بیستم جمادی الثانیٰ مصادف است با سالروز میلاد ام مظلومه ابیها، مادرقهرمان ائمه معصومین(علیهم السلام) حضرت فاطمه زهرا(س) ونیز در چنین روزی، شخصیتی تولد یافت که راه آن مادر را و مسیر اهداف فرزندان آن بانوی دوعالم که همان ائمه معصومین( علیهم السلام) هستند را به خوبی وشایستگی ادامه داد.
آری این شخص کسی نیست جز حضرت امام خمینی"ره". اگرچه بسیار مناسب است که به خاطر چنین بهانه ای، ده ها وصدها مطلب به رشته تحریر در می آمد وبلکه هزاران کتاب نگارش می یافت تا گوشه اندکی از ویژه گی ها و خصایص بارز آن سلاله پاک زهرای اطهر(س) را به توصیف و بررسی می گرفت تا نسل تشنه امروز، شناخت بیش از پیش از امام وپیشوای خود، حضرت امام خمینی"ره" حاصل می کرد. اما چی کنیم که از یکطرف ظرف محدود است و از سوی دیگر بضاعت ما نیز ناچیزٰ.
قصد کردم که خود درباره آن یگانه دوران سطوری را قلمی کنم اما باز فکر کردم که وقتی فرزند خلف آن امام و ادامه دهنده راه آن سفر کردهٰ، یعنی حضرت امام خامنه ای باشد و نیز حرف ها وصحبت های فراوانی درباره محبوب دل و رهبر واستاد بزرگ خود، یعنی حضرت امام خمینی داشته باشد، ما که باشیم که پا ازگلیم درازنموده پیرامون شخصیتی اقدام به قلم فرسایی کنیم که توان ارائه ذره وچکیده کوچکی از صحبت های پرمفهوم ووالای جانشین صالح آن عروج کرده راهم، نداریم. این بود که گزیده ای از صحبت های حضرت امام خامنه ای(ادام الله بقائه) را از پایگاه اطلاع رسانی ایشان انتخاب کردم که شاخص های مکتب سیاسی حضرت امام خمینی"ره" را مرورنموده اند.
این شما واین هم عین گفتاررهبر مقتدرمسلمین جهان، حضرت امام خامنه ای که درمراسم پانزدهمین سالروز ارتحال آن بت شکن تاریخ ایراد فرموده اند:
من مىخواهم روى مکتب سياسى امام تکيه کنم. مکتب سياسى امام نمىتواند از شخصيت پُرجاذبهى امام جدا شود. راز موفقيت امام در مکتبى است که عرضه کرد و توانست آن را بهطور مجسم و بهصورت يک نظام، در مقابل چشم مردم جهان قرار دهد. البته انقلاب عظيم اسلامى ما بهدست مردم به پيروزى رسيد و ملت ايران عمق توانايىها و ظرفيت فراوان خود را نشان داد؛ اما اين ملت بدون امام و مکتب سياسى او قادر به چنين کار بزرگى نبود. مکتب سياسى امام ميدانى را باز مىکند که گسترهى آن حتّى از تشکيل نظام اسلامى هم وسيعتر است. مکتب سياسىيى که امام آن را مطرح و براى آن مجاهدت کرد و آن را تجسم و عينيت بخشيد، براى بشريت و براى دنيا حرف تازه دارد و راه تازه پيشنهاد مىکند. چيزهايى در اين مکتب وجود دارد که بشريت تشنهى آنهاست؛ لذا کهنه نمىشود.
کسانى که سعى مىکنند امام بزرگوار ما را به عنوان يک شخصيت متعلق به تاريخ و متعلق به گذشته معرفى کنند، در تلاشِ خود موفق نخواهند شد. امام در مکتب سياسى خود زنده است، و تا اين مکتب سياسى زنده است، حضور و وجود امام در ميان امت اسلامى، بلکه در ميان بشريت، منشأ آثار بزرگ و ماندگار است.
مکتب سياسى امام داراى شاخصهايى است. من امروز چند خط از خطوط برجستهى اين مکتب را در اينجا بيان مىکنم. يکى از اين خطوط اين است که در مکتب سياسى امام، معنويت با سياست در هم تنيده است. در مکتب سياسى امام، معنويت از سياست جدا نيست؛ سياست و عرفان، سياست و اخلاق. امام که تجسم مکتب سياسىِ خود بود، سياست و معنويت را با هم داشت و همين را دنبال مىکرد؛ حتّى در مبارزات سياسى، کانون اصلى در رفتار امام، معنويت او بود. همهى رفتارها و همهى مواضع امام حول محور خدا و معنويت دور مىزد. امام به ارادهى تشريعى پروردگار اعتقاد و به ارادهى تکوينىِ او اعتماد داشت و مىدانست کسى که در راه تحقق شريعت الهى حرکت مىکند، قوانين و سنتهاى آفرينش کمک گار اوست. او معتقد بود که: «وللَّه جنود السّماوات و الأرض و کان اللَّه عزيزاً حکيما». امام قوانين شريعت را بستر حرکت خود مىدانست و علائم راهنماى حرکت خود بهشمار مىآورد. حرکت امام براى سعادت کشور و ملت، بر مبناى هدايت شريعت اسلامى بود؛ لذا «تکليف الهى» براى امام کليد سعادت بهحساب مىآمد و او را به هدفهاى بزرگِ آرمانى خود مىرساند...
شاخص دوم، اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم است؛ هم کرامت انسان، هم تعيينکننده بودن ارادهى انسان. در مکتب سياسى امام، هويت انسانى، هم ارزشمند و داراى کرامت است، هم قدرتمند و کارساز است. نتيجهى ارزشمندى و کرامت داشتن اين است که در ادارهى سرنوشت بشر و يک جامعه، آراء مردم بايد نقش اساسى ايفا کند. لذا مردمسالارى در مکتب سياسى امام بزرگوار ما - که از متن اسلام گرفته شده است - مردمسالارىِ حقيقى است؛ مثل مردمسالارى امريکايى و امثال آن، شعار و فريب و اغواگرىِ ذهنهاى مردم نيست .
شاخص سوم از شاخصهاى مکتب سياسى امام، نگاه بينالمللى و جهانىِ اين مکتب است. مخاطب امام در سخن و ايدهى سياسى خود، بشريت است؛ نه فقط ملت ايران. ملت ايران اين پيام را به گوش جان شنيد، پايش ايستاد، برايش مبارزه کرد و توانست عزت و استقلال خود را بهدست آورد؛ اما مخاطب اين پيام، همهى بشريت است. مکتب سياسى امام اين خير و استقلال و عزت و ايمان را براى همهى امت اسلامى و همهى بشريت مىخواهد؛ اين رسالتى است بر دوش يک انسان مسلمان. البته تفاوت امام با کسانى که براى خود رسالت جهانى قائلند، اين است که مکتب سياسى امام با توپ و تانک و اسلحه و شکنجه نمىخواهد ملتى را به فکر و به راه خود معتقد کند.
امريکايىها هم مىگويند ما رسالت داريم در دنيا حقوق بشر و دمکراسى را توسعه دهيم. راه گسترش دمکراسى، کاربرد بمب اتم در هيروشيماست؟! توپ و تانک و جنگافروزى و کودتاگرى در امريکاى لاتين و آفريقاست؟! امروز هم در خاورميانه اين همه دغل بازى و فريبگرى و ظلم و جنايت به چشم مىخورد. با اين وسايل مىخواهند حقوق بشر و رسالت جهانىشان را گسترش دهند! مکتب سياسى اسلام فکر درست و سخن نوى خود را با تبيين در فضاى ذهن بشريت رها مىکند و مثل نسيم بهارى و عطر گلها در همهجا مىپيچد...
شاخص مهم ديگر مکتب سياسى امام بزرگوار ما پاسدارى از ارزشهاست، که مظهر آن را امام بزرگوار در تبيين مسألهى ولايتفقيه روشن کردند. از اول انقلاب اسلامى و پيروزى انقلاب و تشکيل نظام اسلامى، بسيارى سعى کردهاند مسألهى ولايتفقيه را نادرست، بد و برخلاف واقع معرفى کنند؛ برداشتهاى خلاف واقع و دروغ و خواستهها و توقعات غيرمنطبق با متن نظام سياسى اسلام و فکر سياسى امام بزرگوار. اينکه گاهى مىشنويد تبليغاتچىهاى مجذوب دشمنان اين حرفها را مىپراکنند، مربوط به امروز نيست؛ از اول، همين جريانات و دستآموزها و تبليغاتِ ديگران اين حرفها را مطرح مىکردند....
آخرين نکته اي که به عنوان شاخصه ي مکتب سياسي امام عرض مي کنم مسئله عدالت اجتماعي است عدالت اجتماعي يکي از مهمترين و اصلي ترين خطوط در مکتب سياسي امام بزرگوار ماست. در همه ي برنامههاي حکومت –در قانونگذاري و در اجرا و در قضا-بايد عدالت اجتماعي وپرکردن شکافهاي طبقاتي- مورد نظر و هدف باشد. 14/3/1383
نویسنده: سید عیسی حسینی مزاری
منبع : خبرگزاری آوا- کابل