تاریخ انتشار :سه شنبه ۲۳ ثور ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۱۹
کد مطلب : 209835
آتش‌افروزی کرونا در مناسبات چین و امریکا
ویروس کرونا نه‌تنها از میزان تنش‌ها میان امریکا و چین نکاست بلکه بر میزان دشمنی‌ها افزود. این در حالی است که شیوع کویید۱۹، احیای اقتصاد جهانی را به ضرورت همکاری واحدهای ملی و سازمان‌های بین‌المللی گره‌زده‌است.
 
به گزارش خبرگزاری صدای افغان(آوا)، شکاف میان پکن و واشنگتن در دوره ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» عمیق‌تر و حتی به جنگ تجاری-تعرفه‌ای میان دو کشور منتهی شد. اگرچه در نیمه دوم سال ۲۰۱۹ آتش این منازعه با توافق تجاری دو کشور تاحدودی رو به خاموشی رفت اما شیوع ویروس کرونا در چین و سپس انتشار آن به سرتاسر جهان همه چیز را تغییر داد.

در هفته‌های ابتدایی سال ۲۰۲۰ ابتلا به کرونا در چین به صورت رسمی‌ تایید شد و پکن مقررات قرنطینه را در چند شهر و ولایت این کشور به اجرا در آورد. این وضعیت البته با بی‌تفاوتی کاخ سفید روبرو شد و اقدام خاصی در ایالات متحده برای جلوگیری از شیوع بیماری صورت نگرفت تا اینکه موج بیماری به خاک امریکا رسید و تاکنون باعث ابتلای میلیونی شهروندان این کشور و مرگ بیش از ۸۰  هزار نفر شد. 

در این دوره با افزایش شدید تلفات بیماری و آشکار شدن ناتوانی مدیریتی کاخ سفید، ترامپ هر از چند گاهی انگشت اتهام را به سوی چین نشانه رفته است. کاخ سفید پکن را به پنهان‌کاری اطلاعات بیماری و دسیسه با مقامات سازمانی جهانی صحت متهم کرده است. در مقابل، چین هم هدف این جنجال آفرینی مقام‌های ایالات متحده را جوسازی و ایجاد هراس از چین برای مقاصد سیاسی و پنهان کردن ناتوانی کاخ سفید در مقابله با بحران بیان کرده است. اگرچه به تازگی برخی رسانه‌ها از وجود نخستین ابتلا به کرونا در فرانسه چند هفته پیش از شیوع این همه‌گیری در چین خبر دادند، درگیری لفظی میان واشنگتن و پکن تندتر از قبل شده است.

اصرار ترامپ بر چین‌هراسی
ویروس کرونا باعث شد نه تنها مسائل پیشین میان دو کشور که به طور عمده به موضوعات اقتصادی مربوط می‌شد، حل نشود بلکه این منازعه به دیگر عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و بین المللی هم کشیده شود. به نوشته «سی‌ان‌ان» شکافی که میان امریکا و چین ایجاد شد بسیار گسترده‌تر از قبل است و یک نسل طول می‌کشد تا درمان شود. اگرچه کرونا در هر دو کشور باعث خسارت‌های فراوانی شد و جان انسان‌های زیادی را گرفت اما نتوانست موجب نزدیکی بیشتر این دو کشور برای مقابله موفق با این پاندمی‌ گردد. در مقابل، روابط آن‌ها را که پیش از این تحت فشارهای گوناگونی قرار داشت، وارد چرخه سریع نزول کرد و آتش ناسیونالیسم را شعل‌ورتر ساخت.

مهمترین مساله ای که انتقادات ترامپ و دیگر مقام‌های کاخ سفید بر آن تمرکز دارد این است که چرا میزان تلفات در چین پائین اعلام شده است. وزیر امور خارجه امریکا هم بدون هیچ مدرکی منشا بیماری را یکی از آزمایشگاه‌های چینی بیان کرد.

این خط مشی کاخ سفید با پاسخ‌های پکن همراه بوده است. با این حال تنش از سطح لفاظی‌های دو طرفه فراتر رفت و  ترامپ پس از خروج از سازمان جهانی صحت و سنگ اندازی در مسیر اقدامات سازمان ملل، اکنون از تنبیه چین سخن می‌گوید. ترامپ حتی اقدام تلافی‌جویانه با وضع تحریم علیه این کشور را مطرح کرد و نزدیکان وی هم از دریافت غرامت سنگین از پکن سخن می‌گویند. کاخ سفید حال به دنبال جلب‌نظر متحدان خارجی خود برای ایجاد یک جبهه در مقابل چین است. 

پس از دو سال جنگ تعرفه‌ای میان بزرگترین اقتصادهای جهان، تنش کرونایی میان پکن و واشنگتن سطح روابط آن‎‌ها را به پائین‌ترین میزان در چند دهه اخیر رسانده است. به اعتقاد یک استاد دانشگاه هنگ‌کنگ البته این رویکرد تازه‌ای در کاخ سفید نیست و دنباله‌ و تکرار همان سیاست ضدچینی ترامپ در سال ۲۰۱۶ است که برای انتخابات سال ۲۰۲۰ هم مورد استفاده وی قرار می‌گیرد.

البته رویکرد مورد نظر کاخ سفید در افکار عمومی‌ امریکا هم خواهان کم ندارد. براساس نظرسنجی موسسه «پیو» بیش از ۶۶ درصد از مردم این کشور دیدگاه خوبی نسبت به چین ندارند. این بیشترین میزان ناخرسندی امریکایی‌ها از پکن از سال ۲۰۰۵ تاکنون اعلام شده است. در مقابل در چین هم رویکردهای ملی‌گرایانه به سرعت تشدید شده است و مقام‌های رسمی ‌و رسانه‌های این کشور هم به نارضایتی از سیاست‌های واشنگتن دامن می‌زنند.

شکست کرونا با همکاری جهانی امکانپذیر است
در هر صورت چین اکنون خود را هدف انتقاداتی نه تنها از سوی واشنگتن بلکه از طرف دیگر کشورها هم می‌بیند.

درخواست جهانی برای راه‌اندازی تحقیقات مستقل در مورد منشا بیماری فراگیر شده است. به اعتقاد مقام‌های چینی، ایالات متحده در راه‌اندازی و تقویت تبلیغات منفی علیه ‌آن‌ها به شدت فعال شده و علاوه بر انحراف افکار عمومی، به دنبال تخریب روابط خارجی پکن هم است. چشم بادامی‌ها البته برای مقابله با این تلاش واشنگتن به کشورهای درگیر بیماری تجهیزات درمانی همچون ماسک و گروه‌های طبی می‌فرستند و این اقدام آن‌ها به «دیپلماسی ماسکی» معروف شده است. با این حال دیدگاه مورد تاکید غربی‌ها آن است که خاطره این همه‌گیری و تلفات آن به ‌اندازه‌ای عمیق است که اثرات آن در ذهن و قلب این نسل به راحتی پاک نمی‌شود. 

در همن راستا تحلیلگر اندیشکده «بروکینگز» بر این باور است که کرونا ممکن است یک تراژدی را در روابط بحرانی چین و ایالات متحده ایجاد کند و مصیبتی را برای جهان بیافریند. طبق این تحلیل واقعیت سیاسی هر دو کشور در سال ۲۰۲۰ حکایت از ناتوانی مدیریتی در دو سوی آتلانتیک در مراحل ابتدایی شیوع کرونا دارد. البته نحوه تعامل هر دو قدرت در کنار همکاری با دیگر کشورها و سازمان‌ها به ویژه سازمان جهانی صحت می‌توانست فرصت خوبی برای بازیگران در مسیر مقابله با یک بحران باشد اما اتهام زنی‌های دو طرف و حتی جنگ قدرت داخلی میان احزاب امریکایی، موجب وخامت اوضاع و احتمال بروز فاجعه شده است.

اندیشکده «چتام هاوس» هم در  تحلیل خود این دو کشور را از تعمیق تنش برحذر داشت زیرا معتقد است ادامه آن به جنگ سردی میان آن دو منجر می شود. در هر صورت اما مدیریت روابط با چین پس از رفع کرونا یکی از بزرگترین چالش‌ها برای رهبران امریکا و اروپا خواهد بود.

به باور این اتاق فکر اروپایی، با توجه به این موضوع که چین احتمالا در سال ۲۰۳۰ بزرگترین اقتصاد جهان خواهد بود، ایالات متحده و اروپا باید به فکر چگونگی مدیریت روابط خود با این کشور باشند. اهمیت این سوال همانند وضعیت اتحاد جماهیر شوروی پیش از سال ۱۹۴۵ است. مسکو در سال‌های بعد توانست به یک ابرقدرت و رقیبی برای امریکا تبدیل شود اما از نظر اقتصادی پیشرفت نداشت. آن زمان سیاست مهار راهبردی صحیح، عملی و موفق بود اما اکنون این راه حل قابل اجرا نیست زیرا در عصر کنونی راه‌اندازی جنگ سرد با چین هیچ برنده‌ای نخواهد داشت.

به اعتقاد تحلیلگران در شرایط کنونی درخواست برای برقراری آتش‌بس بین دو قدرت بزرگ جهان با تعهدی سراسری برای تحقیق بین‌المللی در زمینه فهم علت اشتباه همه کشورها در مراحل نخست مقابله با این پاندمی‌ ضرورت دارد. تحلیلگر بروکینگز بر این باور است در این چارچوب چین و امریکا باید در شش حوزه همکاری‌های خود را تقویت کنند: اشتراک بهتر روش‌های مقابله کارسازتر با گسترش ویروس، ساخت واکسن موثر بر این بیماری در سریعترین زمان ممکن، زمینه سازی برای تولید انبوه و توزیع جهانی واکسن، کمک به کشورهای فقیر و نیازمند در راه مقابله با بیماری، مدیریت بحران بدهی و مبارزه با قحطی احتمالی در کشورهای درحال توسعه که از این بیماری ناشی می‌شود؛ و در پایان، حفظ تجارت جهانی با متنوع‌سازی زنجیره عرضه کالا و تقویت ذخایر راهبردی کشورها به جای تمرکز بر ناسیونالیسم اقتصادی و اَشکال ناکارآمد تولید. 
 
منبع : irna
https://avapress.net/vdcexo8wnjh87vi.b9bj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما