سیدیحیی ناصریان/ با توجه به این که افغانستان با ۹۹ درصد جمعیت مسلمان یک جامعه اسلامی و سنتی محسوب میگردد، ساختن ۱۰۰ مدرسه دینی از طرف عربستان سعودی شاید برای عدهای از هموطنان ما یک خبر مسرت بخش باشد و آنان با استقبال از این پیشنهاد این عمل را یک سخاوت بزرگ بپندارند و سپاسگذار این کشور باشند. اما متٲسفانه حقیقت ماجرا چیز دیگری است.
بایستی برای هر فرد از مردم ما علیالخصوص قشر جوان کشور این پرسش پیش بیاید که عربستان و دار و دستهی آل سعود در این مقطع از تاریخ چگونه به فکر ایجاد مدرسه دینی در افغانستان افتاده است، حال آنکه خود در چند قدمی مکه مکرمه دیسکوتیکی زیر نام دیسکوی حلال میسازد؟
بیائید نگاهی به چند دههٔ قبل داشته باشیم!
افغانستان جولانگاه گروهکهای تروریستی، کشوری که سالها است میزبان افراطیت و بستر مناسب برای پیادهسازی اهداف شوم بیگانگان بوده و میباشد. از میان گروهای افراطی در افغانستان گروهک تروریستی طالبان متشکل از شبهنظامیان روحانی با عقاید دگماتسم مذهبی با ریشههایی در مکتب حنفی دیوبندی، فرقه وهابیت و دیدگاه جهادگرایی سلفی ابن تیمیه در دهم اکتبر 1994 میلادی در اوج جنگهای داخلی افغانستان در سپین بولدک ولایت قندهار با نام «تحریک اسلامی طلبای کرام» ظهور نمود و اعلام موجودیت کرد. این گروه افراطی به سرعت رشد نمود و اقتدار کسب کرد. تنها در دو سال توانستند ولایتهای قندهار، میدان وردک، لوگر، خوست، هرات، جلالآباد، و کابل را با اندکترین درگیری تصرف نمایند. در 26 سپتامبر 1996 به محض ورود به کابل عبدالعلی مزاری رهبر حزب وحدت اسلامی افغانستان، داکتر نجیب احمدزی رئیس جمهور پیشین کشور و برادرش شاهپور احمدزی را به قتل رساندند.
به این ترتیب طالبان توانستند به تدریج سه چهارم خاک افغانستان را متصرف شوند. این زمان بود که تحریک اسلامی طلبای کرام به امارت اسلامی افغانستان تغییر نام یافت و حکومت خویش را همراه با تشکیلاتاش از طریق رادیو برای مردم افغانستان و جهان اعلام کردند. کشورهای پاکستان، امارت متحده عربی و عربستان سعودی تنها سه کشوری بودند که حاکمیت تروریستی طالبان در افغانستان را به رسمیت شناختند و از ٱن اعلام حمایت کردند که در این امر هیچگاهی کوتاهی نکردند. جنایات که در زمان حکومت طالبان در افغانستان تحت حاکمیت آنها صورت گرفته است ثبت حافظهای تاریخی مردم افغانستان شد و فراموش نخواهد شد.
کشتار هزاران تن از مردم هزاره در شهر مزارشریف طی چند روز پی هم در ماه اوت 1998، کشتار دسته جمعی مردم هزاره در فاصله سالهای 1999 تا سال 2001 در ولایتهای سرپل و بامیان، تخریب مجسمههای بودا (با ارزشترین آثار تاریخی یونسکو) در شهر بامیان، به تعطیلی کشانیدن اکثر مکاتب و سایر مراکز آموزشی، رقم خوردن رکود اقتصادی در کشور، تاراج شدن سرمایههای ملی، تخریب زیرساختها، تعطیل شدن مشاغل و حاکم شدن فقر بر زندگی جمعی، فرار مغزهای متفکر از کشور و صدها موارد مشابه دیگر نمونههای بارز جنایات نابخشودنی گروهک تروریستی طالبان میباشد.
همانطور که قبلن متذکر شدم، عربستان سعودی از جمله سه کشوری بود که با چشمپوشی از همهی جنایات بشری طالبان، حاکمیت آنها را به رسمیت شناخت و آن را یک حکومت اسلامی خواند. برای تجهیز و حمایت از این گروه از هیچ گونه تلاش دریغ نورزید و حاتمبخشیهای فراونی برای آنها نموده است؛ از ارسال اسلحه سبک و سنگین تا پولهای نفت و حج.
اکنون ظاهرا رهبران طالبان از کشتار مردم بیگناه و بی دفاع افغانستان به دستور بادران شان خسته شدهاند و شکمهای شان بی نهایت فربه و وزن شان سنگین، شاید پی بردهاند که با قتل عام مردم کار بجایی نمیکشد و هر روز که میگذرد نسل جوان افغانستان با چشم بصیرت و ارداۀ آهنین، استوارتر و مستحکمتر در مقابل افراطیت میایستند و مبارزه میکنند. حالا بحث مذاکرات صلح در میان است و میخواهند با شریک شدن در قدرت سیاسی افغانستان از راه مذاکره، مأموریت جدید از طرف حکمفرماهایشان به آنها سپرده شود و از آدرس حاکمیت افغانستان مانور دهند.
مردم ما بدانند که امروز ساختن و راهاندازی مدارس دینی از طرف عربستان سعودی در افغانستان ریشه در اتاق فکری دارد که مذاکرات صلح در آن به بلوغ رسید و راه رفتن را بلد شد. ایجاد مراکزی زیر نام مدرسههای دینی پوششی است برای ادامه برنامههای مخرب و شوم دیروز آنها و بدون شک در افغانستان صد مرکز تربیت تروریست ساخته خواهد شد و نه مراکز آموزههای دینی. از طرف دیگر، طبق برنامههای وزارت حج و اوقاف کشور بعد از اتمام گفتگوهای صلح در اولین فرصت طرح ایجاد مراکز دینی/مدرسههای دینی در داخل مرزهای افغانستان عملی خواهد شد که این یک نگرانی کلان برای مکتب افراطیت میباشد؛ چون دیگر بعد از آن نیاز نیست نوجوانان و طلبههای ما برای فراگیری آموزههای دینی به پاکستان بروند و اسکتهای انتحار در تن برگردند. پس بأیستی استراتژی را تغییر دهند تا بتوانند شُعله افکار افراطیت را در افغانستان همچنان روشن نگه دارند و برای رسیدن به این هدف تنها راهبرد ممکن و با خروجی مطلوب ایجاد مراکز تربیت تروریست زیر نام مدارس دینی در افغانستان میباشد که اکنون برنامه همین است.
ساختن مدارس دینی در افغانستان حاتم بخشی نبوده بلکه یک برنامه استراتژیک برای تداوم جنگ و حاکمیت افراطیت در این کشور زخمی و رنج دیده میباشد.
بایستی برای هر فرد از مردم ما علیالخصوص قشر جوان کشور این پرسش پیش بیاید که عربستان و دار و دستهی آل سعود در این مقطع از تاریخ چگونه به فکر ایجاد مدرسه دینی در افغانستان افتاده است، حال آنکه خود در چند قدمی مکه مکرمه دیسکوتیکی زیر نام دیسکوی حلال میسازد؟
بیائید نگاهی به چند دههٔ قبل داشته باشیم!
افغانستان جولانگاه گروهکهای تروریستی، کشوری که سالها است میزبان افراطیت و بستر مناسب برای پیادهسازی اهداف شوم بیگانگان بوده و میباشد. از میان گروهای افراطی در افغانستان گروهک تروریستی طالبان متشکل از شبهنظامیان روحانی با عقاید دگماتسم مذهبی با ریشههایی در مکتب حنفی دیوبندی، فرقه وهابیت و دیدگاه جهادگرایی سلفی ابن تیمیه در دهم اکتبر 1994 میلادی در اوج جنگهای داخلی افغانستان در سپین بولدک ولایت قندهار با نام «تحریک اسلامی طلبای کرام» ظهور نمود و اعلام موجودیت کرد. این گروه افراطی به سرعت رشد نمود و اقتدار کسب کرد. تنها در دو سال توانستند ولایتهای قندهار، میدان وردک، لوگر، خوست، هرات، جلالآباد، و کابل را با اندکترین درگیری تصرف نمایند. در 26 سپتامبر 1996 به محض ورود به کابل عبدالعلی مزاری رهبر حزب وحدت اسلامی افغانستان، داکتر نجیب احمدزی رئیس جمهور پیشین کشور و برادرش شاهپور احمدزی را به قتل رساندند.
به این ترتیب طالبان توانستند به تدریج سه چهارم خاک افغانستان را متصرف شوند. این زمان بود که تحریک اسلامی طلبای کرام به امارت اسلامی افغانستان تغییر نام یافت و حکومت خویش را همراه با تشکیلاتاش از طریق رادیو برای مردم افغانستان و جهان اعلام کردند. کشورهای پاکستان، امارت متحده عربی و عربستان سعودی تنها سه کشوری بودند که حاکمیت تروریستی طالبان در افغانستان را به رسمیت شناختند و از ٱن اعلام حمایت کردند که در این امر هیچگاهی کوتاهی نکردند. جنایات که در زمان حکومت طالبان در افغانستان تحت حاکمیت آنها صورت گرفته است ثبت حافظهای تاریخی مردم افغانستان شد و فراموش نخواهد شد.
کشتار هزاران تن از مردم هزاره در شهر مزارشریف طی چند روز پی هم در ماه اوت 1998، کشتار دسته جمعی مردم هزاره در فاصله سالهای 1999 تا سال 2001 در ولایتهای سرپل و بامیان، تخریب مجسمههای بودا (با ارزشترین آثار تاریخی یونسکو) در شهر بامیان، به تعطیلی کشانیدن اکثر مکاتب و سایر مراکز آموزشی، رقم خوردن رکود اقتصادی در کشور، تاراج شدن سرمایههای ملی، تخریب زیرساختها، تعطیل شدن مشاغل و حاکم شدن فقر بر زندگی جمعی، فرار مغزهای متفکر از کشور و صدها موارد مشابه دیگر نمونههای بارز جنایات نابخشودنی گروهک تروریستی طالبان میباشد.
همانطور که قبلن متذکر شدم، عربستان سعودی از جمله سه کشوری بود که با چشمپوشی از همهی جنایات بشری طالبان، حاکمیت آنها را به رسمیت شناخت و آن را یک حکومت اسلامی خواند. برای تجهیز و حمایت از این گروه از هیچ گونه تلاش دریغ نورزید و حاتمبخشیهای فراونی برای آنها نموده است؛ از ارسال اسلحه سبک و سنگین تا پولهای نفت و حج.
اکنون ظاهرا رهبران طالبان از کشتار مردم بیگناه و بی دفاع افغانستان به دستور بادران شان خسته شدهاند و شکمهای شان بی نهایت فربه و وزن شان سنگین، شاید پی بردهاند که با قتل عام مردم کار بجایی نمیکشد و هر روز که میگذرد نسل جوان افغانستان با چشم بصیرت و ارداۀ آهنین، استوارتر و مستحکمتر در مقابل افراطیت میایستند و مبارزه میکنند. حالا بحث مذاکرات صلح در میان است و میخواهند با شریک شدن در قدرت سیاسی افغانستان از راه مذاکره، مأموریت جدید از طرف حکمفرماهایشان به آنها سپرده شود و از آدرس حاکمیت افغانستان مانور دهند.
مردم ما بدانند که امروز ساختن و راهاندازی مدارس دینی از طرف عربستان سعودی در افغانستان ریشه در اتاق فکری دارد که مذاکرات صلح در آن به بلوغ رسید و راه رفتن را بلد شد. ایجاد مراکزی زیر نام مدرسههای دینی پوششی است برای ادامه برنامههای مخرب و شوم دیروز آنها و بدون شک در افغانستان صد مرکز تربیت تروریست ساخته خواهد شد و نه مراکز آموزههای دینی. از طرف دیگر، طبق برنامههای وزارت حج و اوقاف کشور بعد از اتمام گفتگوهای صلح در اولین فرصت طرح ایجاد مراکز دینی/مدرسههای دینی در داخل مرزهای افغانستان عملی خواهد شد که این یک نگرانی کلان برای مکتب افراطیت میباشد؛ چون دیگر بعد از آن نیاز نیست نوجوانان و طلبههای ما برای فراگیری آموزههای دینی به پاکستان بروند و اسکتهای انتحار در تن برگردند. پس بأیستی استراتژی را تغییر دهند تا بتوانند شُعله افکار افراطیت را در افغانستان همچنان روشن نگه دارند و برای رسیدن به این هدف تنها راهبرد ممکن و با خروجی مطلوب ایجاد مراکز تربیت تروریست زیر نام مدارس دینی در افغانستان میباشد که اکنون برنامه همین است.
ساختن مدارس دینی در افغانستان حاتم بخشی نبوده بلکه یک برنامه استراتژیک برای تداوم جنگ و حاکمیت افراطیت در این کشور زخمی و رنج دیده میباشد.