مقدمه:
سلفی گری معاصر با گونه های سنتی آن تفاوت های بسیاری دارد. هر چند اصول و مبانی آنها در طی چند قرن گذشته ثابت مانده، ولی بر اثر ویژگی های زمانی مکانی، تحولات فراوانی در مفهوم و محتوای سلفی گری بوجود آمده است، به گونه ای که نمی توان سلفی گریِ امروز را همان سلفی گری سنتی یا کلاسیک خواند. بنابراین برای رویارویی با سلفی گریِ معاصر ابتدا باید ویژگی های آن و سپس عوامل ایجاد و شکل گیری آن را شناخت و با آگاهی از گونه های مختلف آنها، جایگاه وهابیت را شناسایی کرد.
1- ویژگی سلفی گری معاصر
بحران های موجود در مسیر سلفی گری در ابعاد مختلف موجب تحول برای بررسی محتوا، نگرش و روش آنها شده است. یکی دیگر از ویژگی های سلفی گری معاصر اختلافهای درونی آنان است. سلفی گری معاصر همانند سلفی گری سنتی، صرفا یک مکتب اعتقادی نیست، بلکه دارای ویژگی هایی است که آن را از سلفی گری اعتقادیِ صرف جدا می سازد.
ابهام در مفهوم سلفی گری معاصر
یکی از ویژگی های سلفی گری معاصر، نبود تعریف دقیق، و مشخص نبودن حدود آن است. تعریف سلفی گری سنتی عبارت بود از پیروی کامل از مسلمانانِ سه قرن نخستین اسلام و نیز پیروی از دیدگاه های ابن تیمیه در مبانی، در حالی که سلفی گری معاصر چنین تعریف مشخصی ندارد و این خود، سلفی گری معاصر را با چالش های مختلفی مواجه ساخته است، چنانچه خود سلفی گریِ معاصر برای تعریف و تبیین خودش بعنوان یک مکتب درمانده است، حتی برای تعریف و مشخص کردن حد و مرز سلفی گری معاصر همایش هایی را برگزار کرده اند؛ از جمله اینکه همایشی با حضور دانشمندان در ریاض عربستان تحت عنوان (السلفیه المفهوم ،و المراحل، والتحولات) برگزار شد، (راشد الغنوشی) اندیشمند معاصر دربارۀ تعریف سلفی گری معاصر، آن را روشی می داند که تقلید مذهبی و عقلانی را نفی و بازگشت به اصول را سفارش می کند (ما هی السلفیه و تاریخها؛ صالح بن حمید).
در غرب نیز برای واژه سلفی گری معناهای فراوانی بکار برده می شود مانند: اسلامی گرایی، بنیاد گرایی، و اسلام سیاسی.
اختلاف در مبانی سلفی گری
جدای از سلفی گری که در آن ابهامات فراوانی وجود دارد، چالش های موجود در مبانی سلفی گری نیز آنان را با انشقاق و انشعاب روبرو کرده، بعنوان نمونه، رویکرد سلفی گری معاصر نسبت به عقل و نقل، در چند دهه گذشته متفاوت شده است.
نقل گرایی که میراث احمد بن حنبل است و زمانی ویژگی اصلی سلفی گری شناخته می شد، امروزه با پرسش هایی روبرو شده است. سلیمان قوسی چالش های فراروی سلفی گری را در دو حوزه بررسی می کند؛ اول عقل گرایی اسلامی و دوم عقل گرایی غربی. به اعتقاد وی دو گروه از مسلمانان، عقل گرایی اسلامی را در دنیای معاصر نمایندگی می کنند:
الف) گروهی که بر اساس میراث فرقه های اسلامی که تکیه بر عقل داشتند و به عقل بها می دهند.
ب) گروهی که به جهت مقتضیات زمان و شرایط موجود و ضرورتِ نگاهی عقلانی بر شریعت در دورۀ کنونی، از عقل سخن می گویند، این گروه مبارزه با عقل را تحجر و ارتجاع می دانند ( الموقف المعاصر من المنهج السلفی فی البلاد العربیه، دارسة النقدیه، مفرح بن سلیمان القوسی، ص102، تا130).
بعنوان نمونه در حوزۀ سلفی گری وهابی، دولت عربستان در صدد عقلانی کردن مذهب است و برای آن همایش هایی را برگزار می کند، در حالی که طیف های رادیکالی، هنوز به شدت با عقل مبارزه می کنند (جریان شناسی وهابیت، سید مهدی علیزاده موسوی، نشریه سراج منیر، شماره ی3).
یا حدیث گرایی پاکستان برای عقل هیچ جایگاهی قائل نیستند، و حال آن که احسان الهی ظهیر، انشعابی در جریان اهل حدیث که بر عقل گرایی استوار است، ایجاد کرده است.
این گونه نقدها در حوزه های معرفت شناسی سلفی گری نیز کشیده شده است، به عنوان نمونه اگر نقل یگانه راه برای رسیدن به واقع نیست جایگاه حدیث بعنوان منبع معرفت، چگونه تعریف می شود؟ شرایط اعتبار آن چه خواهد شد؟ اگر عقل بعنوان روش پذیرفته شود و در هستی شناسی عقل گرایی حاکم شود، در معنا شناسی مباحثی همچون تأویل و مجاز در قرآن و حمل نکردن صفات خبری بر معنای ظاهری آن اهمیت پیدا خواهد کرد.
همچنین در حوزه مبانی کلامی نیز چنین وضعیتی دیده می شود، چنانچه مباحثی همچون توحید و شرک، کفر و ایمان، سنت و بدعت که به سلفی گری انسجام بخشید امروزه تلازم میان ایمان و عمل که در اندیشه ی سلفی گریِ وهابی موجب تکفیر مسلمانان می شد، هم اکنون مورد پذیریش همه گروه های وهابی نیست بلکه از این دیدگاه خود عقب نشینی کرده و چنین دیدگاهی را رد می کنند، همچنین دولت عربستان برای دوری از انزوا و برای ایجاد ارتباط با کشور های اسلامی چندان به دیدگاه سنتی وهابیت پایبند نیست بر خلاف وهابیان افراطی که به شدت از عقاید سنتی خود حمایت می کنند.
بحران مشروعیت سلفی گری
اگر سلفی گری در گذشته مورد حمله مسلمانان قرار می گرفت، امروزه نیز این روند ادامه دارد و حتی نقد های معاصر سلفی گری، متفاوت از نقد های گذشتۀ سلفی گری است. زیرا در گذشته وقتی بر سلفی گری حمله می شد در قالب مبارزه با شبهه هایی همانند توسل و زیارت اهل قبور بود حال آنکه امروز اصول سلفی گری را به چالش می کشند.
برخی، جمعیت سلف را از زاویه دیگری مورد نقد قرار داده اند و قائل هستند که موضع سلف بر امور غیر شرعی بوده است و از طریق اجتهاد آنان در عرصه های مختلف حضور پیدا کرده و این اجتهاد به درد خود آنها می خورد و برای قرن های بعد هیچ حجیتی ندارد ( الموقف المعاصر من المنهج السلفی فی البلاد العربیه، مفرح بن سلیمان القوسی).
شیعه با دلایل عقلی و نقلی، عادل بودن همه صحابه، تابعین و تابعینِ تابعین را نمی پذیرد وگ روه دیگری از اهل سنت با حمله بر بنیان های این اندیشه، آن را عامل افتراق و اختلاف جامعه ی اسلامی شمرده اند (هموم داعیه، محمد غزالی).
عامه ی مسلمانان با مبانی سلفی گری که همان ظاهر گرایی، یا نقل گرایی مفرط، حس گرایی، و حدیث گرایی شدید است ، همچنان مخالفند. این مکتب به علل مختلف جاذبه خود را در میان مسلمانان از دست داده زیرا آنان به عنوان یک مکتب فرقه گرا و افراطی شناخته شده و برای رسیدن به اهداف خود از مسلمان کشی پروایی ندارند.
روش های خشونت آمیز سلفی گری، برای حذف فیزیکی مخالفان مسلمان به بهانه ی کفر، ارتداد، فعالیت های تروریستی و بمب گذاری های فجیع در اماکن عمومی، سلفی گری را با بحران مشروعیت و مقبولیت مواجه ساخته است. سلفی گری با عواطف و احساسات انسانی بی اعتنا است، در مکتب آن جایی برای عواطف وجود ندارد. ظاهر گرایی خشک و روح ارتجاعی حاکم بر آن از جذابیت آن می کاهد.
2- گرایش های سلفی گری
سلفی گریِ معاصر داری مفهوم و معنای بسیط و منسجیم نیست، بلکه دارای گرایش های مختلفی است که دیگری را تا سرحد کفر نفی می کنند، این تنوع در سلفی گری حتی در یک جریان خاص تر ریز جریان هایی دیده می شود که از نظر عقیدتی دارای اختلاف بنیادین است.
سلفی گری دورۀ کنونی به لحاظ عقیدتی از دوره های گذشته متنوع تر شده است. به عنوان مثال، شاه ولی الله دهلوی خود شاخه ی اهل حدیث از جریان سلفی گری منشعب گردید که بعد از مدتی برخی از شخصیت های آن دچار انشعاب داخلی شدند. سلفی گری وهابی در دورۀ کنونی به شاخه های مختلفی تقسیم شده است که هر کدام دارای ویژگی خاص خودشان است به گونه ای که از گروه های بسیار تندرو و سنتی مانند اخوانی های عربستان که صرفا به باور های محمد بن عبدالوهاب اعتقاد دارند، تا طیف تندرو، روشنفکر و جریان سکولاریسم را در بر می گیرد.
گرایش های جدی
امروزه سلفی گری به تنهایی بار معنای خاصی ندارد و هنگامی که در حالت ترکیبی قرار می گیرد معنا و مفهوم واقعی خود را می یابد، مفاهیمی همچون، سلفی گری تکفیری، تبلیغی، جهادی، سیاسی.
3- سلفی گری و مدرنیسم
سلفی گری به شدت گذشته گرا هستند و می خواهند جامعه را به هزار و اندی سال پیش بازگردانند. شعار اصلی آنان، مرجعیت سلف در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی، سیاسی، دینی و غیره برای جامعه است. از طرفی پیشرفت علم و مظاهر تحول و نوآوری عصر معاصر در همه جنبه های زندگی بشری به چشم می خورد و چنین وضعیتی، میان مبانی سلفی گری با تأثیرپذیری از نظام مدرنیسم و فناوری روز، کاملا شرایط جدید را پذیرفته و از موضع گذشته خود که اعتقاد سنتی باشد دست برداشته است. در حالی که گروهای افراطی در واکنش به شرایط امروز همچنان دیدگاه سنتی را حفظ کرده و به رویارویی مستقیم و غیر مستقیم با شرایط عصر کنونی پرداخته
دستهای از مسائل بحران مربوط به مفاهیمی است که زاییده ی اندیشه های جدید است مثلا در ارتباط با جایگاه زن و حد و مرز حضور آنان در جامعه مسأله ای است که سلفیان باید پاسخ گو باشند، در حضور زنان در عرصه های اجتماعی، و سیاسی دو نگاه افراطی و تفریطی وجود دارد:
یک نگاه تفریطی در عربستان که مهم ترین مصداق سلفی گری وهابی را نمایندگی می کند نگرش غیر سنتی به زن را پذیرفته مثلا حجاب به جز شهر جده در شهرهای دیگر چندان جدی گرفته نمی شود.
در مقابل نگاه افراطی نسبت به زنان وجود دارد که متعلق به جریان افراطی سلفی گری است که این جریان هیچ گونه حضور اجتماعی را برای زنان نمی پذیرد و فعالیت او را منحصر در خانه آن هم به مثابه کنیز برای مرد فرض می کنند. همچنین حقوق شهروندی حقوق مدنی، و مباحث تفکیک قوا و محدودیت دولت از دیگر چالش هایی است که سلفیان با آن دست و پنجه نرم می کنند.
گرایش های دیگر سلفی گری همانند دیوبندی به دو دسته تقسیم شده، برخی از آنها به شرایط روز تن داده و می خواهند در حوزه سیاست در قالب قواعد بازی، برای رسیدن به قدرت فعالیت کنند، در حالی که برخی دیگر تنها با کمک جهاد، مسائل دموکراسی، پارلمانی، و نمونه های غربی آن را رد می کنند. در اهل حدیث نیز این وضعیت دیده می شود منتها تأثیرپذیری هر کدام دارای شدت و ضعف هستند.
یکی دیگر از چالش های پیش روی سلفیان، یافته های علما و بهره برداری از فناوری است که بعضا واکنش آنها به نظریه های علمی، بسیار سبک و خنده دار می شود.
یکی از گروه های سلفی که به شدت با تمدن و فن آوری روز مخالف است اخوانی ها هستند که در پی نامه ای از دولت عربستان خواسته بودند که از تلگراف استفاده نکنند، چون بدعت است و در صدر اسلام نبوده و در مقابل جریان اخوانی، جریان رسمی سلفی گری وهابی است که نه تنها استفاده از فناوری را جایز می دانند بلکه بعضا در استفاده از آن دچار تفریط شده اند به خصوص پس از کشف نفت در دوران فهد.
4- سلفی گری و سیاست
یکی دیگر از ویژگی های سلفی گری معاصر، سیاسی بودن آن است، در حالی که سلفی گری سنتی در حوزه ی عقاید مطرح بود، البته حضور عملی سلفی گری در حوزه سیاسی به دوران محمد بن عبدالوهاب و آل سعود باز می گردد، اما در دوره معاصر، رابطه ی سیاست و سلفی گری پیچیده شده است.
وضعیت سیاسی سلفی گری در عصر حاضر معلولِ چند علت است:
1- بیداری اسلامی؛ جهان اسلام ار دهه ی هفتاد وارد مرحله ی جدیدی از بیداری اسلامی شده است، بیدرای اسلامی زمینه های هویت بخشی، بازگشت به ارزش های اسلامی و ورود سیاست به دنیای مسلمانان را فراهم کرده است.
یکی از جریان هایی که در صدد کنترل و هدایت بیداری اسلامی هستند جریان سلفی گری است که می کوشد بیداری اسلامی را در راستای دیدگاه های تند و افراطی خود پیش ببرد، به همین دلیل از بیداری اسلامی گاهی به شمشیر دو لبه تعبیر می شود که اگر بیداری اسلامی در دست جهان اسلام قرار گیرد، موجب عزت و سربلندی اقتدار اسلام خواهد شد و اگر در دست سلفیان قرار گیرد، به بنیادگرایی و فرقه های افراطی خواهد انجامید.
2- انقلاب اسلامی ایران؛ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تشکیل دولت اسلامی این انقلاب تأثیر مستقیمی بر جنبش های اسلامی داشت و جریان سلفی از تأثیر و نفوذ انقلاب اسلامی در کشورهای اسلامی می هراسید و بسیار تلاش کرد تا مانع گسترش دامنه ی تأثیرات انقلاب اسلامی بر کشور های اسلامی شود، و سعی کرد که انقلاب ایران را در جهان یک انقلاب رادیکال شیعی معرفی نکند و نه یک انقلاب اسلامی.
3- استفاده ابزاری آمریکا از سلفی گری؛ دهه ی هفتاد دهه ی رویارویی دو بلوک شرق و غرب بود که پس از حمله شوروی به افغانستان سر فصل جدیدی از درگیری های دو بلوک بوجود آمد. غربی ها حمله شوروی را حمله گسترش کمونیسم در خاورمیانه می دانستتند، از این رو آمریکا با این قضیه به شدت مخالف بود و از طرفی دولت عربستان در داخل کشور با جریان های انقلابی و مخالف با خود روبرو بود، از این جهت پس از حمله شوروی در افغانستان دولت آمریکا و عربستان در کنار هم قرار گرفتند.
عربستان و کشورهایی که با سلفی های تندرو مشکل داشتند تبلیغات شدیدی را بر ضد شوروی آغاز کردند و جنگ میان افغانها و شوروی را جنگ اسلام و کفر خواندند، که در نتیجه آن زمینه ی اعزام نیروهای خود را به افغانستان و پاکستان فراهم کردند و تنها بیش از دوازده هزار نفر مخالف دولت عربستان برای آموزش به پاکستان اعزام شدند و جریانی بنام عرب افغان به وجود آوردند، با این که عربستان، تونس، الجزایر، لیبی، بحران را از کشور خود به بیرون منتقل کردند، از طرفی آمریکا نگران فعالیت های شوروی در منطقه بود که با کمک سازمان اطلاعات پاکستان پیشرفته ترین تجهیزات را در اختیار عرب افغان قرار دادند تا بجای آمریکا با کمونیست ها بجنگند.
بعد از شکست شوروی از افغانستان این جریان سلفی ضد کفار منحرف شدند و موجب تشکیل بسیاری از گروه های افراطی در سراسر جهان اسلام شدند که به جز مبارزه با کفار دچار فرقه گرایی مسلمان کشی شدند.
4- اندیشه های سیاسی سلفی گری
سلفی گری معاصر، از یک سو در اندیشه های اعتقادی رهبران سنتی خود مانند ابن تیمیه و ابن قیم ریشه دارد و از سوی دیگر رد پای آن را در نظریه های جدید می توان جستجو کرد که سلفی ها از نظر مدل حکومت، قائل به نهاد خلافت هستند.
5- روش سلفی گری
سلفیان معاصر نه تنها در بعد اعتقادات و سیاست متنوع هستند بلکه در روش و شیوه ای که بکار می گیرند تا به هدف دست پیدا کنند با سلفیان گذشته متفاوتند حتی گرایش های مختلف سلفی هم روش شان با همدیگر متفاوت است.
لذا آنها را می توان از نوع روشی که بکار می گیرند تقسیم بندی کرد؛ برای نمونه در حالی که گروه (جمعیة العلماء اسلام) شاخه ی فضل الرحمن برای پیشبرد اهداف خود از روش دیپلماتیک استفاده می کنند، و حال آنکه شاخه ی دیگری از همین جریان فکری همانند سپاه صحابه برای رسیدن به اهداف خود از همان نگرش های اعتقادی روش ترور و خشونت استفاده می کنند؛ یا در فرقه ی وهابیت، وهابیت های نو گرا برای پیشبرد اهداف خود از روش تبلیغی استفاده می کنند، و جریان افراطی با بکارگیری روش های خشونت آمیز و پشتیبانی از گروه های تروریستی به فعالیت خود ادامه می دهند. یا شبکه (جماعة التبلیغ) که در بسیاری از کشورهای جهان فعالیت دارند از روش تبلیغی برای دعوت استفاده می کنند.
نویسنده: سید اسدالله حسینی
سلفی گری معاصر با گونه های سنتی آن تفاوت های بسیاری دارد. هر چند اصول و مبانی آنها در طی چند قرن گذشته ثابت مانده، ولی بر اثر ویژگی های زمانی مکانی، تحولات فراوانی در مفهوم و محتوای سلفی گری بوجود آمده است، به گونه ای که نمی توان سلفی گریِ امروز را همان سلفی گری سنتی یا کلاسیک خواند. بنابراین برای رویارویی با سلفی گریِ معاصر ابتدا باید ویژگی های آن و سپس عوامل ایجاد و شکل گیری آن را شناخت و با آگاهی از گونه های مختلف آنها، جایگاه وهابیت را شناسایی کرد.
1- ویژگی سلفی گری معاصر
بحران های موجود در مسیر سلفی گری در ابعاد مختلف موجب تحول برای بررسی محتوا، نگرش و روش آنها شده است. یکی دیگر از ویژگی های سلفی گری معاصر اختلافهای درونی آنان است. سلفی گری معاصر همانند سلفی گری سنتی، صرفا یک مکتب اعتقادی نیست، بلکه دارای ویژگی هایی است که آن را از سلفی گری اعتقادیِ صرف جدا می سازد.
ابهام در مفهوم سلفی گری معاصر
یکی از ویژگی های سلفی گری معاصر، نبود تعریف دقیق، و مشخص نبودن حدود آن است. تعریف سلفی گری سنتی عبارت بود از پیروی کامل از مسلمانانِ سه قرن نخستین اسلام و نیز پیروی از دیدگاه های ابن تیمیه در مبانی، در حالی که سلفی گری معاصر چنین تعریف مشخصی ندارد و این خود، سلفی گری معاصر را با چالش های مختلفی مواجه ساخته است، چنانچه خود سلفی گریِ معاصر برای تعریف و تبیین خودش بعنوان یک مکتب درمانده است، حتی برای تعریف و مشخص کردن حد و مرز سلفی گری معاصر همایش هایی را برگزار کرده اند؛ از جمله اینکه همایشی با حضور دانشمندان در ریاض عربستان تحت عنوان (السلفیه المفهوم ،و المراحل، والتحولات) برگزار شد، (راشد الغنوشی) اندیشمند معاصر دربارۀ تعریف سلفی گری معاصر، آن را روشی می داند که تقلید مذهبی و عقلانی را نفی و بازگشت به اصول را سفارش می کند (ما هی السلفیه و تاریخها؛ صالح بن حمید).
در غرب نیز برای واژه سلفی گری معناهای فراوانی بکار برده می شود مانند: اسلامی گرایی، بنیاد گرایی، و اسلام سیاسی.
اختلاف در مبانی سلفی گری
جدای از سلفی گری که در آن ابهامات فراوانی وجود دارد، چالش های موجود در مبانی سلفی گری نیز آنان را با انشقاق و انشعاب روبرو کرده، بعنوان نمونه، رویکرد سلفی گری معاصر نسبت به عقل و نقل، در چند دهه گذشته متفاوت شده است.
نقل گرایی که میراث احمد بن حنبل است و زمانی ویژگی اصلی سلفی گری شناخته می شد، امروزه با پرسش هایی روبرو شده است. سلیمان قوسی چالش های فراروی سلفی گری را در دو حوزه بررسی می کند؛ اول عقل گرایی اسلامی و دوم عقل گرایی غربی. به اعتقاد وی دو گروه از مسلمانان، عقل گرایی اسلامی را در دنیای معاصر نمایندگی می کنند:
الف) گروهی که بر اساس میراث فرقه های اسلامی که تکیه بر عقل داشتند و به عقل بها می دهند.
ب) گروهی که به جهت مقتضیات زمان و شرایط موجود و ضرورتِ نگاهی عقلانی بر شریعت در دورۀ کنونی، از عقل سخن می گویند، این گروه مبارزه با عقل را تحجر و ارتجاع می دانند ( الموقف المعاصر من المنهج السلفی فی البلاد العربیه، دارسة النقدیه، مفرح بن سلیمان القوسی، ص102، تا130).
بعنوان نمونه در حوزۀ سلفی گری وهابی، دولت عربستان در صدد عقلانی کردن مذهب است و برای آن همایش هایی را برگزار می کند، در حالی که طیف های رادیکالی، هنوز به شدت با عقل مبارزه می کنند (جریان شناسی وهابیت، سید مهدی علیزاده موسوی، نشریه سراج منیر، شماره ی3).
یا حدیث گرایی پاکستان برای عقل هیچ جایگاهی قائل نیستند، و حال آن که احسان الهی ظهیر، انشعابی در جریان اهل حدیث که بر عقل گرایی استوار است، ایجاد کرده است.
این گونه نقدها در حوزه های معرفت شناسی سلفی گری نیز کشیده شده است، به عنوان نمونه اگر نقل یگانه راه برای رسیدن به واقع نیست جایگاه حدیث بعنوان منبع معرفت، چگونه تعریف می شود؟ شرایط اعتبار آن چه خواهد شد؟ اگر عقل بعنوان روش پذیرفته شود و در هستی شناسی عقل گرایی حاکم شود، در معنا شناسی مباحثی همچون تأویل و مجاز در قرآن و حمل نکردن صفات خبری بر معنای ظاهری آن اهمیت پیدا خواهد کرد.
همچنین در حوزه مبانی کلامی نیز چنین وضعیتی دیده می شود، چنانچه مباحثی همچون توحید و شرک، کفر و ایمان، سنت و بدعت که به سلفی گری انسجام بخشید امروزه تلازم میان ایمان و عمل که در اندیشه ی سلفی گریِ وهابی موجب تکفیر مسلمانان می شد، هم اکنون مورد پذیریش همه گروه های وهابی نیست بلکه از این دیدگاه خود عقب نشینی کرده و چنین دیدگاهی را رد می کنند، همچنین دولت عربستان برای دوری از انزوا و برای ایجاد ارتباط با کشور های اسلامی چندان به دیدگاه سنتی وهابیت پایبند نیست بر خلاف وهابیان افراطی که به شدت از عقاید سنتی خود حمایت می کنند.
بحران مشروعیت سلفی گری
اگر سلفی گری در گذشته مورد حمله مسلمانان قرار می گرفت، امروزه نیز این روند ادامه دارد و حتی نقد های معاصر سلفی گری، متفاوت از نقد های گذشتۀ سلفی گری است. زیرا در گذشته وقتی بر سلفی گری حمله می شد در قالب مبارزه با شبهه هایی همانند توسل و زیارت اهل قبور بود حال آنکه امروز اصول سلفی گری را به چالش می کشند.
برخی، جمعیت سلف را از زاویه دیگری مورد نقد قرار داده اند و قائل هستند که موضع سلف بر امور غیر شرعی بوده است و از طریق اجتهاد آنان در عرصه های مختلف حضور پیدا کرده و این اجتهاد به درد خود آنها می خورد و برای قرن های بعد هیچ حجیتی ندارد ( الموقف المعاصر من المنهج السلفی فی البلاد العربیه، مفرح بن سلیمان القوسی).
شیعه با دلایل عقلی و نقلی، عادل بودن همه صحابه، تابعین و تابعینِ تابعین را نمی پذیرد وگ روه دیگری از اهل سنت با حمله بر بنیان های این اندیشه، آن را عامل افتراق و اختلاف جامعه ی اسلامی شمرده اند (هموم داعیه، محمد غزالی).
عامه ی مسلمانان با مبانی سلفی گری که همان ظاهر گرایی، یا نقل گرایی مفرط، حس گرایی، و حدیث گرایی شدید است ، همچنان مخالفند. این مکتب به علل مختلف جاذبه خود را در میان مسلمانان از دست داده زیرا آنان به عنوان یک مکتب فرقه گرا و افراطی شناخته شده و برای رسیدن به اهداف خود از مسلمان کشی پروایی ندارند.
روش های خشونت آمیز سلفی گری، برای حذف فیزیکی مخالفان مسلمان به بهانه ی کفر، ارتداد، فعالیت های تروریستی و بمب گذاری های فجیع در اماکن عمومی، سلفی گری را با بحران مشروعیت و مقبولیت مواجه ساخته است. سلفی گری با عواطف و احساسات انسانی بی اعتنا است، در مکتب آن جایی برای عواطف وجود ندارد. ظاهر گرایی خشک و روح ارتجاعی حاکم بر آن از جذابیت آن می کاهد.
2- گرایش های سلفی گری
سلفی گریِ معاصر داری مفهوم و معنای بسیط و منسجیم نیست، بلکه دارای گرایش های مختلفی است که دیگری را تا سرحد کفر نفی می کنند، این تنوع در سلفی گری حتی در یک جریان خاص تر ریز جریان هایی دیده می شود که از نظر عقیدتی دارای اختلاف بنیادین است.
سلفی گری دورۀ کنونی به لحاظ عقیدتی از دوره های گذشته متنوع تر شده است. به عنوان مثال، شاه ولی الله دهلوی خود شاخه ی اهل حدیث از جریان سلفی گری منشعب گردید که بعد از مدتی برخی از شخصیت های آن دچار انشعاب داخلی شدند. سلفی گری وهابی در دورۀ کنونی به شاخه های مختلفی تقسیم شده است که هر کدام دارای ویژگی خاص خودشان است به گونه ای که از گروه های بسیار تندرو و سنتی مانند اخوانی های عربستان که صرفا به باور های محمد بن عبدالوهاب اعتقاد دارند، تا طیف تندرو، روشنفکر و جریان سکولاریسم را در بر می گیرد.
گرایش های جدی
امروزه سلفی گری به تنهایی بار معنای خاصی ندارد و هنگامی که در حالت ترکیبی قرار می گیرد معنا و مفهوم واقعی خود را می یابد، مفاهیمی همچون، سلفی گری تکفیری، تبلیغی، جهادی، سیاسی.
3- سلفی گری و مدرنیسم
سلفی گری به شدت گذشته گرا هستند و می خواهند جامعه را به هزار و اندی سال پیش بازگردانند. شعار اصلی آنان، مرجعیت سلف در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی، سیاسی، دینی و غیره برای جامعه است. از طرفی پیشرفت علم و مظاهر تحول و نوآوری عصر معاصر در همه جنبه های زندگی بشری به چشم می خورد و چنین وضعیتی، میان مبانی سلفی گری با تأثیرپذیری از نظام مدرنیسم و فناوری روز، کاملا شرایط جدید را پذیرفته و از موضع گذشته خود که اعتقاد سنتی باشد دست برداشته است. در حالی که گروهای افراطی در واکنش به شرایط امروز همچنان دیدگاه سنتی را حفظ کرده و به رویارویی مستقیم و غیر مستقیم با شرایط عصر کنونی پرداخته
دستهای از مسائل بحران مربوط به مفاهیمی است که زاییده ی اندیشه های جدید است مثلا در ارتباط با جایگاه زن و حد و مرز حضور آنان در جامعه مسأله ای است که سلفیان باید پاسخ گو باشند، در حضور زنان در عرصه های اجتماعی، و سیاسی دو نگاه افراطی و تفریطی وجود دارد:
یک نگاه تفریطی در عربستان که مهم ترین مصداق سلفی گری وهابی را نمایندگی می کند نگرش غیر سنتی به زن را پذیرفته مثلا حجاب به جز شهر جده در شهرهای دیگر چندان جدی گرفته نمی شود.
در مقابل نگاه افراطی نسبت به زنان وجود دارد که متعلق به جریان افراطی سلفی گری است که این جریان هیچ گونه حضور اجتماعی را برای زنان نمی پذیرد و فعالیت او را منحصر در خانه آن هم به مثابه کنیز برای مرد فرض می کنند. همچنین حقوق شهروندی حقوق مدنی، و مباحث تفکیک قوا و محدودیت دولت از دیگر چالش هایی است که سلفیان با آن دست و پنجه نرم می کنند.
گرایش های دیگر سلفی گری همانند دیوبندی به دو دسته تقسیم شده، برخی از آنها به شرایط روز تن داده و می خواهند در حوزه سیاست در قالب قواعد بازی، برای رسیدن به قدرت فعالیت کنند، در حالی که برخی دیگر تنها با کمک جهاد، مسائل دموکراسی، پارلمانی، و نمونه های غربی آن را رد می کنند. در اهل حدیث نیز این وضعیت دیده می شود منتها تأثیرپذیری هر کدام دارای شدت و ضعف هستند.
یکی دیگر از چالش های پیش روی سلفیان، یافته های علما و بهره برداری از فناوری است که بعضا واکنش آنها به نظریه های علمی، بسیار سبک و خنده دار می شود.
یکی از گروه های سلفی که به شدت با تمدن و فن آوری روز مخالف است اخوانی ها هستند که در پی نامه ای از دولت عربستان خواسته بودند که از تلگراف استفاده نکنند، چون بدعت است و در صدر اسلام نبوده و در مقابل جریان اخوانی، جریان رسمی سلفی گری وهابی است که نه تنها استفاده از فناوری را جایز می دانند بلکه بعضا در استفاده از آن دچار تفریط شده اند به خصوص پس از کشف نفت در دوران فهد.
4- سلفی گری و سیاست
یکی دیگر از ویژگی های سلفی گری معاصر، سیاسی بودن آن است، در حالی که سلفی گری سنتی در حوزه ی عقاید مطرح بود، البته حضور عملی سلفی گری در حوزه سیاسی به دوران محمد بن عبدالوهاب و آل سعود باز می گردد، اما در دوره معاصر، رابطه ی سیاست و سلفی گری پیچیده شده است.
وضعیت سیاسی سلفی گری در عصر حاضر معلولِ چند علت است:
1- بیداری اسلامی؛ جهان اسلام ار دهه ی هفتاد وارد مرحله ی جدیدی از بیداری اسلامی شده است، بیدرای اسلامی زمینه های هویت بخشی، بازگشت به ارزش های اسلامی و ورود سیاست به دنیای مسلمانان را فراهم کرده است.
یکی از جریان هایی که در صدد کنترل و هدایت بیداری اسلامی هستند جریان سلفی گری است که می کوشد بیداری اسلامی را در راستای دیدگاه های تند و افراطی خود پیش ببرد، به همین دلیل از بیداری اسلامی گاهی به شمشیر دو لبه تعبیر می شود که اگر بیداری اسلامی در دست جهان اسلام قرار گیرد، موجب عزت و سربلندی اقتدار اسلام خواهد شد و اگر در دست سلفیان قرار گیرد، به بنیادگرایی و فرقه های افراطی خواهد انجامید.
2- انقلاب اسلامی ایران؛ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تشکیل دولت اسلامی این انقلاب تأثیر مستقیمی بر جنبش های اسلامی داشت و جریان سلفی از تأثیر و نفوذ انقلاب اسلامی در کشورهای اسلامی می هراسید و بسیار تلاش کرد تا مانع گسترش دامنه ی تأثیرات انقلاب اسلامی بر کشور های اسلامی شود، و سعی کرد که انقلاب ایران را در جهان یک انقلاب رادیکال شیعی معرفی نکند و نه یک انقلاب اسلامی.
3- استفاده ابزاری آمریکا از سلفی گری؛ دهه ی هفتاد دهه ی رویارویی دو بلوک شرق و غرب بود که پس از حمله شوروی به افغانستان سر فصل جدیدی از درگیری های دو بلوک بوجود آمد. غربی ها حمله شوروی را حمله گسترش کمونیسم در خاورمیانه می دانستتند، از این رو آمریکا با این قضیه به شدت مخالف بود و از طرفی دولت عربستان در داخل کشور با جریان های انقلابی و مخالف با خود روبرو بود، از این جهت پس از حمله شوروی در افغانستان دولت آمریکا و عربستان در کنار هم قرار گرفتند.
عربستان و کشورهایی که با سلفی های تندرو مشکل داشتند تبلیغات شدیدی را بر ضد شوروی آغاز کردند و جنگ میان افغانها و شوروی را جنگ اسلام و کفر خواندند، که در نتیجه آن زمینه ی اعزام نیروهای خود را به افغانستان و پاکستان فراهم کردند و تنها بیش از دوازده هزار نفر مخالف دولت عربستان برای آموزش به پاکستان اعزام شدند و جریانی بنام عرب افغان به وجود آوردند، با این که عربستان، تونس، الجزایر، لیبی، بحران را از کشور خود به بیرون منتقل کردند، از طرفی آمریکا نگران فعالیت های شوروی در منطقه بود که با کمک سازمان اطلاعات پاکستان پیشرفته ترین تجهیزات را در اختیار عرب افغان قرار دادند تا بجای آمریکا با کمونیست ها بجنگند.
بعد از شکست شوروی از افغانستان این جریان سلفی ضد کفار منحرف شدند و موجب تشکیل بسیاری از گروه های افراطی در سراسر جهان اسلام شدند که به جز مبارزه با کفار دچار فرقه گرایی مسلمان کشی شدند.
4- اندیشه های سیاسی سلفی گری
سلفی گری معاصر، از یک سو در اندیشه های اعتقادی رهبران سنتی خود مانند ابن تیمیه و ابن قیم ریشه دارد و از سوی دیگر رد پای آن را در نظریه های جدید می توان جستجو کرد که سلفی ها از نظر مدل حکومت، قائل به نهاد خلافت هستند.
5- روش سلفی گری
سلفیان معاصر نه تنها در بعد اعتقادات و سیاست متنوع هستند بلکه در روش و شیوه ای که بکار می گیرند تا به هدف دست پیدا کنند با سلفیان گذشته متفاوتند حتی گرایش های مختلف سلفی هم روش شان با همدیگر متفاوت است.
لذا آنها را می توان از نوع روشی که بکار می گیرند تقسیم بندی کرد؛ برای نمونه در حالی که گروه (جمعیة العلماء اسلام) شاخه ی فضل الرحمن برای پیشبرد اهداف خود از روش دیپلماتیک استفاده می کنند، و حال آنکه شاخه ی دیگری از همین جریان فکری همانند سپاه صحابه برای رسیدن به اهداف خود از همان نگرش های اعتقادی روش ترور و خشونت استفاده می کنند؛ یا در فرقه ی وهابیت، وهابیت های نو گرا برای پیشبرد اهداف خود از روش تبلیغی استفاده می کنند، و جریان افراطی با بکارگیری روش های خشونت آمیز و پشتیبانی از گروه های تروریستی به فعالیت خود ادامه می دهند. یا شبکه (جماعة التبلیغ) که در بسیاری از کشورهای جهان فعالیت دارند از روش تبلیغی برای دعوت استفاده می کنند.
نویسنده: سید اسدالله حسینی
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) قم