تاریخ انتشار :يکشنبه ۱۸ دلو ۱۳۹۴ ساعت ۱۷:۴۴
کد مطلب : 122404
افغان ها و آرزوی ساربانی کاروان صلح!
صلح در افغانستان به رویای دست نیافتنی برای ملت و دولتمردان ما تبدیل شده است و عمده علل آن به سران و رهبران ما و دولتها و قدرتهای درگیر در موضوع افغانستان بر می گردد. آن مقدار از تقصیر و کوتاهی که به مقامات افغان بر می گردد مربوط می شود فقدان احساس مسئولیت واقعی و وجدانی در قبال سرنوشت ملت و کشور خود شان که لااقل در طول نزدیک به چهار دهه، سران و رهبران این کشورِ در فقر نگهداشته شده، به دفعات و بارها ثابت کرده اند که انگیزه چندانی در خدمت رسانی به کشور و ملت را با خود به همراه ندارند.

در کنار بسیاری از گزینه ها یکی و شاید عمده آنها همین فقدان انگیزه و هدف خدمت به کشور و مردم درنهاد سران و رهبران افغانستان است که زمینه و بستری شده برای جلب توجه سران استعمار و قدرتهای برتر جهانی و منطقه ای؛ تا آنان با استفاده از همین نقطه ضعف دولتمردان افغان،در افغانستان حضور بیابند و سعی در مدیریت قضایای این کشور به نفع منافع استعماری و استکباری خویش داشته باشند.

اگر چه دولتهای خارجی اعم از همسایگانی چون پاکستان و غیر آنها مانند امریکا و چین، مدتی است که سر و صداهایی مبنی بر برقراری صلح وثبات در افغانستان را سر داده اند و به همین منظور گاه در کابل و گاه در ترکیه و گاه هم در اسلام آباد دور هم جمع شده و به دنبال "نقشه راه" برای برقراری صلح در افغانستان، به خود زحمت می دهند؛ اما واضح است که اولاًبه دلیل فرمالیته بودن و خصوصی سازی و نیز انحصار گری های زور مآبانه و در ثانی به علت عدم جامعیت برنامه صلح خواهی جاری، افغانستان و مردم آن به این زودی ها و آن هم با این نوع نشستها و برنامه ها، ابدا به صلح و ثبات دست نخواهند یازید.

اخیرا حامد کرزی رئیس جمهور پیشین کشور در مصاحبه با یکی از خبرگزاری های خارجی به نکاتی اشاره کرده و از جمله گفته است:"مذاکرات صلح افغانستان در حال حاضر با ابعاد وسیع و با مدیریت کشورهای خارجی در جریان است. پاکستان، چین و امریکا در مذاکرات فعلی دخیل هستند و تلاش می‌کنند تا برای افغانستان صلح بیاورند، اما برای اینکه روند صلح نتیجه‌ بهتری داشته باشد بهتر است ایران، هند و روسیه که ۳ کشور مهم منطقه و همسایه افغانستان اند، در مذاکرات صلح باید دخیل شده و در آن به نقش آفرینی بپردازند."

باید گفت که این حرف و خواست، تنها حرف و تحلیل آقای کرزی نیست و بلکه بسیاری از آگاهان و صاحب نظرانی که عمق حساسیت قضیه افغانستان را درک کرده اند، همین تحلیل را می کنند و مانند رئیس جمهور پیشین کشور نظر می دهند.
اصلی در سیاست و معادلات حاکم در دنیا وجود دارد که گاهاً برنامه و پروسه ای را که به هر دلیلی نمی خواهند به سرانجام برسد و اجرائی بشود، با مقدمات و زمینه و ابزار آلاتی وارد می شوند که نتیجه آن، ابتر ماندن صد در صدی برنامه و پروسه مذکور است؛ دقیقاً مانند همین برنامه صلحی که برای افغانستان روی دست گرفته شده و چهار دولت از جمله خودِ دولت افغانستان از سر سادگی و عدم آشنائی کافی با قواعد بازی های سیاسی، وارد آن شده و به زعم آنکه امریکا و چین و پاکستان، با چشم پوشی از منافع استعماری خویش، به سود دولت و ملت افغانستان کار می کنند، سرها را پایین انداخته و همچنان نقشه راه صلح را تعقیب می کنند و قطعاً نمی دانند که با این اعتماد گله و گشاد شان به امریکایی ها و پاکستانی ها و نیز چینی هایی که یک سری منافع مشترک را در افغانستان و منطقه تعقیب می کنند، به کعبه مقصود که همان صلح و ثبات دایمی در کشور باشد، نمی رسند.

اظهارات اخیر حامد کرزی؛ رئیس جمهور سابق مبنی بر دخیل ساختن هند، روسیه و جمهوری اسلامی ایران در روند صلح افغانستان، بیشتر از آن جهت حایز اهمیت است که اولاً این کشورها همسایگان افغانستان و به تعبیر عامیانه و ساده آن، بچه محل افغانها هستند و قطعاً صلح و ثبات حاکم در افغانستان، صلح و آرامش این کشورها را به دنبال دارد؛ چنانکه بدامنی و بی ثباتی افغانستان و هر یک از این کشورها، یکدیگر را متاثر می سازد.
در ثانی و با توجه به همان واقعیت مشترک حاکم میان افغانستان و کشورهای همسایه و منطقه، انگیزه کوشش برای برقراری صلح و ثبات دایمی در افغانستان که در واقع همان ثبات همگانی را در پی دارد، در سران و دولتمردان کشورهایی چون روسیه و هند و ایران باید به مراتب بیشتر و بیشتر از دولتهای معلوم الحالی چون امریکا و پاکستان و غیره و غیره باشد که قطعاً چنین نیز است.

دلیل بر این ادعا نیز بی شمار است و عمده آن فهم و درک این واقعیت از سوی رهبران هند و روسیه و ایران است که در صورت ادامه جنگ و ناامنی در افغانستان، بهانه برای حضور مخرب و استعمارگرانه قدرتهای غربی به خصوص امریکایی، برای دراز مدت و یا همیشگی فرآهم می گردد؛ که این پیشامد به هیچ عنوان خوشایند دولتهایی مانند روسیه و ایران و هند نیست؛ چرا که به گونه مستقیم امنیت آنها را تهدید می کند.
از سوی دیگر، امریکا و متحدان غربی و منطقه ای آن نیز قدرتهایی نیستند که از کشیدن طرح و نقشه های خطرناک و ویرانگر برای دولتها و کشورهای منطقه به خصوص آن دولتها و ملتهایی که مخالف استیلای همه جانبه غرب اخصاً امریکا بر سایر کشورها هستند، صرف نظر کنند؛ چرا که چنانکه می بینیم خاور میانه از فلسطین گرفته تا لبنان و عراق و سوریه و یمن و افغانستان و...، همه و همه در آتش طرح و نقشه های اهریمنی و دخالت جویانه قدرتهای غربی و وابستگان منطقه ای آنان می سوزد!

به نظر می رسد دولتهای روسیه و ایران و هند نباید منتظر کارت دعوت غربی ها و پاکستان بمانند؛ تا آنها از سران این سه قدرت برتر منطقه ای بخواهند در برقراری صلح در افغانستان نقش ایفا کنند.

واضح است با توجه به ملاحظاتی که امریکائی ها و متحدان غربی و منطقه ای آنها نسبت به هند و ایران و روسیه دارند، علاقه ای هم به دخیل ساختن این سه کشور در قضیه صلح افغانستان ندارند و بلکه مانعی خواهند شد برای ورود آنها در قضیه افغانستان و این به دولتهای هند و روسیه و ایران مربوط می شود که با بهره وری از ظرفیت ها و زمینه ها و پتانسیل های موجود در روابط شان با دولت و ملت افغانستان، مقدمات حضور فعال خویش در برنامه برقراری صلح و ثبات در افغانستان و منطقه را تعقیب کنند.
مولف : سیدفاضل محجوب
https://avapress.net/vdcawun6y49nuy1.k5k4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما