تاریخ انتشار :شنبه ۳ سنبله ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۳۵
کد مطلب : 169395
شناخت تفکر وهابیت(11)
بررسی دلایل وهابی‌ها درباره منع درخواست شفاعت
در بخش قبل شناخت تفکر وهابیت(10) با دلائل جواز درخواست شفاعت آشنا شدیم و اینک در صدد آنیم که با دلائل مخالفان این عقیده آشنا شویم و این دلائل به طور فشرده، تقدیم حضورتان می‌شود.
 
درخواست شفاعت، شرک است.
مقصود مخالفان از شرک، شرک در عبادت است، و چنین وانمود می‌کنند که؛ درخواست شفاعت، پرستش شفیع است. در بخش‌های قبل، بحث مفصلی تحت عنوان عبادت و تعاریفی که برای آن مطرح است را خدمت خوانندگان عزیز تقدیم کردیم. در آن‌جا روشن شد که هر نوع پرستش از شخص و یا درخواست شفاعت، در صورتی عبادت محسوب می‌شود که طرف را «اله»، «خدا»، «رب»، «کارگردان جهان آفرینش» بدانیم؛ در غیر این‌صورت هر نوع تعظیم و خضوع عبادت شمرده نخواهد شد.
 
بر این اساس، درخواست شفاعت از شفیعان واقعی درگاه الهی(که به آنان اجازه شفاعت از جانب خداوند عنایت شده) شرک نیست؛ زیرا که درخواست‌کنندگان شفاعت، شفیعان را بندگان مقرب و برگزیدگان درگاهش می‌دانند، که هرگز نه خدا هستند و نه کارهای خدایی مانند مغفرت و شفاعت به آنان تفویض شده، که به طور خودسرانه و بدون اذن الهی دربارۀ کسی بخواهد شفاعت کنند و یا از گناه او بگذرند. این گروه در چارچوب «اذن الهی» می‌توانند دربارۀ افرادی که روابط معنوی آنان با خداوند برقرار بوده و پیوند روحی ایشان با شفیعان الهی نگسسته باشد، درخواست آمرزش گناه و طلب مغفرت نمایند و چنین درخواستی، هرگز عبادت شمرده می‌شود.
 
مخالفان معتقدند که شفاعت «فعل» خداوند است. به تعبیر صحیح، حق اوست. البته این پرسش از ناحیه بعضی از دوستان نیز بعضا مطرح می‌شود که متأثر از همین عقیده وهابیت است و درخواست فعل خدا از غیرخدا، عبادت اوست .
 
در پاسخ به این استدلال باید عرض شود؛ در این‌که که درخواست فعل خدا از غیرخدا عبادت است، بین مسلمین اختلافی نیست، ولی جان سخن این‌جاست که فعل خدا چیست؟ تا به حال بعد از سه قرن، وهابی‌ها ضابطه‌ای برای فعل خداوند بیان نکرده‌اند و روشن است که بدون چنین ضابطه‌ای، استدالال نتیجه‌بخش نخواهد بود.
 
در قرآن کریم آیات فراوانی وجود دارد که افعال مختص خداوند به غیر او نیز نسبت داده شده است؛ مثل میراندن که فعل مختص خداوند است؛ چنانچه می‌فرماید: «وَ هُوَ الَّذي يُحْيي‏ وَ يُميت‏ / و اوست آن خدايى كه زنده مى‏كند و مى‏ميراند(مؤمنون /80). این فعل به غیر از خداوند نیز نسبت داده شده است. چنان‌که می‌فرماید: «حَتىَّ إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا / هنگامى كه يكى از شما را مرگ در رسد [در اين وقت‏]، فرستادگان ما جانش را مى‏گيرند/ انعام 61».
 
این تنها میراندن نیست که فعل مخصوص خداوند است و به غیر او نسبت داده شده، بلکه قسمتی از افعال خداوند است که اجازه داده شده از غیر او نیز طلب کنیم؛ یا در آیات دیگر خداوند در سوره حمد می فرماید: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِين‏/ [پروردگارا!] فقط تو را مى‏پرستيم وتنها از تو يارى مى‏خواهيم‏» ولی در عین حال در آیات دیگر دستور می‌دهد که از غیر او مانند نماز و صبر نیز استعانت جوییم؛ چنان‌که می فرماید: «وَ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبرِ وَ الصَّلَوةِ  وَ إِنها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلىَ الخا شِعِين‏(بقره 45) از صبر و نماز يارى بخواهيد، و يقيناً اين كار جز بر فروتنان، گران و دشوار است‏»
 
اگر ما بخواهیم چنین آیاتی را به طور مفصل بیان کنیم، بحث به درازا می کشد، فقط نکته‌ای را که باید یادآور شویم، این است که ما باید با بینش قرآنی، به رفع اختلاف پرداخته و مقصود واقعی قرآن را به دست آوریم و آن، این است که: هر یک از کارها، با قطع نظر از درخواست ما، دو صورت دارد؛
 
الف- فاعلی فعل خود را بدون اتکا به موجودی، بدون کسب قدرت از مقامی و بدون احراز رضای کسی، کاری را انجام دهد؛ مثلا جان‌داری را بمیراند و موجودی را یاری بخشد؛
 
ب- فاعل همین فعل را با اتکا به موجود برتر و در پرتو قدرت و توانایی کسب‌شده از مقام والاتر و با مشیت و اجازه خاص او، ایجاد کند، که کار نخست، کاری است الهی، و کار دوم، کاری بشری و غیرالهی. این ضابطه‌ای کلی برای شناخت فعل الهی از غیر او است.
 
فعل الهی از قبیل زنده کردن و میراندن، دادن شفا و رزق و روزی، فعلی است که فاعل در انجام آن به چیزی نیازمند نباشد. در مقابل، فعل غیرالهی، فعلی است که فاعل در انجام آن به غیر خود؛ یعنی به موجود برتر و والاتر نیاز داشته و بدون قدرت و مشیت او، نتواند کاری صورت دهد.
 
با توجه به این اصل، روشن می‌شود شفاعتی که حق مختص خداست، غیر از شفاعتی است که از بندگان صالح درخواست می‌شود.
 
گردآورنده: سید اسدالله حسینی
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) قم
https://avapress.net/vdcaoon6m49nie1.k5k4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما