تاریخ انتشار :پنجشنبه ۲۵ سنبله ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۴۴
کد مطلب : 130816
سفر پر دست آورد و حساسیت همسایه!

روز سوم عید سعید قربان، پیل رئیس جمهور اشرف غنی یاد هندوستان کرد، او با جمعی از اراکین حکومتی عازم آن کشورشدند. گفته می شود که این سفر به دعوت نخست وزیر هندوستان صورت گرفته است. این سفر دست آوردهای مهمی در قبال داشته است. یکی از زمره دست آوردهای مهم آن کمک یک میلیارد دالری بدون باز پرداخت حکومت هندوستان به افغانستان است. آن گونه که رسانه های گروهی گزارش دادند، این کمک ها به تقویت زیربنای های اقتصادی افغانستان خواهد رسید.
از جمله دست آوردهای مهم سیاسی این سفر تفاهم نامه ای است که میان سه کشور افغانستان، هندوستان و ایالات متحده امریکا امضا شده است که می تواند از دست آوردهای سیاسی این سفر به حساب آید.
گرچه این سفر پر بار توصیف شده و لیکن حساسیت های بیش از پیش پاکستان را نمی توان نادیده گرفت. مدت ها است که روابط میان دو همسایه افغانستان و پاکستان به سردی گرائیده، هر دو کشور در راه بهبود آن نیز هیچ اقدامی روی دست ندارند.
البته حکومت افغانستان حق خود می داند که سیاست های خصومت آمیز پاکستان را پاسخ در خور و مناسب دهد، زیرا؛ حکومت افغانستان – حداقل- در دو سال گذشته تلاش فراوان به خرج داده است تا سیاست خارجی افغانستان نسبت به پاکستان را ترمیم کند. رئیس جمهورغنی در نخستین روزهای احراز پست ریاست جمهوری به پاکستان رفت تا با مقام های آن کشور دیدار و گفت و گو کند، مواضع حکومت افغانستان را برای پاکستانی ها تشریح نماید و حسن نیت حکومت افغانستان را به اطلاع مقام های پاکستانی برساند، تا شاید سیاست های خصمانه و مداخله جویانه پاکستان تغیر یابد و دو کشور به عنوان دو همسایهء در به دیوار زندگی مسالمت آمیزی در پیش گیرند.
اما، گویا این پیش آمد بر دل سنگ و ضمیر سیاه سیاست مداران و استخبارت پاکستان تاثیری چندانی بر جای ننهاد و آن کشور به گسیل داشتن تروریستان در خاک افغانستان ادامه دادند. برخی کارشناسان منقطه ای بدین باوراند که آنچه به نام و پرچم القاعده دست به خشونت و کشتار بی رحمانه در برخی مناطق شرق کشور زده و می زنند، نیروهای وابسته به استخبارات پاکستان هستند که از نام و پرچم القاعده سود می برند تا خشونت و درنده خویی و دشمن کیشی خود را نسبت به مردم افغانستان به نمایش بگذارند.
به هرحال گامی که رئیس جمهوراشرف غنی در راه دوستی با هند نهاده است، گر چه مورد رضایت اکثریت مردم افغانستان خواهد بود. اما این دوستی ها وقتی ثمر بخش تر، نکوتر خواهد شد که مولفه ها و متمم هایی مد نظر قرار گیرد. نخست این که با حکومت پاکستان راه مقاطعه در پیش گرفته نه شود. گرچه حکومت پاکستان جفاهای بی شماری در حق مردم ما روا داشته است و امروزه خانواده های زیادی بر اثر مداخله گری های پاکستانی ها در سوگ فرزندان خود نشسته اند و داغ وحسرت نبود فرزندان و جوانان کشور بر دل همه سنگینی می کند. اما با آنهم برای یک زندگی مسالمت آمیز جز مذاکره سیاسی با همسایگان و رسیدن به یک تفاهم دوجانبه راه دیگر وجود دارد. مردم امید می برند که روابط نزدیک با هندوستان، پاکستان تحت فشار بیشتر قرار گیرد و دریابد که با خشونت وخون ریزی نمی توان به منافع خود دست پیدا کند.
نکته دوم آنست که سیاست نزدیکی با هندوستان موفق نه خواهد بود، مگر اینکه رئیس جمهور به شناسایی طالبان درون حکومتی بپردازد. شناسایی این افراد گام نخست است، دومین گام آنست که این جماعت را از سمت ها و مناصب حکومتی بر کنار کند و راه دست یابی به اطلاعات محرم را به روی این جماعت که جز به منافع خود و پاکستان فکر نمی کنند ببندد. نکته حایز اهمیت دیگری که می تواند نزدیکی با هندوستان را با موفقیت های بیشتر قرین سازد موضع گیری ایالات متحده امریکا است. در بادی نظر وقتی دو کشور مهمی چون ایالات متحده امریکا و هندوستان در کنار افغانستان قرار می گیرند کمی بهجت آور است، و لیکن نگاه به سیاست های ایالات متحده امریکا در منطقه و جهان از این خوش بینی و خوش باوری می کاهد.
گرچه در مواضع هندوستان و نیت خیر آن کشور تردید وجود ندارد. آن کشور در سال های بلند همواره به کمک مردم افغانستان شتافته است. بر عکس ایالات متحده امریکا که ثابت کرده است که مواضع مستحکم و استواری چون هندوستان ندارد. آنهم به دلایل منافع گسترده ای که برای خود تعریف می کند.
بی ربط نیست که به یکی دو نکته درباره سیاست های ایالات متحده امریکا گفته شود. در فصل بیست و پنجم کتاب "جنگ اشباح" نوشته "استیوکول" آمده است که بعد از انفجارهای دو سفارت ایالات متحده امریکا در افریقا (کنیا و تانزانیا) در ده نود قرن گذشته، سازمان جاسوسی امریکا "اسامه بن لادن" رهبر شبکه القاعده را متهم اصلی این جنایت به حساب آورد و به تعقیب او پرداخت، برای کشتن یا دستگیری او جایزه تعین کرد. بعد از تعقیب و گریز فراوان که توسط جاسوس های منطقه ای سازمان استخبارات امریکا صورت می گرفت. سرانجام گزارشی به مرکز "سی آی ای" مخابره شد که "بن لادن" در جنوب افغانستان در کمپنی به سر می برد که توسط برخی شاهزادگان امارات متحده عربی بر پای داشته شده است و آن شهزادگان آنجا برای شکار آمده اند(۱۹۹۸)
وقتی این گزارش مورد بحث سازمان جاسوسی امریکا قرار می گیرد، سرانجام تصمیم گرفته می شود برای این که مبادا کدام شاهزاده عرب آسیب ببیند یا کشته شود از حمله به آن کمپ ها صرف نظر کند.
عمده استدلال نیز آن بوده که با کشته شدن یک شهزاده عرب، ممکن است خطرات سیاسی و یا اقتصادی متوجه ایالات متحده امریکا شود. حال وقتی کمک های مالی امریکا به پاکستان در حال تعلیق در می آید و یا پاکستان تحت فشار سیاسی قرار می گیرد، امریکایی ها می دانند که سازمان های تروریستی توسط کشورهای متحده امریکا در خاورمیانه تجهیز و تسلیح می شوند، اما منافع امریکا ایجاب می کند که با این کشورها از در مماشات وارد گردد و آن کشورها تحت فشار ایالات متحده قرار نگیرد. کما این که از ۱۹ فردی که سازه های تجارت جهانی را مورد حمله قرار دادند و به خاک یک سان کردند از اتباع سعودی بودند، اما حکومت ایالات متحده حاضر نشد که شهروندان آسیب دیده اش از عربستان سعودی که ۱۵ تن از تروریستان از این کشور بود شکایت کند. این گونه سیاست های یک بام دو هوای ایالات متحده امریکا است که تفاهم نامه و پیمان استراتژیک و غیره با امریکا را دچار تردید می سازد، امیدها را به یاس تبدیل می کند و این ذهنیت به وجودمی آید که تفاهم نامه ها که پای امریکا درآن دخیل است، جنبه اجرایی نه خواهد گرفت.

https://avapress.net/vdcgqz9q3ak9w74.rpra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما