امروز ۲۸ میزان مصادف است با سالروز حمله انتحاری خونین، آن هم علیه مسجدی که با نام امام زمان(عج) مزین گردیده، صدها و هزاران زن و مرد عاشق را در خود جا می داد.
در آن هنگام من در منزل بودم، منزل ما خیلی دور از مسجد نبود، مهمان داشتم، تازه نماز مغرب و عشا را تمام کرده بودیم، صدای انفجار مهیب شنیده شد، لحظاتی نگذشت که تلفن همراهم زنگ خورد، شماره را نشناختم اما گوشی برداشتم، کسی بود با داد و فریاد و گریه می گفت حاج آقا مسجد امام زمان(عج) ....، شده، سریع خبرنگار بفرستید، اول درست متوجه نشدم چه می گوید، گفتم درست حرف بزنید ببینم چه می گویید، بازم با صدای گریه و ناله دوباره تکرارکرد؛ حاج آقا در مسجد امام زمان(عج) انتحاری شده، خبرنگار بفرستید، اول، نشناختم، بعد دیدم آقای حمید عظیمی خبرنگار خبرگزاری صدای افغان(اوا) است، گفتم شما چرا گریه می کنید؟ بعد خود شما مگر نزدیک مسجد نیستید؟ خب پوشش بدهید، گفت حاج آقا پدرم هم شهید شده، اول فکر کردم حتما تقاضای کمکی چیزی در رابطه با پدر خود دارد اما بعدا متوجه شدم که آقای عظیمی از سر احساس مسؤلیت، خواسته، حادثه، بدون پوشش خبری و تهیه گزارش از دست نرود!
اگرچه در مجموع، خبر تکاندهنده بود، اما از شنیدن نام شهید عبدالخالق عظیمی بیشتر متاثر شدم، با کمی بهت و حیرت و مکثی کوتاه گفتم، خدا رحمتش کند، دیگه چه کسانی در میان شهدا هستند؟ گفت نمیدانم.
به هرحال با ایشان خدا حافظی کردم و سریع به سیدحسن حسینی مسول دفتر مرکزی خبرگزاری صدای افغان(آوا) در کابل زنگ زدم و ماجرا را گفتم، ایشان از من زودتر مطلع بود و خبرنگار و عکاس اعزام کرده بود. آن شب تا دیر وقت مترصد رسیدن اخبار بودم، گاهی از طریق تلگرام خبرگزاری صدای افعان(آوا) و گاهی هم از راه تلفن همراه از جریان حادثه مطلع می شدم و هی به نوبت یکی یکی شهدا شناسایی می شدند و به من خبر می دادند، دومین نام، شهید حجت الاسلام والمسلمین فصیحی را اعلام کردند، اگرچند شنیدن نام شهید عظیمی به دلیل اینکه از یکسو با مرکز تبیان همکار بود و از سوی دیگر پدر همکار خوب ما حمید عظیمی بود خیلی متاثر کننده بود اما باشنیدن شهادت شهید فصیحی، تاثر دوچندان شد چون او از کادرهای ارشد مرکز تبیان و امام جماعتی بود که از سوی ما در مسجد ایفای وظیفه می کرد و هربار نام هر شهیدی را که می شناختم تاثر چند چندان میشد، تا رسید به نام شهید دگروال رمضان گوهری، با این شهید اگرچه از قبل آشنایی وجود داشت اما به تازگی تماس و ارتباط بیشتر شده بود، چون به جای شهید سیدخادم حسین هاشمی در مسجد امام زمان(عج) مقرر شده بود و چند جلسه باهم داشتیم، آن هم از یکسو به خاطر برگرداندن آقای هاشمی به این مسجد و از سوی دیگر صحبت پیرامون چگونگی همکاری در رابطه با نحوه پیشبرد امور مسجد در عرصه های فرهنگی، تبلیغی و آموزشی و آخرین بار هم در روز عاشورا دیدمش، آنگاه که به دعوت ایشان رفتم مسجد امام زمان(عج)جهت سخنرانی، در آن روز سه طبقه ی مسجد مملو از زن و مرد بود و شاید بیش از ۸ هزار نفر، هم هنگام ورود در مسجد با ایشان احوال پرسی و مصافحه کردم و هم هنگام بیرون شدن صورت ایشان را بوسیدم و بعد از خداحافظی گرم، مسجد را ترک کردم و به سرعت خود را به مسجدی رساندم که جناب حجت الاسلام والمسلمین زاهدی برنامه ای برای سخنرانی روزعاشورا هماهنگ کرده بود.
آنشب یعنی شب ۲۹ میزان به سختی گذشت و اول روز 29 خود را در محل مسجدی رساندم که پیکر مطهر شهید عبدالخالق عظیمی آماده تشیع بود، جنازه آن شهید را تا مقبره عمومی منطقه همراهی کردم و سپس بقیه همکاران را آنجا گذاشتم و خودم همراه با شهید سیدعندلیب ضیایی و شهید سیدخداداد احمدی و تعدادی دیگر راهی شرکت در تشیع جنازه شهید دگروال رمضان گوهری و فرزند جوانش شدیم و تا پایان مراسم شرکت داشتیم، در روز ۲۹ میزان به بیش از ۲ تشیع جنازه نتوانستیم برسیم و به مجالس فاتحه سایر شهدا بعدا در حد امکان شرکت کردیم و به بازماندگان شهدا تسلیت گفتیم.
به هرحال عمق فاجعه بسیار وسیع و گسترده بود و در این حادثه نزدیک به ۵۶ نفر شهید و ده ها مرد و زن دیگر زخمی شده بودند، داعش یعنی "دولت اسراییلی عراق و شام"، مسولیت این حمله بزدلانه را به عهده گرفت و ملتی را به عزا نشاند.
در روزهای بعد از حادثه به دیدار زخمی ها رفتیم، از جمله آقایان کربلایی حمزه و مستری و نیز در منزل چند شهید مرد و زن حضور یافتیم، اصولا شنیدن داستان حادثه بسیار سخت و سنگین بود و امید داشتیم این آخرین حمله باشد و پس از آن شیعیان داغ دیگری نبینند اما متاسفانه دیری نگذشت که حادثه انتحاری دفاتر مرکزی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان و خبرگزاری صدای افغان(آوا) در کابل اتفاق افتاد.
جالب است بدانید که شهید سیدخادم حسین هاشمی که سالها در سمت مسئولیت بخش فرهنگی مسجد امام زمان(عج) خدمت وسیع و همه جانبه کرده بود که شاید در سطح کل مساجد شیعه و سنی در کابل آنچنان فعالیت وجود نداشت اما هیئات امنای این مسجد محترمانه ایشان را اخراج کرد آن هم به این دلیل که اگر آقای هاشمی در این مسجد حضور داشته باشد و با توجه به برچسپی که مبنی بر ارتباط با ایران خورده و گاهی مراسم سالروز ارتحال امام خمینی(ره) را برگزار می کند و گاهی هم در سایر مراسمات از ایران صحبت می شود، علیه این مسجد انتحاری صورت خواهد گرفت و پس از حمله انتحاری علیه مسجد امام زمان(عج) بارها به هاشمی گفتم که حتما عمرشما در این دنیا بوده که قبل از محرم شما اخراج شوید تا زنده بمانید اما نمی فهمیدم که ایشان فقط فرصت داشت تا در زیارت امام حسین(ع) در روز اربعین شرکت و سایر عتبات عالیات عراق و ایران را زیارت کند و برگردد به کشور و در نهایت در حادثه انتحاری ۷ جدی سال ۱۳۹۶ به فیض عظمای شهادت نایل گردد.
به هر حال تا قبل از حادثه انتحاری، مسجد امام زمان(عج) یکی از مساجد بسیار فعال در عرصه فرهنگی تبلیغی و آموزشی بود و برای هدایت و مدیریت این روند، هیئت امنای مسجد چه دستجمعی و گاهی انفرادی در دفتر مرکز تبیان در کابل حضور به هم رسانده، خواستار راهنمایی و نیز کمک می شدند از جمله آقای هاشمی که از کادرهای برجسته تشکیلات مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان بود.
اینک که کم کم نزدیک به اذان مغرب و عشای روز ۲۸ میزان می شوم یاد و خاطرات شهدای عزیز مسجد امام زمان(عج) و حادثه کور انتحاری بر دلم سنگینی می کند و اندوه پرواز این عزیزان رنج و الم روحی و روانی را بیش از پیش می گرداند.
اینجانب سالروز شهادت شهدای عزیز مسجد امام زمان(عج) غرب کابل، به ویژه همکاران عزیزم هریک حجت الاسلام والمسلمین محمدباقر فصیحی، عبدالخالق عظیمی، دگروال رمضان گوهری و فرزند جوان ایشان را به خانواده ها و بازماندگان آنان به خصوص همکار خوب و فعالم جناب آقای حمید عظیمی فرزند برومند شهید عبدالخالق عظیمی تبریک و تسلیت می گویم. امیدوارم خدای متعال به حق خون این شهدا، دشمن را رسوا و نابود، حکومت را پاسخگو، خواص را بیدار و درصحنه و مردم را هوشیار و خدا محور بگرداند و زمینه های برگشت صلح و ثبات و رونق گرفتن بازسازی و نوسازی کشور در عرصه های مختلف را فراهم نماید.
یاداوری: در تصاویر پیش رو دو دسته عکس را مشاهده میفرمایید. چندتایی مربوط به حضور هیئات امنای مسجد جامع امام زمان(عج) پل خشک غرب کابل در دفترکارم در کابل است که پیرامون برنامه های کاری مسجد و سایر امور صحبت داشتیم در پایان از همه به صرف شام پذیرایی به عمل آمد.
در میان این عزیزان عده ای خود شهید شده اند از جمله مامور عبدالخالق عظیمی در حادثه مسجد امام زمان(عج) و سیدخادم حسین هاشمی در حادثه انتحاری دفاترمرکزی مرکزتبیان و خبرگزاری صدای افغان(آوا) در کابل و برخی نیز عزیزان خود را از دست داده اند.
این جلسه در شام روز 28-8-1392 برگزار بود.
چندتا عکس هم مربوط به روزعاشورای مسجد امام زمان(عج) است. در این عکس شهید عظیمی و شهید سیدخداداد احمدی درکنار منبر، شهید فصیحی در کنارخودم و شهید دگروال رمضان با چندتن از همکاران انتظامات خود در دم دروازه مسجد مشاهده می شوند.
سیدعیسی حسینی مزاری
در آن هنگام من در منزل بودم، منزل ما خیلی دور از مسجد نبود، مهمان داشتم، تازه نماز مغرب و عشا را تمام کرده بودیم، صدای انفجار مهیب شنیده شد، لحظاتی نگذشت که تلفن همراهم زنگ خورد، شماره را نشناختم اما گوشی برداشتم، کسی بود با داد و فریاد و گریه می گفت حاج آقا مسجد امام زمان(عج) ....، شده، سریع خبرنگار بفرستید، اول درست متوجه نشدم چه می گوید، گفتم درست حرف بزنید ببینم چه می گویید، بازم با صدای گریه و ناله دوباره تکرارکرد؛ حاج آقا در مسجد امام زمان(عج) انتحاری شده، خبرنگار بفرستید، اول، نشناختم، بعد دیدم آقای حمید عظیمی خبرنگار خبرگزاری صدای افغان(اوا) است، گفتم شما چرا گریه می کنید؟ بعد خود شما مگر نزدیک مسجد نیستید؟ خب پوشش بدهید، گفت حاج آقا پدرم هم شهید شده، اول فکر کردم حتما تقاضای کمکی چیزی در رابطه با پدر خود دارد اما بعدا متوجه شدم که آقای عظیمی از سر احساس مسؤلیت، خواسته، حادثه، بدون پوشش خبری و تهیه گزارش از دست نرود!
اگرچه در مجموع، خبر تکاندهنده بود، اما از شنیدن نام شهید عبدالخالق عظیمی بیشتر متاثر شدم، با کمی بهت و حیرت و مکثی کوتاه گفتم، خدا رحمتش کند، دیگه چه کسانی در میان شهدا هستند؟ گفت نمیدانم.
به هرحال با ایشان خدا حافظی کردم و سریع به سیدحسن حسینی مسول دفتر مرکزی خبرگزاری صدای افغان(آوا) در کابل زنگ زدم و ماجرا را گفتم، ایشان از من زودتر مطلع بود و خبرنگار و عکاس اعزام کرده بود. آن شب تا دیر وقت مترصد رسیدن اخبار بودم، گاهی از طریق تلگرام خبرگزاری صدای افعان(آوا) و گاهی هم از راه تلفن همراه از جریان حادثه مطلع می شدم و هی به نوبت یکی یکی شهدا شناسایی می شدند و به من خبر می دادند، دومین نام، شهید حجت الاسلام والمسلمین فصیحی را اعلام کردند، اگرچند شنیدن نام شهید عظیمی به دلیل اینکه از یکسو با مرکز تبیان همکار بود و از سوی دیگر پدر همکار خوب ما حمید عظیمی بود خیلی متاثر کننده بود اما باشنیدن شهادت شهید فصیحی، تاثر دوچندان شد چون او از کادرهای ارشد مرکز تبیان و امام جماعتی بود که از سوی ما در مسجد ایفای وظیفه می کرد و هربار نام هر شهیدی را که می شناختم تاثر چند چندان میشد، تا رسید به نام شهید دگروال رمضان گوهری، با این شهید اگرچه از قبل آشنایی وجود داشت اما به تازگی تماس و ارتباط بیشتر شده بود، چون به جای شهید سیدخادم حسین هاشمی در مسجد امام زمان(عج) مقرر شده بود و چند جلسه باهم داشتیم، آن هم از یکسو به خاطر برگرداندن آقای هاشمی به این مسجد و از سوی دیگر صحبت پیرامون چگونگی همکاری در رابطه با نحوه پیشبرد امور مسجد در عرصه های فرهنگی، تبلیغی و آموزشی و آخرین بار هم در روز عاشورا دیدمش، آنگاه که به دعوت ایشان رفتم مسجد امام زمان(عج)جهت سخنرانی، در آن روز سه طبقه ی مسجد مملو از زن و مرد بود و شاید بیش از ۸ هزار نفر، هم هنگام ورود در مسجد با ایشان احوال پرسی و مصافحه کردم و هم هنگام بیرون شدن صورت ایشان را بوسیدم و بعد از خداحافظی گرم، مسجد را ترک کردم و به سرعت خود را به مسجدی رساندم که جناب حجت الاسلام والمسلمین زاهدی برنامه ای برای سخنرانی روزعاشورا هماهنگ کرده بود.
آنشب یعنی شب ۲۹ میزان به سختی گذشت و اول روز 29 خود را در محل مسجدی رساندم که پیکر مطهر شهید عبدالخالق عظیمی آماده تشیع بود، جنازه آن شهید را تا مقبره عمومی منطقه همراهی کردم و سپس بقیه همکاران را آنجا گذاشتم و خودم همراه با شهید سیدعندلیب ضیایی و شهید سیدخداداد احمدی و تعدادی دیگر راهی شرکت در تشیع جنازه شهید دگروال رمضان گوهری و فرزند جوانش شدیم و تا پایان مراسم شرکت داشتیم، در روز ۲۹ میزان به بیش از ۲ تشیع جنازه نتوانستیم برسیم و به مجالس فاتحه سایر شهدا بعدا در حد امکان شرکت کردیم و به بازماندگان شهدا تسلیت گفتیم.
به هرحال عمق فاجعه بسیار وسیع و گسترده بود و در این حادثه نزدیک به ۵۶ نفر شهید و ده ها مرد و زن دیگر زخمی شده بودند، داعش یعنی "دولت اسراییلی عراق و شام"، مسولیت این حمله بزدلانه را به عهده گرفت و ملتی را به عزا نشاند.
در روزهای بعد از حادثه به دیدار زخمی ها رفتیم، از جمله آقایان کربلایی حمزه و مستری و نیز در منزل چند شهید مرد و زن حضور یافتیم، اصولا شنیدن داستان حادثه بسیار سخت و سنگین بود و امید داشتیم این آخرین حمله باشد و پس از آن شیعیان داغ دیگری نبینند اما متاسفانه دیری نگذشت که حادثه انتحاری دفاتر مرکزی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان و خبرگزاری صدای افغان(آوا) در کابل اتفاق افتاد.
جالب است بدانید که شهید سیدخادم حسین هاشمی که سالها در سمت مسئولیت بخش فرهنگی مسجد امام زمان(عج) خدمت وسیع و همه جانبه کرده بود که شاید در سطح کل مساجد شیعه و سنی در کابل آنچنان فعالیت وجود نداشت اما هیئات امنای این مسجد محترمانه ایشان را اخراج کرد آن هم به این دلیل که اگر آقای هاشمی در این مسجد حضور داشته باشد و با توجه به برچسپی که مبنی بر ارتباط با ایران خورده و گاهی مراسم سالروز ارتحال امام خمینی(ره) را برگزار می کند و گاهی هم در سایر مراسمات از ایران صحبت می شود، علیه این مسجد انتحاری صورت خواهد گرفت و پس از حمله انتحاری علیه مسجد امام زمان(عج) بارها به هاشمی گفتم که حتما عمرشما در این دنیا بوده که قبل از محرم شما اخراج شوید تا زنده بمانید اما نمی فهمیدم که ایشان فقط فرصت داشت تا در زیارت امام حسین(ع) در روز اربعین شرکت و سایر عتبات عالیات عراق و ایران را زیارت کند و برگردد به کشور و در نهایت در حادثه انتحاری ۷ جدی سال ۱۳۹۶ به فیض عظمای شهادت نایل گردد.
به هر حال تا قبل از حادثه انتحاری، مسجد امام زمان(عج) یکی از مساجد بسیار فعال در عرصه فرهنگی تبلیغی و آموزشی بود و برای هدایت و مدیریت این روند، هیئت امنای مسجد چه دستجمعی و گاهی انفرادی در دفتر مرکز تبیان در کابل حضور به هم رسانده، خواستار راهنمایی و نیز کمک می شدند از جمله آقای هاشمی که از کادرهای برجسته تشکیلات مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان بود.
اینک که کم کم نزدیک به اذان مغرب و عشای روز ۲۸ میزان می شوم یاد و خاطرات شهدای عزیز مسجد امام زمان(عج) و حادثه کور انتحاری بر دلم سنگینی می کند و اندوه پرواز این عزیزان رنج و الم روحی و روانی را بیش از پیش می گرداند.
اینجانب سالروز شهادت شهدای عزیز مسجد امام زمان(عج) غرب کابل، به ویژه همکاران عزیزم هریک حجت الاسلام والمسلمین محمدباقر فصیحی، عبدالخالق عظیمی، دگروال رمضان گوهری و فرزند جوان ایشان را به خانواده ها و بازماندگان آنان به خصوص همکار خوب و فعالم جناب آقای حمید عظیمی فرزند برومند شهید عبدالخالق عظیمی تبریک و تسلیت می گویم. امیدوارم خدای متعال به حق خون این شهدا، دشمن را رسوا و نابود، حکومت را پاسخگو، خواص را بیدار و درصحنه و مردم را هوشیار و خدا محور بگرداند و زمینه های برگشت صلح و ثبات و رونق گرفتن بازسازی و نوسازی کشور در عرصه های مختلف را فراهم نماید.
یاداوری: در تصاویر پیش رو دو دسته عکس را مشاهده میفرمایید. چندتایی مربوط به حضور هیئات امنای مسجد جامع امام زمان(عج) پل خشک غرب کابل در دفترکارم در کابل است که پیرامون برنامه های کاری مسجد و سایر امور صحبت داشتیم در پایان از همه به صرف شام پذیرایی به عمل آمد.
در میان این عزیزان عده ای خود شهید شده اند از جمله مامور عبدالخالق عظیمی در حادثه مسجد امام زمان(عج) و سیدخادم حسین هاشمی در حادثه انتحاری دفاترمرکزی مرکزتبیان و خبرگزاری صدای افغان(آوا) در کابل و برخی نیز عزیزان خود را از دست داده اند.
این جلسه در شام روز 28-8-1392 برگزار بود.
چندتا عکس هم مربوط به روزعاشورای مسجد امام زمان(عج) است. در این عکس شهید عظیمی و شهید سیدخداداد احمدی درکنار منبر، شهید فصیحی در کنارخودم و شهید دگروال رمضان با چندتن از همکاران انتظامات خود در دم دروازه مسجد مشاهده می شوند.
سیدعیسی حسینی مزاری