ما بر سرعهد، پایداریم
عهدی که با امام بزرگوارمان داریم، پیمان ادامه ی راه او و سعی و تلاش برای رسیدن به هدف های اوست. ما امام را فقط برای افتخار کردن به نام او و کار او نمی خواهیم؛ امام را فقط مایه ی زینت جمهوری اسلامی نمی دانیم. بالاتر و مهمتر از این ها این است که امام ما را به راهی هدایت کرد، هدف هایی را برای ما تعریف کرد، شاخص هایی را در میانه ی راه به ما معرفی کرد تا راه را گم نکنیم. فقط در صورت پیمودن این راه است که ما می توانیم به حیات طیبه برسیم و طعم آن را بچشیم، یعنی می توانیم کابوس فقر و عقب افتادگی را از جامعه و ملت خودمان دور کنیم؛ می توانیم طمع قدرت های استکباری را قدرتمندانه، نه با تملق و اظهار ذلت، از خودمان قطع کنیم؛ می توانیم اخلاق و تقوا و ایمان را، هم در رفتار فردی خود، و هم در برنامه های کلان کشور حاکم می کنیم، می توانیم آزادی را که نعمت بزرگ خداست، با همه ی برکاتی که در آن هست، به دست بیاوریم؛ اینها هدف های امام است.
حرکت امام و انقلاب امام و نظامی که او معمار آن بود، برای تحقق این هدفها به وجود آمده است. پس راه امام، راه ایمان و راه عدالت و راه پیشرفت مادی و راه عزت است. ما پیمان بسته ایم که این راه را ادامه دهیم و به توفیق الهی ادامه خواهیم داد.(۴۴)
امام، مرد خدا بود
امام با اراده ی قاطع و با دست توانای خود، به کمک این ملت، اساسی ترین مرحله این راه طولانی را طی کرد و دنیای اسلام را متحول نمود. مردان خدا این طورند؛ علی رغم بی اعتنایی به زخارف دنیا می توانند دنیایی را متحول کنند. عامل اصلی قدرت آنها، بی اعتنایی به زخارف دنیاست. مردان خدا نظرشان به همه چیز و همه کس، تابع نظرشان به خداست. مردان خدا به تاریخ روح می بخشند، و روح بخشیده اند. تاریخ حقیقی و معنوی بشر را مردان خدا نوشته اند. شما نگاه کنید؛ امروز با این که هزاران سال از دوران ابراهیم و موسی و عیسی می گذرد، مفاهیمی که هدیه ی آنها به بشریت است، امروز برترین مفاهیم رایج بشری است. اگر امروز سخن از آزادی و کرامت بشر می رود، اگر حقوق انسان در جوامع مطرح می شود، اگر عدالت و رفع تبعیض همچنان در دنیا یک شعار جذاب است، اگر مبارزه ی با فساد و مفسدان و مبارزه ی با ظلم و توجه به ایثار و فداکاری در راه حق در چشم بشریت جذاب و شیرین است، به خاطر این است که این مفاهیم را پیغمبران، این مردان خدا به تاریخ عرضه کردند و آنها را در اختیار بشریت قرار دادند. بنابر این مردان خدا تاریخ را متحول می کنند. آنها با امید به خدا و با خشیت از پروردگار، نا ممکن ها را ممکن می کنند. با خوف و رجاء مادی و حیوانی نمی شود، انسان و انسانیت را متحول کرد. بیم و امید مردان خدا از قبیل بیم و امید اهل دنیا نیست؛ دلبستگی آنها به خداست؛ توکل شان به خداست؛ خشیت آنها از نافرمانی خداست، آنها همه ی قوانین طبیعت را که دست قدرتمند الهی سر رشته دار آنهاست، در خدمت هدف های خود می بینند و با توکل به خدا حرکت می کنند؛ لذا دنیایی را متحول می کنند. امام بزرگوار ما از زمره ی چنین مردانی بود.
مردان خدا بر دل ها حکومت می کنند؛ و بر اثر همین اتصال به خداست که سلطان دلها می شوند. ولایت مردان خدا، ولایت معنوی و باطنی است؛ ولایت ظاهری آنها هم، اگر به ولایت ظاهری دست پیدا کنند ناشی از معنویت و ولایت باطنی آنهاست. ولایت و حکومتی که رشحه ای از ولایت معنوی در آن نباشد، اگر جذابیتی هم داشته باشد، جز لعابی از دروغ و فریب و تزویر نیست.(۴۵)
دین و دنیا در مکتب امام
جوهر اصلی در مکتب امام بزرگوار ما، رابطه دین و دنیاست؛ یعنی همان چیزی که از آن به مسئله دین و سیاست و دین و زندگی هم تعبیر می کنند. امام در بیان ارتباط دین و دنیا، نظر اسلام و سخن اسلام را به عنوان مبنا و روح و اساس کار خود قرار داده بود. اسلام، دنیا را وسیله ای در دست انسان برای رسیدن به کمال می داند. از نظر اسلام، دنیا مزرعه ی آخرت است. دنیا چیست؟ دنیا به معنای فرصت های زندگی انسان، به معنای نعمت های پراکنده در عرصه جهان، به معنای زیبایی ها و شیرینی ها، تلخی ها و مصیبت ها، وسیله ی رشد و تکامل انسان است. اینها هم از نظر دین ابزارهایی هستند برای این که انسان بتواند راه خود را به سوی تعالی و تکامل و بروز استعدادهایی که خدا در وجود او گذاشته است، ادامه دهد. دنیای به این معنا، از دین قابل تفکیک نیست. سیاست و اقتصاد و حکومت و حقوق و اخلاق و روابط فردی و اجتماعی به این معنا، از دین قابل تفکیک نیست. لذا دین و دنیا در منطق امام بزرگوار ما مکمل و آمیخته و در هم تنیده با یکدیگر است و قابل تفکیک نیست. این، درست همان نقطه ای است که از آغاز حرکت امام تا امروز، بیشترین مقاومت و خصومت و عناد را از سوی دنیا داران و مستکبران بر انگیخته است؛ کسانی که زندگی و حکومت و تلاش و ثروت آنها مبتنی بر حذف دین و اخلاق و معنویت از جامعه است.
اما دنیا مفهوم دیگری هم دارد. در متون اسلامی، دنیا به معنای نفسانیت و خودخواهی و اسیر هوی و هوس بودن و دیگران را هم اسیر هوی و هوس خود کردن، آمده است. در لسان روایات ما، دنیای مطرودی که با دین قابل جمع نیست، به معنای هوی و هوس و نفسانیت و انانیت و خودخواهی و خود پرستی است، این دنیا شاخصه ی فرعون و نمرود و قارون و شاخصه ی شاه و بوش و صدام است؛ این دین با دنیا قابل جمع نیست.(۴۶)
حکومت اسلامی به روش انتخاباتی
امام بزرگوار ما حکومت اسلامی به روش انتخاباتی را به ما یاد داد. حکومت اسلامی در ذهن ها و خاطره ها به شکل خلافت های موروثی به یادگار مانده بود، خیال می کردند حکومت اسلامی یعنی مثل خلافت بنی امیه و بنی عباس یا خلافت ترکان عثمانی؛ یک نفر با نام و شکل ظاهری خلیفه، اما با باطن و عمل فرعون و پادشاهان مستبد؛ بعد هم که از دنیا می رود، یک نفر را به جای خود معین کند. در ذهن مردم دنیا، حکومت اسلامی به این شکل تصویر می شد؛ که بزرگترین اهانت به اسلام و حکومت اسلامی بود. امام، حکومت اسلامی به روش انتخابات مردم و حضور مردم و تعیین منتخب مردم را که لب اسلام است، بار دیگر برای مردم ما معنا کرد و در جامعه ی ما تحقق بخشید. این جزو افتخارات اسلام و جزو افتخارات شخص امام است.(۴۷)
عامل اصلی پیشرفت امام
امام بزرگوار ما به یک اصل قرآنی، به حقیقت قرآنی، با همه ی وجود، با همه ی دل، ایمان آورد و با همه ی توان در راه آن تلاش و کارکرد. آن اصل قرآنی همان چیزی است که در این آیه شریفه ی"ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم" و در آیات متعدد دیگر از آن یاد شده وبرای آن تأکید شده است: اگر خدا را نصرت کنید، خدا هم شما را نصرت خواهد کرد؛ اگر در راه خدا قدمی بردارید، خداوند متعال هم شما را ده ها و صدها قدم جلو خواهد برد. این، اصل قرآنی و یک حقیقت است، یک قانونی الهی است. نصرت خدا به معنای نصرت دین اوست. دین خدا، فقط طهارت و نجاست نیست، فقط اعمال ظاهری دینی نیست؛ دین خدا یعنی برنامه ی سعادت بشر در دنیا و آخرت.
امام برای نجات و رهایی کشور و ملت خود، این حقیقت قرآنی را به کار گرفت و خدا را نصرت کرد؛ قیام و اقدام کرد. خدای متعال هم او را نصرت کرد و به حرکت او برکت بخشید؛ به یک قدم او صد قدم پاسخ گفت.(۴۸)
قیام برای خدا
ما وقتی که قیام"لله" می کنیم، خدای متعال با یک حرکت ما هزاران و میلیون ها حرکت و فعل و انفعال را در فضای زندگی اجتماعی به وجود می آورد و تحول ایجاد می شود؛ عینا مثل طبیعت. شما یک نهال کوچک را در خاک فرو می کنید، از شما فقط همین کار است. این، کار کمی است اما این نهال با میلیون ها فعل و انفعال در خاک و در خود بافت گیاهی، در فضا و هوا به یک درخت بزرگ تبدیل می شود. امام "قیام لله" کرد و خودش با همه ی وجود وارد میدان شد. با فریاد خود، با تلاش خود، با قبول زحمات، ملت را پای کار آورد. با این حرکت و با این عزم راسخ، خداوند متعال آن میلیون ها عامل و فعل و انفعال را بر این حرکت مترتب کرد و آنچه اتفاق افتاد، به یک معجزه شبیه بود؛ یعنی تشکیل نظام مبتنی بر اسلام در یک نقطه حساس؛ به خاطر این حرکت امام، که البته آماج دشمنی و کینه ی همه صاحبان زور و زر در سرتاسر عالم است؛ اما بر خلاف نظر آن ها، این حقیقت تحقق پیدا کرد.(۴۹)
سرمایه تاریخی و حیاتی کشور
سرمایه ای که امام برای کشور و ملت ما ذخیره کرده است، یک سرمایه ی تاریخی و حیاتی است. این سرمایه و ذخیره ی ارزشمند، استقلال سیاسی ماست؛ خود باوری ملی ماست؛ خود باوری فرهنگی ماست؛ ایمان عمیق مردم ماست، شجاعت ملت و مسئولان ما در مقابل تهدید های دشمن و فریب نخوردن در برابر تمجیدها و تطمیع های اوست؛ این ها درس هایی است که امام عزیز ما در طول ده سال با نفس گرم خود، با روش خود، با ممشای خود، به ملت ما درس داد و فضای کشور ما پر است از این درس ارزشمند. ما باید این ذخیره را نابود نکنیم؛ ما باید این ذخیره را نفروشیم؛ ما باید این ذخیره و سرمایه ارزشمند را راکد هم نگذاریم و آن را مصرف روزانه سیاسی خودمان هم نکنیم، بلکه باید این ذخیره را با دقت و مراقبت تمام حفظ کنیم و از سود این ذخیره و سرمایه ارزشمند، آینده کشور و تاریخ خودمان را بسازیم.(۵۰)
چهار ایمان امام
ایمان به خدا، ایمان به مردم، ایمان به این راه و ایمان به موفقیت حتمی آخر کار. این ایمان ها در دل مردم، آنها را به حرکت، به اندیشیدن، به پیش رفتن، وادار می کند. آن کسانی که ایمان به خدا، ایمان به مردم، ایمان به این راه، ایمان به موفقیت را در مردم تضعیف کنند، برای دشمن کار کرده اند. دشمن، بزرگترین جایزه را برای این افراد می دهد. همچنین آن کسانی که با حرکت علمی کشور مخالفند؛ آن کسانی که دانشگاه ها، مراکز تحقیقی، مرکز علمی را می خواهند از علم و تحقیق و پژوهش دور کنند، برای دشمن کار می کنند. دشمن، بیشترین جایزه را حاضر است به این افراد بدهد. آن کسانی که علیه امنیت کار می کنند، وحدت ملی را مخدوش می کنند، به عنوان حمایت از اقوام، می خواهند وحدت ایرانی را، این اقوام، همه ایرانی اند؛ همه وفادار به ایرانند و همه خود را ایرانی می دانند و به آن مفتخرند، متزلزل کنند، برای دشمن کار می کنند.(۵۱)
منبع: کتاب(راه اینجاست...) چاپ شده در آخر ماه ثور سال جاری توسط انتشارات مرکزفعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان درکابل
عهدی که با امام بزرگوارمان داریم، پیمان ادامه ی راه او و سعی و تلاش برای رسیدن به هدف های اوست. ما امام را فقط برای افتخار کردن به نام او و کار او نمی خواهیم؛ امام را فقط مایه ی زینت جمهوری اسلامی نمی دانیم. بالاتر و مهمتر از این ها این است که امام ما را به راهی هدایت کرد، هدف هایی را برای ما تعریف کرد، شاخص هایی را در میانه ی راه به ما معرفی کرد تا راه را گم نکنیم. فقط در صورت پیمودن این راه است که ما می توانیم به حیات طیبه برسیم و طعم آن را بچشیم، یعنی می توانیم کابوس فقر و عقب افتادگی را از جامعه و ملت خودمان دور کنیم؛ می توانیم طمع قدرت های استکباری را قدرتمندانه، نه با تملق و اظهار ذلت، از خودمان قطع کنیم؛ می توانیم اخلاق و تقوا و ایمان را، هم در رفتار فردی خود، و هم در برنامه های کلان کشور حاکم می کنیم، می توانیم آزادی را که نعمت بزرگ خداست، با همه ی برکاتی که در آن هست، به دست بیاوریم؛ اینها هدف های امام است.
حرکت امام و انقلاب امام و نظامی که او معمار آن بود، برای تحقق این هدفها به وجود آمده است. پس راه امام، راه ایمان و راه عدالت و راه پیشرفت مادی و راه عزت است. ما پیمان بسته ایم که این راه را ادامه دهیم و به توفیق الهی ادامه خواهیم داد.(۴۴)
امام، مرد خدا بود
امام با اراده ی قاطع و با دست توانای خود، به کمک این ملت، اساسی ترین مرحله این راه طولانی را طی کرد و دنیای اسلام را متحول نمود. مردان خدا این طورند؛ علی رغم بی اعتنایی به زخارف دنیا می توانند دنیایی را متحول کنند. عامل اصلی قدرت آنها، بی اعتنایی به زخارف دنیاست. مردان خدا نظرشان به همه چیز و همه کس، تابع نظرشان به خداست. مردان خدا به تاریخ روح می بخشند، و روح بخشیده اند. تاریخ حقیقی و معنوی بشر را مردان خدا نوشته اند. شما نگاه کنید؛ امروز با این که هزاران سال از دوران ابراهیم و موسی و عیسی می گذرد، مفاهیمی که هدیه ی آنها به بشریت است، امروز برترین مفاهیم رایج بشری است. اگر امروز سخن از آزادی و کرامت بشر می رود، اگر حقوق انسان در جوامع مطرح می شود، اگر عدالت و رفع تبعیض همچنان در دنیا یک شعار جذاب است، اگر مبارزه ی با فساد و مفسدان و مبارزه ی با ظلم و توجه به ایثار و فداکاری در راه حق در چشم بشریت جذاب و شیرین است، به خاطر این است که این مفاهیم را پیغمبران، این مردان خدا به تاریخ عرضه کردند و آنها را در اختیار بشریت قرار دادند. بنابر این مردان خدا تاریخ را متحول می کنند. آنها با امید به خدا و با خشیت از پروردگار، نا ممکن ها را ممکن می کنند. با خوف و رجاء مادی و حیوانی نمی شود، انسان و انسانیت را متحول کرد. بیم و امید مردان خدا از قبیل بیم و امید اهل دنیا نیست؛ دلبستگی آنها به خداست؛ توکل شان به خداست؛ خشیت آنها از نافرمانی خداست، آنها همه ی قوانین طبیعت را که دست قدرتمند الهی سر رشته دار آنهاست، در خدمت هدف های خود می بینند و با توکل به خدا حرکت می کنند؛ لذا دنیایی را متحول می کنند. امام بزرگوار ما از زمره ی چنین مردانی بود.
مردان خدا بر دل ها حکومت می کنند؛ و بر اثر همین اتصال به خداست که سلطان دلها می شوند. ولایت مردان خدا، ولایت معنوی و باطنی است؛ ولایت ظاهری آنها هم، اگر به ولایت ظاهری دست پیدا کنند ناشی از معنویت و ولایت باطنی آنهاست. ولایت و حکومتی که رشحه ای از ولایت معنوی در آن نباشد، اگر جذابیتی هم داشته باشد، جز لعابی از دروغ و فریب و تزویر نیست.(۴۵)
دین و دنیا در مکتب امام
جوهر اصلی در مکتب امام بزرگوار ما، رابطه دین و دنیاست؛ یعنی همان چیزی که از آن به مسئله دین و سیاست و دین و زندگی هم تعبیر می کنند. امام در بیان ارتباط دین و دنیا، نظر اسلام و سخن اسلام را به عنوان مبنا و روح و اساس کار خود قرار داده بود. اسلام، دنیا را وسیله ای در دست انسان برای رسیدن به کمال می داند. از نظر اسلام، دنیا مزرعه ی آخرت است. دنیا چیست؟ دنیا به معنای فرصت های زندگی انسان، به معنای نعمت های پراکنده در عرصه جهان، به معنای زیبایی ها و شیرینی ها، تلخی ها و مصیبت ها، وسیله ی رشد و تکامل انسان است. اینها هم از نظر دین ابزارهایی هستند برای این که انسان بتواند راه خود را به سوی تعالی و تکامل و بروز استعدادهایی که خدا در وجود او گذاشته است، ادامه دهد. دنیای به این معنا، از دین قابل تفکیک نیست. سیاست و اقتصاد و حکومت و حقوق و اخلاق و روابط فردی و اجتماعی به این معنا، از دین قابل تفکیک نیست. لذا دین و دنیا در منطق امام بزرگوار ما مکمل و آمیخته و در هم تنیده با یکدیگر است و قابل تفکیک نیست. این، درست همان نقطه ای است که از آغاز حرکت امام تا امروز، بیشترین مقاومت و خصومت و عناد را از سوی دنیا داران و مستکبران بر انگیخته است؛ کسانی که زندگی و حکومت و تلاش و ثروت آنها مبتنی بر حذف دین و اخلاق و معنویت از جامعه است.
اما دنیا مفهوم دیگری هم دارد. در متون اسلامی، دنیا به معنای نفسانیت و خودخواهی و اسیر هوی و هوس بودن و دیگران را هم اسیر هوی و هوس خود کردن، آمده است. در لسان روایات ما، دنیای مطرودی که با دین قابل جمع نیست، به معنای هوی و هوس و نفسانیت و انانیت و خودخواهی و خود پرستی است، این دنیا شاخصه ی فرعون و نمرود و قارون و شاخصه ی شاه و بوش و صدام است؛ این دین با دنیا قابل جمع نیست.(۴۶)
حکومت اسلامی به روش انتخاباتی
امام بزرگوار ما حکومت اسلامی به روش انتخاباتی را به ما یاد داد. حکومت اسلامی در ذهن ها و خاطره ها به شکل خلافت های موروثی به یادگار مانده بود، خیال می کردند حکومت اسلامی یعنی مثل خلافت بنی امیه و بنی عباس یا خلافت ترکان عثمانی؛ یک نفر با نام و شکل ظاهری خلیفه، اما با باطن و عمل فرعون و پادشاهان مستبد؛ بعد هم که از دنیا می رود، یک نفر را به جای خود معین کند. در ذهن مردم دنیا، حکومت اسلامی به این شکل تصویر می شد؛ که بزرگترین اهانت به اسلام و حکومت اسلامی بود. امام، حکومت اسلامی به روش انتخابات مردم و حضور مردم و تعیین منتخب مردم را که لب اسلام است، بار دیگر برای مردم ما معنا کرد و در جامعه ی ما تحقق بخشید. این جزو افتخارات اسلام و جزو افتخارات شخص امام است.(۴۷)
عامل اصلی پیشرفت امام
امام بزرگوار ما به یک اصل قرآنی، به حقیقت قرآنی، با همه ی وجود، با همه ی دل، ایمان آورد و با همه ی توان در راه آن تلاش و کارکرد. آن اصل قرآنی همان چیزی است که در این آیه شریفه ی"ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم" و در آیات متعدد دیگر از آن یاد شده وبرای آن تأکید شده است: اگر خدا را نصرت کنید، خدا هم شما را نصرت خواهد کرد؛ اگر در راه خدا قدمی بردارید، خداوند متعال هم شما را ده ها و صدها قدم جلو خواهد برد. این، اصل قرآنی و یک حقیقت است، یک قانونی الهی است. نصرت خدا به معنای نصرت دین اوست. دین خدا، فقط طهارت و نجاست نیست، فقط اعمال ظاهری دینی نیست؛ دین خدا یعنی برنامه ی سعادت بشر در دنیا و آخرت.
امام برای نجات و رهایی کشور و ملت خود، این حقیقت قرآنی را به کار گرفت و خدا را نصرت کرد؛ قیام و اقدام کرد. خدای متعال هم او را نصرت کرد و به حرکت او برکت بخشید؛ به یک قدم او صد قدم پاسخ گفت.(۴۸)
قیام برای خدا
ما وقتی که قیام"لله" می کنیم، خدای متعال با یک حرکت ما هزاران و میلیون ها حرکت و فعل و انفعال را در فضای زندگی اجتماعی به وجود می آورد و تحول ایجاد می شود؛ عینا مثل طبیعت. شما یک نهال کوچک را در خاک فرو می کنید، از شما فقط همین کار است. این، کار کمی است اما این نهال با میلیون ها فعل و انفعال در خاک و در خود بافت گیاهی، در فضا و هوا به یک درخت بزرگ تبدیل می شود. امام "قیام لله" کرد و خودش با همه ی وجود وارد میدان شد. با فریاد خود، با تلاش خود، با قبول زحمات، ملت را پای کار آورد. با این حرکت و با این عزم راسخ، خداوند متعال آن میلیون ها عامل و فعل و انفعال را بر این حرکت مترتب کرد و آنچه اتفاق افتاد، به یک معجزه شبیه بود؛ یعنی تشکیل نظام مبتنی بر اسلام در یک نقطه حساس؛ به خاطر این حرکت امام، که البته آماج دشمنی و کینه ی همه صاحبان زور و زر در سرتاسر عالم است؛ اما بر خلاف نظر آن ها، این حقیقت تحقق پیدا کرد.(۴۹)
سرمایه تاریخی و حیاتی کشور
سرمایه ای که امام برای کشور و ملت ما ذخیره کرده است، یک سرمایه ی تاریخی و حیاتی است. این سرمایه و ذخیره ی ارزشمند، استقلال سیاسی ماست؛ خود باوری ملی ماست؛ خود باوری فرهنگی ماست؛ ایمان عمیق مردم ماست، شجاعت ملت و مسئولان ما در مقابل تهدید های دشمن و فریب نخوردن در برابر تمجیدها و تطمیع های اوست؛ این ها درس هایی است که امام عزیز ما در طول ده سال با نفس گرم خود، با روش خود، با ممشای خود، به ملت ما درس داد و فضای کشور ما پر است از این درس ارزشمند. ما باید این ذخیره را نابود نکنیم؛ ما باید این ذخیره را نفروشیم؛ ما باید این ذخیره و سرمایه ارزشمند را راکد هم نگذاریم و آن را مصرف روزانه سیاسی خودمان هم نکنیم، بلکه باید این ذخیره را با دقت و مراقبت تمام حفظ کنیم و از سود این ذخیره و سرمایه ارزشمند، آینده کشور و تاریخ خودمان را بسازیم.(۵۰)
چهار ایمان امام
ایمان به خدا، ایمان به مردم، ایمان به این راه و ایمان به موفقیت حتمی آخر کار. این ایمان ها در دل مردم، آنها را به حرکت، به اندیشیدن، به پیش رفتن، وادار می کند. آن کسانی که ایمان به خدا، ایمان به مردم، ایمان به این راه، ایمان به موفقیت را در مردم تضعیف کنند، برای دشمن کار کرده اند. دشمن، بزرگترین جایزه را برای این افراد می دهد. همچنین آن کسانی که با حرکت علمی کشور مخالفند؛ آن کسانی که دانشگاه ها، مراکز تحقیقی، مرکز علمی را می خواهند از علم و تحقیق و پژوهش دور کنند، برای دشمن کار می کنند. دشمن، بیشترین جایزه را حاضر است به این افراد بدهد. آن کسانی که علیه امنیت کار می کنند، وحدت ملی را مخدوش می کنند، به عنوان حمایت از اقوام، می خواهند وحدت ایرانی را، این اقوام، همه ایرانی اند؛ همه وفادار به ایرانند و همه خود را ایرانی می دانند و به آن مفتخرند، متزلزل کنند، برای دشمن کار می کنند.(۵۱)
منبع: کتاب(راه اینجاست...) چاپ شده در آخر ماه ثور سال جاری توسط انتشارات مرکزفعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان درکابل