علت دشمنی شرق و غرب با انقلاب
هنر بزرگ امام بزرگوار ما این بود که چارچوب محکمی را برای این انقلاب به وجود آورد و نگذاشت این انقلاب در هاضمه قدرت ها و جریان های سیاسی مسلط هضم شود. شعار"نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی" یا شعار"استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" که تعالیم امام و خط اشاره انگشت ایشان در دهان مردم انداخت، معنایش این بود که این انقلاب متکی به اصول ثابت و مستحکمی است که نه به اصول سوسیالیزم اردوگاه آن روز شرق ارتباط دارد، نه به اصول سرمایه داری لیبرال اردوگاه غرب. علت این که شرق و غرب با این انقلاب دشمنی کرده اند وسرسختی نشان داده اند، همین بود.
امام این اصول را قبل از پیروزی انقلاب، برای ملت و آگاهان تشریح کرد، بعد از پیروزی انقلاب، بر اساس آن، جمهوری اسلامی را پایه گذاری نمود و تا وقتی که زنده بود، پای این اصول ایستاد و برای آن مجاهدت کرد.
آنچه ملت ما می داند و باید به درستی روی آن پافشاری کند که بحمدالله تا کنون پافشاری کرده، این است که نجات این کشور و رسیدن آن به نقطه ای که شایسته این ملت است، فقط در سایه اسلام و جمهوری اسلامی و نظام اسلامی امکان پذیر است و بس. جوانانی که دوران پیروزی انقلاب را درک نکرده اند و سال های قبل از پیروزی را ندیده اند، این نکته را بدانند که اگر انقلاب اسلامی و امام بزرگوار ما نبود و اگر اسلام پرچمدار انقلاب و تحول در این کشور نبود، هیچ امیدی وجود نداشت که سلطه جهنمی تحقیر آمیز امریکا و حکومت دیکتاتوری قسی القلب پهلوی از این مملکت بر کنده شود.(۲۸)
امام بزرگوار با پرچم هدایت اسلامی آمد
اصول امام، اصول اسلامی است، عدالت امام، عدالت اسلامی است، مردم سالاری امام، مردم سالاری اسلامی است.
یکی از بزرگترین بی انصافی ها در باره امام بزرگوار و نظام اسلامی ما این است که تبلیغات بیگانه، امام و نظام اسلامی و جمهوری اسلامی را به استبداد و دوری از مردم سالاری متهم می کنند. این انقلاب با این عظمت و توفندگی در ایران به وجود آمد و پس از پیروزی انقلاب اولین نظر خواهی از مردم به وسیله امام انجام گرفت که در هیچ انقلابی سابقه نداشت. شما نگاه کنید، یک کودتا، یک تحول کوچک و یک جا به جایی مختصر در کشوری صورت می گیرد، دو سه سال انتخابات تأخیر می افتد. در کشور، مردم صندوق رأی را نمی شناختند. انتخابات دوره رژیم طاغوت، صوری و دروغین بود. هیچ وقت مردم پای صندوق رأی نرفته بودند تا به معنای واقعی کلمه رأی دهند. هرکس را برای مجلس دست نشانده می خواستند، از صندوق ها بیرون می آوردند. در چنین زمینه ای، دو ماه بعد از پیروزی انقلاب، امام مردم را پای صندوق های رأی کشاند و مردم به جمهوری اسلامی رأی دادند. در یک سال، مردم پنج بار پای صندوقهای رأی رفتند.(۲۹)
مردم سالاری دینی
مردم سالاری در نظام اسلامی، مردم سالاری دینی است؛ یعنی به نظر اسلام متکی است، فقط یک قرار داد عرفی نیست.
مراجعه به رأی و اراده و خواست مردم، در آن جایی که این مراجعه لازم است، نظر اسلام است، لذا تعهد اسلامی به وجود می آورد. مثل کشورهای دموکراتیک غربی نیست که یک قرار داد عرفی باشد تا بتوانند به راحتی آن را نقض کنند. در نظام جمهوری اسلامی، مردم سالاری یک وظیفه دینی است. مسئولان برای حفظ این خصوصیت، تعهد دینی دارند و پیش خدا باید جواب دهند. این یک اصل بزرگ از اصول امام بزرگوار ماست.(۳۰)
پر کردن فاصله طبقاتی از اصول نظام اسلامی
اصل عدالت اجتماعی، اجرای عدالت، در نظر گرفتن حق توده های وسیع مردم و پر کردن فاصله طبقاتی، یکی از اصول اصلی نظام اسلامی است. مبارزه با فساد اداری و فساد اقتصادی و سوء استفاده از امکاناتی که قدرت در اختیار افراد می گذارد، چه سوء استفاده مالی و چه سوء استفاده سیاسی، از اصول انقلاب است و باید رعایت شود. خدمت به مردم، از اصول انقلاب است. حفظ استقلال کشور در همه زمینه ها و جلو گیری از نفوذ و رخنه دشمنان، جزو اصول تغییر ناپذیر انقلاب است. اصول و خطوط اصلی انقلاب قابل تغییر نیست.(۳۱)
اصول، اصول ثابتی است
اساس انقلاب، مثل خود اسلام بر احکام ثابت و احکام متغیر استوار است. انقلاب هم همینطور است. اجتهاد، خصوصیتی است که این امکان را به یک مسئول می دهد تا بتواند به اقتضای شرایط، روش ها و راه ها و تاکتیک های درست را انتخاب کند. البته انتخاب روش و اجتهاد کردن برای پیدا کردن روش نو و مناسب، کار مجتهد است. این غیر از بدعت گذاری یک انسان ناوارد و تجدید نظر طلب است؛ این کار کسی است که قدرت اجتهاد در این کار را داشته باشد. نقش اجتهاد و مجتهد در نظام اسلامی به همین خاطر است. از آن طرف، به بهانه تمسک به اصول، تحجر را نفی می کنیم و می گوییم نمی شود به بهانه تمسک به اصول، تحجر و ایستایی را بر انقلاب تحمیل کرد، اصول گرایی وجود دارد؛ اما این تحجر و جزم اندیشی و نشناختن شرایط مختلف نیست، از این طرف به بهانه اجتهاد و تحول، نباید به بدعت گذاری های ناشیانه و تجدید نظر طلبانه اجازه فعالیت و تحرک مضر و مخرب داد.
خط روشن امام بزرگوار این است. بنابر این، اصول، اصول ثابتی است. عدالت، مردم سالاری، استقلال، دفاع از حقوق ملت در همه زمینه ها، دفاع از حقوق مسلمانان عالم، دفاع از هر مظلومی در هر نقطه عالم؛ اینها جزو اصول ماست. مبارزه با فساد، ظلم و زور گویی جزو اصول ماست، اینها تغییر ناپذیراست، اما ممکن است روش های گوناگونی در اوضاع و احوال مختلف وجود داشته باشد.(۳۲)
دشمنان هرجا ضعفی باشد، به نظام نسبت میدهند
امام اصول انقلاب و چارچوب ها را آن چنان مستحکم و دقیق و روشن ترسیم کرد تا جریان های مسلط عالم نتوانند این انقلاب را مثل بقیه تحولات سیاسی در هاضمه فرهنگی خود هضم کنند و از بین ببرند. آنچه ملت ما باید بر آن پا فشاری کند، همین اصول تغییر ناپذیر است. البته ممکن است دولت ها، مجلس ها و قوه قضائیه، در بخش های مختلف ناتوانی نشان دهند و آنچه که مقصود و مراد انقلاب و نظام اسلامی است، بر آورده نشود، اما این ضعف مربوط به کارگزاران و مجریان است. متأسفانه دشمنان نظام هرجا ضعفی مربوط به یک دستگاه باشد، آن را به نظام نسبت می دهند.
نظام پایه های مستحکم و خطوط روشنی دارد. استدلال و منطقی که پشت سر خطوط اصلی نظام وجود دارد، غیر قابل خدشه است. مسئولان و کارگزاران بخش های گوناگون نظام اسلامی، اعم از قوه مقننه، یا مجریه، یا قضائیه، یا نیروهای مسلح، یا هرکس در هرگوشه ای مشغول کار است، باید ضعف های خود را بر طرف کنند. راه به سعادت رساندن این ملت، اجرای اصولی است که امام بزرگوار ترسیم کرد، در قانون اساسی تثبیت شد و ملت، وفاداری خود را به آن ها بارها اعلام کرد. معلوم شد دشمن با این اصول و با هر چیزی که بتواند راه نفوذ او را ببندد، مخالف است. دشمن در صدد آن است که از منافذ گوناگون وارد شود.(۳۳)
امام، دارای دو خصلت صبر و یقین
در سوره مبارکه سجده، خدای متعال ضمن بیان حالات ملت ها و اقوام و انسان های مبارز و پر تلاش مومن، این تعبیر را می فرماید: "و جعلنا منهم ائمه یهدون بأمرنا لما صبروا و کانوا بآیاتنا یوقنون"؛ کسانی که دو خصوصیت و دو امتیاز را در خود به وجود آوردند، به این موهبت بزرگ سر افراز شدند که خدای متعال زمام هدایت مجموعه های انسانی را به آنها سپرد. آن دو خصوصیت، یکی صبر است و دیگری یقین؛ "لما صبروا و کانوا بآیاتنا یوقنون". یقین، همان ایمان آگاهانه و روشن بینانه است که وسوسه ها نمی تواند آن را در دل انسان، سست بنیاد کند. صبر، خصوصیتی است که به یک انسان بزرگ این امکان را می دهد که در راه آرمان هایی که آگاهانه و روشن بینانه انتخاب کرده است، به هنگام مواجهه با مشکلات، خود و راه خود را گم نکند؛ هدف را فراموش نکند و منصرف نشود. همه پیغمبران، همه هدایتگران و همه کسانی که توانسته اند در مسیر تاریخ بشر یک اثر ماندگار و تحسین برانگیز از خود به جای بگذارند، باید از این دو خصوصیت برخوردار می بودند. امام راحل ما، این تجدید کننده حیات اسلام در میان ملت ما و امت اسلامی، مصداق این آیه بود و از این دو خصوصیت برخوردار بود.(۳۴)
دشمنی با امام، محور اصلی تبلیغات دشمنان
محور اصلی تبلیغات خشم آلود دشمنان انقلاب و کشور ما، دشمنی با امام بزرگوار ماست. آن ها مهمترین هدف خود را حتی بعد از بیست و پنج سال از تشکیل نظام اسلامی، این قرار داده اند که با هزاران ساعت برنامه ریزی و برنامه سازی در ماه برای صدها رادیو و تلویزیونی که در اطراف عالم از سوی محافل صهیونیستی و استکباری به راه افتاده است، شخصیت پر جاذبه و چهره درخشان امام بزرگوار را زیر سوال ببرند. باید تصدیق کنیم که دشمنان نظام اسلامی برای مقابله و مبارزه با نظام جمهوری اسلامی و حرکت ملت ایران، جز این چاره ای هم ندارند، زیرا عامل مهم تسلیم نا پذیری و ایستادگی ملت ایران در راه پر افتخار خود، فلسفه سیاسی و مکتب سیاسی امام است، که ملت ما از بن دندان به آ ن اعتقاد دارند. دشمنان انقلاب چاره ای ندارند جز این که با فلسفه امام، با مکتب امام و با شخصیت امام که همچنان زنده و پایدار است دشمنی کنند تا بتوانند این ملت را به خیال خود به عقب نشینی و تسلیم در مقابل خودشان وادار کنند.(۳۵)
مکتب سیاسی امام بزرگوار
امام بزرگوار با مکتب سیاسی خود بود که توانست طلسم دیر پای استبداد را در این کشور بشکند. امام بزرگوار با مکتب سیاسی خود بود که توانست دست غارتگران را از این کشور کوتاه کند؛ غارتگرانی که با همدستی با دیکتاتورها، ایران را به خانه ی امن خود تبدیل کرده بودند؛ کسانی که امیدوار بودند بتوانند ایران را به صورت یک کشور تولید کننده ی مواد اولیه و انبار تمام نشدنی نفت برای خود نگه دارند. مکتب سیاسی امام نمی تواند از شخصیت پرجاذبه امام جدا شود. راز موفقیت امام در مکتبی است که عرضه کرد و توانست آن را به طور مجسم و به صورت یک نظام، در مقابل چشم مردم جهان قرار دهد. البته انقلاب عظیم اسلامی ما به دست مردم به پیروزی رسید و ملت ایران عمق توانایی ها و ظرفیت فراوان خود را نشان داد؛ اما این ملت بدون امام و مکتب سیاسی او قادر به چنین کار بزرگ نبود. مکتب سیاسی امام میدانی را باز می کند که گستره ی آن حتی از تشکیل نظام اسلامی هم وسیع تر است. مکتب سیاسی یی که امام آن را مطرح و برای آن مجاهدت کرد و آن را تجسم و عینیت بخشید، برای بشریت و برای دنیا حرف تازه دارد و راه تازه پیشنهاد می کند. چیزهایی که در این مکتب وجود دارد که بشریت تشنه ی آنهاست؛ لذا کهنه نمی شود. کسانی که سعی می کنند امام بزرگوار ما را به عنوان یک شخصیت متعلق به تاریخ و متعلق به گذشته معرفی می کننند، در تلاش خود موفق نخواهند شد. امام در مکتب سیاسی خود زنده است، و تا این مکتب سیاسی زنده است، حضور و وجود امام در میان امت اسلامی، بلکه در میان بشریت، منشأ آثار بزرگ و ماندگار است.(۳۶)
منبع: کتاب(راه اینجاست...) چاپ شده در آخر ماه ثور سال جاری توسط انتشارات مرکزفعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان درکابل
هنر بزرگ امام بزرگوار ما این بود که چارچوب محکمی را برای این انقلاب به وجود آورد و نگذاشت این انقلاب در هاضمه قدرت ها و جریان های سیاسی مسلط هضم شود. شعار"نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی" یا شعار"استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" که تعالیم امام و خط اشاره انگشت ایشان در دهان مردم انداخت، معنایش این بود که این انقلاب متکی به اصول ثابت و مستحکمی است که نه به اصول سوسیالیزم اردوگاه آن روز شرق ارتباط دارد، نه به اصول سرمایه داری لیبرال اردوگاه غرب. علت این که شرق و غرب با این انقلاب دشمنی کرده اند وسرسختی نشان داده اند، همین بود.
امام این اصول را قبل از پیروزی انقلاب، برای ملت و آگاهان تشریح کرد، بعد از پیروزی انقلاب، بر اساس آن، جمهوری اسلامی را پایه گذاری نمود و تا وقتی که زنده بود، پای این اصول ایستاد و برای آن مجاهدت کرد.
آنچه ملت ما می داند و باید به درستی روی آن پافشاری کند که بحمدالله تا کنون پافشاری کرده، این است که نجات این کشور و رسیدن آن به نقطه ای که شایسته این ملت است، فقط در سایه اسلام و جمهوری اسلامی و نظام اسلامی امکان پذیر است و بس. جوانانی که دوران پیروزی انقلاب را درک نکرده اند و سال های قبل از پیروزی را ندیده اند، این نکته را بدانند که اگر انقلاب اسلامی و امام بزرگوار ما نبود و اگر اسلام پرچمدار انقلاب و تحول در این کشور نبود، هیچ امیدی وجود نداشت که سلطه جهنمی تحقیر آمیز امریکا و حکومت دیکتاتوری قسی القلب پهلوی از این مملکت بر کنده شود.(۲۸)
امام بزرگوار با پرچم هدایت اسلامی آمد
اصول امام، اصول اسلامی است، عدالت امام، عدالت اسلامی است، مردم سالاری امام، مردم سالاری اسلامی است.
یکی از بزرگترین بی انصافی ها در باره امام بزرگوار و نظام اسلامی ما این است که تبلیغات بیگانه، امام و نظام اسلامی و جمهوری اسلامی را به استبداد و دوری از مردم سالاری متهم می کنند. این انقلاب با این عظمت و توفندگی در ایران به وجود آمد و پس از پیروزی انقلاب اولین نظر خواهی از مردم به وسیله امام انجام گرفت که در هیچ انقلابی سابقه نداشت. شما نگاه کنید، یک کودتا، یک تحول کوچک و یک جا به جایی مختصر در کشوری صورت می گیرد، دو سه سال انتخابات تأخیر می افتد. در کشور، مردم صندوق رأی را نمی شناختند. انتخابات دوره رژیم طاغوت، صوری و دروغین بود. هیچ وقت مردم پای صندوق رأی نرفته بودند تا به معنای واقعی کلمه رأی دهند. هرکس را برای مجلس دست نشانده می خواستند، از صندوق ها بیرون می آوردند. در چنین زمینه ای، دو ماه بعد از پیروزی انقلاب، امام مردم را پای صندوق های رأی کشاند و مردم به جمهوری اسلامی رأی دادند. در یک سال، مردم پنج بار پای صندوقهای رأی رفتند.(۲۹)
مردم سالاری دینی
مردم سالاری در نظام اسلامی، مردم سالاری دینی است؛ یعنی به نظر اسلام متکی است، فقط یک قرار داد عرفی نیست.
مراجعه به رأی و اراده و خواست مردم، در آن جایی که این مراجعه لازم است، نظر اسلام است، لذا تعهد اسلامی به وجود می آورد. مثل کشورهای دموکراتیک غربی نیست که یک قرار داد عرفی باشد تا بتوانند به راحتی آن را نقض کنند. در نظام جمهوری اسلامی، مردم سالاری یک وظیفه دینی است. مسئولان برای حفظ این خصوصیت، تعهد دینی دارند و پیش خدا باید جواب دهند. این یک اصل بزرگ از اصول امام بزرگوار ماست.(۳۰)
پر کردن فاصله طبقاتی از اصول نظام اسلامی
اصل عدالت اجتماعی، اجرای عدالت، در نظر گرفتن حق توده های وسیع مردم و پر کردن فاصله طبقاتی، یکی از اصول اصلی نظام اسلامی است. مبارزه با فساد اداری و فساد اقتصادی و سوء استفاده از امکاناتی که قدرت در اختیار افراد می گذارد، چه سوء استفاده مالی و چه سوء استفاده سیاسی، از اصول انقلاب است و باید رعایت شود. خدمت به مردم، از اصول انقلاب است. حفظ استقلال کشور در همه زمینه ها و جلو گیری از نفوذ و رخنه دشمنان، جزو اصول تغییر ناپذیر انقلاب است. اصول و خطوط اصلی انقلاب قابل تغییر نیست.(۳۱)
اصول، اصول ثابتی است
اساس انقلاب، مثل خود اسلام بر احکام ثابت و احکام متغیر استوار است. انقلاب هم همینطور است. اجتهاد، خصوصیتی است که این امکان را به یک مسئول می دهد تا بتواند به اقتضای شرایط، روش ها و راه ها و تاکتیک های درست را انتخاب کند. البته انتخاب روش و اجتهاد کردن برای پیدا کردن روش نو و مناسب، کار مجتهد است. این غیر از بدعت گذاری یک انسان ناوارد و تجدید نظر طلب است؛ این کار کسی است که قدرت اجتهاد در این کار را داشته باشد. نقش اجتهاد و مجتهد در نظام اسلامی به همین خاطر است. از آن طرف، به بهانه تمسک به اصول، تحجر را نفی می کنیم و می گوییم نمی شود به بهانه تمسک به اصول، تحجر و ایستایی را بر انقلاب تحمیل کرد، اصول گرایی وجود دارد؛ اما این تحجر و جزم اندیشی و نشناختن شرایط مختلف نیست، از این طرف به بهانه اجتهاد و تحول، نباید به بدعت گذاری های ناشیانه و تجدید نظر طلبانه اجازه فعالیت و تحرک مضر و مخرب داد.
خط روشن امام بزرگوار این است. بنابر این، اصول، اصول ثابتی است. عدالت، مردم سالاری، استقلال، دفاع از حقوق ملت در همه زمینه ها، دفاع از حقوق مسلمانان عالم، دفاع از هر مظلومی در هر نقطه عالم؛ اینها جزو اصول ماست. مبارزه با فساد، ظلم و زور گویی جزو اصول ماست، اینها تغییر ناپذیراست، اما ممکن است روش های گوناگونی در اوضاع و احوال مختلف وجود داشته باشد.(۳۲)
دشمنان هرجا ضعفی باشد، به نظام نسبت میدهند
امام اصول انقلاب و چارچوب ها را آن چنان مستحکم و دقیق و روشن ترسیم کرد تا جریان های مسلط عالم نتوانند این انقلاب را مثل بقیه تحولات سیاسی در هاضمه فرهنگی خود هضم کنند و از بین ببرند. آنچه ملت ما باید بر آن پا فشاری کند، همین اصول تغییر ناپذیر است. البته ممکن است دولت ها، مجلس ها و قوه قضائیه، در بخش های مختلف ناتوانی نشان دهند و آنچه که مقصود و مراد انقلاب و نظام اسلامی است، بر آورده نشود، اما این ضعف مربوط به کارگزاران و مجریان است. متأسفانه دشمنان نظام هرجا ضعفی مربوط به یک دستگاه باشد، آن را به نظام نسبت می دهند.
نظام پایه های مستحکم و خطوط روشنی دارد. استدلال و منطقی که پشت سر خطوط اصلی نظام وجود دارد، غیر قابل خدشه است. مسئولان و کارگزاران بخش های گوناگون نظام اسلامی، اعم از قوه مقننه، یا مجریه، یا قضائیه، یا نیروهای مسلح، یا هرکس در هرگوشه ای مشغول کار است، باید ضعف های خود را بر طرف کنند. راه به سعادت رساندن این ملت، اجرای اصولی است که امام بزرگوار ترسیم کرد، در قانون اساسی تثبیت شد و ملت، وفاداری خود را به آن ها بارها اعلام کرد. معلوم شد دشمن با این اصول و با هر چیزی که بتواند راه نفوذ او را ببندد، مخالف است. دشمن در صدد آن است که از منافذ گوناگون وارد شود.(۳۳)
امام، دارای دو خصلت صبر و یقین
در سوره مبارکه سجده، خدای متعال ضمن بیان حالات ملت ها و اقوام و انسان های مبارز و پر تلاش مومن، این تعبیر را می فرماید: "و جعلنا منهم ائمه یهدون بأمرنا لما صبروا و کانوا بآیاتنا یوقنون"؛ کسانی که دو خصوصیت و دو امتیاز را در خود به وجود آوردند، به این موهبت بزرگ سر افراز شدند که خدای متعال زمام هدایت مجموعه های انسانی را به آنها سپرد. آن دو خصوصیت، یکی صبر است و دیگری یقین؛ "لما صبروا و کانوا بآیاتنا یوقنون". یقین، همان ایمان آگاهانه و روشن بینانه است که وسوسه ها نمی تواند آن را در دل انسان، سست بنیاد کند. صبر، خصوصیتی است که به یک انسان بزرگ این امکان را می دهد که در راه آرمان هایی که آگاهانه و روشن بینانه انتخاب کرده است، به هنگام مواجهه با مشکلات، خود و راه خود را گم نکند؛ هدف را فراموش نکند و منصرف نشود. همه پیغمبران، همه هدایتگران و همه کسانی که توانسته اند در مسیر تاریخ بشر یک اثر ماندگار و تحسین برانگیز از خود به جای بگذارند، باید از این دو خصوصیت برخوردار می بودند. امام راحل ما، این تجدید کننده حیات اسلام در میان ملت ما و امت اسلامی، مصداق این آیه بود و از این دو خصوصیت برخوردار بود.(۳۴)
دشمنی با امام، محور اصلی تبلیغات دشمنان
محور اصلی تبلیغات خشم آلود دشمنان انقلاب و کشور ما، دشمنی با امام بزرگوار ماست. آن ها مهمترین هدف خود را حتی بعد از بیست و پنج سال از تشکیل نظام اسلامی، این قرار داده اند که با هزاران ساعت برنامه ریزی و برنامه سازی در ماه برای صدها رادیو و تلویزیونی که در اطراف عالم از سوی محافل صهیونیستی و استکباری به راه افتاده است، شخصیت پر جاذبه و چهره درخشان امام بزرگوار را زیر سوال ببرند. باید تصدیق کنیم که دشمنان نظام اسلامی برای مقابله و مبارزه با نظام جمهوری اسلامی و حرکت ملت ایران، جز این چاره ای هم ندارند، زیرا عامل مهم تسلیم نا پذیری و ایستادگی ملت ایران در راه پر افتخار خود، فلسفه سیاسی و مکتب سیاسی امام است، که ملت ما از بن دندان به آ ن اعتقاد دارند. دشمنان انقلاب چاره ای ندارند جز این که با فلسفه امام، با مکتب امام و با شخصیت امام که همچنان زنده و پایدار است دشمنی کنند تا بتوانند این ملت را به خیال خود به عقب نشینی و تسلیم در مقابل خودشان وادار کنند.(۳۵)
مکتب سیاسی امام بزرگوار
امام بزرگوار با مکتب سیاسی خود بود که توانست طلسم دیر پای استبداد را در این کشور بشکند. امام بزرگوار با مکتب سیاسی خود بود که توانست دست غارتگران را از این کشور کوتاه کند؛ غارتگرانی که با همدستی با دیکتاتورها، ایران را به خانه ی امن خود تبدیل کرده بودند؛ کسانی که امیدوار بودند بتوانند ایران را به صورت یک کشور تولید کننده ی مواد اولیه و انبار تمام نشدنی نفت برای خود نگه دارند. مکتب سیاسی امام نمی تواند از شخصیت پرجاذبه امام جدا شود. راز موفقیت امام در مکتبی است که عرضه کرد و توانست آن را به طور مجسم و به صورت یک نظام، در مقابل چشم مردم جهان قرار دهد. البته انقلاب عظیم اسلامی ما به دست مردم به پیروزی رسید و ملت ایران عمق توانایی ها و ظرفیت فراوان خود را نشان داد؛ اما این ملت بدون امام و مکتب سیاسی او قادر به چنین کار بزرگ نبود. مکتب سیاسی امام میدانی را باز می کند که گستره ی آن حتی از تشکیل نظام اسلامی هم وسیع تر است. مکتب سیاسی یی که امام آن را مطرح و برای آن مجاهدت کرد و آن را تجسم و عینیت بخشید، برای بشریت و برای دنیا حرف تازه دارد و راه تازه پیشنهاد می کند. چیزهایی که در این مکتب وجود دارد که بشریت تشنه ی آنهاست؛ لذا کهنه نمی شود. کسانی که سعی می کنند امام بزرگوار ما را به عنوان یک شخصیت متعلق به تاریخ و متعلق به گذشته معرفی می کننند، در تلاش خود موفق نخواهند شد. امام در مکتب سیاسی خود زنده است، و تا این مکتب سیاسی زنده است، حضور و وجود امام در میان امت اسلامی، بلکه در میان بشریت، منشأ آثار بزرگ و ماندگار است.(۳۶)
منبع: کتاب(راه اینجاست...) چاپ شده در آخر ماه ثور سال جاری توسط انتشارات مرکزفعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان درکابل