سال پیش در چنین روزی دستان ناپاک دشمنان قسم خورده افغانستان اسلامی از آستین گروهک تروریستی داعش بیرون آمده و با یک حمله انتحاری ناجوانمردانه علیه دفاتر مرکزی مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان و خبرگزاری صدای افغان(آوا) بیش از ۵۰ نفر گلچینی از نخبگان و فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی را از ما گرفت و بیش از ۹۰ نفر را مجروح نمود.
بر خلاف سایر حملات، تمامی زخمی ها از ناحیه سر و صورت و دستها به شدت دچار سوختگی شده و هیچ کدام دچار شکستگی یا قطع عضو نشده بودند.
لحظات سر نوشت ساز به سرعت سپری می شد و هر لحظه که می گذشت به دلیل کمبود امکانات، آسیب دیدگی مجروحان بیشتر و بیشتر می شد. با سعی و تلاش بی وقفه دست اندرکاران مرکز تبیان به ویژه خبر گزاری صدای افغان(آوا) زمینه انتقال۴۳ نفر از مجروحان بدحال و بعضی همراهانشان برای درمان به جمهوری اسلامی ایران فراهم شد، کاری که تا هنوز بی پیشینه بود. امری بس بزرگ و قابل تقدیر و ستایش از جمهوری اسلامی ایران، اما به یکباره همه امید ها تبدیل به نا امیدی شد.
معاونت دوم ریاست جمهوری مانع از اعزام این عزیزان شد، چیزی که باعث بهت همگان بود؛ به این بهانه که همه باید دوباره وضعیتشان بررسی شود و پاسپورت داسته باشند، در حالی که کشور پذیرنده با توجه به سوختگی دست و صورت مجروحین اجازه داده بود بدون پاسپورت برای مداوا راهی ایران شوند. لحظات می گذشت و سنگ اندازی ها ادامه داشت و از طرفی زخمیها بیشتر رنج می کشیدند و احتمال صدمات بر جسم مجروحشان بیشتر و بیشتر می شد. سر انجام ۱۶ نفر از مجروحان با تأخیری دو هفته ای که باعث آسیب دیدگی عمیقتر این عزیزان شد که حتی یکی از آنها که از همشهریان معاونت دوم بود یعنی جناب حجت الاسلام والمسلمین سیدمحسن سجادی، بینایی دوچشم خود را از دست داد، برای مداوا به ایران اعزام شدند و تعدادی را هم نگذاشتند اعزام شوند که مرکز تبیان بعدا تعداد ده نفر دیگر را خود برای مداوا به ایران منتقل نمود.
بلافاصله بعد از اعزام، مجروحان در بخش سوختگی بیمارستان امام رضا(ع) مشهد مقدس بستری شدند. دیدن جراحت های عمیق صورت های سوخته و دست هایی که پوستشان تکیده بود، اشک را بی اختیار سرازیر می کرد.
اولین سوال داکتران این بود که چرا زود نیاوردید که درصد صدمات وارده کمتر میشد؟!، قسمت های سوختگی کاملا عفونت کرده و بعضا خشکیده که موقع برداشتن بافتهای مرده، چه زجری کشیدند این عزیزان، هر یک از زخمی ها چندین مرتبه و تا ۱۵ بار برای پیوند پوست زیر تیغ جراحی رفتند.
واقعا پرسنل بخش سوختگی بیمارستان امام رضا(ع) از داکتران گرفته تا خدمه آن نهایت همکاری دلسوزانه را با مجروحین داشته و ابراز همدردی می کردند.
در مدت زمان حضور این عزیزان، مسئولین و پرسنل دفتر مرکز تبیان در مشهد مقدس تماما در خدمت این شهدای زنده بودند و فعالیت های دفتر تقریبا به مدت چند ماه به حالت تعطیل درآمده و همه در خدمت مجروحان بودند. آن چیزی که باعث دلگرمی بیشتر مسئولین دفتر مرکز تبیان در مشهدمقدس میشد روحیه ی بالای مجروحان بود که در تقابل دردهای ناشی از برداشتن پوست از یک قسمت بدن و پیوند زدن آن به قسمت های سوختگی از خود نشان می دادند و این حس را به انسان منتقل می کرد که ما کجای کار قرار داریم و احساس شرم و سرشکستگی که نمی توانیم بیش از این کاری برای این عزیزان انجام دهیم.
به هر حال مرکز تبیان با تمام توان در جهت مداوای مجروحان به پیش می رفت و چندین ماه درگیر این مسئله بود و هنوزهم بعد از گذشت یک سال درگیر این قضیه است.
یکی از مجروحین حادثه جناب حجت الاسلام والمسلمین سید محسن سجادی که علاوه بر سوختگی سر و صورت و دستها، بینایی دو چشم خود را به خاطر تأخیر دوهفته ای در اعزام از دست داده بود، هنوز هم تحت درمان است و خوشبختانه یکی از چشم های وی بعد از چندین عمل جراحی و پیوند قرنیه ۷۰ درصد بینایی خود را به دست آورده است و انتظار داریم ان شاالله چشم دیگر ایشان هم بینایی خود را بعد عمل های مورد نیاز به دست آورد.
شاید عزیزان مجروح به شکل روز اولشان برنگردند، ولی آنچه مهم به نظر می رسد، توجه و رسیدگی مرکز تبیان برای مداوای این عزیزان است که تا حالا در افغانستان سابقه نداشته است.
موضوع دیگری که باید یاد آوری شود هزینه ای است که جمهوری اسلامی ایران برای مداوای این جانبازان راه دین متقبل شده است، که اگر نبود ما نمی توانستیم با این حجم رسیدگی نماییم، در همین جا لازم می دانیم از همکاری های مخلصانه و انسان دوستانه وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران به خصوص سفارت جمهوری اسلامی در کابل و نمایندگی وزارت امورخارجه آن در مشهد مقدس و معاونت محترم این نمایندگی جناب آقای علیپور که مسئولیت مستقیم مداوای مجروحان را بر عهده داشتند، تقدیر و تشکر نماییم.
در پایان به قول یکی از عزیزان مرکز تبیان، با تمام مشکلاتی که دشمنان افغانستان در فرا راه ما ایجاد کرده اند؛ "ما همچنان ایستاده ایم...!"
سید وحید الله حبیبی، مسوول دفتر مرکز تبیان در مشهد مقدس
بر خلاف سایر حملات، تمامی زخمی ها از ناحیه سر و صورت و دستها به شدت دچار سوختگی شده و هیچ کدام دچار شکستگی یا قطع عضو نشده بودند.
لحظات سر نوشت ساز به سرعت سپری می شد و هر لحظه که می گذشت به دلیل کمبود امکانات، آسیب دیدگی مجروحان بیشتر و بیشتر می شد. با سعی و تلاش بی وقفه دست اندرکاران مرکز تبیان به ویژه خبر گزاری صدای افغان(آوا) زمینه انتقال۴۳ نفر از مجروحان بدحال و بعضی همراهانشان برای درمان به جمهوری اسلامی ایران فراهم شد، کاری که تا هنوز بی پیشینه بود. امری بس بزرگ و قابل تقدیر و ستایش از جمهوری اسلامی ایران، اما به یکباره همه امید ها تبدیل به نا امیدی شد.
معاونت دوم ریاست جمهوری مانع از اعزام این عزیزان شد، چیزی که باعث بهت همگان بود؛ به این بهانه که همه باید دوباره وضعیتشان بررسی شود و پاسپورت داسته باشند، در حالی که کشور پذیرنده با توجه به سوختگی دست و صورت مجروحین اجازه داده بود بدون پاسپورت برای مداوا راهی ایران شوند. لحظات می گذشت و سنگ اندازی ها ادامه داشت و از طرفی زخمیها بیشتر رنج می کشیدند و احتمال صدمات بر جسم مجروحشان بیشتر و بیشتر می شد. سر انجام ۱۶ نفر از مجروحان با تأخیری دو هفته ای که باعث آسیب دیدگی عمیقتر این عزیزان شد که حتی یکی از آنها که از همشهریان معاونت دوم بود یعنی جناب حجت الاسلام والمسلمین سیدمحسن سجادی، بینایی دوچشم خود را از دست داد، برای مداوا به ایران اعزام شدند و تعدادی را هم نگذاشتند اعزام شوند که مرکز تبیان بعدا تعداد ده نفر دیگر را خود برای مداوا به ایران منتقل نمود.
بلافاصله بعد از اعزام، مجروحان در بخش سوختگی بیمارستان امام رضا(ع) مشهد مقدس بستری شدند. دیدن جراحت های عمیق صورت های سوخته و دست هایی که پوستشان تکیده بود، اشک را بی اختیار سرازیر می کرد.
اولین سوال داکتران این بود که چرا زود نیاوردید که درصد صدمات وارده کمتر میشد؟!، قسمت های سوختگی کاملا عفونت کرده و بعضا خشکیده که موقع برداشتن بافتهای مرده، چه زجری کشیدند این عزیزان، هر یک از زخمی ها چندین مرتبه و تا ۱۵ بار برای پیوند پوست زیر تیغ جراحی رفتند.
واقعا پرسنل بخش سوختگی بیمارستان امام رضا(ع) از داکتران گرفته تا خدمه آن نهایت همکاری دلسوزانه را با مجروحین داشته و ابراز همدردی می کردند.
در مدت زمان حضور این عزیزان، مسئولین و پرسنل دفتر مرکز تبیان در مشهد مقدس تماما در خدمت این شهدای زنده بودند و فعالیت های دفتر تقریبا به مدت چند ماه به حالت تعطیل درآمده و همه در خدمت مجروحان بودند. آن چیزی که باعث دلگرمی بیشتر مسئولین دفتر مرکز تبیان در مشهدمقدس میشد روحیه ی بالای مجروحان بود که در تقابل دردهای ناشی از برداشتن پوست از یک قسمت بدن و پیوند زدن آن به قسمت های سوختگی از خود نشان می دادند و این حس را به انسان منتقل می کرد که ما کجای کار قرار داریم و احساس شرم و سرشکستگی که نمی توانیم بیش از این کاری برای این عزیزان انجام دهیم.
به هر حال مرکز تبیان با تمام توان در جهت مداوای مجروحان به پیش می رفت و چندین ماه درگیر این مسئله بود و هنوزهم بعد از گذشت یک سال درگیر این قضیه است.
یکی از مجروحین حادثه جناب حجت الاسلام والمسلمین سید محسن سجادی که علاوه بر سوختگی سر و صورت و دستها، بینایی دو چشم خود را به خاطر تأخیر دوهفته ای در اعزام از دست داده بود، هنوز هم تحت درمان است و خوشبختانه یکی از چشم های وی بعد از چندین عمل جراحی و پیوند قرنیه ۷۰ درصد بینایی خود را به دست آورده است و انتظار داریم ان شاالله چشم دیگر ایشان هم بینایی خود را بعد عمل های مورد نیاز به دست آورد.
شاید عزیزان مجروح به شکل روز اولشان برنگردند، ولی آنچه مهم به نظر می رسد، توجه و رسیدگی مرکز تبیان برای مداوای این عزیزان است که تا حالا در افغانستان سابقه نداشته است.
موضوع دیگری که باید یاد آوری شود هزینه ای است که جمهوری اسلامی ایران برای مداوای این جانبازان راه دین متقبل شده است، که اگر نبود ما نمی توانستیم با این حجم رسیدگی نماییم، در همین جا لازم می دانیم از همکاری های مخلصانه و انسان دوستانه وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران به خصوص سفارت جمهوری اسلامی در کابل و نمایندگی وزارت امورخارجه آن در مشهد مقدس و معاونت محترم این نمایندگی جناب آقای علیپور که مسئولیت مستقیم مداوای مجروحان را بر عهده داشتند، تقدیر و تشکر نماییم.
در پایان به قول یکی از عزیزان مرکز تبیان، با تمام مشکلاتی که دشمنان افغانستان در فرا راه ما ایجاد کرده اند؛ "ما همچنان ایستاده ایم...!"
سید وحید الله حبیبی، مسوول دفتر مرکز تبیان در مشهد مقدس