آغاز مبارزات انتخاباتی نامزدان انتخابات ریاست جمهوری 1398، روز یکشنبه 6 اسد با حضور کمرنگ نامزدان و پررنگ هواداران آنها در فضای واقعی و بخصوص مجازی کلید خورد. کلیدی که هر کدام میخواهند از آن جهت گشایش آرامش و آسایش برای زندگی مردم استفاده کند.
پیش از این که دورهی مبارزات انتخاباتی آغاز گردد، هر یک از نامزدان از طریق برگزاری جلسههای سخنرانی و کنفرانسها و پیام تبریک و تسلیتها، شعارهای فضایی و واقعی خویش را روانهی بازار اذهان عمومی نموده تا بار دیگر، ملت را در گرو بگیرند و یا هم جهت دهد تا در مسیر تعیین سرنوشت خود احساس مسؤولیت نمایند. در واقع یکی از شعارهای اساسی و همیشگی هر یک از نامزدان در تمام انتخاباتهای گذشته، دعوت مردم برای تعیین سرنوشت آیندهی خود بوده که بدون شک، این شعار نه تنها امروز و از سوی جوامع مدرن، برای دموکراتیزه کردن روند حکومتداری و مردم سالاری مطرح می گردد بلکه این شعار، آواز پر آوازه ی هر مکتبی و ملتی و دولتی در طول تاریخ بشر بوده است.
شعار مزبور، نخستین بار در اوج فضای سیاه دنیا که اروپا، زیر سایه ی سردمداری ذلت بار و عقب گرد کلیسا داشت رنج می برد و ویران می شد و آسیا، تحت نفوذ حاکمیت جهالت عربی تحقیر و توهین می گردید و سایر نقاط دنیا نیز به شدت مورد مذمت ذلت و ظلمت قرار گرفته بود و آگاهی و بیداری و برابری و برادری و رواداری در هیچ کجای گیتی نمی تابید و نمی درخشید و نمی توانست بر زندگی مردم ترسیم گردد و تأثیر بگذارد، از شرق و به واسطه ی پیامبر اسلام به صدا در آمد که مردم باید خود بر سرنوشت خویش واقف شوند و تصمیم بگیرند و فردای خویش را تعیین کنند و دیگر کسی و گروهی که نه نیازهای مردم را می توانند درک کنند و نه می توانند به خواست های مردم رسیدگی نمایند، حق تعیین تکلیف ملت ها را ندارند.
بل هر ملتی حق دارد خود احساس مسؤولیت نماید و سرنوشت فردای خویش را بسازد و در این راستا، پیامبر اسلام در قرن هفتم میلادی که جهان در جهالت به سر می برد با جدیت و قاطعیت از تمام بشریت دعوت کرد که دیگر اجازه ندهید تا چند فرد تک تاز و تک رو و ستمگر با تصمیم جاهلانه و گستاخانه بر سرنوشت شما حکومت ورزند. یعنی شعار انتخاباتی نامزدان امروزی که مردم بایستی پای صندوق های رأی حضور یابند و آینده ی خویش را بسازند، شعار تاریخی و همیشگی تمام دعوت گران به آزادی و انسانیت و عدالت بودند و هستند و حتی کسانی که با جبر بر مردم حکم می راندند و می رانند نیز شعار دعوت مردم برای پیوستن به دستگاه جبار و یاری دادن آن را، سر داده و می دهند.
اما آنچه امروز قابل تأمل میباشد این است که نامزدان دور سوم انتخابات ریاست جمهوری افغانستاِن پساطالبان، از چه شعارهایی استفاده خواهند کرد و تا چه حد قابل تطبیق خواهد بود؟ آیا دعوت مردم برای تعیین سرنوشت عمومی، راستین است یا نمادین؟ آیا شعارها فضایی خواهند بود یا واقعی؟ در پی شعارها، هزینه های نجومی نیز به مصرف خواهد رسید یا خیر؟
اینها پرسش های اساسی جهت شناخت شایستگی نامزدان برای انتخاب است. بی تردید، مردم از گذشته درس آموخته و عبرت گرفته و تا حدی شناخته که چه کسانی جهت خدمت آمده و شعار می دهند و چه کسانی به خاطر خیانت آمده و مصرف می کنند. این مسئله نیاز به بررسی بیشتر ندارد و بسیار برجسته است که اکثر سیاست ورزان و دولت مردان روی کار و بر چوکی کنونی، در پی قدرت افزایی و ثروت اندوزی و شهرت طلبی به میدان آمده تا مدیریت مردم را با زر و زور و تزویر قبضه کنند.
چیزی که حداقل در پنج سال حکومت وحدت ملی روشن شده، همین مسئله ی شعار های فضایی برای فریب و هزینه های نجومی برای نرمش مخالفان به کار رفته است. اگر این قضیه را بخواهیم اثبات کنیم، بایستی توجه ورزیم که در دوره ی حکومت وحدت ملی، درد و رنج مردم نسبت به قبل افزایش یافته یا کاسته شده است؟ به صورت حتمی و قطعی مبرهن است که فساد و فقر در کشور باعث شد حتی سازمان های بین المللی به تکرار افغانستان را به عنوان فاسدترین کشور قلمداد و یاد نماید که برای همگان هویدا می باشد.
همچنان آمار نشان می دهد که کشتار نیروی امنیتی و مردم ملکی در سال های اخیر بالا رفته که از سوی برجسته ترین عضو دستگاه امنیت افغانستان مطرح شد، در زمینه ی مصرف پول بیت المال و توزیع بی اساس آن نیز اعتراض های شدیدی علیه حکومت وحدت ملی صورت گرفته که از پول های موسسه ی پرموت و مصرف هزینه ی گزاف در جشن استقلال می توان یاد کرد و همچنان نمونه ی بارز تطبیق تبعیض از سوی حکومت وحدت ملی در انتقال لین برق 500 کیلوولت را می توان یاد نمود که اعتراض های گسترده ی مدنی در پی داشت و صدها شهید و زخمی نیز بر جا گذاشت و امید می رفت روند رو به رشد تطبیق تبعیض را بگیرد که نگرفت.
هم چنین در مسئله ی مهم اسکان کوچی ها و جلوگیری از حملات آنها بالای مردم، کوچک ترین توجهی انجام نشد و بلکه هر سال که می گذرد، تهدید حمله ی کوچی ها تشدید یافته و بخصوص در سال جاری، خون های فراوانی از بی گناهان ریخته شد و قریه های زیادی ناامن گشت و شاهراه های متعددی به قتلگاه تبدیل گردید و آموزشگاه ها و مراکز فرهنگی و مساجد زیادی نشانه ی حمله ی تروریستی داعشی قرار گرفت که خود گواه بر نبود امنیت و ناکارایی دولت است. با آن که بر رفع تمام این موانع و مشکلات، تعهد شده بود.
چنین رویکردی از حکومت داری می تواند اثبات نماید که سران یک حکومت به مردم توجه نورزیده و نگاه خدمتگزارانه نداشته و بل هر چه شعار دادند، شعار شان فضایی و فریبنده بودند و پول های فراوانی جهت فریب مردم و به گروگان گرفتن اذهان و افکار عمومی به مصرف رسانده است.
وقتی یک تیم با گذشته ی این چنینی، کاروزار انتخاباتی اش را آغاز کند، به یقین تکرار سریالی خواهد بود که در گذشته از حضور چشم مردم رد شده است و تماشای تکراری این گونه سریال، مخدوش کننده ی اذهان و بی سروسامان نمودن سازوکار زندگی مردم است. چون از نظر فلسفه ی تاریخ، اگر کارنامه ی گذشته ی یک جریان نادیده گرفته شود و به فراموشی رود و در آینده مورد بازرسی و بررسی قرار نگیرد، آن جامعه به سرنوشت شومی گرفتار خواهد آمد.
زیرا اگر جامعه ی جهالت زده ی شبه جزیره ی عرب به یکبارگی با ظهور از حرا دگرگون گردید، وضعیت سیاه سپری شده را به بررسی گرفت و دید که مرگ آفرین است و آن وقت به چالش کشیده شد و اگر اروپا با رنسانس متحول و منقلب شد، نگاه به گذشته ی تلخی بود که تاریخ هزاره ساله ی اروپا را با جمود و رکود و سکوت روبرو نموده بود و نمی گذاشت به حرکت و حیات خاستگاه اش_ آتن و یونان ادامه دهد. تاریخ این گونه به ما درس داده و این گونه هشدار می دهد که اگر می خواهید فردای خویش را بسازید، باید به تاریخ مراجعه کنید که چه تحولی آفریده شده و چه فراز و فرودی سپرده گردیده تا از پیام مثبت و منفی آن درس گرفت.
البته اعتراض تنها بر جریانی که در چند سال اخیر حاکم بوده نیست بلکه انتظار کمتر وجود دارد تا تیم های انتخاباتی به شعار های فضایی و فریبنده رو نیاورند و هزینه های سرسام آور و نجومی را به مصرف نکشند.
اما باز هم در چنین فضای فریبنده و گیج کننده، امید می رود که مردم به شعارهای نامزدانی توجه ورزند که حداقل اگر قابل تطبیق نبود، منطقی باشند. ملت باید احساساتی تصمیم نگیرند بلکه با انتخاب آگاهانه و بجا، به سرنوشت خویش تحول و تغییر خلق کنند و نگذارند، سرنوشت شان با شعار های دروغین و آب و نان رنگین و موقتی به گروگان تک روان متعصب و منفعت طلب بغلتند.
نویسنده: محمدعظیم فکوری
پیش از این که دورهی مبارزات انتخاباتی آغاز گردد، هر یک از نامزدان از طریق برگزاری جلسههای سخنرانی و کنفرانسها و پیام تبریک و تسلیتها، شعارهای فضایی و واقعی خویش را روانهی بازار اذهان عمومی نموده تا بار دیگر، ملت را در گرو بگیرند و یا هم جهت دهد تا در مسیر تعیین سرنوشت خود احساس مسؤولیت نمایند. در واقع یکی از شعارهای اساسی و همیشگی هر یک از نامزدان در تمام انتخاباتهای گذشته، دعوت مردم برای تعیین سرنوشت آیندهی خود بوده که بدون شک، این شعار نه تنها امروز و از سوی جوامع مدرن، برای دموکراتیزه کردن روند حکومتداری و مردم سالاری مطرح می گردد بلکه این شعار، آواز پر آوازه ی هر مکتبی و ملتی و دولتی در طول تاریخ بشر بوده است.
شعار مزبور، نخستین بار در اوج فضای سیاه دنیا که اروپا، زیر سایه ی سردمداری ذلت بار و عقب گرد کلیسا داشت رنج می برد و ویران می شد و آسیا، تحت نفوذ حاکمیت جهالت عربی تحقیر و توهین می گردید و سایر نقاط دنیا نیز به شدت مورد مذمت ذلت و ظلمت قرار گرفته بود و آگاهی و بیداری و برابری و برادری و رواداری در هیچ کجای گیتی نمی تابید و نمی درخشید و نمی توانست بر زندگی مردم ترسیم گردد و تأثیر بگذارد، از شرق و به واسطه ی پیامبر اسلام به صدا در آمد که مردم باید خود بر سرنوشت خویش واقف شوند و تصمیم بگیرند و فردای خویش را تعیین کنند و دیگر کسی و گروهی که نه نیازهای مردم را می توانند درک کنند و نه می توانند به خواست های مردم رسیدگی نمایند، حق تعیین تکلیف ملت ها را ندارند.
بل هر ملتی حق دارد خود احساس مسؤولیت نماید و سرنوشت فردای خویش را بسازد و در این راستا، پیامبر اسلام در قرن هفتم میلادی که جهان در جهالت به سر می برد با جدیت و قاطعیت از تمام بشریت دعوت کرد که دیگر اجازه ندهید تا چند فرد تک تاز و تک رو و ستمگر با تصمیم جاهلانه و گستاخانه بر سرنوشت شما حکومت ورزند. یعنی شعار انتخاباتی نامزدان امروزی که مردم بایستی پای صندوق های رأی حضور یابند و آینده ی خویش را بسازند، شعار تاریخی و همیشگی تمام دعوت گران به آزادی و انسانیت و عدالت بودند و هستند و حتی کسانی که با جبر بر مردم حکم می راندند و می رانند نیز شعار دعوت مردم برای پیوستن به دستگاه جبار و یاری دادن آن را، سر داده و می دهند.
اما آنچه امروز قابل تأمل میباشد این است که نامزدان دور سوم انتخابات ریاست جمهوری افغانستاِن پساطالبان، از چه شعارهایی استفاده خواهند کرد و تا چه حد قابل تطبیق خواهد بود؟ آیا دعوت مردم برای تعیین سرنوشت عمومی، راستین است یا نمادین؟ آیا شعارها فضایی خواهند بود یا واقعی؟ در پی شعارها، هزینه های نجومی نیز به مصرف خواهد رسید یا خیر؟
اینها پرسش های اساسی جهت شناخت شایستگی نامزدان برای انتخاب است. بی تردید، مردم از گذشته درس آموخته و عبرت گرفته و تا حدی شناخته که چه کسانی جهت خدمت آمده و شعار می دهند و چه کسانی به خاطر خیانت آمده و مصرف می کنند. این مسئله نیاز به بررسی بیشتر ندارد و بسیار برجسته است که اکثر سیاست ورزان و دولت مردان روی کار و بر چوکی کنونی، در پی قدرت افزایی و ثروت اندوزی و شهرت طلبی به میدان آمده تا مدیریت مردم را با زر و زور و تزویر قبضه کنند.
چیزی که حداقل در پنج سال حکومت وحدت ملی روشن شده، همین مسئله ی شعار های فضایی برای فریب و هزینه های نجومی برای نرمش مخالفان به کار رفته است. اگر این قضیه را بخواهیم اثبات کنیم، بایستی توجه ورزیم که در دوره ی حکومت وحدت ملی، درد و رنج مردم نسبت به قبل افزایش یافته یا کاسته شده است؟ به صورت حتمی و قطعی مبرهن است که فساد و فقر در کشور باعث شد حتی سازمان های بین المللی به تکرار افغانستان را به عنوان فاسدترین کشور قلمداد و یاد نماید که برای همگان هویدا می باشد.
همچنان آمار نشان می دهد که کشتار نیروی امنیتی و مردم ملکی در سال های اخیر بالا رفته که از سوی برجسته ترین عضو دستگاه امنیت افغانستان مطرح شد، در زمینه ی مصرف پول بیت المال و توزیع بی اساس آن نیز اعتراض های شدیدی علیه حکومت وحدت ملی صورت گرفته که از پول های موسسه ی پرموت و مصرف هزینه ی گزاف در جشن استقلال می توان یاد کرد و همچنان نمونه ی بارز تطبیق تبعیض از سوی حکومت وحدت ملی در انتقال لین برق 500 کیلوولت را می توان یاد نمود که اعتراض های گسترده ی مدنی در پی داشت و صدها شهید و زخمی نیز بر جا گذاشت و امید می رفت روند رو به رشد تطبیق تبعیض را بگیرد که نگرفت.
هم چنین در مسئله ی مهم اسکان کوچی ها و جلوگیری از حملات آنها بالای مردم، کوچک ترین توجهی انجام نشد و بلکه هر سال که می گذرد، تهدید حمله ی کوچی ها تشدید یافته و بخصوص در سال جاری، خون های فراوانی از بی گناهان ریخته شد و قریه های زیادی ناامن گشت و شاهراه های متعددی به قتلگاه تبدیل گردید و آموزشگاه ها و مراکز فرهنگی و مساجد زیادی نشانه ی حمله ی تروریستی داعشی قرار گرفت که خود گواه بر نبود امنیت و ناکارایی دولت است. با آن که بر رفع تمام این موانع و مشکلات، تعهد شده بود.
چنین رویکردی از حکومت داری می تواند اثبات نماید که سران یک حکومت به مردم توجه نورزیده و نگاه خدمتگزارانه نداشته و بل هر چه شعار دادند، شعار شان فضایی و فریبنده بودند و پول های فراوانی جهت فریب مردم و به گروگان گرفتن اذهان و افکار عمومی به مصرف رسانده است.
وقتی یک تیم با گذشته ی این چنینی، کاروزار انتخاباتی اش را آغاز کند، به یقین تکرار سریالی خواهد بود که در گذشته از حضور چشم مردم رد شده است و تماشای تکراری این گونه سریال، مخدوش کننده ی اذهان و بی سروسامان نمودن سازوکار زندگی مردم است. چون از نظر فلسفه ی تاریخ، اگر کارنامه ی گذشته ی یک جریان نادیده گرفته شود و به فراموشی رود و در آینده مورد بازرسی و بررسی قرار نگیرد، آن جامعه به سرنوشت شومی گرفتار خواهد آمد.
زیرا اگر جامعه ی جهالت زده ی شبه جزیره ی عرب به یکبارگی با ظهور از حرا دگرگون گردید، وضعیت سیاه سپری شده را به بررسی گرفت و دید که مرگ آفرین است و آن وقت به چالش کشیده شد و اگر اروپا با رنسانس متحول و منقلب شد، نگاه به گذشته ی تلخی بود که تاریخ هزاره ساله ی اروپا را با جمود و رکود و سکوت روبرو نموده بود و نمی گذاشت به حرکت و حیات خاستگاه اش_ آتن و یونان ادامه دهد. تاریخ این گونه به ما درس داده و این گونه هشدار می دهد که اگر می خواهید فردای خویش را بسازید، باید به تاریخ مراجعه کنید که چه تحولی آفریده شده و چه فراز و فرودی سپرده گردیده تا از پیام مثبت و منفی آن درس گرفت.
البته اعتراض تنها بر جریانی که در چند سال اخیر حاکم بوده نیست بلکه انتظار کمتر وجود دارد تا تیم های انتخاباتی به شعار های فضایی و فریبنده رو نیاورند و هزینه های سرسام آور و نجومی را به مصرف نکشند.
اما باز هم در چنین فضای فریبنده و گیج کننده، امید می رود که مردم به شعارهای نامزدانی توجه ورزند که حداقل اگر قابل تطبیق نبود، منطقی باشند. ملت باید احساساتی تصمیم نگیرند بلکه با انتخاب آگاهانه و بجا، به سرنوشت خویش تحول و تغییر خلق کنند و نگذارند، سرنوشت شان با شعار های دروغین و آب و نان رنگین و موقتی به گروگان تک روان متعصب و منفعت طلب بغلتند.
نویسنده: محمدعظیم فکوری