تاریخ انتشار :جمعه ۲۵ حمل ۱۳۹۱ ساعت ۱۶:۵۴
کد مطلب : 39779
جنگ فرهنگی غرب در افغانستان(3)
دولت افغانستان و مسئولین ذی ربط در این ارتباط یک وظیفه سنگینی در قبال حفظ هویت فرهنگی و اجتماعی مردم افغانستان دارد. زیرا وابستگی فرهنگی وابستگی سیاسی و اقتصادی را نیز در پی دارد
دموکراسی از عمده ابزار های تأثیر گذاری فرهنگ و آموزه های غرب در افغانستان است. آموزه های دموکراسی در افغانستان براساس معرفت شناسی غربی مطرح می گردد و رویکرد لیبرال دارد. 

جهانی شدن و گرایش جهان به سوی سیاست ها و جزیره واحد نیز از جمله ابزار های معرفتی است که بیشترین خدمت را برای پالیسی های غرب انجام می دهد. چه آنکه بزرگترین مانع در برابر گسترش فرهنگ غرب مرزهای ملی و فرهنگی است. با فرسایش و فروافتادن این مرزها، فرهنگ غرب با شتاب دلخواه فضای فرهنگی کشورهای پیرامونی چون افغانستان را در خواهد نوردید. آزادی، حقوق بشر، گفتمان مدنی سازی، برابری، کرامت انسانی، و همه مفاهیم مدرن امروزی از جمله ابزارهای عقلانی است که غرب آن را در افغانستان دنبال می کند. این مفاهیم ابزار های دلنوازی هستند که زندگی بشری به آن دلپذیر می شود. 

بدین جهت مردم افغانستان که سال ها رنج و تعب را از همین ناحیه ها تحمل کرده اند به شدت خواهان و در جستجوی همین اصول هستند. چه آنکه این اصول زمینه ی یک زندگی آرام و به دور از تنش های رایج در افغانستان را برای مردم نوید می دهند. بدین لحاظ مردم افغانستان برآنند که پیش از همه ی مفاهیم آرمانی به زندگی عادی و معمولی خویش دست یابند. تا در پرتو آرامش زندگی رهایی یافته از تنش های متمادی در جوامع افغانستان، آرزوهای انسانی خودش را دنبال کند. و اینک که گمشده اش را در پناه مفاهیم مدنی غربی می یابند بی محابا به سوی آن هجوم می آورند، غافل از اینکه جزصورت زیبا از این مه رویان محبوب چیزی دیگر حاصل نخواهد شد. 

چه آنکه در نهاد این مفاهیم بسته های معنایی تعبیه شده است که برای مردم خسته ی ما جز کرختی کوتاه مدت چیز دیگری را در بر نخواهد داشت. ولی عوارض جانبی این داروهای افیونی آسیب های جدی و اساسی بلند مدت و ویرانگر را برای مردم با خود دارد. 

در حقیقت آموزه های مدرن غربی حتی عاری از اصول ماهوی خودش می باشد. چه آنکه در معرفت شناسی غربی نگرش خاصی به موضوعات این مفاهیم وجود دارد. بدین مراد که غرب از حقوق و بشر برداشت های متفاوت دارد. 

که بدین تلقی بین بشر غربی و افغانی تفاوت ماهوی قایل است. درست به همین نگرش است که غرب آن چه را که برای خود زشت می پندارد مردم افغانستان را سزاوار آن می داند. ظاهر و هویداست که غرب زیر نام دموکراسی و محورهای حقوق بشر مسایلی را در افغانستان مرتکب شده است که حتی با ابتدایی ترین قواعد زندگی سازگارنیست. 

شیوه برخورد غرب با مفاهیم حقوق بشری یک شیوه بسیار ریاکارانه است. خودشان ازجمله نخستین پایمال کنندگان این مفاهیم هستند.
 
استحاله فرهنگی بزرگترین بدبختی جوامعی است که بدان گرفتار آمده است. زیرا هم از هویت وشخصیت خود بیگانه شده اند و هم با فرهنگ جدید غرب انس و سازگاری نیافته اند.
 
بدین صورت است که در فضای فرهنگی پریشان شناور و هراسان می مانند و آرامش زندگی اش برهم می خورد. پس بر ماست که فرهنگ خود را پاس بداریم که زندگی کردن در فضایی خودی از هرلحاظ آسان است و آسودگی را با خود دارد.
 
نه تنها دولت افغانستان که نقش اساسی را در قبال حفظ هویت فرهنگی باید داشته باشد، بلکه تمامی مردم افغانستان در این زمینه باید تلاش کنند. تقویت فرهنگی در جامعه باعث مصونیّت حاکمیت ملی، استقلال و رشد معنوی و مادی خواهد شد.
 
دولت افغانستان و مسئولین ذی ربط در این ارتباط یک وظیفه سنگینی در قبال حفظ هویت فرهنگی و اجتماعی مردم افغانستان دارد. زیرا وابستگی فرهنگی وابستگی سیاسی و اقتصادی را نیز در پی دارد که رویهمرفته جامعه را در معرض خطر از خود بیگانگی و دخالت بیگانگان قرار می دهد. عدم توجه به مقوله فرهنگ در جامعه، موجب می شود تا نوعی بحران هویت در جامعه پدیدار شود، که می تواند پیامد و عواقب خطرناکی برای افغانستان داشته باشد. تقویت هویت های ملی و خانوادگی برای حفظ بنیاد های اجتماعی افغانستان یک ضرورت است. 
چه آنکه فروپاشی نظام خانوادگی و اجتماعی موجب گسستگی پیوندهای محکم نهادهای جامعه می گردد و این خود موجب پریشان رفتاری و هرج و مرج جامعه می گردد. در آن صورت است که دولت قادر به کنترل رفتارهای نامناسب و ناهنجارین جامعه نخواهد شد که در نتیجه ما در آینده به بحران امنیتی از نوع دیگر رو برو خواهد شدیم.
 
کما اینکه معضل ناسازگاری خانوادگی به سبب اشاعه فرهنگ حقوق بشری غرب دارد گسترش می یابد و آمار طلاق و جدایی در کشور روند رو به رشد خودش را خواهد پیمود. چه آنکه شکست ساختار مستحکم سنتی موجب رهایی و بی پروایی می گردد و از دیگر جانب عدم تطابق با فرهنگ وارداتی غربی نوعی سرخوردگی، بی هویتی و بی شخصیتی را به وجود می آورد.
 
احساس شخصیت و احساس عزت از آن کسانی هستند که دارای هویت باشد و این هویت ملی و اسلامی است که به افراد جامعه و کشور شخصیت می بخشد و استقلال می دهد.

 هویت سبب می شود که شخص احساس کند که دارای یک جایگاه خاصی در جامعه می باشد. وظیفه دولت افغانستان و پارلمان این کشور در قبال حفظ ارزشهای ملی و اسلامی در قبال تهاجم فرهنگی غرب بسیار مهم است و باید نقش اساسی در این زمینه ایفا کند.
 
وظیفه دولت، پارلمان و نخبگان است که به هر نحو ممکن این ضعف فرهنگی را که در طول سه دهه صورت گرفته جبران کنند و وظایف بسیار سنگینی در بعد فرهنگی دارند که یقیناً اگر اینها خوب وارد عمل در صحنه شوند و بتوانند ملت را به صورتی که ایده آل باشد و مردم بپسندند و به یک نقطة فرهنگی برسانند تقریباً سایر اهداف دشمنان نسبت به افغانستان ازبین خواهد رفت و آنها موفق نخواهند شد به اهداف غیرفرهنگی نایل شوند. 
نویسنده:جاوید ارجمند
منبع : خبرگزاری آوا- کابل
https://avapress.net/vdceof8x.jh8ofi9bbj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

مطالب مرتبط