براساس گزارش های دریافتی از مصر در پی تیراندازی نیروهای ارتش این کشور به سوی طرفداران محمد مرسی؛ رئیس جمهور برکنار شده، دست کم سه نفر کشته شدند.
این حادثه در حالی اتفاق افتاد که هواداران آقای مرسی در مقابل ساختمان باشگاه افسران گارد ریاست جمهوری دست به اعتراض زده بودند.
گفته می شود که آقای مرسی در داخل این ساختمان نگهداری می شود.
حدود ۲ هزار تن از طرفداران آقای مرسی پس از نماز جمعه امروز به سوی ساختمان باشگاه افسران راهپیمایی کردند؛ اما به تدریج بر تعداد شرکت کنندگان خشمگین در راهپیمایی افزوده شده که در نهایت نیروهای نظامی ابتدا شلیک هوایی کردند و پس از آن به سوی معترضان آتش گشودند.
گروه اخوان المسلمین ضمن دعوت به تظاهرات اعتراضی در روز جمعه، بر مسالمت آمیز بودن این تظاهرات تاکید کرده و افزوده بود که با وجود اینکه اقدام ارتش را غیرقانونی و ضد انقلابی می داند، در نظر ندارد علیه این اقدام به خشونت روی آورد یا به عملیات مسلحانه متوسل شود.
در همین حال، کارشناسان مسایل خاور میانه معتقدند که حذف مرسی، حذف اخوان المسلمین از دایره بازیگران سیاست و قدرت در کل خاور میانه محسوب می شود و با این اقدام، اخوان المسلمین ده ها سال دیگر به عقب رانده شد.
به باور این تحلیلگران، اگرچه شماری از طرفداران مرسی و اخوان المسلمین در صدد اند؛ تا همچنان به صورت مذبوحانه ای از حریم قدرت سیاسی به ظاهر مشروع اخوانی ها در مصر دفاع کنند؛ اما اقتدارگرایی مرسی زحمات چندده ساله جریان اسلام سیاسی مدل اخوانی را دچار یک عقبگرد بازگشت ناپذیر تاریخی کرد.
این رویداد از یکسو مطلوب دیکتاتورنشین های عرب است که از یکسو از سقوط حکومت امریکایی مبارک ناراضی بودند و از جانب دیگر، با بیم و امید، نگران و مترصد اوضاع سیاسی در مصر بودند که به سرعتی غیرقابل مهار به نفع اخوانی ها در حال دگرگون شدن بود.
اگر اقتدارگرایی مرسی همچنان به حیات خود ادامه می داد و مخالفان وی در برابر خواسته های انحصارگرایانه وی، تمکین می کردند، این روند می توانست بر کل اوضاع سیاسی در سراسر خاور میانه تاثیر گذاشته و سبب شکل گیری موجی از اسلام گرایی با رویکرد اخوانی در سراسر سرزمین های عربی شود؛ بنابراین کشورهای اقتدارگرایی مانند عربستان سعودی و دیگر دیکتاتورنشین های عربی سرسپرده امریکا در باطن، مخالف شدید ادامه حکومت مرسی بودند؛ اما در ظاهر، نگران این موضوع بودند که روی برتافتن از اسلام اخوانی شاید به نتایج بدتری منجر شود و آن روی آوردن مرسی به مدلی از اسلام گرایی شود که انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) بر پایه آن شکل گرفت و به بار و بر نشست؛ بنابراین، وقتی مرسی عربستان سعودی را به عنوان نخستین هدف سفر خارجی خود پس از ریاست جمهوری برگزید این موضوع، با استقبال ظاهری اعراب مواجه شد و سبب گردید؛ تا مرسی اخوانی در جنگ با دولت سوریه نیز جانب تروریست های مورد حمایت غرب و اعراب را بگیرد.
با این حال، رییس جمهوری تازه به دوران رسیده اخوانی، این نکته را فراموش کرده بود که دوستی با عربستان سعودی که از متحدان استراتژیک مبارک به حساب می آمد، اشتباهی بود که هیچگاه نمی توانست نتیجه صادقانه ای در پی داشته باشد؛ همان چیزی که در مورد امریکا و همچنین اسراییل نیز صادق است؛ اما مرسی همزمان سعی کرد با عربستان، امریکا و اسراییل، دوست باشد؛ اما اصول تفکر سیاسی اسلام اخوانی را نیز در مصر و چه بسا در سراسر جهان عرب، گسترش دهد؛ ولی این بازی او پیش از آنکه سود و ثمر عملی در پی داشته باشد، به زودی از جانب همان دوستان ظاهری و دشمنان پنهان وی، با شکست و بن بست مواجه شد و سرانجام روشن گردید که رژیم دیکتاتوری سعودی، نخستین کشوری بود که از برکناری مرسی استقبال کرد. با این وصف، بازنده اصلی انقلاب مصر، درست همان جریانی است که قرار بود برنده نخست و نهایی آن باشد؛ اخوان المسلمین.
مرسی با این اقدامات و دوگانه رفتاری ها، اخوان المسلمین را ده ها سال دیگر به عقب راند و این شکست برای اخوان المسلمین و اسلام سیاسی الگوی اخوانی، تلخ تر و سنگین تر از پیروزی تاریخی انقلاب اول مردم مصر برای رژیم حسنی مبارک بود.
این حادثه در حالی اتفاق افتاد که هواداران آقای مرسی در مقابل ساختمان باشگاه افسران گارد ریاست جمهوری دست به اعتراض زده بودند.
گفته می شود که آقای مرسی در داخل این ساختمان نگهداری می شود.
حدود ۲ هزار تن از طرفداران آقای مرسی پس از نماز جمعه امروز به سوی ساختمان باشگاه افسران راهپیمایی کردند؛ اما به تدریج بر تعداد شرکت کنندگان خشمگین در راهپیمایی افزوده شده که در نهایت نیروهای نظامی ابتدا شلیک هوایی کردند و پس از آن به سوی معترضان آتش گشودند.
گروه اخوان المسلمین ضمن دعوت به تظاهرات اعتراضی در روز جمعه، بر مسالمت آمیز بودن این تظاهرات تاکید کرده و افزوده بود که با وجود اینکه اقدام ارتش را غیرقانونی و ضد انقلابی می داند، در نظر ندارد علیه این اقدام به خشونت روی آورد یا به عملیات مسلحانه متوسل شود.
در همین حال، کارشناسان مسایل خاور میانه معتقدند که حذف مرسی، حذف اخوان المسلمین از دایره بازیگران سیاست و قدرت در کل خاور میانه محسوب می شود و با این اقدام، اخوان المسلمین ده ها سال دیگر به عقب رانده شد.
به باور این تحلیلگران، اگرچه شماری از طرفداران مرسی و اخوان المسلمین در صدد اند؛ تا همچنان به صورت مذبوحانه ای از حریم قدرت سیاسی به ظاهر مشروع اخوانی ها در مصر دفاع کنند؛ اما اقتدارگرایی مرسی زحمات چندده ساله جریان اسلام سیاسی مدل اخوانی را دچار یک عقبگرد بازگشت ناپذیر تاریخی کرد.
این رویداد از یکسو مطلوب دیکتاتورنشین های عرب است که از یکسو از سقوط حکومت امریکایی مبارک ناراضی بودند و از جانب دیگر، با بیم و امید، نگران و مترصد اوضاع سیاسی در مصر بودند که به سرعتی غیرقابل مهار به نفع اخوانی ها در حال دگرگون شدن بود.
اگر اقتدارگرایی مرسی همچنان به حیات خود ادامه می داد و مخالفان وی در برابر خواسته های انحصارگرایانه وی، تمکین می کردند، این روند می توانست بر کل اوضاع سیاسی در سراسر خاور میانه تاثیر گذاشته و سبب شکل گیری موجی از اسلام گرایی با رویکرد اخوانی در سراسر سرزمین های عربی شود؛ بنابراین کشورهای اقتدارگرایی مانند عربستان سعودی و دیگر دیکتاتورنشین های عربی سرسپرده امریکا در باطن، مخالف شدید ادامه حکومت مرسی بودند؛ اما در ظاهر، نگران این موضوع بودند که روی برتافتن از اسلام اخوانی شاید به نتایج بدتری منجر شود و آن روی آوردن مرسی به مدلی از اسلام گرایی شود که انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) بر پایه آن شکل گرفت و به بار و بر نشست؛ بنابراین، وقتی مرسی عربستان سعودی را به عنوان نخستین هدف سفر خارجی خود پس از ریاست جمهوری برگزید این موضوع، با استقبال ظاهری اعراب مواجه شد و سبب گردید؛ تا مرسی اخوانی در جنگ با دولت سوریه نیز جانب تروریست های مورد حمایت غرب و اعراب را بگیرد.
با این حال، رییس جمهوری تازه به دوران رسیده اخوانی، این نکته را فراموش کرده بود که دوستی با عربستان سعودی که از متحدان استراتژیک مبارک به حساب می آمد، اشتباهی بود که هیچگاه نمی توانست نتیجه صادقانه ای در پی داشته باشد؛ همان چیزی که در مورد امریکا و همچنین اسراییل نیز صادق است؛ اما مرسی همزمان سعی کرد با عربستان، امریکا و اسراییل، دوست باشد؛ اما اصول تفکر سیاسی اسلام اخوانی را نیز در مصر و چه بسا در سراسر جهان عرب، گسترش دهد؛ ولی این بازی او پیش از آنکه سود و ثمر عملی در پی داشته باشد، به زودی از جانب همان دوستان ظاهری و دشمنان پنهان وی، با شکست و بن بست مواجه شد و سرانجام روشن گردید که رژیم دیکتاتوری سعودی، نخستین کشوری بود که از برکناری مرسی استقبال کرد. با این وصف، بازنده اصلی انقلاب مصر، درست همان جریانی است که قرار بود برنده نخست و نهایی آن باشد؛ اخوان المسلمین.
مرسی با این اقدامات و دوگانه رفتاری ها، اخوان المسلمین را ده ها سال دیگر به عقب راند و این شکست برای اخوان المسلمین و اسلام سیاسی الگوی اخوانی، تلخ تر و سنگین تر از پیروزی تاریخی انقلاب اول مردم مصر برای رژیم حسنی مبارک بود.