تاریخ انتشار :شنبه ۲۳ جوزا ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۲۵
کد مطلب : 112927
گروه های پروژه ای! بخش(۱)

بعد از ختم استعمار کهنه در جهان و استقلال یافتن بسیاری از کشور های جهان سوم. گرچه سلطه سیاسی و نظامی استعمارگران برچیده شد.
 اما طمع ورزی و زیاده خواهی استعمارگران هم چنان باقی ماند.یعنی بعد از برچیده شدن سلطه استعمارگران خارجی از کشورهای جهان سوم، طمع ورزی و منفعت طلبی کشورهای استعماری پایان نیافت؛ بلکه این منفعت جویی به صورت و سیرت دیگر هم چنان ادامه پیدا کرد. دخالت های نظامی گاه و بیگاه،ایجاد اختلال در ایجاد یک سیستم سیاسی کار آمد،زمینه سازی رژیم های دیکتاتوری کودتایی، از عمده دست اندازی ها و طمع ورزی های کشورهای استعماری در جهان سوم بوده است .
یکی از تلاش ها نیز ایجاد گروه هایی وابسته و مزدور بوده که به نحوی منافع کشورهای استعمارگر را تامین کنند.. این گروه های مزدور را می توان همان گروه های «پروژه ای» لقب داد که در کشور خود به نمایندگی از کشورهای خارجی دست به فعالیت زده و برای منافع دیگران کار کرده اند.
گاهی هم دست به جنایت برده اند ، به تخریب کشور خود پرداخته اند، یاهم وطنان خودرا کشته اند.
این گونه گروه ها تا هنوز انواع اقسام گوناگون ظهور داشته است. آخرین ظهور نسل این گروه های «پروژه ای» در خاورمیانه عربی است که با نام دین و با وسیله قرار دادن باورهای مردم ظهور یافته اند. کسانی که به منشای پیدایش گروه های سلفی پرداخته اند،یکی از علت های عمده ظهور این گروه ها را ،جهاد مردم افغانستان علیه سلطه شوروی سابق می دانند که سبب شد هم غربی ها در مرز های افغانستان حضور پررنگ پیدا کنند و هم عرب ها به نام جهاد در افغانستان حضور بیابند..
بنابراین می توان این گونه بیان داشت که گروه های پروژه ای که به نام دین و با ابزار دین به جنگ وخشونت دست زده اند، تلفیقی از نیرو های عرب و سرمایه های کشور غربی پیرامون جهاد افغانستان با شوروی سابق بوده است. سازمان القاعده ریشه ای عربی دارد. اما در پاکستان شکل گرفته، و در محراق توجه همه گروه های افراطی واقع شده. طالبان افغانستان نیز نسب به القاعده می برد، هم پیوند نظامی با این گروه دارد و هم پیوند فکری. می توان یکی از زیر مجموعه های القاعده به حساب آورد. 

در بیش از یک دهه گذشته این گروه در خدمت اهداف سیاسی پاکستان و عربستان سعودی قرار داشته است. از هیچ جنایتی در حق مردم افغانستان دریغ نکرده. به هر کاری که صلاح پاکستان درآن بوده دست برده و از هر وسیله ای که منافع پاکستان را تامین کند سود برده است. 
در دو عرصه فعالیت کرده یکی فعالیت نرم یا ایزوله کردن فرهنگ و تاریخ مردم افغانستان، دیگری جنگ گرم و کشتار و خون ریزی و تخریب بناهای کار آمد افغانستان. پاکستانی کردن فرهنگ و هویت مردم افغانستان در حکومت طالبان رنگ و تجلی گاه های گوناگون داشته است. از شکستن پیکر مجسمه بودا در بامیان تا وارد کردن وسایط نقلیه عمومی ای که با قانون ترافیکی پاکستان هم سانی داشته، از جمله فعالیت ها ی آشکار این گروه پروژه ای در افغانستان بوده است. گرچه این گروه هنوزهم توان جنایت دارد،هرروز دست به جنایت های هولناک می برد وخانواده های زیادی را به سوگ فرزندان خود می نشاند، جاهایی را تخریب می کند. اما به نظر می رسد که عمر این گروه به تدریج به آخر رسیده است. وگروه دیگری برجای این گروه می نشیند ، عدم توفیق این گروه در پیشبرد پروژه های خود،یکی علت های مهم به سرآمدن تاریخ این گروه است .
.یکی از علامت به سرآمدن تاریخ این گروه آنست که این گروه« پروژه ای» - همان گونه که اشارت رفت-از جانب یک کشور ویک منبع ایجا نشده بود،چند کشور در ایجاد این گروه نقش داشتند وهر کدام نیز خواستارعمل ویژه ای ازاین گروه بودند. از جمله پدید آورندگان وحامیان گروه طالبان در افغانستان، عربستان سعودی بود(واست) که بدون کمک های مالی سعودی، این گروه نمی توانست به کار خود ادامه دهد. هدف سعودی ها ایجاد گروه های وهابی از یک سوی و ایجاد تنش در روابط میان شیعه ها وسنی ها ازجانب دیگر بود. اما گروه طالبان با آن که در زمان حکومت خود از شدت عمل فراوان کار گرفتند و کوشیدند به انحای گوناگون میان شیعه ها و سنی ها اختلاف ایجاد کنند. گاهی شیعه هارا وابسته به خارج معرفی کردند. وگاهی هم گفتند که باید از افغانستان بیرون روند. اما در نهایت ترفی نبستند و با مقاومت مردم افغانستان مواجه گشتند.
نظام سطله طالبانی در هم پیچید ولیکن دوستی و صمیمیت میان اقوام افغانستان چون گذشته باقی ماند. 
وهابی ساختن مردم افغانستان از پروژه های دیگر طالبان بود که در این راه نیز با توفیق همراه نبود. بنابر این طالبان درهر دو پروژه ای خود ناکام ماند. 
در نتیجه عربستان سعودی در اهداف خود در افغانستان توفیقی حاصل نکرد.عملکرد حکام سعودی در برابر مسلمان ها از یک سوی و  فتواهای مضحک و دور از منطق ملاهای وهابی از سوی دیگر، میزان تنفر و انزجار در میان افغان ها را نسبت به سران سعودی افزایش داده و در نتیجه هیچ علاقه ای از سوی مردم افغانستان نسبت به مذهب وهابی ایجاد نشده است. و هیچ انسان عاقلی رغبت پیوستن به گروه وهابی را ندارد.
به ویژه پیروان مذهب حنفی که ریشه های فارسی دارند، به هیچ عنوان برتری جویی های حاکمان سعودی و مذهب وهابی را بر نمی تابند. بنابر این طالبان به عنوان یک گروه« پروژه ای» که از جانب عربستان سعودی، پاکستان و غرب ایجاد گشته بود ،با کارکرد متنوع و گوناگون باید رضایت همه طرف را جلب می کرد و به نحوی اهداف همه را محقق می ساخت، در نهایت به یک گروه محدود با کارکرد محدود برای منافع پاکستان و ضدیت با منافع هندوستان تبدیل گشت و نتوانست منافع سایر تمویل کنندگان خود را تامین کند. لذا امروز اگر سخن از ورود گروه داعش در افغانستان می رود، یکی از اهداف کشور های تمویل کننده آنست که از عمل کرد گروه طالبان ناامید گشته اند و می کوشند گروه دیگری رابه نام دیگر دراین صحنه بیاورند تا در راه منافع شان تلاش ورزند .
اگر سرکرده گروه داعش درافغانستان در مصاحبه با «بی بی سی» می گوید که طالبان در خدمت سازمان استخبارات پاکستان در آمده بود ،یک معنای این گفته،آنست که این گروه نتواسته است به کار ویژه هایی که کشور های تمویل کننده برای این گروه در نظر گرفته بود عمل کند ودر نتیجه کار کرد آن به سطح نازلی کاهش یافته است.
ادامه دارد...
مولف : سید مظفر دره صوفی
https://avapress.net/vdcj88evauqevhz.fsfu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

مطالب مرتبط