ائتلاف کشور های غرب و اسرائیل میخواهند هر طور که شده کشورهای اسلامی را به پارچه ها تقسیم نمایند تا هر یک از این کشور ها با ریشه های ضعیف خویش در تیررس باد قرار گیرد و در برابر طوفان حملات اسرائیل و غرب حیثیت کاهی راداشته باشد که برخی از قسمت های این طرح در کشور های عراق، لبنان، ترکیه، فلسطین و افغانستان در حال اجرا است.
آگاهان امور سیاسی نیک می دانند که بیشترینه ایتلاف ها و ا تحاد ها در چوکات سیاست کشور ها و گروه ها ی سیاسی بر مبنای ارزش ها و منافع مشترک درون کشوری و درون گروهی صورت می پذیرد. این بدان معناست که گروه های سیاسی کوچک و یا کشور های متحد المنافع به منظور تحقق هدف بزرگتری که از عهدۀ یک کشور بر نمی آید، باهم متحد می شوند و منافع احتمالی خویش را باهم تقسیم می کنند.
کشور های ابر قدرت جهان در طول تاریخ منافع خود را در جنگ دیده اند، به عبارت بهتر معلول جنگ میان اقطاب وگروه ها همین منافع ملی و درون کشوری بوده است که برخی از قدرت ها برای به کرسی نشاندن آن، دست به ایتلاف های سیاسی موقتی میزنند، خواه میان دوکشور باشد یا بیشتر از آن. به همین دلیل است که پس از جنگ سرد میان اقطاب شرق و غرب که بیشترین تلفات مالی و مادی را در پی داشت، کشور های غرب به منظور جبران این خسارات اعم از مادی، سیاسی و حتی ایدیولوژیکی دست به ائتلاف زدند وسپس به منظور تحقق اهداف این ائتلاف راهکار ها و پیش فرض هایی را طرح نمودند تا در گذر زمان وبا در نظر داشت جو حاکم آنرا عملی سازند.
ازجملۀ طرح های مهم و اساسی ائتلاف غرب و صهیونیزم جهانی یکی هم طرح تجزیۀ کشور هایی است که تصور میشود در آینده، افزایش اقتدار سیاسی شان منافع این ائتلاف را به مخاطره مواجه سازد. کشور های اسلامی از جملۀ کشور هایی اند که غرب، به ویژه صهیونیزم بین المللی بیشترین خطر را از این ناحیه احساس می کند و به همین دلیل است که برنارد لوئیس، خاور شناس یهودی الاصل انگلیسی خطرناکترین طرح قرن، یعنی تجزیۀ جهان اسلام را ریخت.
اکنون عملاً غرب و صهیونیزم بین المللی پیش زمینه های عملی این طرح را فراهم نموده اند، چه جدایی شمال کشور سودان از جنوب آن اتفاقی نبوده بلکه جزئی از یک طرح استعماری و صهیونیستی است تا کشور های اسلامی را به کشور های مجزا و کوچک تجزیه نماید و زمینۀ استیلا و حاکمیت رژیم اشغالگر اسرائیل را درکوتاه مدت بر فلسطین و دردراز مدت بر منطقه فراهم سازد.
برنارد لوئیس طرح تجزیۀ کشور هایی چون سودان، عراق، سوریه، لبنان، مصر، ترکیه، ایران، افغانستان، پاکستان و عربستان سعودی را ترسیم نموده، با راهکار های عملی آن در دست مدیران سیاسی صهیونیزم بین المللی وامپریالیسم امریکایی داد تا در گذار زمان به طرح های مذکور جامۀ عمل بپوشانند. در این طرح کشور مصر به چهار کشور سینا، تحت نفوذ یهود، کشور مسیحی که پایتخت آن اسکندریه باشد، کشور نوبه ، کشور مصر اسلامی تحت اثر اسرائیل. کشورسودان نیز باید به چهار کشور کوچک تقسیم شود که مقدمۀ آن جدا شدن بخش شمال آن از بخش جنوب این کشور می باشد . کشور فلسطین باید از نقشه حذف شود و به نقشۀ اسرائیل بزرگ وصل گردد.
بنا بر این طرح برخی از اراضی ترکیه باید از آن جدا شده و به قلمرو کردستان ملحق گردد و همچنان سوریه باید به چهار کشور ذیل تقسیم شود: کشور شیعه در سواحل،کشور سنی در حلب، کشور سنی در دمشق و کشور دروزی ها در جولان. و لبنان به کشور سنی در طرابلس، کشور مارونی، کشور علوی دشت بقاع که پایتخت آن بعلبک باشد و کشور عراق به کشور های شیعه در جنوب بصره و کشور سنی در مرکز عراق در حوالی بغداد.
شبه جزیرۀ عربستان و خلیج فارس به کشور هایی چون کشور سنی نجد، کشور سنی حجاز، و کشور شیعی احساد که کویت، امارات، قطر، عماو و بحرین را در بر می گیرد. ایران، پاکستان و افغانستان به کشور های، کردستان، آذر بایجان، ترکستان، عربستان، ایرانستان، بوخوستان، بلوچستان، افغانستان، پاکستان و کشمیر تجزیه خواهد شد.
از این طرح می توان در یافت که ائتلاف کشور های غرب و اسرائیل میخواهند هر طور که شده کشورهای اسلامی را به پارچه ها تقسیم نمایند تا هر یک از این کشور ها با ریشه های ضعیف خویش در تیررس باد قرار گیرد و در برابر طوفان حملات اسرائیل و غرب حیثیت کاهی راداشته باشد که برخی از قسمت های این طرح در کشور های عراق، لبنان، ترکیه، فلسطین و افغانستان در حال اجرا است. محققین و جواسیس ایالات متحدۀ امریکا و غرب اکنون در یافته اند که ترفند طالب سازی و استفادۀ ابزاری از آنان دیرینه شده است و اکنون همه می دانند که در رأس این گروه ها چه کسانی قرار دارند و از سوی کی ها دستور می گیرند، حتی برخی از مقامات اینان همچون هیلاری کلینتون بر حقیقت شکل گیری طالبان اعتراف نمودند. از این لحاظ ایجاب می نمود تا ترفند های جدیدی را روی کار بیاورند و در این مقطع عمده ترین گزینه برای ایشان پیشکش کردن پروسۀ صلح با طالبان بود که در تحقق پلان لوئیس ایشان را کمک فراوان می نمود.
بر همین مبنا اینان بدون در نظر داشت حضور دولت افغانستان، با طالبان و گروه های مختلف سیاسی تشنۀ قدرت، وارد مذاکره شدند که ایجاد دفتر طالبان در قطر با وجود مخالف بودن دولت افغانستان و دعوت از سران گروه های سیاسی به کشور جرمنی و مذاکرات روی نظام لیبرالیسم در افغانستان، این فرضیه را تقویت می بخشد وگمان میرود که در مرحلۀ آغازین، برخی از ولایات جنوبی و جنوب شرقی را برای طالبان واگذارند و برخی مناطق شمالی را نیز دراختیار نیرو های شمال بگذارند تا میزان حساسیت مردمان در این مناطق را به بررسی بگیرند و در درازمدت طرح تجزیۀ افغانستان را عملی سازند.
اما کشور های غرب و متحدان ایولوژیک ایشان فراموش کرده اند که نمی توان با خرید چند فرد ملتی را سرنگون کرد، ملت افغانستان همواره با وجود مخالفت های داخلی و مشکلات خانوادگی در برابر بیگانگان یک دست بوده اند. مردم افغانستان ریسمانی دارند که می توان از آن به عنوان مرجعیت واحد تامین وحدت و یک پارچه گی یاد آور شد که هر از گاهی مردم این مرز وبوم به آن چنگ میزنند و آن عبارت از قرآن خداست که بر وحدت و یک پارچه گی مسلمانان تاکید می دارد، چنانچه در قران کریم می خوانیم که خالق بزرگ می فرماید: مسلمانان با هم برادر اند پس کوشش کنید که میان برادران صلح کنید و در جای دیگری می فرماید به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید .
با در نظر داشت این آیۀ متبرک قرآن کریم مسلمانان همواره متحد و یک پارچه اند و هیچ فردی نمی تواند برای ایشان راهکار زندگانی اجتماعی و سیاسی را تعیین نماید چنانچه در نوشته های قبلی خویش نیز تذکر داده ام شاعر چه زیبا می سراید:
قلب ما از هند و روم و شام نیست مرزوبوم ما بجز اسلامی نیست
یقین دارم که برادران و خواهران مسلمان و آگاه ما هیچگاه این اجازه را نمی دهند که خانواده های شان از هم بپاشد چون کشور ها حیثیت خانواده را دارد وبنا بر روایت حدیث شریف دوستی وطن از ایمان است و مردم شریف این کشور همه درگروه دساتیر دینی خویش اند.
نویسنده: خلیل صالح زاده
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)- کابل- سرویس سیاسی