هیلاری کلینتون؛ وزیر خارجه امریکا به صورت غیرمترقبه و از پیش اعلام نشده وارد افغانستان شد و با رییس جمهور کرزی دیدار کرد.
او به روز شنبه در جریان یک نشست خبری با رییس جمهور شرکت کرد و از تداوم تعهد امریکا نسبت به افغانستان، خبر داد و همچنین گفت که امریکا حتی تصور هم نمی تواند که روزی افغانستان را ترک و رها کند.
او از افغانستان به عنوان یکی از بزرگ ترین متحدان نظامی خارج از ناتوی امریکا نام برد. مساله ای که افغانستان را در کنار کشورهایی مثل رژیم اسراییل، مصر و استرالیا قرار می دهد؛ کشورهایی که هم پیمان ایالات متحده در سازمان نظامی ناتو نیستند؛ اما در عین حال از بزرگ ترین خریداران اسلحه و داد و ستد نظامی با امریکا محسوب می شوند.
امریکا یکی از بزرگ ترین تولید کنندگان اسلحه در جهان است. اسلحه کالایی است که پیش از آنکه اقتصادی باشد سیاسی و استراتژیک است. در واقع نگاه اقتصادی نسبت به اسلحه، بیشتر تابع روابط سیاسی و استراتژیک کشورها و سازمان ها با همدیگر است و این همان وضعیتی است که امروزه نفت یا به تعبیری طلای سیاه نیز کمی از آن متاثر شده است.
بنابراین بازاریابی اقتصادی برای انبوه انبارهای اسلحه از سوی قدرت های نظامی جهان، بیشتر وابسته به تامین روابط به اصطلاح استراتژیک آنها با خریداران و مصرف کنندگان اصلی اسلحه وابسته است.
گاه عدم تعادل و تناسب در میزان تولید و تقاضای اسلحه، موجب می شود که قدرت های بزرگ برای آن که سلاح های انبارشده خود را به پول تبدیل کنند جنگ های بزرگی راه اندازی کنند و رکود در بازار خرید و فروش اسلحه، گاه حتا تناقض های خنده آوری را رقم می زند؛ نظیر آنکه یک کشور بزرگ تولید کننده اسلحه که خود به نوعی عامل راه اندازی جنگ میان دو طرف درگیر در یک گوشه از جهان نیز هست برای مصرف بیشتر سلاح های انبارشده خویش، به هر دو طرف جنگ، سلاح می فروشد و بدین ترتیب، هم خریداران بیشتری برای سلاح های خود می یابد و هم موجب طولانی تر شدن چرخه جنگ و کشتار و کشمکش می گردد.
افغانستان در جریان جنگ های داخلی و حتا همین موش و گربه بازی های مبارزه با تروریزم طی ده سال اخیر، نمونه های فراوانی از این مثال را شاهد بوده است.
اکنون با این اعلام موضع امریکا مبنی بر اینکه افغانستان نیز یکی از متحدان نظامی خارج از ناتوی امریکاست، کشور ما خواسته یا ناخواسته به یکی از بزرگ ترین مصرف کنندگان سلاح های امریکایی تبدیل خواهد شد و این امر، بیشتر نیازمند مدیریت سیاسی و استراتژیک است؛ تا نظامی و امنیتی.
بنابراین ایجاب می کند که این امر با توجه به تمامی عناصر سیاسی، امنیتی و جغرافیایی افغانستان از سوی دولتمردان کشور، به گونه درست و خردمندانه ای مدیریت شود؛ تا حضور و همکاری نظامی و امنیتی با امریکا، کشور ما را به صحنه ای از تنش و تقابل قدرت های رقیب منطقه ای و بین المللی تبدیل نکند.
تجربه نشان داده است که دوستی و روابط استراتژیک نظامی با ایالات متحده امریکا برای کشورهایی که دارای همسایگان قدرتمند ناهمسو با سیاست جهانی ایالات متحده هستند، بیشتر هزینه های منفی سیاسی، اقتصادی و امنیتی دارد؛ تا دستاوردهای کلان و استراتژیک.
نمونه روشن این مدعا کشور گرجستان است. گرجستان کشوری است که با ایالات متحده، ناتو و اتحادیه اروپا روابط تنگاتنگ سیاسی، نظامی و استراتژیک دارد و همین امر، منافع روسیه؛ همسایه قدرتمند این کشور را در تضاد با منافع رقبای غربی آن قرار داده و گرجستان را به میدانی برای این تنش و تقابل تبدیل نموده است.
اکنون گرجستان بیش از آنکه از همکاری های همه جانبه با غرب احساس امنیت و آرامش کند، بیشتر در سایه تهدید و هراس زندگی میکند.
روسیه دو منطقه آبخازیا و اوسیتیای جنوبی را جمهوری های مستقل و جدا از گرجستان می خواند؛ اما گرجیها مدعی اند که این دو جمهوری، بخشی از خاک آن کشور اند که توسط روس ها اشغال شده اند و در این میان، روابط استراتژیگ گرجی ها با غرب، هرگز نتوانسته این دعوای دیرسال را به سود آنها فیصله کند.
افغانستان و دولتمردان کشور نیز در صورتی که نتوانند این مدعیات بلندپروازانه ایالات متحده را با واقعیت های عینی در منطقه، همسو کنند، ممکن است شاهد تجربه گرجستان باشند.
کشور ما بدون شک نمی خواهد در سایه هراس و تهدیدی زندگی کند که هرگز مقتضای منافع کلان ملی اش نیست و از منافع ایالات متحده نشات میگیرد؛ بنابراین در یک برخورد عاقلانه و حساب شده، دولتمردان ما می توانند خواست های بلندپروازانه امریکا در افغانستان را با واقعیت های منطقه ای، تعدیل کنند و بدین ترتیب از منافع خود و مردم خود، پاسداری نمایند.
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) - کابل - سرویس تحلیل وپژوهش اخبار