مولوی حسام می گوید که حرکت امام خمینی (ره) یک حرکت سزاوار شأن مسلمانان بود و نهضت او در ادامه نهضت های بزرگان دیگری قرار داشت که بذر اسلام سیاسی و اجتماعی را پاشیدند.
به گزارش خبرگزاری آوا،مولوی حبیب الله حسام؛ رییس شورای اخوت اسلامی افغانستان در سمیناری که به منظور گرامیداشت از بیست و پنجمین سالگرد رحلت بیدارگر جهان اسلام امام خمینی(ره) امروز شنبه در کابل برگزار شده بود با تاکید بر این مطلب که حرکت امام خمینی یک حرکت سزاوار شأن مسلمانان بود، گفت که قرنهای چهارم و پنجم هجری، قرنهای انحطاط مسلمین بود؛ چه خلافت و کشور عظیم اسلامی زنده بوده و چه به جزیره ها و جغرافیای کوچک تقسیم شده بود.
به گفته حسام در قرنهای چهارم و پنجم، انحطاط در فکر و فرهنگ و اندیشه اسلامی، سراسر جامعه اسلامی را فراگرفته بود، قرآن و سنت دیگر در زندگی نقشی نداشت و به یک انجماد تبدیل شده بود و دشمنان، امت اسلامی را به ستیزه ها و کشمکش های داخلی جریان های مذهبی تقسیم کرده بودند.
به گفته این عالم برجسته دینی، بیداری اسلامی که از مصر عراق و ایران در حال گسترش بود و رهبری این بیداری چه به دست امام راحل و چه بهدست حسن البنا و سید قطب و سید جمال الدین افغانی و عبده بود در زمانی آغاز شد که جهان اسلام با چالش های بزرگی مانند اینکه اسلام جوابگوی نیازمندی های بشر نیست روبرو بود.
حسام گفت که باورها بر این بود که دین برای دستاوردهای علمی پاسخی ندارد و اسلام دین سیاست، اقتصاد و اجتماع نیست؛ بلکه مایه رکود و سستی جوامع است و سلامتی و عافیت را از انسان سلب می کند.
به گفته او، اگرچه بیدارگران اسلامی در زمان خود اقداماتی کرده بودند؛ اما مسلمانان تا زمان انقلاب امام خمینی با چالش هایی مانند کمونیزم افراطیگری داخلی و سکولاریزم خارجی و وابستگی قومی و نژادی و ده ها مشکل دیگر از این قبیل روبرو بودند و از طرف دیگر، سقوط خلافت نیمبند، خود یک چالش بزرگ بود که پس از آن چتر همگانی از بین رفت و کیان اسلام باقی نماند و دشمنان مسلمانان را مانند گوشت قربانی تقسیم کردند.
در این زمان حرکت امام یک حرکت سزاوار شأن مسلمانان بود و نهضت او در ادامه نهضت های بزرگان دیگری قرار داشت که بذر اسلام سیاسی و اجتماعی را پاشیدند.
مولوی حسام گفت که مرز قومیت و سکولاریزم با این بیداری از هم پاشید و مردم افغانستان در برابر اندیشه بیدارگرانی چون امام خمینی شهید دادند. به خصوص در قرن اخیر، اندیشه های ناب اسلامی که از عرب و ایران سرازیر می شد مردم در برابر آن خود را فدا می کردند.
مردم افغانستان که کمونیزم را در هر گوشه سرکوب می کردند دلیلش این بود که اندیشه های امام خمینی و سید قطب به این مملکت سرازیر می شد و اسلام کفرشکن را تبلیغ می کرد و حقانیت و پاسخگویی دین را تبیین می نمود.
به باور حسام هرکس بگوید خمینی چه ارتباطی به جامعه ما دارد باید در جواب گفت که میان مردم و امام خمینی، ارتباط فکری وجود دارد و هرکسی که در مکتب انبیای الهی و مردانی که در مسیر کتاب خدا و سنت پیامبر حرکت می کنند و احیاگران تفکر اسلامی هستند برای ما ارزش دارند.
به گفته این عالم دینی، امام خمینی و امثال او بودند که اندیشه ناب اسلامی را دوباره زنده کردند و حتی مستضعفان دنیا از نهضت آنان الهام گرفتند و زندگی خود را در سایه آزادی دوباره آغاز کردند.
وی گفت که منحصر کردن شخصیت های بزرگ به جغرافیای خاص، تلقینات دشمن است. اگر مسلمانان به این تلقینات گوش دهند در حقیقت به توطئه های دشمن تن داده اند، در حالی که ما بر این عقیده هستیم که هرکس در مسیر انبیای الهی حرکت می کند زحمات او برای همه قابل قدر است.
او در پایان گفت که امام خمینی در زمانی انقلاب خود را آغاز کرد که تعبیر قومیت و شکستن وحدت و نفاق های زیرمجموعه های دیگر دنیای اسلام را تهدید می کرد.
به گزارش خبرگزاری آوا،مولوی حبیب الله حسام؛ رییس شورای اخوت اسلامی افغانستان در سمیناری که به منظور گرامیداشت از بیست و پنجمین سالگرد رحلت بیدارگر جهان اسلام امام خمینی(ره) امروز شنبه در کابل برگزار شده بود با تاکید بر این مطلب که حرکت امام خمینی یک حرکت سزاوار شأن مسلمانان بود، گفت که قرنهای چهارم و پنجم هجری، قرنهای انحطاط مسلمین بود؛ چه خلافت و کشور عظیم اسلامی زنده بوده و چه به جزیره ها و جغرافیای کوچک تقسیم شده بود.
به گفته حسام در قرنهای چهارم و پنجم، انحطاط در فکر و فرهنگ و اندیشه اسلامی، سراسر جامعه اسلامی را فراگرفته بود، قرآن و سنت دیگر در زندگی نقشی نداشت و به یک انجماد تبدیل شده بود و دشمنان، امت اسلامی را به ستیزه ها و کشمکش های داخلی جریان های مذهبی تقسیم کرده بودند.
به گفته این عالم برجسته دینی، بیداری اسلامی که از مصر عراق و ایران در حال گسترش بود و رهبری این بیداری چه به دست امام راحل و چه بهدست حسن البنا و سید قطب و سید جمال الدین افغانی و عبده بود در زمانی آغاز شد که جهان اسلام با چالش های بزرگی مانند اینکه اسلام جوابگوی نیازمندی های بشر نیست روبرو بود.
حسام گفت که باورها بر این بود که دین برای دستاوردهای علمی پاسخی ندارد و اسلام دین سیاست، اقتصاد و اجتماع نیست؛ بلکه مایه رکود و سستی جوامع است و سلامتی و عافیت را از انسان سلب می کند.
به گفته او، اگرچه بیدارگران اسلامی در زمان خود اقداماتی کرده بودند؛ اما مسلمانان تا زمان انقلاب امام خمینی با چالش هایی مانند کمونیزم افراطیگری داخلی و سکولاریزم خارجی و وابستگی قومی و نژادی و ده ها مشکل دیگر از این قبیل روبرو بودند و از طرف دیگر، سقوط خلافت نیمبند، خود یک چالش بزرگ بود که پس از آن چتر همگانی از بین رفت و کیان اسلام باقی نماند و دشمنان مسلمانان را مانند گوشت قربانی تقسیم کردند.
در این زمان حرکت امام یک حرکت سزاوار شأن مسلمانان بود و نهضت او در ادامه نهضت های بزرگان دیگری قرار داشت که بذر اسلام سیاسی و اجتماعی را پاشیدند.
مولوی حسام گفت که مرز قومیت و سکولاریزم با این بیداری از هم پاشید و مردم افغانستان در برابر اندیشه بیدارگرانی چون امام خمینی شهید دادند. به خصوص در قرن اخیر، اندیشه های ناب اسلامی که از عرب و ایران سرازیر می شد مردم در برابر آن خود را فدا می کردند.
مردم افغانستان که کمونیزم را در هر گوشه سرکوب می کردند دلیلش این بود که اندیشه های امام خمینی و سید قطب به این مملکت سرازیر می شد و اسلام کفرشکن را تبلیغ می کرد و حقانیت و پاسخگویی دین را تبیین می نمود.
به باور حسام هرکس بگوید خمینی چه ارتباطی به جامعه ما دارد باید در جواب گفت که میان مردم و امام خمینی، ارتباط فکری وجود دارد و هرکسی که در مکتب انبیای الهی و مردانی که در مسیر کتاب خدا و سنت پیامبر حرکت می کنند و احیاگران تفکر اسلامی هستند برای ما ارزش دارند.
به گفته این عالم دینی، امام خمینی و امثال او بودند که اندیشه ناب اسلامی را دوباره زنده کردند و حتی مستضعفان دنیا از نهضت آنان الهام گرفتند و زندگی خود را در سایه آزادی دوباره آغاز کردند.
وی گفت که منحصر کردن شخصیت های بزرگ به جغرافیای خاص، تلقینات دشمن است. اگر مسلمانان به این تلقینات گوش دهند در حقیقت به توطئه های دشمن تن داده اند، در حالی که ما بر این عقیده هستیم که هرکس در مسیر انبیای الهی حرکت می کند زحمات او برای همه قابل قدر است.
او در پایان گفت که امام خمینی در زمانی انقلاب خود را آغاز کرد که تعبیر قومیت و شکستن وحدت و نفاق های زیرمجموعه های دیگر دنیای اسلام را تهدید می کرد.