تاریخ انتشار :جمعه ۳۱ سنبله ۱۳۹۱ ساعت ۱۶:۵۴
کد مطلب : 49175

زوال عصر آمریکا (3)

ظهور قدرت های جدید، سرآغاز عصر زوال امریکا
زوال عصر آمریکا (3)
در حالی که امریکا و شوروی به عنوان کشورهای پیروز جنگ جهانی دوم و سردمداران دنیای سرمایه داری و سوسیالیستی بیش از چهار دهه به رقابت ایدئولوژیک و بلوک بندی های سیاسی و نظامی مشغول بودند، کشورهای دول محور یعنی آلمان، ایتالیا و جاپان به بازسازی و احیای اقتصاد و صنایع خود مشغول بودند و در سال 1990 میلادی که جنگ سرد بعد از چهل و پنج سال خاتمه یافت به قدرت های موثری در اروپا و آسیا مبدل شدند. در این باره جمله معروفی وجود دارد که اساتید علوم سیاسی و روابط بین الملل مکررا آن را یادآور می شوند و آن این است که فاتحان اصلی جنگ سرد را کشورهای شکست خورده جنگ جهانی دوم تشکیل می دادند.
 
در واقع جهان دو قطبی در شرایطی به تک قطبی مبدل شد که از کنار آن قدرت های جدیدی سر برآوردند. بلافاصله بعد از فروپاشی شوروی، کشورهای اروپای غربی اتحادیه اروپا را تاسیس کردند، اتحادیه ای که تاسیس آن نوعی رقابت با ایالات متحده امریکا تلقی شد و به طور همزمان قدرت های جدید آسیایی مانند چین، جاپان، هند و ... نیز به قدرت های تاثیرگذاری مبدل شدند. در امریکای لاتین هم که زمانی امریکا بر اساس دکترین مونروئه آن را منطقه نفوذ اختصاصی و حیات خلوت خود به شمار می آورد هم قدرت های جدیدی مانند برزیل و آرژانتین ظهور کردند. 

فرایند ظهور قدرت های نوظهور سیاسی- اقتصادی به نقطه ای رسیده است که تمامی قدرت های یاد شده هم اکنون هر یک به یکی از بزرگترین اقطاب صنعتی، تکنولوژی، اقتصادی و نظامی مبدل شده اند و در کنار این، روسیه هم بعد از فروپاشی شوروی مرحله گذار خود را پشت سر نهاده و هم اکنون اوضاع بین المللی به گونه ای است که روس ها از عصر فروپاشی خود را رهانیده اند.
تحولات دنیای اسلام در طی دوران عصر امریکا به نفع واشنگتن نبود، از بروز انقلاب اسلامی در ایران و ظهور جنبش های اسلامی متعدد از جنوب شرق آسیا تا شمال افریقا که اکثر آنان هویت خود را در ضدیت با امریکا تعریف می کردند هم حاکی از ظهور بازیگران جدید درعرصه نظام های منطقه ای و نظام جهانی بودند که در امتداد تکوین نظام چند قطبی پسا امریکایی شکل گرفتند. 

به هر حال نشانه های چند جانبه گرایی روزبه روز پر رنگ تر می شود و اولین پیامد این چند جانبه گرایی در هم شکستن انحصارهای امریکا بر صنعت، تکنولوژی، سیاست و ... است. به عنوان مثال امریکایی ها در سال 1945 میلادی تنها دارنده سلاح هسته ای به شمار می رفتند و این انحصار بعد از مدتی در 1949 توسط روس ها شکسته شد و هم اکنون تعداد کشورهایی که رسما سلاح هسته ای در اختیار دارند به ده کشور بالغ شده اند. جدای از امریکا و روس ها چین، هندوستان، پاکستان، اسرائیل، کره شمالی و ... نیز به تسلیحات هسته ای مجهز شده اند و این احتمال نیز می رود که بسیاری از قدرت های اروپایی و ... نیز به شکل رسمی و پنهانی به این تسلیحات دست یافته باشند. 

تنها هم اکنون در خاورمیانه 9 کشور به سمت هسته ای شدن در حال حرکت هستند و این روند در بسیاری از کشورهای امریکای لاتین و افریقا و ... نیز در حال آغاز شدن است.
جدای از مسائل هسته ای در بسیاری از تکنولوژی های جدید امریکایی ها موقعیت برتر خود را از دست داده اند. از دوازده دانش مهم علمی دنیای امروز مانند مهندسی ژنتیک، انفورماتیک و ... جاپانی ها در شش مورد از امریکایی ها پیشی گرفته اند، حتی کار به جایی رسیده است که امریکایی ها برخی قطعات موشک ها و فناوری های نظامی پیشرفته خود را از جاپانی ها دریافت می کنند.
در بحث اقتصادی چین هم اکنون به شدت در حال نزدیک شدن به موقعیت آمریکاست و بر اساس آمارهایی که صندوق بین المللی پول چندی پیش اعلام کرد پکن تا سال 2016 میلادی به رشدی معادل 19 تریلیون دلار خواهد رسید و جایگاه آمریکا را به عنوان اقتصاد برتر جهان خواهد گرفت، چرا که اقتصاد آمریکا در سال یاد در نهایت به 8/18 تریلیون دلار را طی خواهد کرد. 

در عرصه سیاسی نیز جهان به شدت متحول شده است، آمریکایی ها در مواجهه با قدرت های نوظهور توانایی گذشته را ندارند. سه بار وتو شدن قطعنامه ضد سوری در شورای امنیت سازمان ملل متحد به خوبی این نکته را ثابت می کند که کاخ سفید دیگر مرکز اداره جهان نیست. هر چند آمریکایی ها در شرایط فعلی کماکان قدرت برتر هستند و در این نکته شکی نیست ولی به اعتقاد بسیاری از کارشناسان این دهه آخرین برهه از عصر آمریکا خواهد بود و عصر چند جانبه گرایی در آینده ای نزدیک محقق خواهد شد.

نویسنده: سید محمد رضا موسوی


منبع : خبرگزاری آوا- کابل
https://avapress.net/vdcftydj.w6d1eagiiw.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما