اینکه اکثریت هزارهها وابسته به گروه شیعه هستند، مهمترین عاملیاست که داعشیان را دیوانهوار واداشته تا به اعمال نسلکشی نسبت به این گروه دست زنند. شکست فرسایشی داعش در عراق و سوریه راه را برای آنها در افغانستان باز کرده است.
حضور پر قدرت امریکا و اروپا در افغانستان سبب میشود تا داعش با تظاهر قدرت در این جغرافیا، حضور خود را در جهان به نمایش گذارد. اما در عقب این تفکر سه دلیل دیگر نیز نهفته است که همنوایی طالبان را با داعش به بار میآورد. این همگرایی برای جامعه خیلی زیانآور میباشد.
نخست، در اینکه هزارهها گروه بالنده و سازنده کشور هستند، هیچ شکی وجود ندارد. این گروه به معنای واقعی آن به ارزشهای جمهوریت و مردمسالاری پی بردهاند و این سازوکار را بهترین ابزار برای ترویج مساوات، عدالت و تامین حقوق شهروندی خود در جامعه برگزیده اند.
این ابزار دادخواهانهء هزارهها هژمونی ایدئولوژیک و دکترین داعشیزم را تضعیف میکند و همگرایی طالبان را که در همین زمینه با داعشیان همنوا هستند محدود میسازد.
دوم، هزارهها گروهی فعال و متعهد سیاسی در افغانستان هستند. ماموریت فعال سیاسی این گروه بر دکترین قدرت در افغانستان اثر مهمی میگذارد. این گروه پیشآهنگ تظاهرات سیاسی و مدنی در کشور هستند و ضربهزدن به این گروه، روند تعاملات و دگرگونیهای مثبتگرایانه در کشور را آسیب میرساند. چیزی که داعش و طالبان در آن همنوایی کامل و شامل دارند.
سوم، هزارهها از فعالان ارزشهای حقوق بشر و جامعه مدنی هستند. آنها با فکر باز به این ارزشها مینگرند و با نواندیشی باورمند هستند. آنها در این زمینه کتاب و مقاله مینویسند، حرف میزنند و دادخواهی میکنند. این رویکرد هزارهها برخلاف مقاصد طالبان و داعش است.
واقعیت این است که هممیهنان هزاره ما شهروندان فعال کشور هستند. برای پاسخ دادن به داعشیزم و طالبانیزم، ما همه باید هزاره شویم. تا هراسافگنان به سلامت جامعهء ما بیشتر از این آسیب نرسانند.
طفل خونین هزاره در تکیهخانه باید به درفش و گریه مادر خونین هزاره باید به آواز دادخواهی پشتون، تاجیک و اوزبیک و….مبدل شود. آنگاه بهجای داعیشیزم ارزشها و آرمانهایما پیروز میشود."
ملک ستیز - آگاه سیاسی