موضوع مذاکره با طالبان، گرمتر از پیش، سیر صعودی خویش را میپیماید. هم امریکا و غرب و هم حکومت رییس جمهور کرزی، از رسیدن مذاکرات به مرحله حساس و سرنوشت سازی، خبر میدهند. ارسلا رحمانی یکی از اعضای برجسته شورای عالی صلح، با رد عدم تمایل طالبان نسبت به برنامه مصالحه، معتقد است که طالبان در اصل مذاکره، حرف و اعتراضی ندارند. اما اصرار دارند تا شرائط آنان مد نظر گرفته شود. به گفته ارسلا رحمانی، دولت، برنامه مذاکرات صلح با طالبان را به دو طریق پیش میبرد: نخست از طریق شوراهای محلی و با استفاده از افراد نزدیک با رهبری طالبان و دوم بوسیله دفتر تسهیل کننده مذاکرات صلح با آنان.
از دید ارسلا رحمانی و بسیاری دیگر در حکومت حامد کرزی، دفتر تسهیل کننده، در واقع نشانی و آدرس مشخصی است که می توان به آسانی به طالبان دست پیدا کرد و شرائط و مطالبات آنان را در مذاکرات مستقیم و رو در رو با آنان به بحث و تبادل نظر گذاشت. از سوی دیگر و به نقل از برخی از رسانههای داخلی، مقامات نظامی امریکا در افغانستان ادعا کردهاند که مذاکرات صلح با طالبان به مرحله حساس خودش رسیده است.
احتمالاتی وجود دارد که مقامات امریکایی و غربی در طول یک دهه حضور در افغانستان، از طریق برخی از دولتهای عربی، همواره با طالبان در تماس بوده و مذاکراتی نیز داشتهاند که اینک و پس از گذشت ده سال، همان مذاکرات اولیه به مراحل حساس خودش نزدیک شده است. طبق اظهارات برخی از منابع که در تماس با برخی از رسانهها نخواستهاند نامشان فاش شود، امریکاییها توافق کردهاند که بسیاری از زندانیان طالبان از گوانتانامو به زندان بگرام در افغانستان انتقال داده شوند. در عوض، امریکایی ها نیز تعهد کردهاند که تا سال 2014 تعداد نیروهایشان در افغانستان را به حداقل آن کاهش دهند. از دید برخی از آگاهان، مذاکرات ششگانه امریکاییها با طالبان در آلمان و دوحهی قطر، در راستای تعامل مقامات امریکایی با طالبان، صورت گرفته و میگیرد و در این تعامل، دولت و حکومت افغانستان، نقش چندانی ندارد. پافشاری حکومت کرزی مبنی بر باز شدن دفتر تسهیل کننده مذاکرات با طالبان در کابل، دیدگاه فوق را تقویت میکند؛ چرا که در صورت گشایش دفتر سیاسی و یا تسهیل کننده در کابل، حکومت افغانستان از نفوذ و رسوخ در میان طالبان، مطمئن خواهد بود؛ کاری که در صورت گشایش یک چنین دفتری در قطر، برای حکومت حامد کرزی ناممکن به نظر میرسد. از طرفی و از دید برخی دیگر از کارشناسان، امریکا در یک رقابت عجیب با پاکستان، سعی دارد تا به هر شکل ممکن، از ساحه نفوذ و سیطره پاکستان، بر گروه طالبان بکاهد و در درازمدت، این سیطره را به صفر برساند و طالبان را در چنگ اراده و برنامههای خویش درآورد. انتخاب قطر به عنوان مکان ایجاد دفتر سیاسی طالبان از سوی امریکاییها در همین راستا تحلیل و ارزیابی میشود. قرائن و نشانهها، وجود یک چنین رقابتی میان پاکستان و امریکا را تایید میکند.
اما آیا مقامات امریکایی و اروپایی، خواهند توانست در میدان رقابت با پاکستان و استخبارات آن ایستادگی کنند؟ در اینکه امریکا و پاکستان، هر دو مایل به اعطاء کل قدرت به طالبان هستند، تردیدی وجود ندارد؛ اما اینکه چه کسی پس از سپردن حاکمیت به طالبان، بر طالبان نظارت داشته و به آنان جهت بدهد، جای حرف و بحث دارد. پاکستان به هر دلیلی، ابدا راضی نخواهد شد تا عنان طالبان را از کف بدهد؛ چرا که طالبان در طول لااقل دو دهه و از بدو ایجاد آنان، بارها ثابت کردهاند که دست پروردگان وفادار و گرهگشایی برای اهداف استعماری و نامشروع دولت و استخبارات پاکستان در افغانستان و منطقهاند. بنابر این، پاکستان تا بیشتر از حد توانش در حفظ و نگهداری طالبان برا ی اهداف خودش، خواهد کوشید.
امریکا و غرب، با درک مفهوم کار آمدی طالبان است که در صدد برآمدهاند تا این برگ همیشه برنده را از چنگ رقیب بظاهر رفیقش، پاکستان، درآورد! به نظر میرسد بحث بر سر آن نیست که صلح و ثبات در افغانستان و منطقه حاکم شود یا نشود، بل صحبت در این است که یک گروه کار آمدی چون طالبان، در اختیار چه کشوری باید قرار داشته باشد؛ امریکا و غرب و یا پاکستان؟! اما اینکه کدام یک از دو طرف امریکا و پاکستان در این رقابت و یا بهتر است بگوئیم مسابقه، پیروز خواهد شد، باید منتظر گذر زمان بود و دید که طالبان کدام یک را بر دیگری ترجیح خواهند داد.
مقاله چاپ شده در روزنامه انصاف شماره 241 مورخ 30-9-90
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) - کابل - سرویس سیاسی