تاریخ انتشار :يکشنبه ۳۰ سرطان ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۳۶
کد مطلب : 188718
تربیت، اخلاق و سبک زندگی در جامعه مهدوی ( بخش دوم و پایانی)

مهمترین هدف تربیتی در خانواده‌ مهدوی، تلاش برای انس با ولی‌عصر (عج) است

مهمترین هدف تربیتی در خانواده‌ مهدوی، تلاش برای انس با ولی‌عصر (عج) است
در خانواده‌ای مهدوی که عدالت زیر بنای همه چیز است، فضایل اخلاقی به وجه احسن آن رعایت می‌شود؛ چرا که در رأس این خانواده، مدیر مدبری حضور دارد که خودش از یک انسان کامل و مقید به تمامِ فضیلت‌ها پیروی می‌کند. خانواده‌ای که این رهبر را از جان و دل پیروی می‌کنند و راضی نیستند کوچکترین حرفِ او را رد کنند، خود بخود به فضایل اخلاقی روی می‌آورند، چون این رهبر و مدیرِ مدبر، از چشم‌های تک‌تکِ افراد خانواده پنهان نیست.
مسایلی از جمله گرایش به جنس مخالف، شهوت جنسی، همسرگزینی، تشکیل کانون گرم خانواده، داشتن احساسات و عواطف و تعهّدات خانوادگی، تلاش برای اداره و رفاه خانواده، زندگی اجتماعی، کسب جایگاه و مقام در زندگی اجتماعی، شغل، تفریح، مسکن‌گزینی، خدمت به خانواده و هم‌نوع و غیرهم‌نوع، تربیت‌پذیری، امانت‌داری، وفاداری، غیرت ناموسی، حیا، داشتن قوّه غضب به معنای دفاع از حریم خود و هم‌نوع و غیرهم‌نوع در مقابل خطرات و ناملایمات از جمله ویژگی‌های انسان است.

آنچه در انسان موجب برتری او بر سایر مخلوقات شده، قوه پنجمی در ساختار وجود او، به نام قوه عقل یا قوه تجرّد است. انسان به واسطه برخورداری از این قوه، بر خلاف سایر مخلوقات خداوند، دارای ظرفیتی نامحدود برای کسب کمالات و رشد نامحدود می‌باشد. این قوه همان روح الهی است که قرآن از آن، به نفخه خدا یاد می‌کند که پس از دمیده شدن آن در انسان، ملائکه نیز مأمور به سجده بر انسان شدند. در سوره «حجر» و «ص»، خداوند خطاب به فرشتگان چنین می‌فرماید: «فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی‏ فَقَعُوا لَهُ ساجِدین‏؛ سوره حجر، آیه 29 هنگامی که پیکر او را کامل کردم و از روح خودم در او دمیدم، به او سجده کنید.
 
حاکمیت اخلاق در خانواده مهدوی
اخلاق، به مجموع رفتارهای یک انسان گفته می‌شود؛ به رفتارهای خوب و پسندیده «فضایل اخلاقی» و به رفتارهای زشت و زننده «رذایل اخلاقی» می‌گویند. رذایل اخلاقی و فضایل اخلاقی هر دو ریشه در اراده و قصد مستقیم شخص دارد؛ یعنی این افراد هستند که تصمیم می‌گیرند دارای فضایل اخلاقی و یا رذایل اخلاقی باشند.

این مطلب در صدد بیان مبسوط مسائل اخلاقی نیست؛ بلکه به تناسب بحث سبک زندگی و خانواده مهدوی، به مباحثی می‌پردازد که نیاز یک خانواده مهدوی و منتظر است. تربیت و اخلاق در یک خانواده مهدوی، با آرمان‌ها و نیز هدف مقدّس حضرت صاحب‌الزّمان (عج) هماهنگی دارد. در تربیت و اخلاق مهدوی، اعضای خانواده برای قرب و انس با حضرت، یاری و خدمت به ایشان، ساخته می‌شوند. تربیت و اخلاقی که انسان را به انس با ایشان و یاری و خدمت به آن حضرت نرساند، تربیتی صوری و شیطانی است که فقط ظاهری فریبنده ولی باطنی بسیار زشت و خطرناک دارد.

اخلاق و تربیت
با توجّه به آنچه که درباره انسان و غایت او در بخش عقیده و معنویت گفته شد، بهتر می‌توان درباره اخلاق، تربیت و ضرورت آنها در سبک زندگی و خانواده مهدوی سخن گفت. از آنجا که انسان، غایت و هدفی بی‌نهایت دارد، جهت‌گیری اخلاق و تربیت او نیز به همین‌سو می‌باشد. انسان در ذات خود، طالب قُرب و شبیه‌شدن به معشوق خویش، یعنی الله است. انسان بدون اخلاق الهی و انسانی، هرگز به معبود و معشوق خویش، یعنی الله نزدیک نخواهد شد و از کمالات نامحدود او بهره نخواهد برد. اینجاست که به رمز این فرمایش رسول اکرم (ص) پی می‌بریم که فرمودند: تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللَّه‏؛ (به اخلاق خداوند متخلّق شوید.)

هدف از اخلاق و تربیت در اسلام، با آنچه که ما در بسیاری از مکاتب اخلاقی بشری می‌بینیم، بسیار متفاوت است. چنین مکاتبی، انسان را در حدّ یک حیوان خوب و متمدّن می‌بینند؛ ولی مکتب اخلاقی و تربیتی اسلام، به انسان به عنوان یک مظهر خداوند و یک خلیفه الهی و یک انسان الهی می‌نگرد. به همین دلیل، پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاق؛ بحارالأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، ج 58، ص 129. این است و جز این نیست که من برای به پایان رساندن مکارم اخلاق، مبعوث شدم.‏

اسلام فقط به دنبال تربیت نازل اخلاقی انسان نیست؛ بلکه اوج اخلاق و بزرگواری‌های اخلاقی و به عبارت بهتر، اخلاق خداوند را بر سر راه انسان قرار می‌دهد و او را به همین اندازه، بزرگ و نامحدود تربیت می‌کند. هدف از اخلاق در اسلام، رشد انسان تا مرحله دوستی و قرب خداوند و رسیدن به مقام خلافت الهی است. به همین دلیل نیز نیازمند به یک الگوی معصوم، یک خلیفه الهی و یک انسان کامل است.

چطور ممکن است که انسان نماینده خداوند در روی زمین، امام خویش را تنها بگذارد و از یاری و خدمت به او خودداری یا غفلت کند و با این‌حال، به قرب الهی و هدف خلقت خویش نایل شود؟ امام علی(ع) درباره وضعیت امام زمان (عج) در میان شیعیان چنین می‌فرمایند: «صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ الشَّرِیدُ الطَّرِیدُ الْفَرِیدُ الْوَحِید؛کمال الدین تمام النعمه، تهران، اسلامیه، ج 1، ص 303.

در خانواده مهدوی که عدالت زیر بنای همه چیز است، فضایل اخلاقی به وجه احسن آن رعایت می‌شود. چرا که در رأس این خانواده، مدیر مدبری قرار دارد که خودش از یک انسان کامل و مقید به تمامِ فضیلت‌ها پیروی می‌کند. خانواده‌ای که این رهبر را از جان و دل پیروی می‌کنند و راضی نیستند کوچکترین حرفِ او را رد کنند، خود بخود به فضایل اخلاقی روی می‌آورند، چون این رهبر و مدیرِ مدبر، از چشم‌های تک‌تکِ افراد خانواده پنهان نیست.
 
عصر حاضر که مردم از نگاه مادی و تکنولوژی پیشرفت چشمگیری داشته و یک شخص می‌تواند از دورترین نقطه‌ی جهان با نقطه دیگر، ارتباط برقرار کند و تصویر همدیگر را ببینند و حرف بزنند؛ در دنیای معنویت که اسهل و امکان‌پذیرتر از دنیای مادیت است ارتباط شیعیان در خانواده مهدوی، یک ارتباطی است که شب و روز قطع نیست. در چنین خانواده‌ای، بروزِ رذایل اخلاقی بی‌معنی است.

در خانواده مهدوی، دست خدا بالای سر افراد آن است؛ کسی دچار رذایل اخلاقی نمی‌گردد. دست خدا بهترین وسیله برای منع از رذایل اخلاقی است و این نعمتی بزرگ در خانواده مهدوی است.

خانواده مهدوی و تزکیه و تهذیب نفس
فطرتِ خدا پرستی و عبادت و معنویت، در نهادِ هر انسانی قرار داده شده؛ «الست بربکم قالوا بلی...» ۱۷۲/ اعراف و «ما من مولود یولد الا علی الفطره فابواه یهودانه و یمجسانه او ینصرانه... » (ابن کثیر،۱۴۱۶،۳/۲۴۵)

زمین و زمان تجلی خداست که در تمام آفاق و انفس، وجود دارد. نمی‌توان بدون او لحظه‌ای زیست، زیرا انسان‌ها نیازی به بیدارکنندگان آن فطرتِ خداپرستی دارند، پیامبران ظاهری و باطنی و اولیاءالله واقعی، بیدار نندگان این فطرتِ خدا جویی هستند. نهادی که به مرور زمان و روزگار و محیط، از خداوند دور شده است. باید بیدارکننده‌ای باشد که این نهاد خداگرایی را دوباره به هدف اصلی‌اش برگرداند.

انبیاء‌الله رسالتِ‌شان را در این‌باره انجام دادند و جمع عظیمی از مردم را به فطرتِ خداجویی‌شان متوجه ساختند به تعبیر امام علی علیه‌السلام در نهج‌البلاغه که پیامبران از این فطرت، پیمان و میثاق دوباره گرفتند... امامت، نیز در تداوم خط نبوت قرار دارد، اگر پیامبران، همه تلاش و جهدشان را انجام دادند و در نتیجه به رسالت حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله، خاتمه یافت، ولی خط امامت را هنوز پایانی نیست و خط امامت، به حکومت جهانی حضرت مهدی عجل‌ الله تعالی فرجه الشریف، به ثمر خواهد رسید.

خداوند در کتاب وحی، به دو جا برای مومنین، منّت گذاشته است؛ یکی در مورد بعثت انبیاء است که می‌فرماید: «لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه.  البقره/۱۶۴» خداوند بدون نفع بندگانش، هچ گاه منّتی بالای ما نخواهد گذاشت، در آیه فوق، خداوند برای این که انبیاء علیهم‌السلام را برای هدایت بشر و از جنس بشر، مبعوث کرده، منّت نهاده که نتیجه و ثمره بعثت انبیاء علیهم‌السلام، تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت است.

منّتِ دیگری که خداوند بالای بندگانش می خواهد بگذارد، در زمان حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است می‌فرماید: «و نرید ان نمنّ علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین. القصص/ ۵» این منّتِ دیگری است که در زمان تشکیل یک حکومت واحد جهانی که در راس آن مستضعین جهان باشند، خداوند بالای مومنین منّت خواهد گذاشت. زیرا نتیجه این حکومت نیز، هدایت بندگان الاه، تهذیب و تزکیه و تعلیم حکمت است.

قناعت در خانواده مهدوی
امروز با همه فناوری و تکنولوژی و وسایل استخراج معادن و تلاش بی‌وقفه برای بهبود زندگی مردم، بازهم فقر و فلاکت در صحراهای آفریقا، بعضی نقاط مغرب زمین و مشرق، بیداد می‌کند. بدتر از فقر این است که، قناعت و اکتفا کردن به کمترین چیزها در زندگی، نیز رخت بربسته است؛ یعنی همه آنهایی که در راس میلیاردران جهان قرار دارند، وضعِ حرص و ولع‌شان بدتر و شدیدتر از فقرا است و نبود قناعت به مراتب ویرانگرتر از فقر و نداری است. زیرا اگر قناعت نباشد، هرکسی در تلاش این می‌شود که از هر راه ممکن، باید به ثروتش بیفزاید و این تشنگی مادیت و وانفسا در جهان فعلی، نشان‌گرِ این است که تنها فقر، عامل بدبختی انسان نیست.

نظامی که بدبختانه در جهانِ غرب و بعضی کشورهای اسلامی حاکم شده است (سرمایه‌داری) منجر به نابودی ملت‌ها خواهد شد. نشانه نبود معنویت و خدا همین مادی‌پرستی و عدم قناعت را در زندگانی بشر حاکم می‌سازد؛ «و لو ان اهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء. الاعراف/ ۶۹» اهل قریه و قصبه و شهرها ایمان آورده‌اند، ولی متاسفانه تقوا پیشه نکرده‌اند لذا خداوند برکت را از مال و منال این‌ها گرفته است. در جای دیگری از قرآن می‌خوانیم: «من یتق الله یجعل له و یرزقه من حیث لا یحتسب. الطلاق/ ۲» در یک حدیثی از امام صادق علیه‌السلام در تفسیر این آیه می‌خوانیم که فرمود: مراد از رزق، برکت است در آن چه که به انسان متقی عطا کرده است.
 
اما در خانواده مهدوی، چون شرط اصلی برکت و قناعت و بی‌نیازی که عبارت از تقواست وجود دارد، لذا برکت و قناعت نیز وجود خواهد داشت. خانواده مهدوی، خانواده‌ای است که خداوند دلهای آن خانواده را با غنا و بی‌نیازی پر می‌کند. یعنی قناعت وجود دارد و طبعا وقتی قناعت بود، خیر و برکت خداوندی نیز سرازیر می‌گردد. در حدیثِ دیگری روایت آمده است که در خانواده مهدوی، برکات اله از زمین و آسمان برای بندگانش سرازیر می‌گردد.

تجلی خدا در خانواده مهدوی
انسان خلیفه خدا در روی زمین است و مسئولیت دارد که اوامر او را به جا آورده و از نواهی او بپرهیزد. جانشینی خداوند مسئولیت سنگینی است که تاهنوز تعداد اندکی این مسئولیت سنگین را ادا کرده‌اند (قلیل من عبادی الشکور. سبا/۱۳). هدف و غایتِ آفرینش انسان نیز در دایره پرستش و عبودیت اله می‌چرخد، انسانی که مسئولیت خلیفة الله‌اش را بداند و فلسفه آفرینش را درک کند، به انجام واجبات و ترک محرمات بپردازد، بنده‌ای شکرگزار و مطیع می‌باشد.

متاسفانه زرق و برق دنیا و و هوی و هوس، مانع بزرگی است که این مسئولیت سنگین الله را از یاد انسان می‌برد. خداوند وارثان صالح خودش را مامور می‌سازد که برای ریشه‌کن کردن مادیت و ظلم و ستم بپا خیزند و جامعه را رنگ خدایی ببخشند. بندگان خالص و صالح خدا، تحت امر حضرت مهدی موعود عجّل الله تعالی فرجه الشریف، از خانه معنویت و فضیلت (مکه مکرمه) دست به قیام می‌زنند و ندای «انا القائم المنتظر» جهان را به لرزه می‌آورد.

بزودی حکومتی بر مبنای اصل حاکمیتِ خدا، تشکیل می‌گردد که در راسِ آن کسانی هستند که صالح و پاک و بی‌آلایش، جامعه و خانواده مهدوی را مدیریت می‌کنند. به تعبیر حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام، خداوند زمین را بعد از مردنش، توسط حضرت مهدی علیه‌السلام زنده می‌کند: «اعلموا ان الله يحيي الارض بعد موتها. الحدید/ ۱۷» قال ع: «يحييها الله عزوجل بالقائم بعد موتها يعني بموتها -كفر أهلها » (کمال الدین ، ج۲، ص۳۸۵). و آنگاه که زمین از کفر و استکبار پاک شد و نور خدا در آن تابید، افراد خانواده درک می‌کنند که جانشین خدا بودن چه حسی دارد و چه مسئولیتی متوجه تک‌تک افراد خانواده است.
 
نتیجه گیری
در این پژوهش، تربیت و اخلاق و سبک زندگی مهدوی به طور اختصار به بررسی پرداخته شد. به این نتیجه رسیدیم کسانی که سبک زندگی آنها سبک زندگی مهدوی باشد عمر آنها ختم به خیر می‌شود. خانواده مهدوی، نمونه یک خانواده‌ی کامل است که در آن تجلی خداوند به وضوح مشاهده می‌شود و افراد خانواده در پرتو تعلیم و تربیت مهدوی رنگ‌خدایی می‌گیرند. این خانواده توسط یک انسان نمونه و دارای فضایل اخلاقی، اداره می‌شود، از آن جایی که افراد خانواده، حبّ واقعی و اعتقاد راسخ به سرپرست و امام‌شان دارند، خانواده‌ای را تشکیل می‌دهند که در آن اخلاق و معنویت، تربیت و عدالت به تمام معنا وجود دارد. از طرف دیگر، وعد‌ های قطعی الله است که خیر و برکت از آنِ متقین است، افرادِ خانواده مهدوی از این خیر و برکت، برخورداراند، زیرا آنان مظهر تقوا و نماد ایمان هستند.

نویسنده: لیلا مهدیار
 
منابع
قرآن کریم
-دوانی، علی، مهدی موعود، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 18ش.
-صافی گلپایگانی، لطف‌الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، قم، مکتب المؤلف، 1422ق.
-مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، 140ق.
-مهدوی کنی، محمدسعید، «مفهوم سبک زندگی و گستره آن در علوم اجتماعی»، فصل‌نامه تحقیقات فرهنگی، سال اول، ش1، 18ش.
-آذرکسب، حیدر، (بهمن 1391)، «سبک زندگی اسلامی»، پیوند، ش 400، تهران: وزارت آموزش‌وپرورش.
-حسن دوست فرخانی، هادی؛ رضایی، امید، (خرداد 1392)، «بررسی الگوی آرمانی سبک زندگی از دیدگاه مکتب اسلام»، معرفت، ش 186، قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
-شریفی، احمدحسین، (1392)، سبک زندگی اسلامی ایرانی، تهران: آفتاب توسعه. 
-عبدالهی، محمداسماعیل، (1392)، «سبک زندگی قرآنی»، کوثر، ش 47، اصفهان: موسسه قرآنی کوثر.
-فاضل قانع، حمید، (بهار 1392)، «سبک زندگی براساس آموزه­های اسلامی (با رویکرد رسانه‌ای)، قم: مرکز پژوهش‌های صداوسیما.
-کوشکی، محمدصادق، (1393)، سبک زندگی به روایت انقلاب اسلامی، قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری دردانشگاه‌ها دفتر نشرمعارف.
-مهدوی کنی، محمدسعید، (1387)، دین وسبک زندگی، تهران: دانشگاه امام صادق.
https://avapress.net/vdca6an6a49na01.k5k4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما