تاریخ انتشار :چهارشنبه ۸ جوزا ۱۳۹۲ ساعت ۲۰:۱۶
کد مطلب : 66684

امام خمینی"ره" درکلام امام خامنه ای(۶)

(به مناسبت فرارسیدن بیست و چهارمین سالروز ارتحال حضرت امام خمینی"ره")
امام خمینی"ره" درکلام امام خامنه ای(۶)
مکتب سیاسی امام با معنویت در هم تنیده است
در مکتب سیاسی امام، معنویت از سیاست جدا نیست؛ سیاست و عرفان، سیاست و اخلاق. امام که تجسم مکتب سیاسی خود بود، سیاست و معنویت را با هم داشت و همین را دنبال می کرد، حتی در مبارزات سیاسی، کانون اصلی در رفتار امام، معنویت او بود. همه رفتارها و همه مواضع امام حول محور خدا و معنویت دور می زد. امام به اراده تشریعی پروردگار اعتقاد و به اراده ی تکوینی او اعتماد داشت و می دانست کسی که در راه تحقق شریعت الهی حرکت می کند، قوانین و سنت های آفرینش کمک کار اوست.
امام قوانین شریعت را بستر حرکت خود می دانست و علائم راهنمای حرکت خود به شمار می آورد. حرکت امام برای سعادت کشور و ملت، بر مبنای هدایت شریعت اسلامی بود؛ لذا"تکلیف الهی" برای امام کلید سعادت به حساب می آمد و او را به هدف های بزرگ آرمانی خود می رساند. این که از قول امام معروف است و همه می دانیم که گفته بودند"ما برای تکلیف عمل می کنیم، نه برای پیروزی" به معنای بی رغبتی ایشان به پیروزی نبود. بدون تردید پیروزی در همه ی هدف های بزرگ، آرزوی امام بود. پیروزی جزو نعمت های خداست و امام به پیروزی علاقه مند بود، نه اینکه علاقه مند نبود یا بی رغبت بود، اما آنچه او را به سوی آن هدف هایش پیش می برد، تکلیف و عمل به وظیفه ی الهی بود، برای خدا حرکت کردن بود. چون انگیزه ی او این بود، لذا نمی ترسید؛ شک نمی کرد؛ مأیوس نمی شد؛ مغرور نمی شد؛ متزلزل و خسته هم نمی شد. اینها خاصیت عمل به تکلیف و عمل برای خداست. کسی که برای تکلیف عمل می کند، دچار تردید و تزلزل نمی شود؛ ترسیده و خسته نمی شود، از راه بر نمی گردد و مصلحت اندیشی های شخصی، تعیین کننده ی راه و جهت گیری او نمی شود.
حرف نوی مکتب سیاسی امام بزرگوار ما برای دنیا این است که در همه ارکان برنامه ریزی های یک قدرت سیاسی، سیاست با معنویت، و قدرت با اخلاق همراه شود و اصول اخلاقی مورد مراعات قرار گیرد.(۳۷)

مردم سالاری حقیقی
امام اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم داشت، هم کرامت انسان، هم تعیین کننده بودن اراده انسان. در مکتب سیاسی امام، هویت انسانی، هم ارزشمند و دارای کرامت است، هم قدرتمند و کارساز است. نتیجه ی ارزشمندی و کرامت داشتن این است که در اداره سر نوشت بشر و یک جامعه، آراء مردم باید نقش اساسی ایفاء کند. لذا مردم سالاری در مکتب سیاسی امام بزرگوار ما که از متن اسلام گرفته شده است، مردم سالاری حقیقی است؛ مثل مردم سالاری امریکایی و امثال آن، شعار و فریب و اغواگری ذهن های مردم نیست. مردم با رأی خود، با اراده خود، با خواست خود و با ایمان خود راه را انتخاب می کنند، مسئولان خود را هم انتخاب می کنند.
این، کرامت و ارزشمندی رأی مردم است. از طرف دیگر امام با اتکاء به قدرت رأی مردم معتقد بود که با اراده پولادین مردم می شود در مقابل همه ی قدرت های متجاوز جهانی ایستاد، و ایستاد. در مکتب سیاسی امام، مردم سالاری از متن دین برخاسته است؛ از "امرهم شوری بینهم" بر خاسته است، از "هوالذی ایدک بنصره بالمؤمنین" برخاسته است. ما این را از کسی وام نگرفته ایم. عده یی می خواهند وانمود کنند که نقش مردم در اداره حکومت ها را باید غربی ها بیایند به ما یاد بدهند! غربی ها خودشان هنوز در خم یک کوچه گرفتارند!
بسیارغافلانه است اگر کسی در داخل جوامع ما و در میان امت اسلامی خیال کند که غربی ها باید بیایند به ملت های ما دمکراسی و مردم سالاری یاد بدهند! ما توقع داریم گویندگان و نویسندگانی که از انصاف برخوردار هستند، طوری حرف نزنند و طوری ننویسند که گویی امروز آن ها دارند به مردم ما پیام مردم سالاری می دهند. مردم سالاری را امام آورد؛ مردم سالاری را انقلاب آورد. عده یی طوری حرف می زنند که گویا ما تازه داریم وارد میدان مردم سالاری می شویم! این بی انصافی نیست؟ این چشم بستن روی حقیقت نیست؟(۳۸)

نگاه بین المللی و جهانی امام
از شاخص های مکتب سیاسی امام، نگاه بین المللی و جهانی این مکتب است. مخاطب امام در سخن و ایده ی سیاسی خود، بشریت است؛ نه فقط ملت ایران. مخاطب این پیام، همه ی بشریت است. مکتب سیاسی امام این خیر و استقلال و عزت و ایمان را برای همه ی امت های اسلامی و همه بشریت می خواهد؛ این رسالتی است بر دوش یک انسان مسلمان. البته تفاوت امام با کسانی که برای خود رسالت جهانی قائلند، این است که مکتب سیاسی امام با توپ و تانک و اسلحه و شکنجه نمی خواهد ملتی را به فکر و به راه خود معتقد کند. امریکایی ها هم می گویند ما رسالت داریم در دنیا حقوق بشر و دمکراسی را توسعه دهیم. راه گسترش دمکراسی، کاربرد بمب اتم در هیروشیماست؟!
فلسطینی ها می گویند ما حیات دوباره و بیداری خود را از پیام امام گرفته ایم؛ لبنانی ها می گویند ما پیروزی خود بر ارتش صهیونیستی و اخراج صهیونیست ها را از مکتب امام درس گرفته ایم؛ مسلمان ها در هر نقطه ی دنیا، جوان های مسلمان،
روشنفکران مسلمان، نخبگان مسلمان، فتوحات فکری خود در میدان های سیاسی را برخاسته و بر آمده ی از مکتب فکری امام می دانند، توده های امت اسلامی با نام اسلام احساس عزت می کنند؛ این همان نگاه بین المللی مکتب امام به مسایل بشر است.(۳۹)

ولایت فقیه، جایگاه مهندسی نظام
یک شاخص مهم مکتب سیاسی امام بزرگوار ما پاسداری از ارزش هاست، که مظهر آن را امام بزرگوار در تبیین مسأله ولایت فقیه روشن کردند. از اول انقلاب اسلامی و پیروزی انقلاب و تشکیل نظام اسلامی، بسیاری سعی کرده اند مسأله ولایت فقیه را نا درست، بد و بر خلاف واقع معرفی کنند، این که گاهی می شنوید تبلیغات چی های مجذوب دشمنان این حرف ها را می پراکنند، مربوط به امروز نیست؛ از اول، همین جریانات و دست آموزها و تبلیغات دیگران این حرف ها را مطرح می کردند.
عده یی سعی می کنند ولایت فقیه را به معنای حکومت مطلقه ی فردی معرفی کنند، این دروغ است. ولایت فقیه طبق قانون اساسی ما نافی مسئولیت های ارکان مسئول کشور نسیت. مسئولیت دستگاه های مختلف و ارکان کشور غیر قابل سلب است. ولایت فقیه، جایگاه مهندسی نظام و حفظ خط و جهت نظام و جلوگیری از انحراف به چپ و راست است، این اساسی ترین و محوری ترین مفهوم و معنای ولایت فقیه است.(۴۰)

نقش ولایت فقیه
ولایت فقیه نه یک امر نمادین و تشریفاتی محض و احیانا نصیحت کننده است آن طوری که بعضی از اول انقلاب این را می خواستند و ترویج می کردند و نه نقش حاکمیت اجرایی در ارکان حکومت دارد؛ چون کشور مسئولان اجرایی، قضایی و تقنینی دارد و همه باید بر اساس مسئولیت خود کارهای شان را انجام دهند و پاسخگوی مسئولیت های خود باشند. نقش ولایت فقیه این است که در این مجموعه پیچیده و در هم تنیده ی تلاش های گوناگون نباید حرکت نظام، انحراف از هدف ها و ارزشها باشد؛ نباید به چپ و راست انحراف پیدا شود. پاسداری و دیده بانی حرکت کلی نظام به سمت هدف های آرمانی و عالی اش، مهمترین و اساسی ترین نقش ولایت فقیه است. امام بزرگوار این نقش را از متن فقه سیاسی اسلام و از متن دین فهیمد و استنباط کرد.(۴۱)

ضابطه های رهبری و ولایت فقیه در مکتب سیاسی امام
این مسئولیت بسیار حساس و مهم، به نوبه خود، هم از معیارها و ضابطه های دینی و هم از رأی و خواست مردم بهره می برد؛ یعنی ضابطه های رهبری و ولایت فقیه، طبق مکتب سیاسی امام بزرگوار ما، ضابطه های دینی است؛ مثل ضابطه ی کشورهای سرمایه داری، وابستگی به فلان جناح قدرتمند و ثروتمند نیست. آنها هم ضابطه دارند و در چارچوب ضوابط شان انتخاب می کنند، اما ضوابط آن ها این است، جزو فلان باند قدرتمند و ثروتمند بودن، که اگر خارج از آن باند باشند، ضابطه را ندارند. در مکتب سیاسی اسلام، ضابطه، اینها نیست؛ ضابطه، ضابطه ی معنوی است. ضابطه عبارت است از علم، تقوا و درایت. علم، آگاهی می آورد؛ تقوا، شجاعت می آورد؛ درایت، مصالح کشور و ملت را تأمین می کند؛ اینها ضابطه اصلی است بر طبق مکتب سیاسی اسلام. کسی که در آن مسند حساس قرار گرفته است، اگر یکی از این ضابطه ها از او سلب شود فاقد یکی از این ضابطه ها شود، چنان چه همه ی مردم کشور هم طرفدارش باشند، از اهلیت ساقط خواهد شد.
رأی مردم تأثیر دارد، اما در چارچوب این ضابطه. کسی که نقش رهبری و نقش ولی فقیه را برعهده گرفته، اگر ضابطه ی علم، یا ضابطه ی تقوا، یا ضابطه ی درایت از او سلب شد، چنانچه مردم او را بخواهند و به نامش شعار هم بدهند، از صلاحیت می افتد و نمی تواند این مسئولیت را ادامه دهد. از طرف دیگر کسی که دارای این ضوابط است و با رأی مردم که به وسیله مجلس خبرگان تحقق پیدا می کند یعنی متصل به آراء و خواست مردم انتخاب می شود، نمی تواند بگوید من این ضوابط را دارم، بنا بر این مردم باید از من بپذیرند. "باید" ندارم. مردم هستند که انتخاب می کنند. حق انتخاب، متعلق به مردم است. ببینید چقدر شیوا و زیبا ضوابط دینی و اراده مردم ترکیب یافته است؛ آن هم در حساس ترین مرکزی که در مدیریت نظام وجود دارد. امام این را آورد. بدیهی است که دشمنان امام خمینی"ره" و دشمنان مکتب سیاسی او از این نقش خوششان نمی آید؛ لذا او را آماج حملات قرار می دهند. در رأس اینها کسانی هستند که به برکت امام بزرگوار ما و مکتب سیاسی او، دستشان از غارت منابع مادی و معنوی این کشور کوتاه شده است. آن ها جلو دارند، یک عده هم دنبال شان حرکت می کنند. بعضی می فهمند چه کار می کنند، بعضی هم نمی فهمند چه کار می کنند.(۴۲)

عدالت اجتماعی در مکتب سیاسی امام بزرگوار
عدالت اجتماعی یکی از مهمترین و اصلی ترین خطوط در مکتب سیاسی امام بزرگوار ماست. در همه ی برنامه حکومت، در قانونگذاری، در اجرا، در قضا، باید عدالت اجتماعی و پر کردن شکاف های طبقاتی، مورد نظر و هدف باشد. این که ما بگوییم کشور را ثروتمند می کنیم یعنی تولید ناخالص ملی را بالا می بریم، اما ثروت ها در گوشه یی به نفع یک عده انبار شود و عده ی کثیری هم از مردم دستشان خالی باشد، با مکتب سیاسی امام نمی سازد. پر کردن شکاف اقتصادی در بین مردم و رفع تبعیض در استفاده ی از منابع گوناگون ملی در میان طبقات مردم، مهمترین و سخت ترین مسئولیت ماست. (۴۳)
منبع: کتاب(راه اینجاست...) چاپ شده در آخر ماه ثور سال جاری توسط انتشارات مرکزفعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان درکابل

https://avapress.net/vdcjxmem.uqemozsffu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

مطالب مرتبط