برای پاسخ به پرسش فوق باید تعریف عبادت روشن شود تا شبهه مطرحشده از ناحیه وهابیت که دیگران را متهم به شرک میکنند، به راحتی قابل تشخیص باشد.
دعوت به یکتاپرستی اساس کار پیامبران الهی را در ادوار مختلف تشکیل میدهد. یکتاپرستی و شکستن زنجیرههای دوگانهپرستی، از اساسیترین دستورهای آسمانی بوده و سرلوحۀ برنامه تمام پیامبران بوده است. قرآن کریم نیز این حقیقت را به روشنی یادآور میشود: «وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فىِ كُلّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَ اجْتَنِبُواْ الطَّغُوت»
ميان هر امتى، پيغمبرى برانگيختيم كه خدا را بپرستيد و از طغيانگرى كنارهگيرى كنيد.(نحل، 34)
همچنین در سوره انبیاء آیه 25 میفرماید: «وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِى إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَاهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُون»
(و پيش از تو هيچ پيامبرى نفرستاديم، جز اينكه به او وحى مىكرديم كه: خدايى جز من نيست، پس مرا بپرستيد).
بالاتر از این، قرآن کریم یکتاپرستی را اصل مشترک میان تمام شرایع آسمانی معرفی کرده و در آیه 64 سوره آل عمران میفرماید: «قُلْ يَأَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلىَ كَلِمَةٍ سَوَاءِ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكم أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لَا نُشرِكَ بِهِ شَيْا»
(بگو: اى اهل كتاب! بياييد بر سر سخنى كه ميان ما و شما مشترك است، بايستيم كه جز خدا را نپرستيم و كسى را با او شريك نكنيم).
توحید در عبادت، اصل مسلم و استواری است که در میان مسلمانان، احدی با آن مخالفت نکرده و همگان نظر واحدی دارند، اما چیزی که وجود دارد، بحث و گفتوگو درباره یک رشته اعمال است که آنها را عبادت تلقی میکنند، در حالی که در نظر دیگران، ارتباطی به عبادت ندارد. حال میخواهیم عبادت را به صورت منطقی تعریف کنیم تا حد و مرز آن روشن شود و در پرتو آن، «عبادت» از غیر آن به روشنی تمیز داده شود.
عبادت در لغت عرب، معادل کلمه «پرستش» در زبان فارسی است. همانطور که کلمه پرستش نزد ما مفهوم روشن و واضحی دارد، کلمه عبادت نیز مفهوم کاملا روشنی دارد. مصادیق واقعی هر یک از «عبادت» و «تعظیم» و یا «پرستش» و «بزرگداشت» نزد ما روشن است و جداسازی مصادیق هر یک از دیگر، بسیار آسان میباشد.
عاشق دلدادهیی که دیوار معشوق خود را میبوسد و یا لباس و پیراهن او را به سینه میمالد و یا پس از مرگ، قبر و تربت او را میبوسد، در میان هیچ ملتی، پرستش خوانده نمیشود. و یا عمل کسانی که برای دیدار جسدهای مومیایی رهبران بزرگ و مورد علاقه خود میشتابند و یا برای برای احترام آنان چند دقیقه سکوت کرده و برای آنان مراسمی برپا میکنند، عبادت و پرستش محسوب نمیشود. در این بحث تنها وجدانهای بیدار میتوانند قاضی و داور باشند تا «احترام و تعظیم» را از «عبادت و پرستش» جدا سازند.
اما تعریف عبادت از منظر وهابیت
الف: عبادت؛ خضوع و تذلل!
در کتابهای لغت «عبادت» به معنای«خضوع» و اظهار «تذلل» آمده که چنین معنایی نمیتواند بیانگر معنای دقیق و کامل عبادت باشد؛ زیرا اگر «عبادت» با خضوع و تذلل مترادف باشد، در جهان نمیتوان برای کسی شناسنامه «توحیدی» صادر کرد، زیرا بشر فطرتا در برابر کمال مادی و معنوی انسانهای بالاتر و برتر، خاضع و خاشع میگردد؛ مثل شاگرد در برابر استاد، فرزند در برابر پدر و مادر، انسان دلداده در مقابل معشوق و محبوب و...، چنانکه قران کریم به فرزندان دستور میدهد که بالهای ذلت را در برابر پدر و مادر فرود آوردند؛ آنجا که میفرماید: «وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذل مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُل رَّبّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانىِ صَغِيرًا»
(و از سر مهربانى بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو: پروردگارا! آنها را رحمت آور، چنان كه مرا در كودكى پرورش دادند).
ب: عبادت؛ خضوع بینهایت
گروهی عبادت را اینگونه تفسیر میکنند که «عبادت»؛ خضوع بینهایت در احساس کمال و عظمت است.
چنین تفسیری، دستکمی از تفسیر نخست ندارد، زیرا خداوند به فرشتگان دستور میدهد که در برابر آدم سجده کنند؛ چنانکه میفرماید: «وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَئكَةِ اسْجُدُواْ لاِدَمَ فَسَجَدُواْ إِلَّا إِبْلِيس»
(و آنگاه كه به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده كنيد، پس همه سجده كردند(بقره/34)
بنابراین سجده در مقابل موجودی، از مصادیق تذلل و اظهار خضوع بینهایت است و اگر چنین کاری نشانۀ عبادت باشد، باید فرشتگان مطیع را مشرک و شیطان عصیانگر را موحد قلمداد کرد.
گردآورنده: سید اسدالله حسینی
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) قم