تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۷ ثور ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۵۵
کد مطلب : 163234
شهید فرهنگ و رسانه؛ عبد الواسع موحدی حسن زاده
شهید عبد الواسع موحدی حسن‌زاده فرزند حاجی محرم‌علی در سال 1378 هجری شمسی در قریه گیدرگان ولسوالی حصه دوم بهسود مربوط ولایت میدان‌ وردک در خانواده‌ای متدین و علم‌ دوست دیده به‌ جهان گشود.

وی تعلیمات ابتدایی و ثانوی را در لیسه عالی تگاب راموز با موفقیت به پایان رساند و در ضمن با شوق و علاقه‌ای که به دروس علوم دینی داشت، صرف و نحو، سیوطی و المنطق را در مدرسه رسول اکرم(ص) واقع درتگاب بهسود نزد استادان مجرب و با اخلاق خواند.

شهید عبدالواسع بالاخره در سال 1395 از صنف دوازدهم از لیسه مذکور فارغ و در آزمون سراسری کانکور شرکت کرده و در دانشکده بیولوژی در دانشگاه مرکزی کابل پذیرفته شد.
این شهید پس از ورود به دانشگاه نیز دست از آموزش علوم دینی برنداشت و در همان سال در مدرسه امام امیرالمومنین(ع) رسما آغاز به درس کرد.

وی جوانی کوشا و پرتلاش بود و فعالیت‌های فرهنگی را نیز دوست داشت. به همین دلیل هر پنجشنبه در گفتمان‌های علمی پژوهشی مرکز فعالیت‌های فرهنگی اجتماعی تبیان شرکت می‌کرد.

اخلاق و رفتار شهید با مردم و خانواده
شهید عبدالواسع جوانی خوش‌اخلاق، رؤوف و مهربان بود و مردم و خانواده در طول زندگی از او بدرفتاری و خشونت را شاهد نبوده و همه از حسن رفتار و گفتار او راضی هستند.

به ‌راستی گلچین روزگار گل‌هایی را می‌چیند که با رفتن‌شان شادابی و رنگ چمن‌زار زندگی کم ‌رنگ می‌شود و گوشه‌ای از زندگی انسانی در تاریکی فرو‌می ‌رود.

او تحصیل علوم دینی را اصل و دروس دانشگاهی را فرع بر آن می‌دانست و تلاش می‌کرد از این طریق مصدر خدمت برای مردم ستم‌ دیده افغانستان واقع شود.

به گفته خانواده این شهید، او همیشه توصیه اش این بود که زندگی دنیا را معنی کنید و مفهوم واقعی جهان هستی را درک نمایید؛ زیرا این جهان بیهوده خلق نشده و هر لحظه زندگی ارزش دارد و نباید به بطالت سپری شود.

او با وجود آن‌که تازه وارد عرصه علم و دانش شده بود؛ اما جهان‌بینی روشنی داشت و طرز فکر او از اعتقاد و علاقه‌مندی به نماز اول وقت و پایبندی به ارزش‌های دینی معلوم بود.

به گفته برادرش که از وی بزرگ‌تر می‌باشد، شهید عبدالواسع درباره هرچیزی با استدلال منطقی و بر بنیاد حدیث و روایت صحبت می‌کرد و به سؤال‌هایی که از او می‌کردیم جواب‌های قانع‌کننده می‌داد.

خاطرات شیرین
یک همصنفی شهید عبدالواسع می‌گوید در یک اتاق زندگی می‌کردیم و او همیشه نماز شب می‌خواند و دیگران را نیز تشویق می‌کرد. وقتی ما تعلل می‌کردیم که چه ضرورت است در این سن جوانی، نماز شب بخوانیم، می‌گفت عبادت خداوند در جوانی لذت خاص دارد و فرصت را از دست ندهید و از طرفی هم از کجا معلوم که ما در سن جوانی از دنیا نرویم. مرگ کسی را خبر نمی‌کند؛ پس چه بهتر که با دست خالی نرویم.

او تأکید می‌کرد که در ضمن آباد کردن زندگی دنیا باید به فکر آخرت نیز باشیم؛ چون ما تنها برای دنیا خلق نشده‌ایم و یک وقت از این جهان رفتنی هستیم.

سرانجام این جوان بااستعداد و با تقوا در هفتم جدی سال 1396 در سالن اجتماعات دفتر مرکزی مرکز فعالیت‌های فرهنگی اجتماعی تبیان در کابل، در حالی‌که در یک نشست گفتمان علمی پژوهشی شرکت کرده بود، توسط حمله کننده انتحاری منسوب به گروه جهنمی داعش با جمعی از همفکران‌اش به درجه رفیع شهادت نائل شد.

روحش شاد و یادش گرامی باد.
https://avapress.net/vdcgww9qtak93x4.rpra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما