعرهایش، مطالب فصل پنجم کتاب است.
فص ششم، همصدا با حلق اسماعیل نام دارد و شعرهای شاعران درباره بلخی را در برمیگیرد.
فصل هفتم یا آخر «بازتاب» نامیده شده است که در آن، کتابها، مقالهها، شعرها، خبرها، اطلاعیهها و هرچیزی دیگری که درباره بلخی در مطبوعات و رسانهها منتشر شده بود معرفی شده است. همچنین کنگرهها، سیمینارها و محافلی که به نام و برای بلخی گرفته شده بود با توضیحات لازم آورده شده است.
ستاره شب دیجور سه ضمیمه هم دارد؛ سالشمار زندگی بلخی، شجرهنامه بلخی و زندگینامه مختصری از علیآقای بلخی.
استاد محمّدکاظم کاظمی کتاب را ویراستاری و صفحهآرایی کرد و در سال ۱۳۷۵ برای چاپ فرستادیم؛ اما چاپ کتاب با مشکل مواجه شد. انتشارات سوره مهر که چاپ آن را تعهد کرده بود به این دلیل که حجم کتاب زیاد شده از چاپ آن سرباز زد. درواقع نیز چنین بود؛ قرار بود در حد ۱۵۰ صفحه آماده شود و حالا شده بود بیش از ۶۰۰ صفحه و این هزینة زیادی میبرد.
در سال ۱۳۸۲ چاپ کتاب را به بنیاد پژوهشهای اسلامی پیشنهاد کردم، آنها پس از بررسی تصمیم به انتشار آن گرفتند. به حوزه هنری اطلاع دادم؛ حوزه هنری تصمیم گرفت خود کتاب را چاپ کند و سرانجام در سال ۱۳۸۳ چاپ کرد.
خوشبختانه ستاره شب دیجور از طرف علاقه مندان علامه بلخی با استقبال بسیار خوبی رو به رو شد و نسخههای آن به زودی نایاب گردید . علت آن بود که دوست داران بلخی تا آن زمان هرچه درباره او خوانده بودند یک مشت الفاظ شعاری تهی از معنی بود که از بلخی هیچ معلوماتی به خواننده نمیداد. این نخستین کتاب جدّی بود که درباره بلخی میخواندند.
از آن پس علاقهمندان بلخی دایماً سراغ آن را میگرفتند. در بیست سال اخیر که سواد و دانش در کشور گسترش یافته و بر علاقهمندان به اندیشههای بلخی افزوده شده، ستاره شب دیجور نیز اقبال افزونتری یافته است. سالهایی که در مزارشریف بودم استادان دانشگاه ها و دانشجویان از کابل، مزارشریف و شبرغان و جاهای دیگر حضوری یا تلفنی کتاب را از من میخواستند. بدینرو در سال ۱۳۹۶ آن را با اصلاحات و تغییرات زیادی برای چاپ دوم آماده کردم و امیدوارم ناشری خوشقولی پیدا شود و چاپ دوّم آن را منتشر کند.
۲. کارنامه سیاسی و اجتماعی علامه سید اسماعیل بلخی
۲۵ سال از تألیف کتاب ستاره شب دیجور می گذرد. در این سالها موضوعاتی مربوط به علامه بلخی یکی از علاقهمندیهای ثابت من بوده است. بازار کتاب، مطبوعات، محافل و سیمینارها و به خصوص فضای مجازی را در سال های اخیر برای یافتن مطلب یا سخن جدید درباره بلخی جست وجو میکردم. آرزو داشتم کار جدیدی در این موضوع انجام بدهم.
در سال ۱۳۹۶ در حال بازنویسی ستاره شب دیجور، متوجه شدم که بلخی پژوهی میدان گستردهای است و موضوعات بسیاری درباره شخصیت و اندیشههای بلخی هنوز کار نشده مانده است. از نیمههای سال ۱۳۹۶ کار بر روی کتاب جدید درباره بلخی را آغاز کردم و نام آن را گذاشتم کارنامه مبارزاتی علامه بلخی؛ بعدتر به این نتیجه رسیدم که این نام بسیار گسترده است و شامل فعالیتهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، دینی و ادبی بلخی میگردد. چنین کاری زمان زیادی میبرد و حجم کتاب نیز زیاد میشود و چاپ آن دشوار خواهد بود. لذا موضوع را به دو بخش سیاسی ،اجتماعی و فرهنگی ، دینی تقسیم کردم. نام جلد نخست را گذاشتم «کارنامه سیاسی و اجتماعی علامه سید اسماعیل بلخی» و جلد دوم به توفیق خداوند نامش «کارنامه فرهنگی و دینی علامه سید اسماعیل بلخی» خواهد بود.
نتیجه سه سال کار من حالا شده «کارنامه سیاسی و اجتماعی علامه سیّد اسماعیل بلخی» که آماده چاپ است. لازم است کمی درباره محتوای این کتاب و تفاوت این با ستاره شب دیجور معلومات بدهم. این کتاب از یک مقدمه و ۱۷ فصل تشکیل شده است. و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی بلخی را از آغاز تا فرجام در برمیگیرد. عناوین برخی از فصلها: اهداف سیاسی و مبارزاتی بلخی، بررسی عوامل شکست قیام نوروزی، دستاوردهای مبارزات بلخی، حزب اتحاد از فراز تا فرود، بلخی انقلابی یا اصلاحطلب؟ و ... حجم کتاب در حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ صفحه خواهد شد.
"ستاره شب دیجور"، مجموعه معلومات دستاول درباره زندگی، اندیشهها و آثار بلخی به خواننده ارائه میکند و خواننده را با چهره واقعی بلخی از جنبههای گوناگون آشنا میسازد؛ امّا در کارنامه سیاسی و اجتماعی سیاستها، مبارزات، مقاطع مهم زندگی، مبارزات تشکیلاتی و اهداف بلخی تحلیل و نقد شده است. آن کتاب را در ۳۵ سالگی نوشته ام و این کتاب را در ۶۰ سالگی؛ در آن کتاب نویسنده صرفا مؤلف است و در این کتاب پژوهشگر. در آن کتاب از بلخی ستایش شده و در این کتاب کارنامه سیاسی و اجتماعی او نقد شده و نقطههای ضعف و کارگرد های او با استفاده از آخرین آثار و دیدگاهها بیطرفانه تحلیل شده است. جملههای کارنامه یا مستند است و یا مستدل. همین اندازه اشاره به درونمایة کارنامه کافی است. امیدوارم علاقهمندان بلخی آن را بپسندند.
۳. مقالهها
در این سی سالی که کم و بیش با شخصیت و اندیشههای بلخی انس داشتم بیش از ده عنوان مقاله هم نوشتهام که برخی در مطبوعات کشور و تعداد بیشتری در فضای مجازی منتشر شده است.
سخن آخر اینکه در دو دهة اخیر عمرم گرویدة اندیشهها، آموزهها و شخصیت دو بلخی شدهام: مولانا جلالالدین محمّد بلخی و علامه سیّد اسماعیل بلخی. دو عنوان کتاب و تعدادی مقاله درباره مولانا نیز نوشتهام: نردبان آفتاب، بازنویسی داستانهای مثنوی در شش دفتر وتأثیرات قرآن بر محتوا و ساختار مثنوی معنوی که هردو منتشر شده اند.