پس از مذاکرات پاریس که در آن نمایندگان شورای عالی صلح، اپوزیسیون حکومت و مخالفان مسلح شرکت داشتند، اینک دور دیگری از این مذاکرات برای یک روز در کشور جاپان و با حضور نمایندگانی از شورای عالی صلح و طالبان برگزار شده است. به گزارش رسانه ها ریاست هیات شورای عالی صلح در مذاکرات کیوتوی جاپان را معصوم ستانکزی رییس دارالانشای آن شورا بر عهده داشته است.
قاضی محمد امین وقاد، یکی از اعضای شورای عالی صلح تایید کرد که مذاکرات یک روزه در کیوتوی جاپان برگزار شده است. بنا به اظهارات آقای وقاد، از جانب شورای عالی صلح، محمد معصوم ستانکزی در این مذاکرات شرکت داشته و قاری دین محمد یکی از اعضای بلند پایه طالبان و وزیر پلان اسبق این گروه، از آنان نمایندگی می کرده است.
واقعیت این است که حکایت گفت و گوهای صلح با مخالفان، حکایت آن گربه مادر را می ماند که پس از وضع حمل و به دنیا آوردن چوچه هایش، آنان را با خود برداشته و در چهل مکان مختلف و متفاوت، جابجا می کند! این گونه که اوضاع و احوال مذاکرات صلح با برادران ناراضی ما نشان می دهد، در دراز مدت شاید کشوری در منطقه و جهان نماند که محل برگزاری مذاکرات صلح افغانها واقع نشده باشد!
با نزدیک شدن به سال 2014 برگزاری نشست های صلح نیز سرعت بیشتری به خود گرفته اند. مذاکرات در امریکا، آلمان، قطر، فرانسه و اینک در جاپان، هرکدام نشان از حساسیت این نشست ها دارد؛ اما حساسیتی که تا کنون نتوانسته به آنچه می بایست دست پیدا کند.
اما از طرفی نیز این نشستها چندان هم بی تاثیر در روند برقراری صلح در افغانستان نبوده است، به طوریکه توانسته است طالبان و در واقع استخبارات پاکستان را قانع کند که طرف اصلی در مذاکرات، دولت افغانستان است.
البته در این بخش از تلاشهای بی وقفه دولت افغانستان نباید چشم پوشی کرد که با ابرام و اصرار بسیار، سرانجام توانست این واقعیت را به مقامات امریکایی و طالبان تحمیل کند که اولاً مذاکرات باید بین الافغانی باشد و در ثانی، هر گونه مذاکره ای باید با نمایندگان دولت و حکومت این کشور انجام پذیرد.
حال که کار مذاکرات صلح به این مرحله رسیده، بر مقامات و دولتمردان ما است تا با چشمان باز و طرح و برنامه دقیق و واقع بینانه وارد میدان شده و حتی الامکان ابتکار عمل را زودتر از دیگران به دست گیرند. برقراری صلح در کشور، از پیچدگی های مخصوص به خودش برخوردار است. قطعاً هیچ فرد صاحب خردی، تو قع ندارد که با برگزاری یک یا چند کنفرانس در این و آن کشور، معضل سه دهه ای و پیچ در پیچ افغانستان، حل و فصل شود.
با تاسف، امروزه مشکل کشور، از حالت بومی و خودی آن بیرون شده و به شکل یک معضل و چالش جهانی و یا لااقل منطقه ای رخ نموده است. طرف های در گیر در قضیه افغانستان تنها حکومت و مخالفان طالب و غیر آن نیست تا بشود با مذاکرات مستقیم و رودر رو یکدیگر را قناعت داده و به مشکل کشور و مردم پایان داده شود.
امروزه افغانستان به کشوری تبدیل شده است که لا اقل نیمی از دولت های موجود در کره زمین، خود را در آنجا صاحب منافع می دانند! که با تاسف و با توجه به عملکرد غیر مسئولانه دولتمردان ما در طول این سه دهه ی اخیر، این زمینه و بستر در اختیار آنان قرار داده شده است. امروز و با مجوز سازمان ملل، افغانستان به پایتخت رقابتهای منطقه ای و جهانی تبدیل شده است؛ رقابتی که تضاد منافع دولتها و کشورهای منطقه ای و جهانی را در پی داشته و این تضادها، در چهره کریه و مخوف درگیری ها در افغانستان و منطقه، ظاهر گشته است.
واقعیت این است که مشکل افغانستان امروز یک یا دو طرف مشخص و معین ندارد تا بتوان به راحتی به حل و فصل آن اقدام کرد و انجام مذاکرات در کشورهای مختلف و زیر نظر دولتهای متفاوت، خود روشن ترین گواه بر نفوذ قدرت های دیگر در سمت و سو دادن به مذاکرات به نفع خود آنان است.
اگر چه کشور و دولت جاپان فی نفسه، مشکلی ندارد و در طول این ده سال و پیش از آن نیز همواره کمک هایی را به دولت و مردم افغانستان داشته است، اما از آنجا که این پا در میانی بوسیله جاپان با اشاره ایالات متحده و مقامات آن شکل می پذیرد، به نوعی عنوان نشست بین الاافغانی را به چالش می کشد. اما با تمام این گزینه های تلخ و شیرین، این واقعیت تلخ تر از زهر را نیز باید پذیرفت که دولت ما در شرایط کنونی، خیلی هم نمی تواند بریده ی از منافع همسایگان و ایالات متحده و غرب و با در نظر گرفتن منافع صرف بومی و افغانی خویش، اندیشه و عمل کند.
یک وقت صحبت از بایدها و نبایدهای سیاسی و ملی در یک کشور است که در این بخش هم دولت و هم تمامی آحاد ملت افغانستان، طرفدار منافع ملی و استقلال دولتمردان شان در رای و عمل هستند و از نظر سیاست ملی و بومی باید هم این چنین اندیشه و عمل داشته باشند؛ اما یک زمان هم حرف از واقعیت های تلخ حاکم در جامعه افغانستانی است. واقعیت تلخ و دردناک جامعه فعلی کشور، حضور جامعه جهانی و منافع مشروع یا نامشروع سیاسی آنان در افغانستان و منطقه را تائید می کند که صد البته بر خلاف میل و علاقه دولت و مردم آن، بر آنان تحمیل شده است.
حال و با توجه به یک چنین اوضاع و احوال حاکم در افغانستان، ناگفته پیداست که وظیفه و مسئولیت دولتمردان و مقامات حکومتی ما تا چه اندازه سنگین، دشوار و حساس است. کنفرانس کیوتو در جاپان، دقیقاً یکی از همان فرصتهایی است که در برابر دولتمردان ما با تمام ظرفیت ها و فرایندهای مثبت و منفی آن رخ نموده است و این دیگر به دولتمردان و مقامات حکومتی ما بستگی دارد که با چه برنامه و تدبیری از نشست مذکور، تا چه حدودی به نفع کشور و مردم و منافع ملی و البته در جهت برقراری صلح و امنیت در کشور بهره برداری خواهند توانست.
نویسنده: سید فاضل محجوب
قاضی محمد امین وقاد، یکی از اعضای شورای عالی صلح تایید کرد که مذاکرات یک روزه در کیوتوی جاپان برگزار شده است. بنا به اظهارات آقای وقاد، از جانب شورای عالی صلح، محمد معصوم ستانکزی در این مذاکرات شرکت داشته و قاری دین محمد یکی از اعضای بلند پایه طالبان و وزیر پلان اسبق این گروه، از آنان نمایندگی می کرده است.
واقعیت این است که حکایت گفت و گوهای صلح با مخالفان، حکایت آن گربه مادر را می ماند که پس از وضع حمل و به دنیا آوردن چوچه هایش، آنان را با خود برداشته و در چهل مکان مختلف و متفاوت، جابجا می کند! این گونه که اوضاع و احوال مذاکرات صلح با برادران ناراضی ما نشان می دهد، در دراز مدت شاید کشوری در منطقه و جهان نماند که محل برگزاری مذاکرات صلح افغانها واقع نشده باشد!
با نزدیک شدن به سال 2014 برگزاری نشست های صلح نیز سرعت بیشتری به خود گرفته اند. مذاکرات در امریکا، آلمان، قطر، فرانسه و اینک در جاپان، هرکدام نشان از حساسیت این نشست ها دارد؛ اما حساسیتی که تا کنون نتوانسته به آنچه می بایست دست پیدا کند.
اما از طرفی نیز این نشستها چندان هم بی تاثیر در روند برقراری صلح در افغانستان نبوده است، به طوریکه توانسته است طالبان و در واقع استخبارات پاکستان را قانع کند که طرف اصلی در مذاکرات، دولت افغانستان است.
البته در این بخش از تلاشهای بی وقفه دولت افغانستان نباید چشم پوشی کرد که با ابرام و اصرار بسیار، سرانجام توانست این واقعیت را به مقامات امریکایی و طالبان تحمیل کند که اولاً مذاکرات باید بین الافغانی باشد و در ثانی، هر گونه مذاکره ای باید با نمایندگان دولت و حکومت این کشور انجام پذیرد.
حال که کار مذاکرات صلح به این مرحله رسیده، بر مقامات و دولتمردان ما است تا با چشمان باز و طرح و برنامه دقیق و واقع بینانه وارد میدان شده و حتی الامکان ابتکار عمل را زودتر از دیگران به دست گیرند. برقراری صلح در کشور، از پیچدگی های مخصوص به خودش برخوردار است. قطعاً هیچ فرد صاحب خردی، تو قع ندارد که با برگزاری یک یا چند کنفرانس در این و آن کشور، معضل سه دهه ای و پیچ در پیچ افغانستان، حل و فصل شود.
با تاسف، امروزه مشکل کشور، از حالت بومی و خودی آن بیرون شده و به شکل یک معضل و چالش جهانی و یا لااقل منطقه ای رخ نموده است. طرف های در گیر در قضیه افغانستان تنها حکومت و مخالفان طالب و غیر آن نیست تا بشود با مذاکرات مستقیم و رودر رو یکدیگر را قناعت داده و به مشکل کشور و مردم پایان داده شود.
امروزه افغانستان به کشوری تبدیل شده است که لا اقل نیمی از دولت های موجود در کره زمین، خود را در آنجا صاحب منافع می دانند! که با تاسف و با توجه به عملکرد غیر مسئولانه دولتمردان ما در طول این سه دهه ی اخیر، این زمینه و بستر در اختیار آنان قرار داده شده است. امروز و با مجوز سازمان ملل، افغانستان به پایتخت رقابتهای منطقه ای و جهانی تبدیل شده است؛ رقابتی که تضاد منافع دولتها و کشورهای منطقه ای و جهانی را در پی داشته و این تضادها، در چهره کریه و مخوف درگیری ها در افغانستان و منطقه، ظاهر گشته است.
واقعیت این است که مشکل افغانستان امروز یک یا دو طرف مشخص و معین ندارد تا بتوان به راحتی به حل و فصل آن اقدام کرد و انجام مذاکرات در کشورهای مختلف و زیر نظر دولتهای متفاوت، خود روشن ترین گواه بر نفوذ قدرت های دیگر در سمت و سو دادن به مذاکرات به نفع خود آنان است.
اگر چه کشور و دولت جاپان فی نفسه، مشکلی ندارد و در طول این ده سال و پیش از آن نیز همواره کمک هایی را به دولت و مردم افغانستان داشته است، اما از آنجا که این پا در میانی بوسیله جاپان با اشاره ایالات متحده و مقامات آن شکل می پذیرد، به نوعی عنوان نشست بین الاافغانی را به چالش می کشد. اما با تمام این گزینه های تلخ و شیرین، این واقعیت تلخ تر از زهر را نیز باید پذیرفت که دولت ما در شرایط کنونی، خیلی هم نمی تواند بریده ی از منافع همسایگان و ایالات متحده و غرب و با در نظر گرفتن منافع صرف بومی و افغانی خویش، اندیشه و عمل کند.
یک وقت صحبت از بایدها و نبایدهای سیاسی و ملی در یک کشور است که در این بخش هم دولت و هم تمامی آحاد ملت افغانستان، طرفدار منافع ملی و استقلال دولتمردان شان در رای و عمل هستند و از نظر سیاست ملی و بومی باید هم این چنین اندیشه و عمل داشته باشند؛ اما یک زمان هم حرف از واقعیت های تلخ حاکم در جامعه افغانستانی است. واقعیت تلخ و دردناک جامعه فعلی کشور، حضور جامعه جهانی و منافع مشروع یا نامشروع سیاسی آنان در افغانستان و منطقه را تائید می کند که صد البته بر خلاف میل و علاقه دولت و مردم آن، بر آنان تحمیل شده است.
حال و با توجه به یک چنین اوضاع و احوال حاکم در افغانستان، ناگفته پیداست که وظیفه و مسئولیت دولتمردان و مقامات حکومتی ما تا چه اندازه سنگین، دشوار و حساس است. کنفرانس کیوتو در جاپان، دقیقاً یکی از همان فرصتهایی است که در برابر دولتمردان ما با تمام ظرفیت ها و فرایندهای مثبت و منفی آن رخ نموده است و این دیگر به دولتمردان و مقامات حکومتی ما بستگی دارد که با چه برنامه و تدبیری از نشست مذکور، تا چه حدودی به نفع کشور و مردم و منافع ملی و البته در جهت برقراری صلح و امنیت در کشور بهره برداری خواهند توانست.
نویسنده: سید فاضل محجوب
منبع : خبرگزاری آوا- کابل