این درست است که طرح گشایش دفتر برای طالبان در قطر، طرح امریکایی قطری بود و این درست است که نصب لوحه امارت اسلامی و بالا بردن بیرق در دفتر طالبان در قطر، با نقشه و اشاره امریکایی ها بوده و حتی این نیز می تواند درست باشد که اصرار طالبان بر مذاکره با امریکا و عدم آن با دولت افغانستان، با طرح و نقشه مقامات امریکایی بوده باشد.
اما این نیز درست و دقیق است که با تمامی تلاشهای صورت گرفته از جانب امریکایی ها و قطری ها و طالبان در اجرای طرح خطرناک اخیر آنان علیه دولت و ملت افغان، آنان هیچ طرفی نبسته و با مخالفت دولت و احزاب و نهادهای مدنی و قاطبه مردم کشور، ناچار به پذیرش خواسته دولت و ملت افغانستان شدند.
در این شکی نیست که گشایش دفتری به عنوان امارت اسلامی و به اهتزاز در آمدن پرچمی در جهت تثبیت هویت طالبان، کاری نهایت خطرآفرین و مهم بود که دولتهایی چون امریکا و قطر و پاکستان، آن را انجام دادند و اما مهم و حساس تر از آن، کارستانی بود که دولت و ملت افغان آن را انجام دادند و با این عکس العمل، به امریکایی ها، قطری ها و پاکستانی ها و طالبان، به روشنی پیام دادند که تحمیلِ هر آنچه را که آنان بخواهند بر ملت و دولت افغانستان، کار ساده و حتی ممکنی نخواهد بود.
چنانچه همه شاهد بودیم، پس از گشایش دفتری زیر نام امارت اسلامی و بالا رفتن بیرق سفید بر فراز آن در قطر، دولت و ملت افغانستان به طور یک صدا، مخالفت شدید خویش را با آن اعلام کردند. شدت و هدت و جدیت این مخالفت به حدی بود که مقامات امریکایی و پاکستانی های پشت پرده این بازی را مطمئن ساخت که در صورت اصرار به دفتر امارت و پرچم برافراشته شده طالبان، کاری از پیش نمی توانند ببرند و بر رغم خواست درونی شان، به طالبان دستور دادند تا لوحه امارت را برداشته و بیرق را نیز نیمه افراشته نگه دارند.
آنهایی که معتقداند امریکا و پاکستان و دیگران همه کاره اند و صدای دولت و ملت افغانستان به جایی نرسیده و جایی را نمی گیرد، به طور کلی، برنامه نصب لوحه و بیرق و دوباره برداشتن و پایین کشیدن آن را چگونه توجیه و تحلیل می کنند؟! آیا در این برنامه، آنان به غیر از خواست و اراده دولت و ملت افغان، گزینه دیگری را دخیل و موثر می دانند؟.
بر رغم بسیاری از کمبودها و کاستی ها، افغانستان، امروز کشوری است دارای قانون اساسی و مشروعیت در سطح جهان. این کشور، علاوه بر روحیه بسیار بالایی از مبارزه و جنگاوری، حدود چهارصد هزار نیروی اردو و پولیس مجهز و آماده در اختیار دارد.
غیر از این با وجود آنکه بسیاری از مردم نسبت به بسیاری از عملکردهای دولت در طول سالهای گذشته، ایرادها و انتقادهایی بجا و واردی دارند؛ اما در یک چیز همگی اتفاق نظر داشته و بر این باوراند که دولت آنان دولت مشروعی بوده و بر رغم بسیاری از اختلاف نظرها، در حفظ و نگهداری و دفاع از آن باید کوشا باشند.
مردم افغانستان در یک چیز دیگر نیز اتفاق نظر دارند و آن عدم بازگشت طالبان در عرصه قدرت و سیاست کشور است، با شکل و شمایلی که سابقاً داشتند. همه می دانند که ملت افغانستان، دیگر آن ملتِ چشم و گوش بسته ی از همه جا بی خبر نیست که هر دولت و کشوری، به هر گونه که خواسته باشند با سرنوشت آنان و کشور شان، بازی کنند و نباید هم چنین باشد.
به هر تقدیر، برخی از آگاهان بر این باوراند که امریکا و پاکستان با گشایش دفتر امارت اسلامی برای طالبان در قطر، قصد محک زدن مردم افغانستان را داشتند و با این اقدام دخالت جویانه و استعماری، می خواستند عکس العمل آنان را در برابر این عمل انجام شده ببینند و برخی نیز پای دولت افغانستان را در برنامه مذکور دخیل می دانند. اما برخورد صریح و قاطع مردم افغانستان با برنامه هدفمند و از پیش طراحی شده ی امریکا و دیگران، آنان را به اشتباه فاحش در محاسبات استعماری و غیرمسئولانه شان واقف کرد.
برخلاف شیوه معمول دولت افغانستان که با سیاست تضرع و التماس غیر لازم، همراه است، دولتمردان ما می توانند از موضع قوی و برتری با مخالفان مسلح دولت و حامیان خارجی آنان، تماس داشته باشند. سیاست جدیدی که پس از گشایش و بسته شدن دفتر امارت اسلامی، مد توجه دولتمردان ما واقع شده است، لازم و کاراترین روشی است که پیش از اینها هم می توانست وجود داشته باشد.
دولت ما باید آن اعتماد به نفس لازم در برابر طالبان و حامیان داخلی و خارجی آنها را به دست بیاورد و باید به این باور برسد که در صورت داشتن ملت در کنار خویش، ابداً نیازی به هیچ دولت و قدرتی اعم از امریکا و پاکستان و عوامل آنان ندارد. در این جهت، سخنان اخیر معاون شورای عالی صلح می تواند قابل توجه و توصیه و تاکید باشد.
عطاالله لودین؛ معاون شورای عالی صلح می گوید:"اگر طالبان به این فکر و عقیده باشند، طبعا هیات نمی رود. اگر مالکیت روند به حکومت افغانستان تعلق نداشته باشد، اگر طالبان به این عقیده باشند که با امریکایی ها مذاکره می کنند، برای شان مبارک می گوییم؛ مذاکرات طولانی داشته باشند قسمی که قبلا هم داشتند. اگر امریکا نیز تضمین هایی را که به افغانستان داده بود عملی نکند، هیات شورای عالی صلح به قطر سفر نخواهد کرد."
دولت و ملت افغانستان در قضیه لغو لوحه و بیرق امارت اسلامی طالبان، ثابت کردند که اگر بخواهند و خود را باور داشته باشند، با افغانی کردن مذاکرات و گرفتن رهبری آن به دست خویش، می توانند از موضع قدرت و قوت در هر نوع مذاکره ای شرکت کرده و نتیجه را به سود دولت و منافع ملی ملت و کشور خویش، تمام کنند.
اما این نیز درست و دقیق است که با تمامی تلاشهای صورت گرفته از جانب امریکایی ها و قطری ها و طالبان در اجرای طرح خطرناک اخیر آنان علیه دولت و ملت افغان، آنان هیچ طرفی نبسته و با مخالفت دولت و احزاب و نهادهای مدنی و قاطبه مردم کشور، ناچار به پذیرش خواسته دولت و ملت افغانستان شدند.
در این شکی نیست که گشایش دفتری به عنوان امارت اسلامی و به اهتزاز در آمدن پرچمی در جهت تثبیت هویت طالبان، کاری نهایت خطرآفرین و مهم بود که دولتهایی چون امریکا و قطر و پاکستان، آن را انجام دادند و اما مهم و حساس تر از آن، کارستانی بود که دولت و ملت افغان آن را انجام دادند و با این عکس العمل، به امریکایی ها، قطری ها و پاکستانی ها و طالبان، به روشنی پیام دادند که تحمیلِ هر آنچه را که آنان بخواهند بر ملت و دولت افغانستان، کار ساده و حتی ممکنی نخواهد بود.
چنانچه همه شاهد بودیم، پس از گشایش دفتری زیر نام امارت اسلامی و بالا رفتن بیرق سفید بر فراز آن در قطر، دولت و ملت افغانستان به طور یک صدا، مخالفت شدید خویش را با آن اعلام کردند. شدت و هدت و جدیت این مخالفت به حدی بود که مقامات امریکایی و پاکستانی های پشت پرده این بازی را مطمئن ساخت که در صورت اصرار به دفتر امارت و پرچم برافراشته شده طالبان، کاری از پیش نمی توانند ببرند و بر رغم خواست درونی شان، به طالبان دستور دادند تا لوحه امارت را برداشته و بیرق را نیز نیمه افراشته نگه دارند.
آنهایی که معتقداند امریکا و پاکستان و دیگران همه کاره اند و صدای دولت و ملت افغانستان به جایی نرسیده و جایی را نمی گیرد، به طور کلی، برنامه نصب لوحه و بیرق و دوباره برداشتن و پایین کشیدن آن را چگونه توجیه و تحلیل می کنند؟! آیا در این برنامه، آنان به غیر از خواست و اراده دولت و ملت افغان، گزینه دیگری را دخیل و موثر می دانند؟.
بر رغم بسیاری از کمبودها و کاستی ها، افغانستان، امروز کشوری است دارای قانون اساسی و مشروعیت در سطح جهان. این کشور، علاوه بر روحیه بسیار بالایی از مبارزه و جنگاوری، حدود چهارصد هزار نیروی اردو و پولیس مجهز و آماده در اختیار دارد.
غیر از این با وجود آنکه بسیاری از مردم نسبت به بسیاری از عملکردهای دولت در طول سالهای گذشته، ایرادها و انتقادهایی بجا و واردی دارند؛ اما در یک چیز همگی اتفاق نظر داشته و بر این باوراند که دولت آنان دولت مشروعی بوده و بر رغم بسیاری از اختلاف نظرها، در حفظ و نگهداری و دفاع از آن باید کوشا باشند.
مردم افغانستان در یک چیز دیگر نیز اتفاق نظر دارند و آن عدم بازگشت طالبان در عرصه قدرت و سیاست کشور است، با شکل و شمایلی که سابقاً داشتند. همه می دانند که ملت افغانستان، دیگر آن ملتِ چشم و گوش بسته ی از همه جا بی خبر نیست که هر دولت و کشوری، به هر گونه که خواسته باشند با سرنوشت آنان و کشور شان، بازی کنند و نباید هم چنین باشد.
به هر تقدیر، برخی از آگاهان بر این باوراند که امریکا و پاکستان با گشایش دفتر امارت اسلامی برای طالبان در قطر، قصد محک زدن مردم افغانستان را داشتند و با این اقدام دخالت جویانه و استعماری، می خواستند عکس العمل آنان را در برابر این عمل انجام شده ببینند و برخی نیز پای دولت افغانستان را در برنامه مذکور دخیل می دانند. اما برخورد صریح و قاطع مردم افغانستان با برنامه هدفمند و از پیش طراحی شده ی امریکا و دیگران، آنان را به اشتباه فاحش در محاسبات استعماری و غیرمسئولانه شان واقف کرد.
برخلاف شیوه معمول دولت افغانستان که با سیاست تضرع و التماس غیر لازم، همراه است، دولتمردان ما می توانند از موضع قوی و برتری با مخالفان مسلح دولت و حامیان خارجی آنان، تماس داشته باشند. سیاست جدیدی که پس از گشایش و بسته شدن دفتر امارت اسلامی، مد توجه دولتمردان ما واقع شده است، لازم و کاراترین روشی است که پیش از اینها هم می توانست وجود داشته باشد.
دولت ما باید آن اعتماد به نفس لازم در برابر طالبان و حامیان داخلی و خارجی آنها را به دست بیاورد و باید به این باور برسد که در صورت داشتن ملت در کنار خویش، ابداً نیازی به هیچ دولت و قدرتی اعم از امریکا و پاکستان و عوامل آنان ندارد. در این جهت، سخنان اخیر معاون شورای عالی صلح می تواند قابل توجه و توصیه و تاکید باشد.
عطاالله لودین؛ معاون شورای عالی صلح می گوید:"اگر طالبان به این فکر و عقیده باشند، طبعا هیات نمی رود. اگر مالکیت روند به حکومت افغانستان تعلق نداشته باشد، اگر طالبان به این عقیده باشند که با امریکایی ها مذاکره می کنند، برای شان مبارک می گوییم؛ مذاکرات طولانی داشته باشند قسمی که قبلا هم داشتند. اگر امریکا نیز تضمین هایی را که به افغانستان داده بود عملی نکند، هیات شورای عالی صلح به قطر سفر نخواهد کرد."
دولت و ملت افغانستان در قضیه لغو لوحه و بیرق امارت اسلامی طالبان، ثابت کردند که اگر بخواهند و خود را باور داشته باشند، با افغانی کردن مذاکرات و گرفتن رهبری آن به دست خویش، می توانند از موضع قدرت و قوت در هر نوع مذاکره ای شرکت کرده و نتیجه را به سود دولت و منافع ملی ملت و کشور خویش، تمام کنند.
مولف : سیدفاضل محجوب