اشاره: انتخابات ریاست جمهوری افغانستان پس از اما و اگرهای فراوانی که در پی تحولات مرتبط با روند صلح ایجاد شد، سرانجام قرار است به تاریخ ۶ میزان سال جاری برگزار شود.
خبرگزاری آوا طی سلسله مطالب اختصاصی، بهمنظور ارائه تصویری روشنتر از سوابق و کارنامههای گذشته و برنامههای آینده نامزدها، سعی میکند ضمن ترغیب مردم به مشارکت در انتخابات، به آنها در انتخاب دقیق، آگاهانه و مسؤولانه نامزد مورد نظرشان کمک کند.
آنچه در ادامه میآید نخستین بخش از این مطالب است که بهطور پیوسته تا روز برگزاری انتخابات، منتشر خواهد شد.
داکتر فرامرز تمنا؛ استاد دانشگاه و از مقام های پیشین وزارت خارجه هم به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرده است.
سید قیاس سعیدی و محمدامین رشادت، معاونان فرامرز تمنا هستند. هردو معاون او، استاد دانشگاه اند.
آقای تمنا نام تکت انتخاباتی اش را «تدبیر و توسعه» گذاشته و گفته است که هر آنچه به مصلحت مردم افغانستان باشد و انکشاف و توسعه افغانستان را تسریع ببخشد، در دستور کار تیم تدبیر و توسعه قرار خواهد داشت.
آقای تمنا صلح را "یک مساله پیچیده" می داند و می گوید که تنها حضور آقای خلیلزاد نمی تواند تمام سؤال های مرتبط با صلح را پاسخ دهد.
او گفته است: ما نیاز به تغییرات محتوایی در شیوه حکومتداری، تغییر در ساختار حکمروایی داریم نه ساختار حکومت. نیاز به این داریم که روابط ملت با دولت به نحوی دیگر تعریف شود و به جای امنیت محوری، نگاه توسعه محور در حکومت به وجود بیاید.
بسیاری از منتقدان می گویند که تیم انتخاباتی فرامرز تمنا بیش از حد، نخبه سالارانه و آرمان گرایانه است. به باور آنها آقای تمنا به عنوان یک چهره دانشگاهی می توانست معاونان پرنفوذتری برای خود برگزیند و یا از چهرههای آکادمیک نام و نشان دارتر و مشهورتری استفاده کند.
این در حالی است که حتی خود آقای تمنا هم علیرغم سال ها کار در سمت هایی مانند سخنگویی و ریاست مرکز مطالعات استراتژیک وزارت امور خارجه، چهره ای مشهور و شناخته شده محسوب نمی شود. او حتی روابط پایدار و مستمری با رسانه های جمعی نداشته و بیشتر در حوزه محدود دانشگاه و محیط های بسته علمی و آکادمیک کشور، شناخته شده است.
معاونان او حتی به اندازه خودش نیز اشتهار و اعتبار سیاسی و اجتماعی ندارند. شاید بسیاری از مردم افغانستان برای نخستین بار نام سید قیاس سعیدی؛ معاون اول آقای تمنا را شنیده باشند. این در حالی است که بربنیاد سیستم انتخاباتی افغانستان، معاونان رییس جمهور نیز به نوعی از سوی مردم برگزیده می شوند؛ بنابراین، نامزدها حد اکثر تلاش خود را به خرج می دهند تا از چهره های معروف، محبوب و پرنفوذ در تکت های انتخاباتی خویش، استفاده کنند.
محمدامین رشادت هم به اعتبار فعالیت اش در یک مؤسسه تحصیلات عالی خصوصی، به عنوان چهره ای دانشگاهی شناخته می شود. او پیش از این، تجربه مدیریتی و اجرایی نداشته و در رسانه های جمعی هم به عنوان یک «چهره»، معروف نیست.
از سوی دیگر، باور منتقدان، نخبه گرایی در انتخابات، رویکردی نیست که با ذات دموکراسی مبتنی بر اراده اکثریت، همخوانی و پیوند داشته باشد. دموکراسی به دلیل ماهیت ذاتی اش که بر بنیاد آرای اکثریت عوام جامعه بنا شده است، شیوه ای عوام گرایانه برای برگزیدن مدیران سیاسی و اجرایی در نظام های دموکراتیک شمرده می شود. در این شیوه، تکت ها و تیم های انتخاباتی، باید حد اکثر توان و تلاش خود را به کار بگیرند تا افکار عمومی توده را مدیریت و مهندسی کرده و آنها را در راستای اهداف، آرمان ها و برنامه های سیاسی و انتخاباتی خویش، بسیج و تهییج کنند.
بنابراین، نخستین مانع در مسیر تیم های انتخاباتی نخبه گرا، ذات عوامگرای دموکراسی و مردم سالاری است.
از این منظر، تیم انتخاباتی فرامرز تمنا از توان تأثیرگذاری مثمر و مؤثر و مفید روی افکار عمومی و برانگیختن توده به حمایت از اهداف و برنامه های خود، ناتوان است؛ زیرا هم او و هم دو معاون وی، از ابزارها و قابلیت های لازم برای این منظور، بی بهره هستند.
شاید برپایه همین ارزیابی بود که محمدامین رشادت؛ معاون دوم آقای تمنا در یکی از نخستین موضع گیری هایش پس از ثبت نام این تیم در کمیسیون انتخابات نوشت که «هدف اولیه از حضور در این پروسه سرنوشت ساز ملی، فتح ارگ نیست؛ بلکه تلاش تیم توسعه و تدبیر (تدبیر و توسعه) بر آن است تا با اتخاذ مواضع شفاف، بیان واقعیت های موجود و ارائه طرح ها و پلان های علمی و بنیادی، قلوب میلیون ها انسانی را فتح کند که بیش از صدسال است با زندگی در حاشیه مناسبات نابرابر قدرت و ثروت، صدای شان را کسی فریاد نکرده است».
با این حال، ظاهرا آقای رشادت به درستی مشکل تیم «تدبیر و توسعه» را درنیافته است. مشکل این تیم، چنانچه اشاره شد، در برقراری ارتباط با توده مردم به منظور فتح قلوب میلیون ها انسان است.
واضح است که آنها نمی توانند ارگ را فتح کنند؛ اما در مرحله اول، برقراری ارتباط با توده مهم است؛ چیزی که نخستین پیش نیاز آن، دانستن زبان توده و داشتن ابزارهای لازم برای برقراری ارتباط با آن است، و این همان چیزی است که تیم تمنا فاقد آن است.
نکته ای که نباید از یاد برد این است که ذات عوام گرای دموکراسی به مثابه عارضه این شیوه و سازوکار سیاسی - اجتماعی برای برگزیدن حاکمان، تنها مختص افغانستان نیست؛ بلکه در توسعه یافته ترین، بالغ ترین و پیشروترین دموکراسی های جهان نیز عوام گرایی و مدیریت افکار عمومی با استفاده از زبان، ابزارها و افراد خبره و متبحر در این کار، دغدغه اصلی و محوری تیم های انتخاباتی، احزاب و سازمان های سیاسی جویای قدرت محسوب می شود. به همین دلیل هم هست که به عنوان نمونه، شاید درصد بسیار اندک جامعه و مردم امریکا از افکار، اندیشه ها و نظریات متفکری مانند نوآم چامسکی اطلاع و آگاهی داشته باشند؛ اما بی تردید، بخشی قابل توجه از آنها ترامپ و اوباما و کلینتون را می شناسند! به همین دلیل، اگر روزی قرار شود چامسکی هم در برابر این افراد، پا به میدان رقابت های انتخاباتی بگذارد، تردید نکنید که با حقارت، شکست خواهد خورد.
البته هدف از این مقایسه، لزوما آن نیست که اعضای تیم انتخاباتی «تدبیر و توسعه» درست موقعیت و اهمیت و جایگاه علمی نوآم چامسکی را دارند. سخن بر سر این است که نخبه گرایی آرمان گرایانه در کارزار دموکراسی عوام گرا، محکوم به شکست است و تحقیر می شود.