تاریخ انتشار :دوشنبه ۴ قوس ۱۳۹۸ ساعت ۲۳:۳۳
کد مطلب : 196330
لزوم تلاش برای خودسازی و دگرسازی/ عدم احساس مسئولیتِ جمعی بزرگترین معضل کشور است
مراسم گرامی‌داشت از زائرین عتبات عالیات در دفتر مرکز فعالیت‌های فرهنگی اجتماعی تبیان در مشهد مقدس برگزار شد. در این محفل جمعی از زوار امام حسین علیه‌السلام به ویژه خانواده‌های تعدادی از شهدای حادثۀ 7 جدی 96 حضور داشتند. در این مراسم، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری رئیس مرکز فعالیت‌های فرهنگی اجتماعی تبیان، در رابطه با موضوعاتی نظیر "ویژگی‌های زائرین حقیقی، لزوم توجه به سرنوشت جمعی و همچنین ورود خواص به مسایل سرنوشت‌ساز کشور" به ارائۀ سخنرانی پرداخت.
 
خبرگزاری صدای افغان (آوا) -مشهد مقدس: حسینی مزاری در ابتدای سخنان خود با بیان اینکه بخشش گناهان زائر یکی از مولفه‌های زیارت مقبوله است، گفت: راه فهمیدنِ اینکه زیارت ما مقبوله بوده یا نه، نگاه به خود ماست. بعد از اینکه ما زیارت کردیم و برگشتیم، به خودمان نگاه کنیم که آیا تحولی در ما ایجاد شده است؟، آیا ما آن فردی شده‌ایم که قبل از زیارت نبودیم و یا به عبارتی دیگر آن تحول درونی که ما را به سمت اهداف حسینی بکشاند، در درون ما ایجاد شده است یا خیر؟
 
وی در تکمیل مطلب فوق اظهار داشت: ما باید به عنوان فرد زائر ببینیم تا چه اندازه رنگ و بوی حسینی به خود گرفته‌ایم و چه مقدار علاقه داریم که در خط و مسیر حسینی حرکت کنیم؟ آیا نگاه ما به خودمان و به دنیا و خداوند متعال همانند نگاه امام حسین (ع) است؟، آیا نگاه ما به معروف‌ها و منکرها و مبارزۀ با استکبار و طاغوت و دشمنان خداوند همان نگاه امام حسین (ع) است و یا این‌گونه نیست و ما این نگاه را پیدا نکرده‌ایم؟
 
رئیس مرکز تبیان ادامه داد: اگر این نگاه قبلا در ما وجود نداشته و این زیارتِ ما موجب شده تا عملا در این مسیر قرار بگیریم و در راستای پالایش و خودسازی بیشترِ خود کار نمائیم یقین بداریم که زیارت ما قبول شده است. اما اگر هیچ تغییر و تحولی در این راستا بوجود نیامده و صرفا رفتیم زیارت کردیم و امام حسین (ع) و اهداف و خصوصیات و آرمان‌هایش را در کربلا گذاشتیم و برگشتیم، بدانیم که زیارت ما بیهوده بوده است.
 
حسینی مزاری اظهار داشت: پس از اینکه ما خودسازی کرده و انسانی متدین و مومن شدیم و خصوصیات امام حسین (ع) در ما به وجود آمد، باید ببینیم که آیا صرفا به دنبال این هستیم که خود را به بهشت ببریم یا نه تصمیم داریم در راستای به بهشت بردن دیگران هم کاری بکنیم؟ در جهت ساختن خانواده، اطرافیان و محیط و جامعۀ خود تلاشی بکنیم؟ قطعا این مسیر دوم بخشی دیگر از علامت‌هایی‌ست که نشان می‌دهد که زیارت ما قبول شده است یا خیر. اگر این عزم را پیدا کرده‌ایم که از درونِ خود بیرون بیاییم و در جامعه گام بگذاریم و برای ساختن آن حرکت کنیم باید یقین بدانیم که زیارت ما قبول شده است. چون ما بسیاری از انسان‌ها را می‌بینیم که آدم‌های مومن و متعبدی هستند، نماز می‌خوانند و روزه می‌گیرند و وجوهات خود را سر وقت پرداخت می‌کنند و سعی‌شان بر این است که در راستای عبادات الهی به صورت انفرادی عمل نمایند اما به مباحث اجتماعی ورود پیدا نمی‌کنند.
 
وی با بیان اینکه وقتی ناامنی و قتل و غارت در جامعه‌ای بیداد کند افراد آن جامعه آرامش نخواهند داشت، گفت: در چنین جامعه‌ای عرصۀ اقتصاد و فرهنگ و اجتماع و سیاست نیز قطعا رشدی نخواهد داشت چرا که زمینه‌ای در کار نیست. چرا زمینه‌ای فراهم نیست؟، چون من آرام نشسته‌ام و می‌گویم به من چه که همسایۀ من گرفتار مریضی و یا فلان معضل شد، به من چه که قوم من گرفتار سختی و مشکلات شد. خب اگر این به‌من‌چه‌ها به همۀ آحاد یک جامعه سرایت کند آن جامعه بستر مناسبی برای ورود و جولان میکروب‌های کشندۀ ناامنی و فساد در همۀ عرصه‌ها نظیر سیاست و فرهنگ و اقتصاد و آموزش و غیره خواهد شد.
 
حسینی مزاری تأکید کرد: این‌گونه تصور نکنید که اگر در گوشۀ دیگری از مملکت اتفاقی افتاد شما آسوده هستید، خیر! اگر شما نسبت به گرفتاری‌های برادرتان و نسبت به گرفتاری مجموعه‌ای از امت اسلامی احساس دغدغه نکنید و دستانتان
را برای یاری دراز نکنید، قطعا آن گرفتاری‌ها دامن شما را نیز خواهد گرفت. اینجاست که باید گفت اگر ما از زیارت امام حسین علیه‌السلام برگشتیم و این احساس دغدغه‌مندی در وجود ما پدیدار شد و نسبت به برادران و خواهران خود و جامعۀ خویش احساس مسولیت نمودیم بدانیم که ما عناصری حسینی هستیم. اما اگر چنین احساسی پیدا نشده بود شما یقین کنید که حسینی بودنِ ما جز شعاری بیش نخواهد بود.
 
این آگاه امور اجتماعی خاطرنشان ساخت: این که می‌گوییم اربعین حسینی باعث می‌شود که زمینه‌های ظهور مهیا شود، چه زمانی زمینه‌های ظهور فراهم می‌شود؟ زمانی که زوار اربعین بعد از زیارت امام حسین (ع) و حضرت امام علی (ع) و سایر شهدای موجود و مستقر در عراق، این تحول در وجودشان شکل بگیرد. اگر این دو تحول -چه در مسیر خودسازی و چه در مسیر ساختن جامعه- به وجود آمد آن هنگام است که سربازان امام زمان (عج) آهسته آهسته در کشورهای مختلف تربیت خواهند شد.
 
حسینی مزاری در پایان با اشاره به اینکه امروز محوری‌‌ترینِ معروف‌ها بحث ولایت می‌باشد، گفت: ولایت اساس و ریشه است. اگر بحث حاکمیتِ ولایت در جامعۀ اسلامی مطرح شود آن زمان است که ما موفق شده‌ایم در راستای خط حسینی عمل نمائیم. لذا امروز نیز اگر ما بتوانیم بر این مبنا رفتار نموده و عمل ما بر محوریت امر به معروف و نهی از منکر و تداوم خط ولایت و مبارزه با دشمنان ولایت استوار گردد، آنگاه می‌توانیم یقین کنیم که زیارت ما در ایام اربعین مورد قبول حق تعالی قرار گرفته است.


 
مشروح سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین حسینی مزاری در این مراسم را در ادامه مطالعه می‌کنید:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم!
جلسۀ امشب آن‌گونه که به من گفتند متشکل از زوار اربعین حسینی است، یعنی اکثر افراد حاضر در مجلس اعم از خواهران و برادران کسانی هستند که در اربعین حسینی به عتبات عالیات مشرف شدند و توفیق زیارت قبر امام حسین (ع) و اولاد و اصحابش را کسب کردند. بنابراین جلسۀ مهمی است و مهم‌تر اینکه میان این همه کربلایی تعدادی از خانواده‌های شهدا نیز حضور دارند که آنها هم به زیارت امام حسین علیه‌السلام مشرف شده‌اند. در جمع ما مادر شهید مقصودی است، بانویی که دو جوان فاضل و مومن خود را در حادثۀ انتحاری 7 جدی در دفتر مرکز تبیان از دست داد. همچنین خانوادۀ شهید کریمی در جمع ما هستند که دو فرزند دختر خود را در این حادثه از دست دادند. خانوادۀ شهید سمیرا یعقوبی، خانوادۀ شهید دکتر ژیان و خانوادۀ شهید حسنی. این چند خانواده قبل از اینکه به کربلای حسین مشرف شوند، در مسیر کربلا و در خط حسین علیه‌‌السلام حضور داشتند و شهدای گران‌قدری در این مسیر تقدیم کردند.
 
به همۀ شما خیر مقدم می‌گویم. خوش آمدید و خوشا به سعادت شما که در چنین ایام و شرایطی به زیارت نجف اشرف و کربلای معلی و کاظمین و سامرا مشرف شدید. دقایقی که با اجازۀ صاحب مجلس یعنی میزبان شما حاج حسن یوسفی در خدمت‌تان هستم به یک موضوع می‌پردازم و در پایان هم التماس دعا.
 امید زائرین از زیارت امام حسین علیه‌السلام قبولی زیارت است و همه با این شوق و با این عزم و با این قصد بار سفر می‌بندند و سختی‌های مسیر را تحمل می‌کنند تا به زیارت شهدای کربلا و سایر عتبات مقدسه نائل شوند و زیارت مقبوله داشته باشند.
 
یکی از مولفه‌های زیارت مقبوله این است که گناهان زائر بخشیده می‌شود، چه گناهانی که قبلا انجام داده و چه گناهانی که در آینده ممکن است انجام دهد. ما در این رابطه از حضرت امام محمد باقر (ع) روایت داریم که زائر امام حسین علیه‌السلام همانند طفل تازه متولدشده است.
 
اینجا سوال پیش می‌آید که ما چگونه بفهمیم واقعا زیارت ما مورد قبول واقع شده و گناهان ما هم بخشیده شده و امید داشته باشیم که در آینده نیز در مسیر آن امام و سایر شهدا نمرۀ قبولی خواهیم گرفت؟!
 راه فهم زیارت مقبوله امام حسین علیه السلام نگاه به خود ماست. بعد از اینکه ما زیارت کردیم و برگشتیم، به خودمان نگاه کنیم که آیا تحولی در ما ایجاد شده یا خیر، آیا ما آن فردی شده‌ایم که قبل از زیارت نبودیم و یا به عبارتی دیگر تحول درونی که ما را به سمت اهداف حسینی بکشاند در درون ما ایجاد شده است یا خیر؟ تحول هم در دو مسیر باید انجام شود.
 
مسیر اول: خودسازی و ساختنِ خود.
ما باید به عنوان فرد زائر ببینیم تا چه اندازه رنگ و بوی حسینی به خود گرفته‌ایم و چه مقدار علاقه داریم که در خط و مسیر حسینی حرکت کنیم؟ آیا نگاه ما به خودمان مثل نگاه امام حسین(ع) به خودش است؟ آیا نگاه ما به دنیا مثل نگاه امام حسین(ع) به دنیاست؟ آیا نگاه ما به خداوند همانند نگاه امام حسین(ع) به خدای متعال می‌باشد؟ آیا نگاه ما به معروف‌ها و منکرها همان نگاه امام است؟ آیا نگاه ما در امر مبارزۀ با استکبار و طاغوت و دشمنان خداوند همان نگاه امام حسین(ع) است؟ و یا این‌گونه نیست و ما این نگاه را پیدا نکرده‌ایم؟
 
اگر این نگاه قبلا در ما وجود نداشته و این زیارت ما موجب شده تا عملا در این مسیر قرار بگیریم و در راستای پالایش و خودسازی بیشترِ خود کار نمائیم، یقین بداریم که زیارت ما قبول شده است. اما اگر هیچ تغییر و تحولی در این راستا بوجود نیامده و صرفا رفتیم زیارت کردیم و امام حسین(ع) و اهداف و خصوصیات و آرمان‌هایش را در کربلا گذاشتیم و برگشتیم، بدانیم که زیارت ما بیهوده بوده است. اینکه باز همان تهمت و غیبت باشد، باز همان کدورت‌ها و همان اختلافات خانوادگی و قومی و محیطی و فکری و فرهنگی و سیاسی باشد و باز همان مال مردم ‌خوری و گرانفروشی و نگاه بت‌پرستانه به دنیا و ترسیدن از دشمن و نترسیدن از خداوند متعال باشد مشخص است که زیارت ما زیارت بی‌حاصلی بوده است. در این صورت قطعا زیارت ما مقبوله نبوده و هیچ گناهی هم بخشیده
نشده است و در آینده نیز تحت هیچ شرایطی مورد رحمت و مغفرت خدای متعال قرار نخواهیم گرفت.
 
مسیر دوم: حرکت در راستای ساختن جامعه.
پس از اینکه ما خودسازی کرده و انسانی متدین و مؤمن شدیم و خصوصیات امام حسین(ع) در ما به وجود آمد، آیا صرفا به دنبال این هستیم که خود را به بهشت ببریم یا نه، تصمیم داریم در راستای به بهشت بردن دیگران هم کاری بکنیم؟ در جهت ساختن خانواده، اطرافیان و محیط و جامعۀ خود تلاشی بکنیم؟ قطعا این مسیر دوم بخشی دیگر از علامت‌هایی‌ است که نشان می‌دهد آیا زیارت ما قبول شده است یا خیر!. اگر این عزم را پیدا کرده‌ایم که از درونِ خود بیرون بیاییم و در جامعه گام بگذاریم و برای ساختن آن حرکت کنیم باید یقین بدانیم که زیارت ما قبول شده است. چون ما بسیاری از انسان‌ها را می‌بینیم که آدم‌های مؤمن و متعبدی هستند، نماز می‌خوانند و روزه می‌گیرند و وجوهات خود را سر وقت پرداخت می‌کنند و سعی‌شان بر این است که در راستای عبادات الهی به صورت انفرادی عمل نمایند اما به مباحث اجتماعی ورود پیدا نمی‌کنند، نهایت امر ممکن است چنین اشخاصی به بهشت بروند اما قطعا در مراتب خیلی پایین آن جای خواهند داشت.
 
چرا که ما به عنوان یک انسانِ مسلمان تنها وظیفۀ پاسداری از ارزش‌ها و اعتقادات و اخلاق و عبادات خود را نداریم بلکه موظفیم در راستای پرداختن به موضوعات اجتماعی فعال باشیم. امروز یکی از معضلاتی که جامعۀ اسلامی گرفتار آن می‌باشد این معضل است که هر یک از افراد و آحاد جامعه سر در لاک خویش فرو برده و به دنبال سیر کردن شکم و رفاه و آسایش خود می‌باشند، اما خبر ندارند که اگر همسایه‌اش گرسنه باشد، به رفاه نخواهد رسید، به دلیل اینکه آن همسایۀ گرسنه عاقبت یک روز مجبور می‌شود دست به سرقت بزند و اولین خانه‌ای که ممکن است به سراغ آن برود خانۀ همان همسایۀ بی‌دغدغه‌اش خواهد بود، بنابراین آرامشی وجود ندارد. شخصی که به دنبال آرامش است، اگر در همسایگی‌اش یک آدم لاابالی باشد هرگز روی آرامش را نخواهد دید، چون آن فرد لاابالی و چاقوکش نمی‌گذارد که همسایگانش در آرامش به سر ببرند.
 
خب وقتی در یک جامعه‌ای ناامنی و قتل و غارت بیداد کند افراد آن جامعه چگونه آرامش پیدا کنند و چگونه در عرصۀ اقتصاد و فرهنگ و اجتماع و سیاست رشد نمایند؟ قطعا رشدی وجود نخواهد داشت، چرا که زمینه‌ای در کار نیست. چرا زمینه‌ای فراهم نیست؟، چون من آرام نشسته‌ام و می‌گویم به من چه که همسایۀ من گرفتار مریضی و یا فلان معضل شد، به من چه مربوط که قوم من گرفتار سختی و مشکلات شد. خب اگر این به‌من‌چه‌ها به همۀ آحاد یک جامعه سرایت کند آن جامعه بستر مناسبی برای ورود و جولان میکروب‌های کشندۀ ناامنی و فساد در همۀ عرصه‌ها نظیر سیاست و فرهنگ و اقتصاد و آموزش و غیره خواهد شد.


 
عدم وجود احساس مسئولیت جمعی، از بزرگترین معضلات کشور است
امروز جامعۀ ما گرفتار عدم وجود احساس مسئولیت جمعی است. چرا در افغانستان این همه مشکلات و معضلات و جنگ و ناامنی وجود دارد؟ به این دلیل که افراد جامعه‌مان احساس مسئولیت جمعی ندارند. البته من نمی‌گویم که مردم ما متدین نیستند، اتفاقا مردمی متدین و نماز‌خوان و علاقمند به برگزاری جلسات و مجالس عزاداری و اعیاد ائمۀ معصومین علیهم‌السلام می‌باشند، اما شعور جمعی در میان مردم مرده است، احساس درد و دغدغۀ جمعی چه در داخل افغانستان و چه در میان مهاجرین در خارج از افغانستان وجود ندارد. وقتی این دغدغه وجود نداشته باشد طبیعی است که مشکلات و معضلات تسرّی پیدا می‌کنند.
 
یک زمانی تازه بحث داعش و جنگ‌ها و گرفتاری‌ها در سوریه و عراق شروع شده و در حال گسترش بود. من در کابل صحبت می‌کردم و موضع می‌گرفتم و در این راستا تبیین می‌کردم و به مردم و محافل مختلف هشدار می‌دادم که اگر وضعیت را اصلاح نکنید و به سمت وحدت و هماهنگی و مسیری که خداوند گفته است نروید قطعا آن مشکلات دامن کشور ما را نیز خواهد گرفت. اما متاسفانه گوش شنوا وجود نداشت. خبرنگاران ما وقتی نزد شخصیت‌های بزرگ دینی و نخبه‌های دانشگاهی می‌رفتند تا نظرشان را در رابطه با داعش و عوامل بوجود آمدن آن بدانند، آن بزرگواران با دست خود میکروفن خبرنگار ما را کنار می‌زدند و می‌گفتند که مشکل سوریه و عراق به ما چه ربطی دارد؟! هنگامی که امت مسلمه اینگونه با عناوین گوناگون از یکدیگر احساس جدایی کنند، یعنی در تلۀ استکبار افتاده‌اند. طرح دشمن این است که جوامع اسلامی را از هم جدا کند، مسلمانان را این‌گونه نسبت به هم بی‌تفاوت و قلب‌هایشان را تیره و تار بسازد و با ایجاد گرفتاری‌های اخلاقی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، همه را مثل کرم درون پیله در لاک خودشان گرفتار کند تا در نهایت داخل همان پیلۀ خودساخته بمیرند. امروز در افغانستان چنین شرایطی حاکم است.
 
وقتی در مسجد جوادیه هرات حمله انتحاری صورت گرفت، بزرگان ما در سایر ولایات بی‌تفاوت نشستند. من بسیاری از شخصیت‌ها و بزرگان را دیدم که حتی یک پیام خشک و خالی صادر و آن حادثه را محکوم نکردند. در حالی که فاجعۀ جوادیه هرات یکی از حوادث تروریستی مدهش و هولناک در سطح شیعیان کشور بود. اگر همۀ شخصیت‌های ما وارد میدان می‌شدند و فریاد می‌کشیدند و در راستای تامین حقوق و امنیت شیعیان حرف می‌زدند بدون شک وضعیت ناامنی این‌قدر به پیش نمی‌رفت.
 
وقتی
علمای هرات را ترور کردند کسی حرفی نزد، وقتی توسط امنیت ملی دستگیر می‌شدند هم کسی حرف نزد. یکی از علما را دستگیر کردند، علمای دیگر بعد از ده روز باخبر شدند. آن زمان من مشهد بودم، از همین‌جا بیانیه دادم و آن اقدام را محکوم کردم و طی یک ماه بیشترین موج تبلیغاتی را به راه انداختیم تا اینکه بلاخره آن شخصیت آزاد شد.
 
در کابل نیز عملیات‌های انتحاری هولناکی انجام شد. در حمله به مسجد امام زمان(عج) بیش از ۵۰ نفر شهید شدند، در مسجد الزهرا (س) و مسجد باقرالعوم (ع) چندین نفر شهید و زخمی شدند، در کارته سخی و مرادخوانی نیز همینطور. دفاتر مرکزی مرکز تبیان و خبرگزاری صدای افغان(آوا) در ۷جدی ۹۶ نیز مورد حملۀ انتحاری قرار گرفت و۵۲ نفر از بهترین نیروهای شیعه -که در طول ۴۰ سال این‌گونه نیروها به شهادت نرسیده بودند- در آن حادثه به شهادت رسیدند و بیش از ۹۰ نفر زخمی شدند. یکی از زخمی‌ها جناب حجت‌الاسلام والمسلمین سجادی است که تاکنون بیش از ۱۷ بار عمل شده و منزلش قم است و هر چهارشنبه باید برای معاینۀ دکتر به مشهد بیاید. ایشان دست و زیبایی چهره‌اش که رفت بماند، یک چشمش کاملا نابینا شده و چشم دیگرش نیز تنها ۷۰٪ بینایی دارد.
 
بی‌تفاوتی‌ نسبت به سرنوشت سایرین، پیامد معنوی دارد
اما با کمال تأسف این حادثۀ تلخ در سایۀ غفلت و سهل‌انگاریِ بزرگان شیعه کنار گذاشته شد. بزرگ‌ترین حوزه‌های علمیه و شخصیت‌های ما حتی یک پیام محکومیت صادر نکردند در حالی که حادثۀ ۷ جدی در سطح دنیا گسترده‌ترین عکس‌العمل‌ها را در پی داشت. برج ایفل خاموش شد، سازمان ملل محکوم کرد، رؤسای کشورهای مختلف محکوم کردند، بیش از ۳۰۰ شخصیت‌ حقیقی و حقوقی در داخل کشور و در سطح دنیا این حادثه را محکوم کردند، اما شخصیت‌های شیعۀ خودمان به میدان نیامدند.
 
خب آقایان به نفع خودتان بود که به عرصه می‌‌آمدید و از خون پاک این عزیزان برای بهترشدن وضعیت مردم‌تان و جلوگیری از حملات بعدی استفاده می‌کردید. بعد از حمله به مرکز تبیان، مرکز موعود انتحاری شد و ده‌ها وصدها جوان شیعه شهید شدند، سپس کلب میوند مورد حمله قرار گرفت، بعد از آن به مسجد امام زمان (عج) گردیز حمله شد و ده‌ها جوان و شخصیت تحصیل‌کرده را به شهادت رساندند. این وقایع تلخ نمونه‌هایی از عدم وجود اهتمام اتباع کشور نسبت به سایرین است. این بی‌تفاوتی‌ها بدون شک پیامد معنوی دارد.
 
این‌گونه تصور نکنید که اگر در گوشۀ دیگری از مملکت اتفاقی افتاد شما آسوده هستید، خیر! اگر شما نسبت به گرفتاری‌های برادران تان و نسبت به گرفتاری مجموعه‌ای از امت اسلامی احساس دغدغه نکنید و دستانتان را برای یاری دراز نکنید، قطعا آن گرفتاری‌ها دامن شما را نیز خواهد گرفت و شما هم دچار آن مصیبت‌ها و بلایا می‌شوید. اینجاست که اگر ما از زیارت امام حسین علیه‌السلام برگشتیم و این احساس دغدغه‌مندی در وجود ما پدیدار شد و نسبت به برادران و خواهران خود و جامعۀ خویش احساس مسولیت نمودیم بدانیم که ما عناصری حسینی هستیم. اما اگر چنین احساسی پیدا نشده بود شما یقین کنید که حسینی بودنِ ما جز شعاری بیش نخواهد بود.
 
این که می‌گوییم اربعین حسینی باعث می‌شود که زمینه‌های ظهور مهیا شود، چه زمانی زمینه‌های ظهور فراهم می‌شود؟ زمانی که زوار اربعین بعد از زیارت امام حسین(ع) و حضرت امام علی(ع) و سایر شهدای موجود و مستقر در عراق این تحول در وجودشان شکل بگیرد. اگر این دو تحول - چه در مسیر خودسازی و چه در مسیر ساختن جامعه- به وجود آمد آن هنگام است که سربازان امام زمان(عج) آهسته آهسته در کشورهای مختلف تربیت خواهند شد.
 
خوب الحمدلله در این مجلس چند نفر از زائرین اربعین حضور دارند. اگر همۀ این عزیزان به عنوان سربازهای امام حسین(ع) عمل نمایند شما ببینید که در جامعه چه تحولی خواهد شد. در این صورت است که اربعین تاثیرگذار خواهد بود و زمینه‌های ظهور فراهم خواهند شد و ان‌شاءالله با فعالیت و تلاش این سربازان الهی است که امام زمان(عج) ظهور خواهد کرد. حالا حرکت ما در هر دو مسییر خودسازی و دیگرسازی، بایستی مطابق با حرکت امام حسین(ع) باشد. محور حرکت امام حسین(ع) امر به معروف و نهی از منکر بود. حرکت ما هم چه در رابطه با ساختن خودمان و چه در رابطه با ساختن جامعه باید بر همین مبنا استوار باشد.
 
امروز محوری‌ترین معروف‌ها بحث ولایت است.
امام حسین (ع) در راستای ترویج و احیای معروفِ ولایت قیام کرد. چون هدف یزید زدنِ ولایت بود. یزید مخالف نماز خواندن و روزه گرفتن نبود، منتها می‌گفت نماز بخوانید ولی این نماز بی‌ولایت باشد. یزید فکر می‌کرد با به شهادت رساندن امام حسین(ع) ریشۀ ولایت را می‌زند، اما امام حسین (ع) به پا خاست و برای احیای این ولایت عمل کرد. همچنین محوری‌ترین منکر هم دشمنی با ولایت است. لذا می‌بینیم که امام حسین(ع) در برابر دشمنِ ولایت قیام کرد. قیام امام حسین(ع) به این خاطر نبود که با جوانان مثلا خانم‌های بی‌حجابی
که در اجتماع حضور پیدا می‌کنند مقابله کند.
 
امام حسین (ع) می‌دانست که اگر ولایت احیا شود تمام معروف‌های دیگر نیز احیا می‌شوند. اگر در یک جامعه خط ولایت و مرجعیت حاکم باشد قطعا دیگر بحث بی‌حجابی و بی‌نمازی نخواهد بود. ولایت اساس و ریشه است. اگر بحث حاکمیتِ ولایت در جامعۀ اسلامی مطرح شود آن زمان است که ما موفق شده‌ایم در راستای خط حسینی عمل نمائیم. لذا امروز نیز اگر ما بتوانیم بر این مبنا رفتار نموده و عمل ما بر محوریت امر به معروف و نهی از منکر و تداوم خط ولایت و مبارزه با دشمنان ولایت استوار گردد، آنگاه می‌توانیم یقین کنیم که زیارت ما در ایام اربعین مورد قبول حق تعالی قرار گرفته است.
 
امروز بحث احیای ولایت بحث مهمی است. برادران و خواهران من! احیای ولایت به این معنا نیست که ما فقط در ایام عاشورا به سر و سینۀ خود بزنیم و گریه کنیم، ولایی بودن به این معنا نیست که ما مجالس اعیاد معصومین علیهم‌السلام را برگزار نموده و کف بزنیم و شادی کنیم، چه بسا برخی از این محافل بدعت باشند چنانچه در این شب‌ها و روزها بحث عید الزهرا مطرح است و به بهانۀ شاد ساختن حضرت زهرا(س) مجالس و محافلی برگزار می‌کنند که باعث ضربه زدن شدید بر روندِ رو به پیشرفت مذهب و مکتب تشیع و اختلال در سطح دنیای اسلام و خوشحالی دشمنان می‌شود؛ دشمنانی که امروز به دنبال ایجاد تفرقه میان امت اسلامی هستند.
 
کسانی که مجالسی به نام عیدالزهرا برپا نموده و در آنها به توهین و فحاشی علیه نمادهای مذاهب دیگر می‌پردازند، یا جاهل‌اند و یا مزدور دشمنان و انسان های عاقل و هوشیار چنین غلط‌هایی نمی‌کنند. بنابراین ولایی بودن به برگزاری این‌گونه مجالس نیست، ولایی بودن به ریش گذاشتن و انگشتر عقیق داشتن نیست. ولایی بودن یعنی اینکه ما امروز بیاییم و در شرایط موجود بررسی کنیم که چگونه می‌توانیم خط ولایت را نگه داریم و خود ما هم در این مسیر قرار بگیریم. باید مطالعه کنیم و شباهت‌های زمان حاضر را با زمان امام حسین (ع) بررسی نموده و مطابقت بدهیم که چه خطی در مسیر امام حسین(ع) و چه خطی در مسیر یزید است. قطعا امروز خطی که در مسیر ولایت خداوند و در مسیر ولایت قرآن و ائمه معصومین علیهم‌السلام می‌باشد خط ولایت فقیه است. امروز حفظ و تقویت این خط برای احیای ولایت مهم و ضروری است.
 
برادران و خواهران! اگر ما در راستای احیای خط ولایت عمل کردیم بدانیم که واقعا حسینی هستیم و زیارت‌مان مقبوله است، اما اگر در این مسیر نباشیم مشخص می‌شود که ما مشکلات زیادی داریم و در دام دسیسه‌های زیادی قرار خواهیم گرفت. امروز اگر در این مسیر قرار داشته باشیم و ولی فقیه فعلی که حضرت امام خامنه‌ای می‌باشند را قبول داشته باشیم و در مسیر رهنمودهای ایشان حرکت کنیم قطعا به اهداف دینیِ خود خواهیم رسید و در راستای فراهم‌سازی زمینه‌های ظهور نقش خواهیم داشت و در برابر دشمنان‌مان مقاوم، در دنیا باعظمت و در آخرت نیز باسعادت خواهیم بود. در این صورت است که ما در روز قیامت با پیامبر(ص) و ائمه علیهم‌السلام محشور خواهیم شد.
 
ما باید در شرایط امروز خود را محک بزنیم که چکاره هستیم، آیا لایق حشر و نشر با معصومین(علیهم السلام) هستیم یا خیر. قطعا اگر در این دنیا در مسیر ولایت باشیم مستحق محشور شدن با پیامبر وائمه معصومین(علیهم السلام) خواهیم بود و اگر در این مسیر نباشیم توقع هم نداشته باشیم که در آخرت با آن بزرگواران محشور شویم.
 
امروز جهان در شرایطی است که حتی دشمنان نیز اهمیت خط ولایت را درک کرده‌اند. جنگی که اکنون در دنیا جریان دارد، جنگ علیه این محور است. امروز خط ولایت در برابر استکبار جهانی قرار داشته و دنیای اسلام را به ابرقدرت تبدیل کرده است. و الّا عربستان نیز به عنوان کشوری اسلامی مطرح است، شما ببینید که سردمدارانِ آن چگونه زیر پای خانم‌های فاحشۀ آمریکایی له می‌شوند و چگونه امکانات‌شان به باد هوا می‌رود. سرزمینی که خانۀ خدا و مرقد رسول خدا آنجاست. کویت و بحرین و کشورهای نظیر آن‌ها نیز کشورهایی اسلامی هستند ولی در کجای کار قرار دارند؟ امروز دنیا روی خط ولایت حساب می‌کند. کشورهای اسلامی و محور مقاومت نیز روی این خط استوار هستند.
 
امیدوار هستیم که ما و شما هم از زیارت خود این فیض را برده باشیم که زیارت ‌مان مقبوله باشد و از این لحظه به بعد در راستای خودسازی و دگرسازی کار و تلاش بکنیم. علاوه بر دغدغه داشتن نسبت به خود و فرزندان و خانوادۀ خود، نسبت به دیگران نیز دغدغه داشته و به مسائل اجتماعی بپردازیم. در عرصه‌های سیاسی حضور داشته باشیم و در محافل بزرگی که سرنوشت ملت به آنها بستگی دارد، با احساس مسئولیت و فعالانه وارد شویم و وظایف اسلامی و انسانی خود را انجام دهیم. اگر چنین رویکردی نداشته باشیم مطمئن باشید که کشور ما از دست خواهد رفت و جنایات بی‌شماری در افغانستان رخ خواهد داد. در آن صورت، هدف اولیۀ جنایات نیز جریان‌ها و تودۀ مردم از جمله شیعیان خواهند بود.
 
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته


 
 
https://avapress.net/vdcjtmevyuqehtz.fsfu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما