اگرچه داعش در عراق متولد شد، در سوریه رشد کرد و در عراق و سوریه، توسعه پیدا نمود و اینک از شاخ افریقا تا شرق افغانستان، ریشه دوانده و در حال کندن خاکریز برای جنگ های مدهش آینده در سرزمین های بیشتری از دنیای اسلام است؛ اما در کمال شگفتی، در رأس هرم رهبری «مبارزه علیه داعش» نه عراق و سوریه و افغانستان و... بلکه ایالات متحده امریکا قرار دارد؛ کشوری که فرسنگ ها از داعش و قلمرو سلطه و نفوذش فاصله دارد و به صورت بالفعل هیچ تهدیدی متوجه امنیت داخلی آن از ناحیه داعش وجود ندارد.
اکنون جان آلن؛ جنرال کهنه کار امریکایی که تجربه اجرای مأموریت در عراق و افغانستان را نیز در کارنامه خود دارد، رهبری ده ها کشور عضو ائتلاف امریکایی ضد داعش را بر عهده دارد.
امریکایی ها از همان ابتدا گفته اند که جنگ با داعش، طولانی خواهد بود و سال ها طول خواهد کشید. این البته با روند کندی که ائتلاف به رهبری امریکا در این زمینه می پیماید، کاملا همخوانی دارد.
واقعیت این است که به باور کارشناسان، عزمی برای مبارزه واقعی با داعش وجود ندارد و اگر چنین نبود، ۶۰ قدرت نظامی و اقتصادی، ظرف کمتر از یک هفته می توانستند بساط داعش را از همه سرزمین های تحت سلطه این گروه تروریستی برچینند.
منتقدان می گویند که آنها به جای مبارزه با داعش، مدام سعی می کنند قدرت داعش را بزرگنمایی کنند. رسانه های غربی به صورت مرتب و کاملا سازمان یافته از سیستم اداری، قضایی و نظامی داعش گزارش می دهند و طی آن، تلاش می کنند از داعش یک هیولای شکست ناپذیر نشان دهند که شبیه آن را فقط می توان در فلم های ژانر وحشت هالیودد مشاهده کرد.
فرماندهان نظامی غربی می گویند که آنها وارد جنگی طولانی و فرساینده با داعش شده اند؛ در حالی که عملا هیچ جنگی به معنای متعارف کلمه علیه داعش در عراق و سوریه در جریان نیست.
رسانه های غربی هم تایید می کنند که از جمله هزاران پروازی که امریکا و متحدانش ادعا می کنند که به منظور درهم کوبیدن مواضع داعش، انجام شده است، هیچکدام استوانه های اصلی قدرت این گروه را آماج قرار نداده و هنوز پایتخت داعش در رقه سوریه و نیز مرکز اصلی این گروه در موصل عراق، در امنیت و مصونیت کامل به سر می برند.
این همان چیزی است که به بنگاه های تبلیغاتی غربی و عربی، امکان می دهد تا از داعش یک غول شکست ناپذیر نشان دهند که حتی امریکا و ۶۰ کشور هم پیمان آن نیز قادر به شکست دادن آن نیستند؛ اما واقعیت این است که امروزه ارتش و نیروهای مردمی سوریه به کمک روسیه، توانسته اند داعش را در آن کشور زمینگیر کنند.
از زمانی که روسیه وارد جنگ با تروریزم در سوریه شده، تروریست های داعش و غیر داعش، نتوانسته اند پیشرفت چشمگیری داشته باشند. طی روزهای اخیر، شکست های سنگینی بر آنها تحمیل شده و شهرهای راهبردی و پر اهمیتی از کنترل آنها خارج شده اند؛ بنابراین، به باور بسیاری از منتقدان، وجود ائتلاف امریکایی ضد داعش، پیش از آنکه راه حلی برای شکست داعش باشد، بیشتر مانعی در این مسیر است.
روسیه از همان ابتدا اعلام کرد که در نظر ندارد به عضویت ائتلاف امریکایی ضد داعش درآید؛ زیرا به عقیده کارشناسان، سران مسکو می دانستند که این ائتلاف، عملا عزمی برای جنگیدن با داعش ندارد و برخی از اعضای کلیدی و اثرگذار آن، خود رأسا از داعش و نقشه های آن حمایت می کنند.
بربنیاد گزارش رسانه های غربی، داعش اکنون به صورت تقریبی، ۲۵ هزار جنگجوی خارجی دارد که اغلب آنها اهل کشورهای غربی، عربی و افریقایی هستند.
این جنگجویان اکثرا در سوریه و عراق مستقر اند. این در حالی است که داعش نه نیروی هوایی دارد و نه از امکانات حمل و نقل هوایی برخوردار است. پس این میزان از جنگجویان، از کجا و چگونه وارد قلمرو داعش گردیده و جذب این گروه تروریستی شده اند؟
عین همین پرسش را می توان در مورد ادعاهای مطرح شده از سوی یک فرمانده ارشد امریکایی مبنی بر ورود جنگجویان عضو داعش از عراق و سوریه به افغانستان، مطرح کرد.
عراق و سوریه، هیچکدام با افغانستان، مرز مشترک ندارند. داعش نیز در منطقه ای محدود و مشخص در شرق کشور، فعالیت می کند؛ پس این گروه از ستیزه جویان عضو داعش، از چه طریقی وارد آن محدوده کوچک می شوند و چگونه ممکن است که این امر از دیدرس سازمان های جاسوسی و استخباراتی شرقی و غربی مستقر در افغانستان، پنهان بماند؟
در مورد تجارت نفتی و منابع درآمد مالی داعش هم به رغم گزارش ها و اطلاعات انحرافی و غالبا غلطی که در رسانه های غربی، منتشر می شود، سؤالات بسیار جدی و اساسی وجود دارد که هیچکس حاضر نیست به آن پاسخ بدهد.
صرف نظر از این پرسش ها، بسیاری از کارشناسان توصیه می کنند که اگر جهان می خواهد از شر داعش، خلاص شود امریکا باید از رهبری مبارزه با این گروه تروریستی، کناره گیری کند. این یک خواسته کاملا واقع بینانه است و هیچ عصبیت و خصومتی در آن وجود ندارد.
این یک نیاز اساسی برای مبارزه واقعی با داعش است.
دلایل آن نیز کاملا واضح است.
یکی از دلایل آن این است که خود غربی ها هم قبول دارند که داعش، معلول تجاوز نظامی امریکا به عراق و اشغال غیر قانونی آن کشور است.
داعش از القاعده منشعب شد. رهبر این گروه پیش از آنکه اقدام به تشکیل داعش کند، زندانی امریکا در عراق بود.
البته در خصوص اینکه آیا او واقعا زندانی بود یا مأمور تشکیل چنین گروهی تروریستی، اما و اگرهای فراوانی وجود دارد؛ اما صرف نظر از این اما و اگرها واقعیت این است که اگر امریکا اقدام به اشغال عراق و لشکرکشی نظامی به منطقه نمی کرد، چیزی به نام داعش نیز اصولا پدید نمی آمد.
یکی از مبانی فعالیت های هراس افکنانه این گروه، امروزه در عراق و افغانستان نیز حضور نیروهای امریکایی است.
کارشناسان می گویند که لازم نیست امریکا به منظور مبارزه با داعش، ائتلاف نظامی تشکیل دهد؛ فقط کافی است این کشور، دست از دخالت و لشکرکشی نظامی به کشورهای مسلمان بکشد. آنگاه معضل تروریزم نیز به خودی خود، حل خواهد شد.
نکته مهم دیگر هم اینکه حضور امریکا در صف مقدم مبارزه با داعش، حساسیت ها در این زمینه را افزایش داده و موجب سربازگیری داعش از میان تندروها و افراط گرایان مذهبی زیر نام «جهاد» می شود.
امریکا و هم پیمانانش اگر در صدد براندازی بنیان داعش هستند، این کار را باید توسط همان کسانی انجام دهند که امروزه داعش از میان آنها یارگیری می کند: مسلمانان سنی و شیعه در عراق، سوریه و افغانستان و...
در این صورت دیگر داعش نمی تواند زیر نام «جهاد» اعضای بیشتری جلب کند و مهم تر از همه اینکه این گروه به سرعت، سرکوب و برچیده خواهد شد.
