شماری از نمایندگان مجلس با انتقاد تند از عدم اجرای تعهدات امریکا در تجهیز نیروهای امنیتی افغانستان می گویند که ادامه حضور نیروهای امریکایی هیچ تاثیری بر بهبود اوضاع امنیتی نخواهد گذاشت.
این نمایندگان هشدار می دهند که اگر درست مدیریت نشود، ادامه حضور نیروهای امریکایی، افغانستان را بیشتر به میدان رقابت قدرت های نظامی جهان تبدیل خواهد کرد.
هفته پیش امریکا اعلام کرد که پس از سال ۲۰۱۵ نیز حدود ۵۵۰۰ نیروی نظامی این کشور به ماموریت خود در افغانستان ادامه خواهند داد.
آلمان و انگلیس هم قول های مشابهی داده اند.
فرهاد صدیقی؛ عضو مجلس در این باره گفت:"از بودن کرده نبودن نیروهای نظامی امریکا و بریتانیا برای افغانستان بهتر است؛ زیرا با وجود آنان هم اوضاع امنیتی بهبود نخواهد یافت".
خلیل احمد شهیدزاده؛ عضو دیگر مجلس هم گفت:"امریکا و ناتو به تعهدات شان مطابق توافقنامه امنیتی در خصوص تجهیز نیروهای امنیتی افغان عمل نکرده اند. تنها با دادن اعاشه نمی شود تهدیدات بالای تروریزم را که هم اکنون در کشور وجود دارد مهار کرد".
کارشناسان مسایل نظامی نیز ضمن تایید اظهارات نمایندگان مجلس و با اشاره به تجربه و تخصص حرفه ای استراتژيست های نظامی غرب می گویند که بعید است قدرت هایی مانند امریکا، انگلیس، آلمان و سایر اعضای ناتو ندانند که امنیت در هر کشوری، فقط راهکار بومی دارد و نمی توان آن را با استقرار دایمی نیروهای خارجی تامین کرد.
این مهم به ویژه در مورد کشوری مانند افغانستان شاید بیش از هر کشور دیگری کاربرد داشته باشد.
افغانستان کشوری است که در گذشته نشان داده تابع و تحت سلطه هیچ قدرت خارجی که به قصد استیلای نظامی دایمی در آن حضور پیدا کند قرار نمی گیرد و به همین دلیل در تاریخ به گورستان امپراتوری ها شهرت یافته است.
در این میان، باید توجه داشت که یکی از عوامل شکست قدرت های نظامی در پروژه تسخیر نظامی افغانستان، وضعیت و موقعیت جغرافیایی این کشور است.
افغانستان، کشوری کوهستانی با جغرافیایی پیچیده و تسخیرناپذیر است که غلبه نیروهای خارجی به ویژه ارتش های منظم قدرت های بزرگ بر گروه های چریکی و تروریستی کوچک را غیر ممکن می سازد.
اینکه نیروهای نظامی ناتو و ارتش های حرفه ای و آموزش دیده و کاملا مجهز غربی با وجود دسترسی نامحدود به امکانات و تجهیزات فوق پیشرفته تجسسی و هدف گیری، پس از ۱۵ سال جنگ هنوز نتوانسته اند یک گروه ساده و آماتور و غیر حرفه ای تروریستی را مهار کنند، به جز اینکه ابهامات و پرسش های بسیار جدی را در خصوص اهداف مأموریت نظامی آنها در افغانستان مطرح می کند، از نظر زمینه های عملی و واقعی با این مشکل نیز مواجه است که نیروهای منظم و ارتش های حرفه ای مدرن قادر به جنگ در سرزمین کوهستانی و پیچیده افغانستان نیستند.
این چیزی است که پیش از این، روس ها و پیشتر از آن، انگلیسی ها نیز چانس خود را در این زمینه امتحان کرده اند و ناکام و دست خالی به خانه های شان بازگشته اند.
با این حساب، تنها راه برقراری امنیت در افغانستان، تجهیز و تقویت نیروهای امنیتی بومی و داخلی است.
مساله دوم در این زمینه، صداقت و تعهد نیروهای خارجی و کشورهای طرف پیمان با افغانستان به ویژه امریکاست.
اگر آنها نسبت به تعهداتی که به افغانستان داده اند، صادقانه متعهد اند می بایست نسبت به استراتژی نظامی خود در افغانستان، تجدید نظر کنند.
استمرار حضور نظامی نیروهای خارجی، به سود منافع و امنیت ملی کشور نیست؛ زیرا این امر، تروریست ها را به پیشبرد و ادامه رویکرد خشونت آمیز شان تشویق و تشجیع می کند و به حامیان تروریزم در منطقه نیز این بهانه بی پایه اما کاربردی را اعطا می کند که به نام «جهاد» در برابر «اشغال» خارجی، افراد را برای اهداف تروریستی به خدمت بگیرند و برای افراط گرایان، خوراک عقیدتی و ایدئولوژيک فراهم کنند.
از سوی دیگر، خطر تشدید رقابت های استراتژیک قدرت های شرقی و غربی در افغانستان را نیز باید بر عوامل پیشگفته افزود.
به این ترتیب، نیروهای خارجی که به بهانه تامین نیاز افغانستان به کمک این نیروها برای برقراری امنیت، در کشور مستقر شده اند و در پی رویدادهای پرسش برانگیزی مانند حادثه قندوز، بهانه های بیشتری برای تمدید ماموریت نظامی آنها فراهم می شود، پیش از آنکه حافظ امنیت باشند، عامل ناامنی می شوند.
این نمایندگان هشدار می دهند که اگر درست مدیریت نشود، ادامه حضور نیروهای امریکایی، افغانستان را بیشتر به میدان رقابت قدرت های نظامی جهان تبدیل خواهد کرد.
هفته پیش امریکا اعلام کرد که پس از سال ۲۰۱۵ نیز حدود ۵۵۰۰ نیروی نظامی این کشور به ماموریت خود در افغانستان ادامه خواهند داد.
آلمان و انگلیس هم قول های مشابهی داده اند.
فرهاد صدیقی؛ عضو مجلس در این باره گفت:"از بودن کرده نبودن نیروهای نظامی امریکا و بریتانیا برای افغانستان بهتر است؛ زیرا با وجود آنان هم اوضاع امنیتی بهبود نخواهد یافت".
خلیل احمد شهیدزاده؛ عضو دیگر مجلس هم گفت:"امریکا و ناتو به تعهدات شان مطابق توافقنامه امنیتی در خصوص تجهیز نیروهای امنیتی افغان عمل نکرده اند. تنها با دادن اعاشه نمی شود تهدیدات بالای تروریزم را که هم اکنون در کشور وجود دارد مهار کرد".
کارشناسان مسایل نظامی نیز ضمن تایید اظهارات نمایندگان مجلس و با اشاره به تجربه و تخصص حرفه ای استراتژيست های نظامی غرب می گویند که بعید است قدرت هایی مانند امریکا، انگلیس، آلمان و سایر اعضای ناتو ندانند که امنیت در هر کشوری، فقط راهکار بومی دارد و نمی توان آن را با استقرار دایمی نیروهای خارجی تامین کرد.
این مهم به ویژه در مورد کشوری مانند افغانستان شاید بیش از هر کشور دیگری کاربرد داشته باشد.
افغانستان کشوری است که در گذشته نشان داده تابع و تحت سلطه هیچ قدرت خارجی که به قصد استیلای نظامی دایمی در آن حضور پیدا کند قرار نمی گیرد و به همین دلیل در تاریخ به گورستان امپراتوری ها شهرت یافته است.
در این میان، باید توجه داشت که یکی از عوامل شکست قدرت های نظامی در پروژه تسخیر نظامی افغانستان، وضعیت و موقعیت جغرافیایی این کشور است.
افغانستان، کشوری کوهستانی با جغرافیایی پیچیده و تسخیرناپذیر است که غلبه نیروهای خارجی به ویژه ارتش های منظم قدرت های بزرگ بر گروه های چریکی و تروریستی کوچک را غیر ممکن می سازد.
اینکه نیروهای نظامی ناتو و ارتش های حرفه ای و آموزش دیده و کاملا مجهز غربی با وجود دسترسی نامحدود به امکانات و تجهیزات فوق پیشرفته تجسسی و هدف گیری، پس از ۱۵ سال جنگ هنوز نتوانسته اند یک گروه ساده و آماتور و غیر حرفه ای تروریستی را مهار کنند، به جز اینکه ابهامات و پرسش های بسیار جدی را در خصوص اهداف مأموریت نظامی آنها در افغانستان مطرح می کند، از نظر زمینه های عملی و واقعی با این مشکل نیز مواجه است که نیروهای منظم و ارتش های حرفه ای مدرن قادر به جنگ در سرزمین کوهستانی و پیچیده افغانستان نیستند.
این چیزی است که پیش از این، روس ها و پیشتر از آن، انگلیسی ها نیز چانس خود را در این زمینه امتحان کرده اند و ناکام و دست خالی به خانه های شان بازگشته اند.
با این حساب، تنها راه برقراری امنیت در افغانستان، تجهیز و تقویت نیروهای امنیتی بومی و داخلی است.
مساله دوم در این زمینه، صداقت و تعهد نیروهای خارجی و کشورهای طرف پیمان با افغانستان به ویژه امریکاست.
اگر آنها نسبت به تعهداتی که به افغانستان داده اند، صادقانه متعهد اند می بایست نسبت به استراتژی نظامی خود در افغانستان، تجدید نظر کنند.
استمرار حضور نظامی نیروهای خارجی، به سود منافع و امنیت ملی کشور نیست؛ زیرا این امر، تروریست ها را به پیشبرد و ادامه رویکرد خشونت آمیز شان تشویق و تشجیع می کند و به حامیان تروریزم در منطقه نیز این بهانه بی پایه اما کاربردی را اعطا می کند که به نام «جهاد» در برابر «اشغال» خارجی، افراد را برای اهداف تروریستی به خدمت بگیرند و برای افراط گرایان، خوراک عقیدتی و ایدئولوژيک فراهم کنند.
از سوی دیگر، خطر تشدید رقابت های استراتژیک قدرت های شرقی و غربی در افغانستان را نیز باید بر عوامل پیشگفته افزود.
به این ترتیب، نیروهای خارجی که به بهانه تامین نیاز افغانستان به کمک این نیروها برای برقراری امنیت، در کشور مستقر شده اند و در پی رویدادهای پرسش برانگیزی مانند حادثه قندوز، بهانه های بیشتری برای تمدید ماموریت نظامی آنها فراهم می شود، پیش از آنکه حافظ امنیت باشند، عامل ناامنی می شوند.