یکی از احساسات مشترک انسانها احساس تنهایی است. اکثر اشخاص در مراحلی از زندگی خود از تنهایی رنج میبرند. ادیان با اعتراف به وجود خداوند عالم، قادر و خیرخواه، به احساس تنهایی آدمی پاسخ میدهند. اگر انسان احساس درونی به حقتعالی پیدا کند و با مناجات، دعا و راز و نیاز به او تقرب جوید، از آفات احساس تنهایی نجات مییابد چرا که هیچ کسی از خداوند به ما انسانها نزدیکتر نیست.
خداوند در سوره ق آیه 16 میفرماید: "نحن اقرب الیه من حبل الورید؛ از رگ گردن به او نزدیکتریم."
در سوره انفال آیه 24 میفرماید: "ان الله یحول بین المرء و قلبه؛ بدانید که خدا در میان شخص و قلب او حایل است."
ترس از مرگ، حالتی روانی است که بسیاری از انسانها را دچار حیرت و نگرانی میکند. دین و باورهای دینی، ترس از مرگ را میکاهد این کاهش از چند راه تأمین میگردد:
الف) تفسیر مرگ به انتقال از عالمی به عالم دیگر و ابطال اعتقاد به نابودی و نیستی انسان.
ب) حیات اخروی، ضامن عدالت و فاقد هرگونه ظلم و ستم و بیعدالتی و جبرانکنندهی ظلمهای دنیوی.
ج) دستورات دینی و انجام فرایض و مناسک دینی، از نظر روانشناسی نوعی رضایت به انسان عطا میکند و هر اندازه احساس گناهکاری کمتر گردد، احساس ترس از مرگ نیز کاهش مییابد.
د) آموزههای دینی، دنیا را مقدمهی آخرت و مدرسهی انسانسازی معرفی میکند و اندیشه نفی قیامت را با بیهوده دانستن آفرینش مترادف میشمارد: "افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون؛ آیا چنین پنداشتند که ما شما را به عبث و بازیچه آفریدهایم و پس از مرگ هرگز به ما رجوع نخواهید کرد."
ادیان منکر رنج در زندگی نیستند، اما روان آدمی را برای تحمل رنجها آمادهتر میکنند. "و عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم؛ چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است."
قرآن کریم بین سختیها و آسایشها تلازم قائل است و میفرماید: "فان مع العسر یسرا* ان مع العسر یسرا؛ پس حتماً با سختی آسانی است* حتماً با سختی آسانی است."
زندگی انسان منحصر به حیات بیولوژیک نیست. ما برای اینکه از حیات خود بهرهمند شویم و حقیقت زندگی را دریابیم، باید از پوچی دور بمانیم و این جز از طریق پاسخ به پرسشهای اساسی دربارهی فلسفهی زیستن، یعنی از کجا آمدهایم، در کجا هستیم و به کجا میرویم حاصل نمیشود. دین به این پرسشهای سرنوشتساز پاسخ صریح و شفاف میدهد و تاریکیها و ابهامهای زندگی را میزداید.
آنچه اعصاب آدمی را در این زندگی فرسوده میکند، اضطرابها و هیجانهایی است که از شادمانی دستیابی به علایق مادی و از افسردگی نرسیدن به آنها حاصل میشود. این لنگر ایمان است که در طوفان این امواج به مومنین آرامش و اطمینان میدهد. خداوند در قرآن سوره حدید آیه 23 میفرماید: "لکیلا تاسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم و الله لا یحب کل مختال فخور؛ برای آنچه از دست دادهاید تأسف نخورید و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید و خداوند هیچ متکبر فخرفروشی را دوست ندارد."
به هر حال انسان در سایه اعتقاد و ایمان به خدایی حکیم و مهربان میتواند از اثرات نامطلوب مصائب و شداید بلاها و رویدادهای بد جلوگیری کند، زیرا کسی که به خدا ایمان دارد میداند آنچه بر او میگذرد تقدیر خدای دانا و توانا است. به ویژه اینکه متوجه باشد هر نوع صبر و بردباری در برابر مصائب و مشکلات پاداشی بزرگ دارد.
دین در سایهی اعتقاد به معاد و روز رستاخیز، رشتهی زندگی را به دوران پس از مرگ امتداد داده و مرگ را دروازه ابدیت دانسته است و از این طریق به زندگی مادی بشر رونق و طراوتی خاص بخشیده و آن را حتی در کام سالخوردگان شیرین کرده است و غبار غم و فنا و نیستی را از چهرهی آنان افشانده است و از این راه، عامل اضطراب و نگرانی را از میان برداشته است.
پس در یک کلام، دین و دینمداری نقشی اساسی در زندگی انسانها دارد. امروز منشاء همه مشکلات سیاسی، فرهنگی اجتماعی و اقتصادی جامعهی ما و کشور عزیز ما افغانستان عمل نکردن به ارزشهای دینی و تعطیل کردن حدود الهی است. اگر به اوامر خداوند عمل کنیم و از نواهی خداوند پرهیز کنیم همهی مشکلات جامعه و کشورمان حل خواهد شد.
نویسنده: سید عارف موسوی
خداوند در سوره ق آیه 16 میفرماید: "نحن اقرب الیه من حبل الورید؛ از رگ گردن به او نزدیکتریم."
در سوره انفال آیه 24 میفرماید: "ان الله یحول بین المرء و قلبه؛ بدانید که خدا در میان شخص و قلب او حایل است."
ترس از مرگ، حالتی روانی است که بسیاری از انسانها را دچار حیرت و نگرانی میکند. دین و باورهای دینی، ترس از مرگ را میکاهد این کاهش از چند راه تأمین میگردد:
الف) تفسیر مرگ به انتقال از عالمی به عالم دیگر و ابطال اعتقاد به نابودی و نیستی انسان.
ب) حیات اخروی، ضامن عدالت و فاقد هرگونه ظلم و ستم و بیعدالتی و جبرانکنندهی ظلمهای دنیوی.
ج) دستورات دینی و انجام فرایض و مناسک دینی، از نظر روانشناسی نوعی رضایت به انسان عطا میکند و هر اندازه احساس گناهکاری کمتر گردد، احساس ترس از مرگ نیز کاهش مییابد.
د) آموزههای دینی، دنیا را مقدمهی آخرت و مدرسهی انسانسازی معرفی میکند و اندیشه نفی قیامت را با بیهوده دانستن آفرینش مترادف میشمارد: "افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون؛ آیا چنین پنداشتند که ما شما را به عبث و بازیچه آفریدهایم و پس از مرگ هرگز به ما رجوع نخواهید کرد."
ادیان منکر رنج در زندگی نیستند، اما روان آدمی را برای تحمل رنجها آمادهتر میکنند. "و عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم؛ چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است."
قرآن کریم بین سختیها و آسایشها تلازم قائل است و میفرماید: "فان مع العسر یسرا* ان مع العسر یسرا؛ پس حتماً با سختی آسانی است* حتماً با سختی آسانی است."
زندگی انسان منحصر به حیات بیولوژیک نیست. ما برای اینکه از حیات خود بهرهمند شویم و حقیقت زندگی را دریابیم، باید از پوچی دور بمانیم و این جز از طریق پاسخ به پرسشهای اساسی دربارهی فلسفهی زیستن، یعنی از کجا آمدهایم، در کجا هستیم و به کجا میرویم حاصل نمیشود. دین به این پرسشهای سرنوشتساز پاسخ صریح و شفاف میدهد و تاریکیها و ابهامهای زندگی را میزداید.
آنچه اعصاب آدمی را در این زندگی فرسوده میکند، اضطرابها و هیجانهایی است که از شادمانی دستیابی به علایق مادی و از افسردگی نرسیدن به آنها حاصل میشود. این لنگر ایمان است که در طوفان این امواج به مومنین آرامش و اطمینان میدهد. خداوند در قرآن سوره حدید آیه 23 میفرماید: "لکیلا تاسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم و الله لا یحب کل مختال فخور؛ برای آنچه از دست دادهاید تأسف نخورید و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید و خداوند هیچ متکبر فخرفروشی را دوست ندارد."
به هر حال انسان در سایه اعتقاد و ایمان به خدایی حکیم و مهربان میتواند از اثرات نامطلوب مصائب و شداید بلاها و رویدادهای بد جلوگیری کند، زیرا کسی که به خدا ایمان دارد میداند آنچه بر او میگذرد تقدیر خدای دانا و توانا است. به ویژه اینکه متوجه باشد هر نوع صبر و بردباری در برابر مصائب و مشکلات پاداشی بزرگ دارد.
دین در سایهی اعتقاد به معاد و روز رستاخیز، رشتهی زندگی را به دوران پس از مرگ امتداد داده و مرگ را دروازه ابدیت دانسته است و از این طریق به زندگی مادی بشر رونق و طراوتی خاص بخشیده و آن را حتی در کام سالخوردگان شیرین کرده است و غبار غم و فنا و نیستی را از چهرهی آنان افشانده است و از این راه، عامل اضطراب و نگرانی را از میان برداشته است.
پس در یک کلام، دین و دینمداری نقشی اساسی در زندگی انسانها دارد. امروز منشاء همه مشکلات سیاسی، فرهنگی اجتماعی و اقتصادی جامعهی ما و کشور عزیز ما افغانستان عمل نکردن به ارزشهای دینی و تعطیل کردن حدود الهی است. اگر به اوامر خداوند عمل کنیم و از نواهی خداوند پرهیز کنیم همهی مشکلات جامعه و کشورمان حل خواهد شد.
نویسنده: سید عارف موسوی