وقوع حادثه یازدهم سپتامبر و به دنبال آن لشکرکشی امریکا به کشورمان به بهانه مبارزه با تروریسم و پس از آن مقابله با فساد اداری و ترویج دموکراسی، روزنه امیدی را در افغانستان ایجاد نمود.
طالبان سقوط کردند و زنان توانستند در عرصههای مختلف حضور یابند، سرمایه گذاریها به تدریج در کشورمان آغاز شد و اکثریت باور کردند که مقدمههای توسعه در حال محیا شدن است اما تداوم نزدیک به دو دهه حضور امریکا در افغانستان، حالا دیگر این باور را در بین مردم محو و نابود ساخته است.
واضح است که تعلل امریکا برای خروج از کشور و طرح روزانه سناریوهای مختلف برای اثبات وجود تروریسم در نقاط مختلف کشور و لزوم حضور نیروهای خارجی به منظور اتراق در دهلیز کشورهای منطقه تنها راهیست که امریکا را به آرزوی دیرینه و نهاییاش که تک قطبی نمودن جهان است، میرساند.
در این راستا امنیت و اقتصاد افغانستان باید در تیررس سیاست گذاریهای شوم امریکا در افغانستان قرار داشته باشند.
حالا دیگر برای مردم مشروعیت دادن به این استعمار، مضحک به نظر میرسد و سوگمندانه که همکاری برخی حلقات داخلی در حکومت نیز به تداوم حضور امریکا در کشور مهر تائید میزند.
ظهور داعش به عنوان یک تهدید امنیتی دیگر برای حکومت نسبتا نوپای افغانستان، افزایش مهاجرت از وطن، فرار سرمایه ها و ... در جریان همین حضور نزدیک به دو دهه امریکا در کشورمان با هدف نابودی تروریسم و توسعه در افغانستان اتفاق افتاد.
هیچکدام از اینها از چشم مردم به عنوان قربانیان اصلی تروریسم دور نمانده است.
امریکا اگر به جای حضور نیروهای نظامیاش در کشورمان و تمویل پاکستان به بهانه مبارزه با تروریسم و سهیم نمودن پاکستان به همکاریهای امنیتی منطقه، به تمویل نیروهای امنیتی افغانستان و اعمال فشار به پاکستان برای جلوگیری از تروریسم پروری، میپرداخت، میشد گفت که به منظور مبارزه با تروریسم پس از حادثه یازدهم سپتامبر وارد افغانستان شده که آن هم باید تا کنون با توجه به عدم موجودیت موازنه قوا تحقق میافت.
لذا باید در مورد هژمونی طلبی و تک قطبی نمودن جهان به عنوان هدف نهایی امریکا تامل بیشتری نمود.
نویسنده: الهام قاسمی