تاریخ انتشار :پنجشنبه ۲۳ حمل ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۲۰
کد مطلب : 161708
207 هزار پناهنده افغانستانی به صورت قانونی در ایران کار می‌کنند/ هیچ محدودیتی برای فعالیت سرمایه‌گذار افغانستانی در ایران وجود ندارد
مهاجرین و پناهندگان افغانستانی در ایران در طول سالهای گذشته همواره با مشکلات و چالشهایی در حوزه کار مواجه بودند، اما به نظر میرسد در سالهای اخیر تلاشهایی برای حل این مشکلات صورت گرفته است. با این وجود نیز اخیرا شاهد برخی اعتراضها به خصوص در سطح نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران نسبت به حضور کارگران افغانستانی و آمارهای غیرواقعی از این حضور بودیم. آنچه مشخص است، حضور مهاجرین و کارگران غیرمجاز افغانستانی و افزایش آنها، عرصه را هم برای کارگران مجاز و همچنین کارگران ایرانی تنگ ساخته است. اما هنوز هیچ ساز و کاری برای ساماندهی حضور مهاجرین غیرمجاز افغانستانی در ایران وجود ندارد. البته در کنار کارگران مجاز، عرصه برای فعالیت بازاریان و کسبهکاران افغانستانی نیز محدود است. اما در کنار این مشکلات، زمینهها و سهولتهای بسیاری برای سرمایهگذاریها و ثبت شرکت توسط شهروندان افغانستان از سوی مقامهای جمهوری اسلامی ایران فراهم شده است. این زمینهها سبب شده تا در دو سال گذشته، شهروندان افغانستان بیشترین حجم سرمایهگذاری را در میان تمام کشورها در ایران داشته باشند. در گفتوگویی ویژه با آقای علی اقبالی، مدیرکل اشتغال اتباع خارجی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت جمهوری اسلامی ایران، آخرین وضعیت کارگران و سرمایهگذاران افغانستانی در ایران را بررسی کردهایم. آقای اقبالی شخصیتی است که از سالهای سال به اینسو در پست مدیرکل اشتغال اتباع خارجی، تلاشهای زیادی برای مدیریت و ساماندهی کار شهروندان افغانستان در ایران، ارائه سهولتهای بیشتر و همچنین دفاع از حقوق آنها انجام داده است.
 
سوال: ابتدا به صورت فشرده در مورد حوزه فعالیتهای کاری شما در مورد اشتغال اتباع خارجی توضیح بدهید؟
اقبالی: بسم‌الله الرحمن الرحیم. عرض سلام و ادب دارم. سال نو را به همه اتباع افغانستانی و ایرانی و همه فارسی‌زبانان دنیا تبریک عرض می‌کنم.
حوزه اشتغال اتباع خارجی به اداره کل اشتغال اتباع خارجی وزارت تعاون، کار و راه اجتماعی مربوط می‌شود. همان طور که از اسمش پیداست، این حوزه تنظیم‌کننده روابط کارفرما و کارگر خارجی در حوزه کار است. نیازمندی‌های جامعه کارفرمایی به متخصص و کارگر خارجی توسط این اداره کل تنظیم و ارزیابی می‌شود و در اختیار کارفرما قرار می‌گیرد. از سوی دیگر، بر اساس ماده 121 قانون کار، انتقال آموزش و مهارت از اتباع خارجی به اتباع ایرانی جزء وظایف عملکردی این اداره کل است.
اما بند "ج" ماده 122 قانون کار به بحث من و حضرت عالی مربوط می‌شود که بحث مهاجرین و پناهندگانی است که در ایران زندگی می‌کنند و مشمول طرح سامان‌دهی اتباع بیگانه و پناهنده در کشور هستند. ایران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی عضو کنوانسیون 1951 پناهندگی بوده و بعد از انقلاب نیز همچنان به این کنوانسیون متعهد بوده و در حال اجرای آن است. در حوزه کار، ما قبل از انقلاب نیز کارگرانی از اتباع افغانستان و عراقی داشتیم که تحت عنوان کارگر می‌آمدند در ایران کار می‌کردند و برمی‌گشتند. بیشتر حجم این کارگران هم به سال 1354 برمی گردد که اتباع افغانستان می‌آمدند در حوزه‌های نفتی ما کار می‌کردند و برمی‌گشتند. بعد از وقوع انقلاب اسلامی در ایران نیز اتباع افغانستانی که به عنوان پناهنده وارد ایران می‌شدند، در قالب کنوانسیون 1951 پذیرش شدند و به عنوان مهاجر زندگی می‌کنند. البته حضور اتباع افغانستانی در دهه‌های گذشته فراز و نشیب داشته و کم و زیاد شده، ولی در حال حاضر یک و نیم میلیون نفر تحت عنوان کارت آمایش یا دارندگان اقامت موقت و در کنار آن، تعدادی هم با گذرنامه‌هایی با عنوان گذرنامه‌های خانواری و گذرنامه‌های مجردی در ایران در حال زندگی هستند. اشتغال این افراد در قالب کنوانسیون 1951، ماده 17، 18 و 19 صورت می‌گیرد. ما به مشاغلی که به این‌ها تعلق می‌گرفته، در چهار سال گذشته اجازه کار دادیم. قبلا هم بوده، اما دقیقا از سال 1392 به این طرف، ما تلاش کردیم کلیه افرادی که توانایی اشتغال و کار دارند، از جنس ذکور و از 18 تا 60 سالگی را در قالب مشاغلی که طبقه‌بندی شده، در ایران کار کنند. بنابراین، این کارگران در 14 استانی که اتباع افغانستانی می‌توانند زندگی کنند و اجازه سکونت دارند، تقسیم‌بندی شده و اکنون طبق آن مجوزهایی که با استاند به قانون برای‌شان داده شده، کار می‌کنند.
 
سوال: تقریبا در چند حوزه مشخص کارگران افغانستانی میتوانند کار کنند؟
اقبالی: ما حوزه خاصی را تعریف نکرده‌ایم، ما الان تبعه افغانستانی داریم که پزشک است، ماماست، ارتوپد است، ما خیلی خودمان را محدود به مشاغل خاص نکردیم. ما دقیقا مطابق چیزی که کنوانسیون سازمان ملل در مورد پناهندگان گفته، عمل کردیم. این کنوانسیون گفته که اتباع پناهنده مثل سایر اتباع دیگری که در ایران کار می‌کنند، از حق کار برخوردارند. ما به یک پناهنده افغانستانی که پزشک است نیز شغل داده‌ایم، ما به یک تبعه افغانستانی که مهندس معدن است نیز کار داده‌ایم و کار می‌کند، انتشاراتی و فرهنگی کار می‌کند، ما ممنوعیتی ایجاد نکرده‌ایم. ولی متأسفانه تعداد زیادی از اتباع افغانستانی که در ایران کار می‌کنند، دارای مدرک تحصیلی یا دیپلم و یا زیر دیپلم هستند، یعنی عملا در رسته‌های کارگری ما قرار گرفته‌اند، پس کسی انتظار ندارد که ما رسته کارگری را در رسته‌های فنی به کار بگیریم. در این رسته تحصیلی، اگر بچه‌های ایرانی هم باشند، کارگر اند و من نمی‌توانم یک فرد ایرانی را که سیکل دارد(9 کلاس درس خوانده)، بیاورم کار فنی کند، او باید برود کارگری کند؛ به این دلیل، تعداد بیشتری از اتباع افغانستان که در ایران شاغل هستند، در مشاغل کارگری مشغول اند.
 
سوال: در حوزه کارگری چه محدودهها و مشاغلی برای کارگران افغانستانی وجود دارد؟
اقبالی: ساختمانی است، کشاورزی، خدماتی و صنعت. کارگران افغانستانی هم در حوزه صنعت حضور دارند و به عنوان مثال الان در تراش‌کاری‌ها و ریخته‌گری‌ها کار می‌کنند، آن‌ها جذب کارفرمایی شدند که کارفرمای حوزه صنعت بوده، اما یک کارگر دیگر رفته و جذب کارفرمایی شده که در حوزه کشاورزی فعال است، آن‌هم به دلیل منطقه و اقلیم حضور کارگر بوده است. مثلا در حوزه سمنان خیلی اتباع افغانستانی در حوزه صنعت جذب نشدند، ولی در کشاورزی کار می‌کنند. شما اگر منطقه گرمسار را نگاه کنید، اتباعی که این منطقه کار می‌کنند، در بحث مسائل کشاورزی است، چرا که این شهر ما، یک شهر کشاورزی است، یا خیلی از جاهای دیگر. پس ما نگفتیم که شما تبعه افانستانی برو و کجا کار کن! بلکه خودش رفته و کار پیدا کرده، خودش جذب کارفرمایی شده که در حوزه صنعت کار می‌کند، یا در حوزه کشاورزی، عرضه خدمات و یا ساختمانی.
نزدیک به 64 نوع شغل در این رسته‌های چهارگانه وجود دارد که در قالب مشاغل چهارگانه معروف شده‌اند.
 
سوال: در این رستههای چهارگانه و 64 نوع شغل، چه تعداد اتباع افغانستان به صورت قانونی شاغل هستند؟
اقبالی: آخرین آمار ما بر اساس گزارش سال 1395، 207 هزار نفر کارگر مجاز دارای کارت اقامت موقت یا کارت آمایش است.
 
سوال: اما در واقعیت تعداد کارگران افغانستانی در ایران بسیار زیادتر اند؟
اقبالی: باقی کارگران، غیرمجاز هستند.
البته در کنار این 207 هزار نفر کارگر مجاز دارای کارت آمایش، ما کارگران دارای گذرنامه‌های خانواری‌ و گذرنامه‌های مجردی را داریم که قبلا کارت کار گرفته‌اند، ولی چون دو سال گذرنامه‌شان تمدید نشد، ما نتوانستیم کارت کارشان را هم صادر کنیم. یعنی این اتباع برای مدت دو سال، عملا نه اقامت داشتند و نه کارت کار، تعداد آن‌ها حدود 60 هزار نفر است و چون گذرنامه‌شان تمدید نشد، ما نتوانستیم کارت کارشان را تمدید کنیم. چون به استناد بند الف ماده 121 قانون کار، حتما باید مدرک آن‌ها تمدید شده باشد، تا ما بتوانیم کارت کار صادر کنیم.
ولی آن‌هایی که به صورت غیرمجاز کار می‌کنند، اقامت‌شان هم غیرقانونی است. آن‌ها که مجوز کار ندارند، عملا  کسانی هستند که مدرک معتبری نیز ندارند؛ به صورت غیرقانونی به ایران آمدند و به صورت غیرقانونی هم کار می‌کنند.
 
سوال: گفتید که یک سری مهاجرین متخصص به خصوص دانشجویان پس از فراغت از
دانشگاه در حوزه
ها و شغلهای مربوط کاری اجازه کار به دست آوردهاند، چون معمولا همه قشر کارگر ساده افغانستانی را میبینند؟
اقبالی: یک تعداد از اتباع افغانستان با توجه به نوع تحصیلات و تخصص‌شان، پی گیری شده و الان مشغول کار هستند، اما چون صورت کسر کارگران بیشتر است، بیشتر نمود دارد. تعدادی از همین دوستانی که در قالب کارت آمایش بودند، به گذرنامه‌های اقامتی تغییر وضعیت دادند و به عنوان مثال دانشجو شدند، اما همین دانشجویانی که فارغ‌التحصیل شدند، الان در حوزه ما مشغول کار هستند. ما بچه‌هایی داریم که الان در رشته‌های پزشکی، پیراپزشکی، مهندسی، مامایی و بحث‌های تخصصی دیگر، شاغل اند و در ایران کار می کنند.
البته برای بعضی از مشغالی که تحصیل‌کرده دانشگاه‌های خودمان(ایران) حضور دارند، ما متأسفانه ظرفیت نداریم که تحصیل‌کردان افغانستانی را به کار بگیریم و این‌ها عمدتا در رشته‌های علوم انسانی است. ما در این رشته‌ها نیازی به شاغل خارجی نداریم، به عنوان مثال ما به کسی که لیسانس ادبیات فارسی یا ادبیات عرب دارد، نیازی نداریم. البته غیر از لیسانس‌های زبان‌های اروپایی و انگلیسی که ما بعضا به کار گرفتیم.
به طور مثال الان آقای دکتر کریمی، از اتباع افغانستان یک انجمن در قم به عنوان انجمن تحصیل‌کردگان افغانستانی درست کرده است. من از آن‌ها خواستم همین را که ثبت کردید، اعلام کنید تا دیگران هم باخبر شوند. این متخصصین در ایران درس خوانده، متخصص شده و حالا کار می‌کنند. نیازی نیست من آمار بدهم. این متخصصین در شهرهای قم، مشهد، تهران، شیراز و شهرهای دیگر کار می کنند، مجوز دارند و از تمام حقوق لازم برخوردارند. شاید ما در این زمینه کم کار کرده‌ایم، باید این‌ها را جمع می‌کردیم، جامعه مهندسین افغانستانی، جامعه پزشکان و... را معرفی می‌کردیم و شاید هم به همین زودی این کار اتفاق بیافتد و این کار را بکنیم.
 
سوال: انتقادهایی وجود دارد که به متخصصین، به عنوان مثال متخصصین فرهنگی اجازه کار داده نمیشود؟
اقبالی: در یک برنامه در شبکه افق از من انتقاد شد که شما به متخصص فرهنگی اجازه کار نمی‌دهید، اما من در آن‌جا آقای شریعتی افغانستانی را مثال زدم. آقای شریعتی تحت عنوان انتشارات عرفان از ما مجوز گرفته و الان هم 18 نفر از بچه‌های افغانستانی و یک نفر عراقی در حوزه ایشان مشغول کار هستند. متخصص فرهنگی افغانستانی کی آمده و گفته که من یک کارفرما و یک شخصیت حقوقی هستم و من به او اجازه کار ندادم؟ الان کدام تاجر افغانستانی آمده و شرکت ثبت کرده و ما به او اجازه کار نداده‌ایم؟
من جمعی از تاجران افغانستانی که در قم کار می‌کنند یا تاجران افغانستانی که در تهران هستند را جمع کردم و برای‌شان گفتم که بروید شرکت ثبت کنید و به عنوان یک کارفرما بیایید از من اجازه کار بگیرید. پس از آن، خودتان کارگر افغانی بگیرید، کارگر ایرانی و پاکستانی بگیرید و کار بکنید. حداقل من 120 نفر از این تجار شاهد دارم. در مثال دیگر، در مجمع صرافان در وزارت اقتصاد و دارایی، من به آقای انصار، رایزن بازرگانی سفارت افغانستان در ایران گفتم که شما بیایید صرافان را به صورت قانونی ثبت بکنید و قانونی به عنوان صراف کار کنید، اما کی آمدند از یک شخصیت حقیقی به حقوقی تغییر وضعیت داده و شرکت صرافی ثبت کردند که ما حمایت نکردیم؟ وقتی خودتان اقدام نمی‌کنید، من نمی‌توانم شما را به زود بیاورم!
 
سوال: دانشجویان و فارغالتحصیلان افغانستانی در کدام حوزهها بیشتر مشغول کار هستند؟
اقبالی: ما در شرایط کنونی متخصصین در رشته‌های مهندسی و پزشکی داریم؛ پزشکی، داروسازی، مامایی، راه و ساختمان، معدن و.... برخی از افغانستانی‌ها هم هستند که خودشان هم متخصص و هم کافرما هستند. بروید شرکت زاگرس دارو را ببینید. سرمایه‌گذار این شرکت دارویی یک افغانستانی است و کار دارویی هم می‌کند. دکتر رضایی، یک داروساز افغانستانی است و در شرکت داروپخش ما داروسازی می‌کند. بعضی از متخصصین افغانستانی هم متخصص اند و هم کارفرما، بعضی دیگر متخصص اند و در خدمت یک شرکت ایرانی و بعضی هم متخصص اند در خدمت یک شرکت ایرانی که مدیرعاملش افغانستانی است و مشغول کار است و کسی نیز جرأت نمی‌کند به آن‌ها بی‌احترامی کند.
 
سوال: کار در حوزه فرهنگی چطور؟
اقبالی: آقای شریعتی یک نمونه کار در حوزه فرهنگی است. من بسیار فریاد زدم که به عنوان مثال فرهنگیان افغانستان در شهر مشهد بیایند دو تا موسسه بزنند، انتشاراتی بزنند و بیایند مجوز گرفته و کار کنند. یا در حوزه‌های دیگر چون خطاطی، نقاشی، گرافیک، کتاب و...، و بیایند قانونی کار کنند، اما وقتی فرهنگیان افغانستانی نمی‌توانند یک گروه درست کنند، بعد به صورت انفرادی آقای کاظمی من را متهم می کند! آقای کاظمی شما به عنوان یک شخصیت قابل احترام، آیا آمدی یک انجمن و مؤسسه فرهنگی درست کنی که من به شما مجوز کار بدهم؟! آقای رجایی جدیدا من را پیش وزیر ارشاد متهم کرده است. آقایان رجایی، کاظمی و شخصیت‌هایی این چنینی، جمع شوید در تهران، مشهد، شیراز، قم و هرجا که دوست دارید، یک گروه و مؤسسه تشکیل بدهید و فعالیت فرهنگی کنید، بعد بیایید در کنار وزارت ارشاد، از من مجوز کار بگیرید. یک کشیش خارجی در ایران و با مجوز کار می‌کند، اما شما به عنوان یک مسلمان چگونه نمی‌توانید کار کنید؟
 
سوال: برخی نسبت به عنوان شغلها در کارت یا پروانههای کار ایراد گرفتهاند؟
اقبالی: در مورد عنوان کار، ما از سال 92 خطاب به اتباع افغانستانی گفتیم هر آن‌چه هستند را بگویند، اما چرا آقای کاظمی‌ دروغ گفتند؟ به عنوان مثال، من 37 هزار کارت کار در تهران صادر کردم و اعلام کردم هر کسی هرچه هست را بگوید، اما چرا آقای کاظمی گفت چوپان؟! می‌گوید که من از روی ناراحتی گفتم چوپان! اما این‌که نشد دلیل! البته چوپان واقعی هم داشته‌ایم، کسی بوده که چوپان بوده و اعلام کرده که چوپان است، کارت کار دارد و الان هم در سمنان چوپان است. می گویم آقای کاظمی، شما رشته‌ات فنی است، فنی مهندسی است، اما حالا آمدی کار فرهنگی می‌کنی، این خیلی خوب است، بسم‌الله یک مؤسسه و تشکیلات حقوقی راه بیاندازید و ما در خدمت شما هستیم.
 
سوال: پس هیچگونه محدودیتی برای ذکر نام شغلها وجود ندارد؟
اقبالی: نه، ما از سال 92 و بر اساس خوداظهاری عمل کرده‌ایم و اگر قرار باشد، سامانه را منتشر می‌کنم.
 
سوال: در قانون چه ذکر شده است؟
اقبالی: قانون در مفهوم عام، همه را کارگر خطاب کرده، ولی آیا من دکتر کریمی را چوپان زده‌ام؟ زده‌ام پزشک متخصص. نسیبه حیدری را زده‌ام متخصص زنان، خانم فاطمه جعفری را زده‌ام پزشک، چون پزشک عمومی است.
 
سوال: پس انتقادها در این قسمت پذیرفتنی نیست؟
اقبالی: نه، باید دلیل داشته باشند، من می‌گویم هیچ‌گونه محدودیتی ایجاد نکرده‌ام، ولی متأسفانه کم‌لطفی از طرف جامعه فرهنگی و بعضی از متخصصین افغانستانی است که ناروا ما را به چوب زدند.

 
سوال: در طول سالهای گذشته انتقادهایی همواره از حضور نیروی کار افغانستانی در جمهوری اسلامی ایران وجود داشته، چه تداخلی میان نیروی کار ایرانی و افغانستانی وجود دارد و زمینه این انتقادها چیست؟
اقبالی: یکی از وظایف اداره کل، صیانت از نیروی کار ایرانی است. تعهد من این است که بتوانم برای اتباع ایرانی فرصت‌های شغلی را ایجاد کنم. در بعضی از شرایط، اوضاع ما خوب بوده، بحث‌های تورم و تحریم‌ها مزاحمتی نداشته و هم اتباع ایرانی کار کرده و هم اتباع افغانستانی، عراقی، پاکستانی، هندی و...، اما در شرایط فعلی ما یک وضعیت بحرانی در بحث اشتغال داریم که متأسفانه نمی‌توانیم بیش از این ظرفیتی که الان به اتباع افغانستانی داده‌ایم، پذیرش نیروی کار داشته باشیم. ما شاهد یک سری اعتراضات صنفی هم از جانب کارگران ایرانی هستیم. بعضی از صنوف در بازار اعتراضاتی دارند و اعتراضات‌شان هم طبیعی و منطقی است، زیرا به عنوان تبعه ایران که حق و حقوقی در این کشور دارند، مطالبه کار و شغل دارند و ما نیز موظفیم که آن شرایط را برای‌شان فراهم کنیم. ولی زمانی که ما همین صنوف و کارگران ایرانی را نسبت به وضعیت اتباع افغانستانی به عنوان یک کشور دوست و همسایه و به عنوان یک مسلمان و مهاجر توجیه کردیم، اکثرا پذیرفته‌اند، پذیرفته‌اند این‌هایی که الان در ایران سامان‌دهی شده و به صورت مجاز کار می‌کنند، خیلی مزاحم کار اتباع ایرانی نیستند، چون این‌ها معمولا در مشاغلی حضور دارند که شاید اتباع ایرانی کمتر استقبال می‌کنند، یا کمتر هستند، و به نوعی ما با اتباع افغانستانی نیاز کارفرما را عملا تأمین کردیم. در این میان، ارزش افزوده‌یی از آن شغل نصیب کشور نیز می‌شود، به عنوان مثال وقتی آجری در یک کارخانه آجرپزی برای به کارگیری در یک ساختمان آماده می‌شود، کارگر ایرانی و هم‌چنین کارگر افغانستانی کار می‌کنند و در نهایت ساختمان ساخته می‌شود و به عنوان یک محصول به فروش می‌رسد، در نتیجه کارفرما هم به سود خود می‌رسد و طرف دیگر شاهد رونق ساختمان‌سازی نیز هستیم. ولی متأسفانه در شرایط فعلی، ما یک مقدار در بحث ساختمان رکود داریم که این باعث شده وضعیت کاری یک‌سری از کارگران ایرانی، خصوصا آن‌هایی که دارای مهارت هستند، متزلزل شود و شاهد یک‌سری اعتراضات در این حوزه باشیم.
 
سوال: در تازهترین اعتراضها در کنار قشر کارگر ایرانی، برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی چون آقایان نقوی و خضری از حضور کارگران افغانستانی و بیکاری کارگران ایرانی
انتقاد کرده
اند. شما تا چه اندازه از یکسو با این انتقادها و از سوی دیگر، با آماری که از حضور مهاجرین و کارگران افغانستانی داده میشود موافق هستید؟
اقبالی، آقای نقوی رسما از رییس‌جمهور خواسته که شهرستان ورامین کلا برای کار اتباع افغانستانی ممنوعه شود، علی‌رغم این‌که ما جمعیت زیاد مهاجر و پناهنده را در شهرستان ورامین و اطرافش داریم که مجاز هستند و قانونی زندگی می‌کنند. اگر قرار باشد ما بخواهیم آن‌ها از به یک منطقه دیگر جابجا کنیم، هزینه‌های سنگینی را حتی به دولت و خود اتباع افغانستان تحمیل می‌کند. منتظریم تا جواب رییس‌جمهور بیاید که دستور ایشان چیست!
 
سوال: آمارهایی که ارائه میشود زیاد واقعی به نظر نمیرسد، مثلا آقای خضری مطرح میکند که بیش از 5 میلیون افغانستانی در ایران در حال کار هستند.
اقبالی: این آمارها همه‌اش حدس و گمان است و نمی‌شود با این آمارها قضاوت کرد، یا دستور و قانون گذاشت. باید ما آمارهای‌مان را با واقعیت‌ها بگوییم. ما در سال گذشته تعدادی از اتباع غیرقانونی که در ایران بودند، مدرک‌شان معتبر نبود یا زن و شوهری بودند که یکی‌شان مجاز و دیگری مجاز نبود، یا همین خانواده‌های دانش‌آموزان افغانستانی که ثبت‌نام کردیم را شناسایی کردیم. وزارت کشور در نیمه‌های سال 96 طرح ساماندهی اتباع غیرمجاز را اجرا کرد و 700 هزار نفر جدید را که غیرقانونی بودند، مدرک داشتند، اما معتبر نبود یا در طرح آمایش‌های گذشته شرکت نکرده بودند، شناسایی کرد. یعنی 700 هزار نفر به اضافه یک و نیم میلیون نفر مهاجر قانونی موجود که دو میلیون و 200 هزار نفر می‌شود. در این بین، اگر خیلی سخت بگیریم، بگوییم 700 هزار تبعه افغانستانی غیرمجاز دیگر هم داشته باشیم و در نهایت بگوییم سه میلیون نفر، بیشتر از این نیست. اگر شما در شهر قدم بزنید و مطالعه هم کنید، بررسی‌های آماری چنین چیزی را نشان نمی‌دهد که بیش از 5 یا 6 میلیون مهاجر وجود داشته باشد، این طوری نیست. از این 700 هزار نفری که در سال گذشته شناسایی شدند، 191 هزار نفرشان گفته‌اند که کجا کار می‌کنند، ولی ما هنوز هیچ مجوزی به آن‌ها نداده‌ایم.
 
سوال: شما از این کارگران غیرمجاز آماری دارید؟
اقبالی: کسی نمی‌تواند آمار دقیقی بگیرد، اما می‌شود حدس زد که بر اساس مشاهدات و گزارش‌ها و هم‌چنین به تناسب جمعیت مجاز و غیرمجازی که حضور دارند، مثلا بگویی به همان اندازه که مجاز هستند، غیرمجاز هم حضور دارند، اما نمی‌شود قطعی گفت. ولی متأسفانه کارگران غیرمجاز زیاد اند.
 
سوال: با توجه به شرایط افغانستان و سهولتها وزمینههایی که در ایران وجود دارد، حضور اتباع و کارگران غیرمجاز افغانستان در ایران در حال افزایش بوده است. این حضور کارگران غیرمجازین چه چالشها و مشکلاتی را هم برای دولت ایران، کارگران و کارفرمایان ایرانی و در عین حال هم برای اتباع و کارگران مجاز افغانستانی به وجود آورده است؟
اقبالی: یکی از چالش‌هایی که اتباع غیرمجاز در ایران ایجاد کرده‌اند، در مرحله اول برای خود کارگران مجاز افغانستانی است. طبق قانون کار، یک کارگر مجاز افغانستانی باید حقوقش بر اساس قانون کار پرداخته شود، اگر پرداخت نشود و این کارگر از کارفرما شکایت کند، ما کارفرما را بازخواست می‌کنیم. حالا کارگر غیرقانونی می‌آید به نصف قیمت همان کارگر افغانی مجاز، کار را می‌گیرد، در نتیجه کارگر افغانی مجاز بیکار می‌شود، چون کارگر غیرمجاز حاضر شده نصف دست‌مزد بگیرد. بنابراین، اولین چالش و ضربه‌ به کار افغانستانی مجاز می‌خورد و بی‌کار می‌شود و به همان تناسب، کارگر ایرانی هم بیکار می‌شود.
چالش دوم، آسیب‌هایی است که کارگران غیرمجاز می‌بینند، مثلا در حین کار سقوط می‌کنند، قطع عضو دارند، فوتی دارند و.... از طرفی من باید بحث درمان این کارگران غیرمجاز را انجام بدهم، در حالی که کارگر مجاز، بیمه دارد، دو سال است که بیمه تأمین اجتماعی را اجباری کردیم، کارفرما بیمه مصونیت بدنی کارگاه دارد و بر این اساس، زمانی که کارگر آسیب می‌بیند، چه ایرانی و چه خارجی، بیمارستان موظف است بیمه کند. اما کسی که غیرقانونی است، من به عنوان یک فرد مسلمان و به عنوان کشوری که کنوانسیون پناهندگی را پذیرفته، زمانی که فردی را می‌بینم که آسیب دیده، نمی‌توانم رهایش بکنم، مجبورم ببرم بیمارستان و درمانش کنم. اما اکنون هزینه‌هایی که اتباع غیرقانونی در قسمت بهداشت روی دست من گذاشته و بیمارستان‌ها در استان‌داری‌ها طلب دارند، بسیار زیاد است. بر این اساس، یکی از چالش‌های ما در حوزه بهداشت است و کارگر غیرمجاز هزینه‌هایی را به من تحمیل کرده که باید بیمه پشتیبانی می‌کرد، اما بیمه می‌گوید که این غیرمجاز است. در قسمت کارگران غیرمجاز، بیمه به هیچ عنوان به کارفرمای ما کمک نمی‌کند و در نتیجه کارفرما درگیر کارهای حقوقی می‌شود، کارفرمایی که باید دنبال تولید محصول یا ساخت و ساز برود، درگیر پزشکی قانونی و دادگاه می‌شود، به خصوص این که در بحث فوت و دیه قانون ما سخت‌گیرانه است.
 
سوال: در قسمت اشغال فرصتهای شغلی، حضور کارگران غیرمجاز چه چالشی را به وجود آورده است؟
اقبالی: چون غیرمجاز است، هر جا که دوست داشته، رفته و کار کرده، عملا کنترول را از دست ما خارج کرده است. به عنوان مثال، کارفرمایی آمده و 100 کارگر مجاز از ما گرفته، می‌دانم این 100 افغانستانی چه در کار شهرداری، مترو، یا کار کشاورزی، کجا هستند، کی هستند و چه کاره اند، اسم، مشخصات، عکس، اثر انگشت و... آن‌ها را دارم، در چنین شرایطی می‌دانم که در یک منطقه نباید کارگر افغانی اضافه کنم، اما وقتی کارگر غیرمجاز آمده، تمام مدیریت و ساماندهی من را به هم ریخته است و عملا من نمی‌دانم به عنوان مثال در شهرستان ورامین یا فلان روستا، چند تبعه افغانستانی کار می‌‌کنند؟ می‌گویم آقای فرماندار من 10 نفر کارگر مجاز در کل یک روستا دارم، اما می‌گوید که 5 هزار نفر این‌جا مشغول کارند و آن روستا گنجایش این مقدار کارگر را ندارد. می‌گویند که بیایید در ورامین نگاه کنید، اتباع غیرمجاز شاکله مدیریتی و سامان‌دهی مدیریتی من و نیاز کاری را که من در استان و شهرستان تعیین کرده‌ام، همه را به هم ریخته است. در مثال دیگر، در شهرستانی مثل جهرم من 800 کارت کار صادر کردم، آن‌هم با توجه به نیاز کارفرما، اما نماینده این شهرستان می‌گوید که این طور نیست و تعداد کارگران خیلی بالاست. این چالشی است که من را در این قضیه درگیر کرده و فرصت‌هایی را که قرار بود من بین اتباع افغانستان و ایران که هم ایرانی و هم افغانستانی سر کار باشد، تقسیم کنم، اما الان همه‌اش افغانستانی سر کار است و ایرانی بیکار. حضور اتباع غیرمجاز، مدیریت را از دست من خارج کرده که الان درگیر بحث اشتغال کارگارن غیرمجاز هستم و اعتراضات نمایندگان، ائمه جمعه و جماعات، صنوف و مردم هم پشت سرش است.
 
سوال: در یک چتر وسیع وقتی از حضور کارگر غیرمجاز افغانستانی انتقاد میشود، همه را در بر میگیرد، مجاز و غیرمجاز، چه راه حلی وجود دارد که بشود حضور کارگر افغانستانی مجاز و غیرمجاز را ساماندهی کرد؟
اقبالی: یکی از راه‌حل‌ها این است که دولت افغانستان مسئولیت بپذیرد که متأسفانه تاکنون هیچ مسئولیتی نپذیرفته است. مردم ایران بزرگوارانه و با منش انسان‌دوستانه، مهاجرین افغانستانی را 38 ساله بعد از انقلاب پذیرفته، مهمان‌نوازی کرده، کار کرده و به عنوان یک مسلمان و یک انسان احترام گذاشته و در کنارش زندگی کرده، شغل هم به او داده، اما از این طرف دولت افغانستان هیچ مسئولیتی را نمی‌پذیرد.
در رابطه با گذرنامه‌های خانواری الان دو سال است که دولت افغانستان قرار است یک توافق‌نامه و تعهدی را امضا کند که این تبعه خود را به رسمیت بشناسد، گذرنامه‌اش را تمدید کند که به عنوان مثال من به یک تبعه تاجیکی اقامت نداده باشم، اما کاری پیش نرفته است.
 
سوال: آیا میتوان سازوکاری را ترسیم کرد که کار اتباع غیرمجاز در ایران قانونمند شود؟
اقبالی: دولت افغانستان باید تعهد بپذیرد و بیاید تفاهم‌نامه‌یی را امضا کند به به عنوان مثال در مدت یک سال، دو سال، سه سال، این میزان کارگر دارد و از دولت ایران بخواهد که این کارگران را بپذیرد، حالا هم کارگران افغانستانی حاضر در ایران و هم از این کشور، این کارگران یک سال در ایران کار کنند و دوباره برگردند به افغانستان، مثلا سالانه 200 هزار نفر، 300 هزار نفر، در نتیجه، دولت ایران هم می‌آید و مطالعه و بررسی می‌کند، و این توافق را می‌پذیرد که بله! من می‌توانم سالانه به 300 هزار کارگر افغانستانی در ایران شغل بدهم، اما این 300 هزار نفر یک سال کار کنند و دوباره به کشورشان برگردند، یعنی یک سال اندوخته‌های خود را جمع کنند و به افغانستان ببرند و به جای آن، سال بعد 300 هزار کارگر دیگر بیایند و کار کنند. چون کار فنی و حرفه‌یی نیست که بگوییم نمی‌شود این کارگران را جابجا کرد. این طرح به نفع مردم افغانستان هم است و اتباع بیشتری می‌توانند بیایند در ایران کار کنند. اما این کار اتفاق نمی‌افتد؟ دولت افغانستان به هیچ عنوان مرزهایش را کنترل نمی‌کند و مرزهایش را باز گذاشته است.
امروز شنیدم به یک ماشین در سراوان تیراندازی شده و چند نفر کشته و زخمی شده، الان به سایت‌های شما نگاه کنید که چه تبلیغاتی را درست کرده‌اند، در حالی که این
ماشین(موتر) که فرار می‌کند، من نمی‌دانم ماشین قاچاق است، مواد مخدر است، تروریست است که وارد ایران می‌شود یا تبعه افغانستانی غیرمجاز است؟! شما مگر از دو سه کیلومتری علم غیب دارید که تشخیص دهید در این ماشین چه کسانی نشسته‌اند؟! منی که مواد مخدر در مرز تهدیدم می‌کند، تروریستان تهدید می‌کنند، بعد شما هم متهم کنید به مهاجرکشی، این رسم خوبی نیست!
 
سوال: من پیش از این یک مصاحبه با مدیرکل اموراتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور داشتم و در مورد ساماندهی اتباع غیرمجاز افغانستانی سوال پرسیدم. گفت که میخواهند طرحی را ایجاد کنند که اتباع افغانستان به صورت قانونی برای کار به ایران بیایند، قبلا بحث 300 هزار کارت کارگری را در سالهای گذشته داشتیم، طرح جدید چیست؟
اقبالی: آن 300 هزار کارت کار، همان 207 هزار کارگر دارنده کارت آمایش و 60 هزار کارگر دارای گذرنامه اند که ما اجرا کردیم، ولی آن‌ها کسانی بودند که در ایران مجاز بودند و اقامت داشتند به افغانستان نرفتند تا دوباره برگردند، دولت افغانستان هم به هیچ عنوان تعهدی در برابر این‌ها به ما نداد، اصلا قبول نکرده، می‌گوید چه کسی گفته این تعداد افغانستانی هستند، الان ما این مشکل را داریم دولت افغانستان این‌ها را به عنوان افغانستانی قبول ندارد. دولت افغانستان باید بیاید و اتباع این کشور را شناسایی کند، به آن‌ها گذرنامه بدهد و ما در قالب یک تفاهم‌‌نامه بیاییم و کارهای‌شان را درست کنیم و بر حسب نیاز جامعه کارفرمایی و کارگری ما، کارگر افغانستانی را تأمین کنیم، ولی از مبدأ به مقصد، یعنی اینجا فردی به عنوان کارفرما بگوید که من 50 کارگر می‌خواهم، کارگر ساختمانی و من نیز از افغانستان کارگر بیاورم به او تحویل بدهم، این کارگران یک سال کار کنند و سال دیگر، کارگر دیگری به جایش بیاید، یعنی یک چرخش وجود داشته باشد که هم دولت افغانستان سودش را ببرد، هم ما بتوانیم کارگر مورد نیاز را تأمین کنیم و هم کسی که اینجا کار می‌کند، آبرومندانه کار کند. چرا کارگر افغانستانی همیشه باید نگران باشد و از طرف مقابل همیشه تهدید شود؟ وقتی که کارگر با یک مدرک شناسی معتبر پیش یک کارفرما کار می‌کند، هر زمان که کارفرما حقش را پایمال کند، من می‌توانم از حقش دفاع کنم. مذاکرات در پنج کمیته میان دو کشور جریان دارد و یکی از این کمیته‌ها نیز در بحث مهاجرین است.
 
سوال: در مذاکراتی که صورت گرفته در کمیته اتباع، حرفهای تازه و جدیدی که مطرح شده و قرار است به خاطر سامان بخشیدن به وضعیت کارگران افغانستانی در مورد آن توافق صورت بگیرد، چیست؟ شما چه مسائلی را با حکومت افغانستان مطرح کردید و خواستتان چیست؟
اقبالی: خواست ما از دولت افغانستان این است که به داد اتباع خود برسد، اول بیایید تبعه خودتان را به رسمیت بشناسید، به تبعه خودتان ارزش قائل شوید، بیایید مدارک هویتی اتباع خودتان اعم از گذرنامه و شناخت کارت را سامان‌دهی بکنید تا این تبعه افغانستانی با یک هویت و مشخصات کاملا قانونی و مورد تأیید خود سفارت افغانستان در ایران پیش من بیاید و من در قالب توافق‌نامه‌هایی که انشالله بعد از نهایی شدن جلسات و بررسی‌های کمیته‌های کارشناسی به تصویب برسد، نقش خود را به عنوان هدایت‌کننده نیروی کار انجام بدهم. وزارت کار یکی از وزارت‌خانه‌هایی است که قرار است در این سیاست‌گذاری نقش خودش را به عنوان هدایت نیروی کار انجام بدهد و ما بتوانیم به یک آرامش و تعادلی برسیم و جامعه کارگری و کارفرمای من بدانند که 300 تا 400 هزار افغانی در ایران کار می‌کنند و از ایران می‌روند و دوباره جایگزین می‌شوند، در کنار این، کارفرمای ایرانی نیز سودش را می‌برد، کارگر ایرانی هم سر کار می‌رود و عملا این تعداد مزاحمتی برای اتباع ایرانی نخواهد داشت.
 
سوال: پس تأکید شما این است که حکومت افغانستان ابتدا اتباع خود را ساماندهی کند، تثبیت هویت نماید و مدارک هویتی بدهد، بعد یک تصمیم برای کارگران غیرمجاز گرفته شود.
اقبالی: تأکید ما این است که کارگران غیرمجاز برگردند به افغانستان و با مدارک هویتی و طبق چیزی که خود دولت افغانستان سامان‌دهی می‌کند، به ایران بیایند، اشکال ندارد، بروند در صف ایستاد شوند و دولت افغانستان بگوید که شما شش ماه دیگر برای کار به ایران می‌روی، یک سال کار می‌کنی و برمی‌گردی، خانواده‌ات هم در همان شهر و روستای افغانستان زندگی کنند و نیازی به جابجایی خانواده نیست. وقتی کارگر افغانستانی طبق قانون بیاید در ایران کار کند، بیمه می‌شود و به راحتی درآمدی را که به دست می‌آورد، برای خانواده و زندگی‌اش می‌برد.
 
سوال: پس در طرح شما برای ساماندهی کارگران غیرمجاز، آنها باید برگردند به افغانستان و دوباره بر اساس یک مسیر قانونی به ایران بیاییند؟
اقبالی: بله، باید برگردند به افغانستان، مدارک هویتی‌شان تثبیت شود و اصلا ما بدانیم که چه کسی دارد به ایران می‌آید. من بفهمم کارگرانی که می‌آیند، از طرف دولت افغانستان معرفی شده و در اختیار یک کارفرمای ایرانی قرار می‌گیرند و دوباره برمی‌گردند.
 
سوال: پس زمینه ساماندهی اتباع غیرمجاز از داخل ایران وجود ندارد؟
اقبالی: خیر، چون اصلا من نمی‌شناسم که طرف مقابل کیست؟ آیا واقعا افغانستانی است؟ وقتی که غیرمجاز هیچ مدرکی ندارد، صرفا به دلیل این‌که فارسی زبان است، نمی‌توانم بگویم افغانستانی است!
 
سوال: اما کارگران مجاز میتوانند به حضور و فعالیت خود ادامه دهند؟
اقبالی: مجازین ما و اتباع افغانستانی که در ایران مدرک هویتی و اقامتی معتبر داشتند، مشکلی برای کار ندارند. حتی کسانی که با ویزای توریستی وارد ایران شده و کارفرمای ایرانی او را جذب کرده، می‌تواند اجازه کار به دست آورد. چنین اشخاصی یا رفته به کیش، تبدیل وضعیت کرده و با ویزای کار به داخل ایران برگشته، و یا ما ویزای کار را به مزارشریف، کابل و یا هرات می‌فرستیم و تبعه افغانستان برگشته و از آن‌جا با ویزای کار برگشته است. کسانی که در سال‌های گذشته با ویزای کار به ایران آمده‌اند نیز وثیقه نداده‌ و صرفا بحث‌های بهداشتی را داشته‌اند. الان کارگری داریم که 5 سال است در ایران کار می‌کند و کارفرما نیز او را می‌خواهد و حاضر نیست رهایش کند.
 
سوال: پاسخ دولت افغانستان در برابر درخواست شما برای ساماندهی کارگران غیرمجاز چه بوده است؟
اقبالی: متأسفانه در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، همیشه این مسأله در مذاکرات در هاله‌ای از ابهام بوده، دولت افغانستان باید با یک اراده جمعی به میدان بیاید و طرح‌ها و خواسته‌های خود را مطرح کند، ولی متأسفانه همیشه قول داده، ولی این قول‌ها عملیاتی نشده‌اند.
 
سوال: از یک طرف مسائل امنیتی افغانستان و مشکلات و چالشهای این کشور است و از طرف دیگر، دولت جمهوری اسلامی ایران نیز مشکلات خاص خود را دارد.
اقبالی: من کشوری هستم وسیع و بحران‌های خود را دارم؛ بحران‌هایی که خصوصا در بحث اشتغال یکی از دغدغه‌های وزارت‌خانه و دولت ماست. طبیعی است که ما نمی‌توانیم جامعه کارگری که در زمان جنگ این دولت را کمک کرده و در بحران‌های اقتصادی پای این نظام ایستاده، نادیده بگیریم و باید به فکرش باشیم. من باید برای نیروی کار ایرانی زمینه کار را فراهم کنم، اما بحران‌ها و نگرانی‌های خودم را دارم. در حال حاضر این‌که حجم کارگر افغانسنتانی بیش از این را بپذیرم، محال و بعید است که بتوانم حمایت کنم، به دلیل این‌که بحث غیرمجازین کماکان در ایران وجود دارد. ما الان تحت فشاریم. من در خانه کارگر دو ساعت و چهل دقیقه فقط سوال جواب می‌دادم. در خیلی از صنوف من رفته و صحبت کرده‌ام، ولی آن هم کارگر است و مطالباتی دارد و ما باید پاسخ‌گو باشیم. در یک نشست، حتی یک کارگر به من توهین بد کرد، اما من چه جوابی به او بدهم؟!
حالا پیرامون مباحث و مشکلات داخلی افغانستان ما خودمان را شریک می‌دانیم، ما کنار نکشیده‌ایم، جمهوری اسلامی هیچ موقع خود را کنار نکشیده، همیشه در کنار مردم افغانستان بوده، شاید دولت‌های دیگر همراهی نکرده، ولی همیشه دولت و مردم ایران در کنار مردم افغانستان بوده و به این مسأله پایبند هستند. این نیست که خدایی نکرده ما بگوییم مردم افغانستان را در این امواج متلاطم رها می‌کنیم، ولی شما نیز باید شرایط ما را هم درک کنید، من زمانی می‌توانم از مهمانانی که وارد این اتاق می‌شوند، پذیرایی کنم، که این اتاق ظرفیت داشته باشد. ظرفیت من هم در حوزه اشتغال، یک ظرفیت محدودی است و من می‌توانم یک تعداد محدود مهمان را بپذیریم.
 
سوال: و دولت افغانستان باید این مسأله را درک کند؟
اقبالی: دولت افغانستان اصلا نمی‌خواهد این مسأله را درک کند، اصلا نمی‌خواهد به این موضوع فکر کند، حالا به هر دلیلی، نمی‌خواهم بگویم که دولت افغانستان هم مشکلات خاص خود را ندارد، ولی واقعیت این است که من هم یک‌سری محدودیت‌هایی دارم، یک سری تعهداتی در برابر ملت و کشور خودم دارم که باید بتوانم انجام بدهم.
بازهم عرض می‌کنم که ما خود را در کنار مردم و دولت افغانستان می‌بینیم، ما هم دین، هم مذهب و هم زبان هستیم، و باید کمک کنیم، ولی واقعیت اینجاست که همه این‌ها یک‌طرفه است و همه از فقط از جمهوری اسلامی مطالبه می‌کنند.
یک خبری دیدم که یک خانم افغانستانی در استرالیا افسر شده یا یک خانم دیگر می‌خواهد عضو مجلس سوئد شود، تمام سایت‌های افغانستان روی این‌ها تمرکز کرده اند، اما در ایران صدها هزار خانم افغانستانی در حوزه‌ها و دانشگاه‌های من درس می‌خوانند، اینجا پزشک داریم، خانم نسیبه حیدری در یکی از شهرستان‌های ما به عنوان فوق تخصص زنان خدمت می‌کند، ولی جالب است که هیچ کس این
خانم را نمی‌بینید و هیچ کس آن را تبلیغ نمی‌کند.
 
سوال: در حوزه کارت کار، قبل از سال جدید اعلام شد که کارت کار تمدید میشود و ثبتنام کنید، این پروسه به کجا رسید؟
اقبالی: ما امسال روند تمدید و صدور کارت کارهای‌مان را خودمان انجام دادیم و به دفاتر کفالت ندادیم، اطلاعیه زدیم، خبر زدیم، به این ترتیب امسال برخلاف سال‌های گذشته هزینه به کار گماری نداشتند و تنها یک هزینه تعرفه تمدید بود، اما اتباع افغانستانی نیامدند کارت‌های‌شان را تمدید کنند! باید مراجعه می‌کرد و 255 هزار تومان می‌داد و کارتش را به مدت یک سال تمدید می‌نمود تا هم از هم بیمه و سابقه‌اش استفاده کند و هم هیچ کسی جرأت کند به او بی‌احترامی کند، اما تنها یک چهارم دارندگان کارت کار برای تمدید کارت کار خود مراجعه کردند.
 
سوال: از کی باید تمدید کارت را شروع میکردند؟
اقبالی: از 1 آبان(عقرب) 96 تا 25 اسفند(حوت) وقت داشتند، اما فقط یک چهارم دارندگان کارت کارگری برای تمدید کارت خود مراجعه کردند. آیا من باید به ضرب چماق کارگر را بیاورم تا حق قانونی خودش را بگیرد؟! بعد که آسیب دیده، آمده و می‌گوید کارتم را تمدید کن تا بروم بیمه، اما گفتم که شرمنده‌ام! چون تاریخ کارت من در سیستم به بیمه وصل است، سامانه من به بیمه تأمین اجتماعی وصل است، آیا من می‌توانم تاریخ را به عقب بکشم؟! در این زمینه در سال 1396 موارد متعددی داشتیم.
 
سوال: آیا برنامه دیگری دارید آنهایی که کارتشان را تمدید نکردهاند، بتوانند برای تمدید کارت کارگری مراجعه کنند؟
اقبالی: نه دیگر، سال 1396 تمام شد و حالا هر کس که بیاید، جریمه می‌شود و باید جریمه صدور پرداخت کند، یعنی به جای 250 هزار تومان، باید 360 هزار تومان پرداخت کند، البته با تعرفه فعلی و اگر تعرفه سال 1397 گران‌تر شود، باید بیشتر پرداخت کند. از طرف دیگر، در سال 1396، بیمه برای کارگر رد نمی‌شود و بیمه سال 96 آن خالی است و این در بیمه به ضررش تمام می شود. در 96 اگر اتفاقی برای کسانی که کارت کارگی و بیمه‌شان تمدید نشده، افتاده، من نتوانستم کمکی بکنم. علی‌رغم این‌که تبلیغ کردم بیایید کارت کار را تمدید کنید، علی‌رغم این که مصارف امسال نصف هزینه‌های سال گذشته هم نبود و تنها یک فیش تمدید با معرفی کارفرما بود و بسیار ساده به همراه فیش تمدید، 255 هزار تومان پرداخت می‌کرد، اما مورد استقبال قرار نگرفت.
 
سوال: اگر به همین صورت ادامه بدهند و کارت خود را تمدید نکنند؟
اقبالی: می‌شوند کارگر غیرقانونی، و ما کارفرمای مربوط را جریمه می‌کنیم. بر اساس مصوبه‌یی که دولت ابلاغ کرده، آن ملک و محل فعالیت کارگر غیرقانونی پلمپ می‌شود، عینی عملا کارفرمای ایرانی هم زیر تیغ می‌رود.
 
سوال: اما خیلی از کارگران هستند که روزمزد بوده و کارفرمای ثابت ندارند؟
اقبالی: تعدادشان خیلی کم است، ما برای آن‌ ها دفترچه روزمزد صادر کردیم. گفتیم که بیایید همان دفترچه روزمزد را تمدید کنید. به عنوان مثال یکی چرخ طحافی دارد، یکی واکسی است، ولی تعدادشان خیلی کم است، ما هیچ محدودیتی هم برای‌شان وضع نکردیم، ولی متأسفانه آن انتظاری که از عموم داشتیم که بیایند کارشان را قانونی کنند تا کسی به آن‌ها بی‌احترامی و تعرض نکند، عملی نشد و برای تمدید کارت کار مراجعه نکردند.
 
سوال: شما برای اولین بار امسال بحث پروانه کار را داشتید؟
اقبالی: از اول هم پروانه کار بوده، کلمه کارت به این خاطر استفاده شده که چون پروانه کار به شکل کارت صادر شده، به کارت کار مشهور شده، در حالی که روی کارت کار نوشته پروانه کار. ما از قدیم دو سند برای صدور پروانه کار داریم، یکی دفترچه و دیگری کارت، اما نمی‌گوییم دفترچه کار، می‌گوییم پروانه کار. هر دو از نظر حقوقی پروانه کار است، یعنی مجوز کار است. کارت کار به دلیل این‌که حمل و محافظت از آن برای تبعه کارگر افغانستانی ساده‌تر و مطمئن‌تر است و هزینه کمتری برای صدور نیاز دارد، مورد استفاده قرار می‌گیرد. این کارت نسبت به دفترچه، محفوظ‌‌تر است، نمی‌شکند و خیس نمی‌شود، مگر این‌که قیچی زده شود. هزینه صدور کارت هم کمتر است.
 
سوال: دفترچه کار برای چه کسانی صادر میشود؟
اقبالی: دفترچه قالب دیگری دارد، دفترچه برای کسانی است که در اداره کل اشتغال اتباع خارجی تشکیل پرونده دهند. ما دفترچه کار را برای کسانی که در قالب پناهندگی در ایران زندگی می‌کنند، اجرا کردیم، ولی چون صدور پروانه کار برای دارندگان کارت آمایش کوتاه مدت بود، به عنوان مثال سه ماهه، شش ماهه و یک‌ساله بود، ما از کارت استفاده کردیم که هم به نفع دولت و هم تبعه خارجی است. اما کسانی که شرکت دارند و جواز کارشان بلندمدت‌تر است، به عنوان مثال 5 سال و 10 سال، دفترچه کار می‌گیرند، چون دفترچه صفحات مختلفی دارد و جابجا هم می‌شود. به عنوان مثال در سه سال، کارگر پیش سه نفر کار کرده است، ولی در کارت کار، امکان جابجایی وجود ندارد، یک کارگر و یک کارفرماست، هر زمانی که کارگر از پیش کارفرما رفت، برای کارفرمای بعدی، کارت کار جداگانه صادر می‌شود، چون کد کارگاه و کد ملی کارفرما تبدیل می‌شود، ولی هر دو، پروانه کار است و امتیاز خاصی نسبت به یک‌دیگر ندارند.
 
سوال: برای دارندگان پروانههای کار چه سهولتهایی وجود دارد؟
پاسخ: در سال 1396، تبعه افغانستانی برای صدور پروانه کار، برای بار اول 360 هزار تومان برای یک سال می‌پرداخت، تقریبا روزی یک هزار تومان(معادل 14 افغانی). کدام تبعه افغانستانی روزی هزار تومان با موبایل حرف نمی‌زند؟ اما شماره روزی هزار تومان می‌دهی، پروانه کار می‌گیری و به صورت قانونی کار می‌کنی! آیا این هزینه بالایی است؟ این در حالی است که در کنار دریافت کارت کار، بیمه تأمین اجتماعی هم می‌شود که 20 درصد هزینه بیمه را کارفرما و 7 درصدش را خود کار پرداخت می‌کند و زن، فرزند و خودش بیمه می‌شود. یک کاگر با گرفتن پروانه کار و پس از آن بیمه تأمین اجتماعی، هفت نوع خدمات از بیمه تأمین اجتماعی می‌گیرد، کدام کشوری از اروپا تا آسیا چنین سرویسی به شما می‌دهد؟ اما وقتی کارگر استقبال نمی‌کند و به گونه‌یی از دریافت و یا تمدید پروانه کار فرار می‌کند، فکر می‌کند هوشیاری کرده است؟! این را من به چه زبانی باید به مخاطب خود بگویم که آقای محترم، بیا برو و مجوز کار بگیر، از بیمه تأمین اجتماعی استفاده کن، پول بده، ولی هر زمانی که خانم و فرزندانت مریض شد، همسرت باردار شد یا بیماری حاد پیدا کردید، می‌توانی از بیمه تأمین اجتماعی برای درمان استفاده کنی، چرا فقط برای امروزت فکر می‌کنی؟! جامعه مهاجرین باید آموزش ببینند و توجیه شوند که یک مقدار دورتر را نگاه کنند! به عنوان مثال، بچه یا همسر شما برای 5 سال آینده نیاز به تأمین درمان پیدا می‌کند، اما شما باید در این 5 سال بیمه درمان داشته باشی که خانمت در آینده بتواند از بیمه درمان استفاده کند، چرا امروزت را فکر می‌کنی؟!
 
سوال: مشکلی که اخیرا در قسمت بانکها پیش آمده و آنهایی که کارت آمایش دارند، مشکلاتی در قسمت دریافت عابر بانک دارند، این مشکل در چه سطحی است و تا چه اندازه به شما هم مربوط میشود؟
اقبالی: به ما برنمی‌گردد، مشکل بانکی آن‌هایی به من برمی‌گردد که دفترچه پروانه کار دارند، این افراد حساب ارزی دارند، به عنوان مثال می‌تواند در ده تا شعبه بانک حساب باز کنند، دسته چک داشته باشند و حتی حساب LC برای خود باز کنند. هیچ کدام از دوستانی که گذرنامه دارند و در حوزه ما مجوز گرفته و اجازه کار دارند، مشکل بانکی ندارند، حتی آن‌هایی که کارت آمایش دارند، از ما دفترچه پروانه کار گرفته‌اند، رفته‌اند بانک و حساب باز کرده‌اند، عابر بانک و دسته چک‌شان هم فعال است، می‌توانند حساب LC باز کنند که بالاترین نوع کار بانکی است و می‌تواند کار واردات و صادرات انجام دهند.
ما در سال‌های قبل خیلی در این قصه به دوستان وزارت کشور و در حوزه سازماندهی اتباع خارجی انتقاد کردیم، و گفتیم که بیایید یک حساب قرض‌الحسنه را با همین کارت‌های آمایش در بانک‌ها باز کنید که به عنوان مثال، من دست یک خانم افغانی، پول یک میلیونی ندهم، یک کارت به دستش بدهم تا هر وقت بانک رفت و یا خرید کرد، از این کارت استفاده کند، پول همراهش نباشد که جانش در خطر باشد. این مسأله به حوزه وزارت کشور برمی‌گردد که باید هماهنگی کند و دستورالعملی به بانک‌ها داده شود تا بتوانند برای اتباع خارجی که کارت اقامت موقت یا آمایش در ایران دارند، حساب بانکی هرچند از نوع قرض‌الحسنه باز کنند.
 
سوال: این مسأله برای کارفرمای ایرانی هم سهولت ایجاد میکند؟
اقبالی: بله، کارفرمای من دیگر پول دستی به کارگر افغانستانی نمی‌دهد، کارفرما از کارگر شماره حساب یا شماره کارت گرفته و پول را به آن شماره می‌ریزد. به عنوان مثال، کارفرمایی که 500 کارگر دارد، نمی‌تواند به صورت دستی و نقدی به هر کارگر یک میلیون پرداخت کند.
 
سوال: پس در حوزه شما در قسمت مسائل بانکی هیچ مشکلی وجود ندارد؟
اقبالی: برای آن‌هایی که گذرنامه و پروانه کار گرفتند و هم‌چنین دارندگان کارت موقت اقامت یا آمایش که دفترچه پروانه کار گرفته‌اند، هیچ مشکلی وجود ندارد.
البته در مورد آن‌هایی که کارت آمایش دارند، آقای محمدی فر، مدیرکل اموراتباع و مهاجرین خارجی گفته است که مشکل حل شده و عملیاتی می‌شود.
 
سوال: از میان کسانی که کارت آمایش دارند، چه کسانی میتوانند دفترچه پروانه کار بگیرند؟ دیده میشود که دفترچه پروانه کار سهولتهای بیشتری ارائه میدهد؟
اقبالی: کلیه افرادی که به استناد بند الف ماده 122 قانون کار، بیش از ده سال در ایران اقامت داشته باشند، می توانند بیایند و دفترچه بگیرند. از طرف دیگر، آن‌هایی که از کارت آمایش به گذرنامه تغییر وضعیت می‌دهند و می‌آیند به عنوان یک سرمایه‌گذار شرکت ثبت می‌کنند، می‌آیند و دفترچه می‌گیرد. هم‌چنین کسی که از افغانستان با گذرنامه به ایران آمده و شرکت ثبت کرده، دفترچه گرفته و ما هم خدماتی که به آن دفترچه تعلق می‌گیرد را به او ارائه داده‌ایم.
ولی به دلیل توافق‌ نامه و مصوبه‌یی که در دولت داریم، برای اتباع افغانستانی که دارای
کارت اقامت موقت یا آمایش هستند، فعلا کارت پروانه کار صادر می‌کنیم، به دلیل این‌که کوتاه‌مدت است. البته اگر بحث عابر بانک این‌ها حل شود، عملا مشکل حل است. دفترچه هرچند سهولت دارد، اما ‌یک سری تعهدات هم دارد که شامل بحث‌هایی چون مالیات و سازمان مالیات است که به کارت‌های کار مالیات تعلق نمی‌گیرد.
 
سوال: در حوزه تأسیس شرکتها، شما گفتید که شهروندان افغانستان می توانند به عنوان کارفرما شرکت تأسیس کنند؟
اقبالی: بر اساس قانون ثبت شرکت‌ها، شما به سایت ثبت شرکت‌ها مراجعه کرده، خود را معرفی می‌کنید، حوزه کاری، مقدار سرمایه و شرح فعالیت خود را توضیح می‌دهید و شرکت‌تان ثبت می‌شود. بعد از ثبت شرکت، به ما(اداره کل اشتغال اتباع خارجی) مراجعه می‌کنید و می‌گویید که شرکت ثبت کرده و به عنوان مثال می‌خواهید در حوزه صادرات کار کنید، مثلا صادرات نفت، خرما، دارو، ماشین(موتر)، و در بخش واردات به عنوان مثال از افغانستان مواد اولیه، سنگ، و ... می‌آورید. یا نه، می خواهید بین ایران و تاجیکستان، یا ایران و ارمنستان کار کنید. الان تعداد شرکت‌های افغانستانی که در ایران کار می‌کنند، کم نیستند. بروید از این شرکت‌ها بپرسید که آیا کوچک‌ترین بی‌احترامی به آن‌ها شده است؟ نه! ما چنین اجازه‌یی نمی‌دهیم! ما مدافع این شرکت‌ها هستم.
 
سوال: در حوزه سرمایهگذاریهای متوسط و بزرگ چه زمینههایی برای کار مهاجرین افغانستانی وجود دارد؟
اقبالی: هیچ محدودیتی برای سرمایه‌گذاری وجود دارد. در حوزه سازمان سرمایه گذاری‌های خارجی و بر اساس ماده 35 قانون سرمایه‌گذاری‌ها، هر کسی پول آورده در ایران و سرمایه گذاری کرده، ما حمایت می‌کنیم و کمک هم کردیم. سرمایه‌گذاران خارجی در هیچ جای ایران هم محدودیت ندارند، برای کارگران و شاغلین خارجی محدودیت داریم، ولی هیچ محدودیتی برای سرمایه‌گذار نداریم. به عنوان مثال سرمایه‌گذار بیاید و برود در ارومیه، کردستان، کرمانشاه و... سرمایه گذاری کند. اگر شما به شهر تنکابن بروید، دو سرمایه‌گذار افغانستانی گلخانه‌یی زده‌اند که سراسر آن را باید با ماشین دور بزنیم، این یک سرمایه‌گذار افغانستانی است و هیچ محدودیتی هم ندارد.
 
سوال: آیا آماری دارید که چه مقدار سرمایهگذار افغانستانی در ایران سرمایه گذاری کرده، مثلا در سال 1396؟
اقبالی: حضور ذهن ندارم، اما آمار قابل توجهی است. به طور مثال به شما بگویم مثلا در سطح تهران، به طور مثال 30 شهروند افغانستانی سرمایه‌دار خوب، در حال کار هستند. این تعداد که در مشهد بسیار است. در مثال دیگر، در حوزه کرمان و در صادرات پسته، بچه‌های افغانستانی در حال کار هستند، در شیراز و شهرهای دیگر. از سوی دیگر، بچه‌های افغانستانی که در ایران پول‌دار شدند، خوشبختانه کم نیستند و الان هم در حال کار اند، ولی آن‌هایی که وارد حوزه قانونی و رسمی کار شدند، خیلی راحت و به صورت شفاف کار می‌کنند و حساب‌های بانکی‌شان، تبادل پول‌شان بین افغانستان و ایران، سفرهای خارجی‌شان مثلا با ترکیه و کشورهای حوزه خلیج فارس کار می‌کنند و زندگی‌شان به راه است و احترام‌شان هم به جا. این سرمایه‌گذاران هر زمانی که می‌خواهند به افغانستان و کشورهای خارجی سفر می‌کنند و برمی‌گردند و محدودیتی هم برای‌شان وجود ندارد.
 
سوال: پس هیچ محدودیتی برای سرمایهگذار افغانستانی وجود ندارد؟
اقبالی: محدودیت مکانی ندارند، سقف سرمایه هم وجود ندارد، هزار میلیارد تومان سرمایه داشته باشد.
اما تجاری که بخواهند قانونی و به عنوان یک شخصیت حقوقی کار کنند، فقط باید یک همتی کنند و خودشان را از این قیدهایی که دارند، خارج نمایند. من به دوستانی که در قم کار می‌کنند، گفتم که شما در قم در صنعت کفش محدودیت دارید، رقبا نمی‌گذارند، اذیت‌تان می‌کنند، شما بیا و به عنوان یک سرمایه‌گذار برو در همدان کفش تولید کن، من به شما اجازه می‌دهم، در قزوین کار کن، در ساوه کار کن، چرا چسبیدی به قم؟ بعضی مواقع به یک دلایلی، بعضی از این دوستان سرمایه‌گذار در یک نقطه ضعفی قرار گرفته‌اند، من می‌گویم این پیله و نقطه ضعف را از دور خودتان بکنید و خود را رها کنید! بیایید بروید و در شمال کار کنید که از این محدودیت بیرون بیایید، این فشار را از روی خودتان بردارید! دوستان سرمایه‌گذار افغانستانی باید کمی اراده کنند و در فضای کسب و کار وارد شوند.
 
سوال: سرمایهگذاران با ثبت شرکت از چه خدماتی میتوانند برخوردار شوند؟
اقبالی: بیمه دارند، حساب بانکی دارند، جالب این‌جاست کسی که شرکت ثبت می‌کند و سرمایه‌گذار است، می تواند به نام شرکت خانه بخرد، ماشین بخرد، استملاک ما برای خرید خانه و ماشین به نام شخص بسته است، اما به نام شرکت می‌توانند خانه و ماشین بخرند. به عنوان مثال، یک سرمایه‌گذار افغانستانی ‌که دو خانم دارم، دو ساخته دو طبقه کنار هم را در تهران خریده، ولی سرمایه‌دار خوبی است و در حال کار است این فرد به نام شرکت خانه خریده، خودش مدیرعامل شرکت است و معاونین شرکت نیز دو خانمش اند، یعنی همه اعضای خانواده، عضو هیأت مدیره شرکت اند و خانه‌ها هم به نام‌شان است.
 
سوال: حداقل سرمایهگذاری در ایران چه میزان است؟
اقبالی: بر اساس قانون، حدود 300 هزار دالر. 300 هزار دالر برای یک تبعه افغانستانی، خصوصا تعدادی که من تحت عنوان سرمایه‌دار می‌شناسم، پول زیادی نیست.
 
سوال: سرمایهگذاران افغانستانی به عنوان کارفرما میتوانند زمینه کار هموطنان خود را فراهم کنند؟
اقبالی: بله، الان کارفرمای افغانستانی داریم و گفتیم هم کارگر افغانی بگیرد و هم ایرانی.
 
سوال: اما در شرایطی که سهولتهای زیادی برای سرمایهگذاران افغانستانی در ایران فراهم است، کسبهکاران و بازاریان مهاجر با مشکلات بسیاری مواجه اند. به عنوان مثال، بازاریان و کسبهکاران مهاجر در مشهد با مشکلات بسیاری مواجه هستند.
اقبالی: ما در مشهد معترضین صنفی داریم. به ما می‌گویند به چه دلیلی مغازه پوشاک به افغانستانی دادی، در حالی که من به عنوان یک ایرانی اجازه ندارم مغازه بزنم و پروانه پوشاک داشته باشم! یعنی صنوف ما تحت فشار اند. وزارت صنعت و معدن نیز می‌گوید که در حد زیاد نمی‌تواند مجوز کسب در حوزه پوشاک بدهد.
 
سوال: آیا مهاجر میتواند مجوز کسب و کار بگیرد؟
اقبالی: ما الان به دلیل اعتراضات صنفی که داریم، با محدودیت مواجه هستیم که عمدتا مال مشهد است و خصوصا در بخش فروش پوشاک، در اینجا تنها بحث افغانستانی مطرح نیست، بلکه ما بازار روس‌ها در مشهد داشتیم، اما جمع شد، یا مثلا در بعضی از مقاطع تاجیک‌ها، ترکمن‌ها و بعضا عرب‌ها آمدند، اما طبیعی است وقتی بازار نپذیرد، من باید از شهروند ایرانی حمایت کنم و نباید مقاومت نمایم. چون مقاومت در این حوزه به یک‌سری اغتشاش‌ها و درگیری تبدیل می‌شود و وقتی امنیت بازار را به هم می‌ریزد، من مجبور هستم یک سری محدودیت ایجاد کنم.
 
سوال: بر اساس قانون و وظایف شما، شهروند مهاجر افغانستانی میتواند جواب کسب بگیرد؟
اقبالی: شرایط جواز کسب را کلا وزارت صنعت و معدن تعیین می‌کند و فقط از من اجازه کار می‌گیرد، بقیه آن به آن صنف مشخص برمی‌گردد. ظرافت‌هایی وجود دارد که مربوط دوستان وزارت صنعت و معدن می‌شود و فقط مجوز کارش با من است. دوستان وزارت صنعت و معدن مسأله جواز کسب و کار را به اتباع خارجی تسری نداده‌ و گفته‌اند که این مسأله مربوط به شهروندان ایران است.
 
سوال: در حوزه کسب و کار، پیام شما به مهاجرین و کسبهکاران افغانستانی چیست؟ چگونه و در چه حوزههایی کار کنند که هم زمینه کار وجود داشته باشد و هم محدودیت نباشد؟
اقبالی: اولین پیشنهاد من این است که در یک شهر و یک نقطه جغرافیایی تجمع نکنند، ولی بیایند در یک گروه و در قالب شرکت‌های بزرگ فعالیت کنند. به عنوان مثال، 5 سرمایه‌دار افغانستانی یک شرکتی را تشکیل دهند و به صورت عمده کار کنند، خودشان را به شهرستان‌های مشهد، کرمان و تهران محدود و متمرکز نکنند، بلکه در جاهای دیگر پخش و توزیع شوند و کار کنند. طبیعی است وقتی یک سرمایه‌دار افغانستانی بیاید در همدان کار کند، هیچ مشکلی وجود ندارد، ولی همه این‌ها در بازار رضای مشهد تمرکز کردند، با این وجود، طبیعی است که فضا درست می‌کند و باعث اتفاقی می‌شود که در حال رخ دادن است. چرا این‌ها(سرمایه‌گذاران افغانستانی) جمع نمی‌شوند یک گروه درست کنند؟! یک‌سری دوستان افغانستانی از مشهد با حضور آقای عبداللهی، معاون پیشین وزیر شهرسازی افغانستان پیش من آمدند و گفتند که می‌خواهند یک گروهی درست کنند، من هم گفتم که درست کنید، ولی بیایید به عنوان عمده کار کنید، صادرات کنید، خودتان را مثلا به کار پوشاک و کار مغازه گره نزنید، بیایید از ایران لباس به افغانستان، تاجیکستان، ارمنستان و کشورهای دیگر ببرید! به من گفتند که باشد، اما نشد و این اتفاق نیافتاد.
پیشنهاد من این است که سرمایه‌گذاران افغانستانی بیایند به صورت گروهی و تحت شخصیت‌های حقوقی شرکت ثبت کنند و کار بکنند، خودشان را از این کارهایی کوچک و عمدتا کارگری رها کنند. از سوی دیگر، تنها در یک شهرستان هم تجمع نکنند. وقتی شما در جاهای دیگر پخش شوید، مردم هم دوست دارند و به جای این‌که مخالفت نمایند، حمایت نیز می‌کنند. شما اگر بیایی، کاری کنی و جنسی را بفروشی و چند نفر کارگر ایرانی و افغانستانی را سر کار بیاوری، آن‌ها دعاگوی شما می‌شوند. این هم زیبنده است و هم دست ما را باز می‌گذارد تا بتوانیم از سرمایه‌گذار یا سرمایه‌دار حمایت کنیم.
 
https://avapress.net/vdcaw6n6a49ni01.k5k4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما