مساله تکراری کاهش خشونت علیه زنان در افغانستان، بحثی است که هر از چند گاهی به بهانههای گوناگون توسط نهادهای فعال در این زمینه مطرح میشود؛ بحثی که در طول سالهای اخیر با وجود پردازش بسیار بدان، هنوز هم موفقیت چندانی را در راستای بهبود وضعیت زندگی زنان افغان کسب نکرده است.
خشونت در برابر زنان، در جامعه سنتی افغانستان مقولهای است که مبارزه با آن به سادگی از راههای معقول و منطقی اسلامی میسر و ممکن است اما این که چرا با وجود اسلامی بودن افغانستان، مبارزه با این پدیده منفور اجتماعی با ناکامی نسبی روبهروست، عوامل گوناگونی دارد که هدف این نوشته نيز درنگي اجمالی بر همین مساله است.
جامعه افغانستان جامعه ای است سنتی و شديدا معتقد به آداب و رسوم رایج در میان مردم خود، گاها اعتقادات عرف و رسوم مردم به حدی گسترش داشته که حتی تعلیمات اسلامی را نیز در برگرفته و تحتالشعاع قرار داده است، همین تحتالشعاع قرار گرفتن اعتقادات و تعلیمات اسلامی توسط برخی باورهای عرفی و رسوم رایج در جامعه باعث کمرنگ شدن اعتقادات سالم و گسترش بسیاری از خرافات در جامعه جنگزده ما شده است.
میبینیم که برخوردهای ناشایست با زنان و مردسالاری غیر منطقی در جامعه و برعکس حمایتهای بیجا و بیمورد از زنان و جبهه گیریهای نامعقول در برابر مردان، هر دو راه به جایی نبرده و روند خشونت در برابر زنان با اين راهها رو به کاهش ننهاده است.
اما برای مبارزه با پدیده خشونت، مدعیان تامین حقوق زن نیز راه به خطا رفتند؛ حمایت بیجا از مسائلی که نه تنها باعث سعادت و آرامش زن نشد بلکه او را بیش از پیش به ورطه نابودی کشاند. در جامعه شدیدا وابسته به اصول و اعتقادات سنتی و عرفي میان مردم، اینان نسخههای آزمایش شده و در عین حال شکست خورده غرب را به خورد زنان این دیار دادند و اندیشههای فمنيستي ناکامی که عمری است زنان را در غرب به گونهای به برده گی کشیده، در میان زنان افغان که دارای دو شاخصه اسلامی و افغانی هستند، رواج دادند.
اگر بخواهیم به صورت منطقی قضاوت کنیم، تغییر باورهای مردم كه مبتنی بر فرهنگهای بیگانه باشد، به هیچ وجه امکانپذیر نیست و مردم در برابر این هجوم (خاموش!) واکنش منفی نشان خواهند داد. در جامعه اسلامی افغانستان نیز به زنان افغان فشار وارد شد تا الگوهای غربی را بپذیرند و مطابق با اندیشههای آنان زندگی خود را عیار سازند، حال آنکه درآمدن از قالبی سنتی اما دینی و وارد شدن در قالبی جدید اما ضد دینی را هیچ زن مسلمان افغانی بر نمیتابد!
عده محدودی هم که طرف دار این اندیشه مخرب میشوند و به تبع آن کانون گرم خانوادگی خود را به محیطی خشن تبدیل میسازند، فریب ظواهر این شعارها را خوردهاند، وگرنه امروز بانیان اندیشههای غربی در مورد زن در غرب نیز به این واقعیت اعتراف میکنند که زنان آنان نسبت به زنان مسلمان تحت عذاب روحی و جسمی بسیاری هستند؛ در عین حال صحبت از حقوق و حق زنان میکنند تا ما را نیز چون خود غرق در لجنزار کنند!
چنان که گفته شد زنان ما معتقد به فرهنگ و دین خود هستند، اما با آنها ناآشنا بوده و از اندیشههای اصیل ديني فاصله گرفتهاند.
همان گونه که چهره زن ستیز طالبان، از اسلام، دینی خشن و دشمن زنان در اذهان جهانیان حک کرد، امروز نیز عدم آگاهی دهی به مردم در مورد بسیاری از اعتقادات اسلام و مسلمین در مورد زنان مسلمان به عنوان انسانهایی برابر اما متفاوت با مردان، همان چهره را به نمایش میگذارد.
اینکه امروز زنان و دختران جوان مورد خشونت قرار میگیرند و از دین خود متمایل به اندیشههای دیگر میشوند، به دلیل آن است که از باورهای اسلام آگاهی ندارند و دستورات اکیدی را که اسلام در مورد محبت و مودت در خانواده دارد، نشنیدهاند.
پیامبر اسلام(ص) در مورد دختران و اهمیت محبت به آنان میفرماید: «اگر مردی چهار دختر داشته باشد و به آنها محبت کند، جایش در بهشت خواهد بود» و نیز در جای دیگر میفرماید: «پسر نعمت است و دختر رحمت» یعنی این که به مرحمت خداوند باید ارج نهاده شود.
ناگفته پیداست که الگوهای فراوان و دستورات منطقی اسلام در مورد حقوق زنان و دختران چنانچه مورد تطبیق قرار گیرد و مردم از آنها به طور کامل آگاه شوند، خشونتهای خانوادگی جای خود را به مودت و محبت و صمیمیت میان زن و مرد خواهد داد.
اما اینکه امروز خشونت به طرز فجیعی در خانوادهها علیه زنان و دختران صورت میگیرد، ناشی از ناآگاهی در مورد دستورات دینی است؛ چه کسانی مقصرتر از آنانی که مسئولیت آگاهی دهی دینی به مردم را بر عهده دارند؟! بدون شک آنان هستند که باید چهره اسلام را در میان مردم به صورت واقعی ترسیم کنند.
همواره وقتی مشکلات برشمرده میشود، راهکار نیز باید ارائه گردد، عاقل آن است که از دیدهها و تجربیاتش سود جوید و راهی جدید و منطقی را برای نجات از مشکلات مورد استفاده قرار دهد.
ده سال گذشته که به سالهاي «نهادینه شدن دموکراسی در افغانستان» مشهور است، در كنار آنكه فرصتي براي تغيير بسياري از شرايط به نفع مردم بود (هر چند كه از اين فرصتها استفادهاي نشد)، به خوبی نشان داد که گریز از تعلیمات و تاکیدات اسلام در مورد حقوق زنان، تا چه اندازه بر مشکلات افزود و هيچ مشکلی را حل نکرد، حال نیز باید به این تعلیمات پناه برد، اگر واقعا به دنبال تامین حقوق واقعي زنان مسلمان این دیاریم!
نویسنده: مرضیه جعفری
منبع : خبرگزاری آوا - کابل