هنگامی که از زنان و حضور مستقیم آنان در صحنه های حساس عاشورا و کربلا سخن به میان می آید، نام بلند حضرت زینب (ع) در ابتدا به ذهن ها متبادر می شود . نقش این بانوی بزرگ، چنان برجسته و فراگیر است که پرداختن به آن مجال زیادی می طلبد، از این رو، اشاره ای به برخی از جانبازی های این بانوی حماسه و عرفان و عاطفه خواهیم داشت .
حضرت زینب (ع) در رابطه با امام حسین (ع) نقش یک همراه، همدل و همراز صمیمی را داشت و پیوسته با جمله های زیبا و علی گونه خویش، حقانیت قیام امام را متذکر می شد و هر گاه در بخشی از سپاه، تزلزل و یا تردید و تحیر ایجاد می شد، با پیام های وحدت آفرین خویش، یکدلی را در محیط حاکم می کرد .
مراقبت از کودکان، ایجاد روحیه مقاومت در برابر شهادت عزیزان، در جمع زنان، مدیریت بانوان مضطرب و نگران و محافظت از جان امام سجاد (ع) و دیگر بیماران و جانبازان کربلا و ایجاد آرامش روانی در بین بازماندگان و . . . از جمله نقش های مهم حضرت زینب (ع)ست .
از جمله زنانی که در میدان کارزار به نوعی حضور داشته و شجاعانه با دشمن جنگیدند، همسر مسلم بن عوسجه، ام وهب (که توسط امام حسین (ع) مسلمان شد)، مادر عبدالله کلبی، مادر عمرو بن جناده و مادر عبدالله بن عمر را می توان نام برد .
در تاریخ از دو زن به عنوان شهیدان کربلا و عاشورا یاد شده است که عبارتند از: هانیه (همسر وهب) و بانوی نمیریه قاسطیه یعنی همسر عبدالله بن عمیرکلبی (ام وهب. 5)
ام وهب و هانیه دو شمع فروزان کربلا
ام وهب و پسر و عروسش بر آیین مسیحیت بودند . کمتر از بیست روز از عروسی این دو جوان، وهب و هانیه، می گذشت که در صحرای سر سبز «ثعلبیه » در نزدیکی کربلا خیمه زدند . در تاریخ آمده است که امام حسین (ع) هنگام حرکت به سوی کوفه، به سرزمین «ثعلبیه » رسید و بر اساس کرامت و بزرگواری خود از اهل خیمه سراغی گرفته و احوالپرسی نمود .
ام وهب از بی آبی و مشکلات مربوط به کمبود آب گفت و امام (ع) که مصداق بارز «و عادتکم الاحسان و سجیتکم الکرم » (6) بود، با نیزه خود قسمتی از خاک زمین را کنار زد . ناگهان آب از دل زمین جوشید و ام وهب و عروسش متعجبانه به این اعجاز نگریستند. امام (ع)، سپس به این بانو فرمود: «اگر پسرت آمد، به او بگو که اگر بخواهد، می تواند ما را یاری کند .»
امام به حرکت خویش ادامه داد و وهب هنگام بازگشت، با دیدن معجزه پسر رسول خدا، مشتاق دیدار او شد و با مادر و نوعروس خود نزد امام رفته و به اسلام گرویدند و این گونه وهب به خیل سربازان سعادت پیوست .
ماجرای جانسوز و اندوهناک این داماد تازه مسلمان، در کتب تاریخی به تفصیل آمده است . وهب به میدان رفت و با دشمن جنگید تا به فیض شهادت رسید . همسرش بر بالین او نشست . پیکر به خون نشسته او را نزد عمر سعد بردند و سر از تن او جدا کردند . همسر او بار دیگر خود را نزد پیکر مطهر شهید رساند و سر بر سینه او نهاده، گریست . در این هنگام، دشمن با عمود آهنین بر فرق این نوعروس زد و او را به وصال محبوب واقعی و فوز شهادت نائل کرد .
از سوی دیگر، دشمنان سر وهب را برای شکنجه مادر، به سوی آن پیرزن شجاع پرتاب کردند . این مادر صبر و ایثار، سر جوانش را بوسید و گفت: «سپاس خداوندی را که با شهادت تو در رکاب امام حسین (ع) مرا روسپید کرد» . سپس سر وهب را به سوی دشمن پرتاب کرد و گفت: «آن سر را که برای دوست داده ایم، باز نمی ستانیم .»و ستون خیمه را برداشت و به دشمن حمله کرد و دو نفر از سپاه سیاه سعد را به هلاکت رساند . امام (ع) او را به خیمه برگرداند و برای او دعا کرد و مژده بهشت داد . ام وهب با شادی تمام از امر امام خویش اطاعت کرد و هنگام بازگشت گفت: «خدایا! امید بهشت را از من مگیر .» (7)
نکته قابل توجه این است که حمله به سوی دشمن، با عمود خیمه در مورد مادر عبدالله بن عمر نیز نقل شده است و به نقل تاریخ، حضرت اباعبدالله (ع) او را به سوی خیمه اش بازگرداند . همچنین در مورد مادر عمرو بن جناده (8) نیز گفته شده است که همچون ام وهب، سر فرزند شهیدش را گرفته و به وسیله آن، یکی از سپاهیان عمر سعد را به هلاکت رساند و سپس شمشیری گرفت و با رجزخوانی به میدان رفت، اما امام حسین (ع) با امر ولایی خویش او را به خیمه ها بازگرداند . (9) البته بانوی دیگری به نام ام خلف نیز در برخی از کتب ذکر شده است، با جریانی مشابه ام وهب و مادر عمرو بن جناده .
شهیده ای دیگر از تبار عاشوراییان
همسر عبدالله بن عمیر کلبی که از اولین شهدای کربلاست، نیز از جمله بانوانی بود که عشق و وفای خویش را در صفحات تاریخ به اثبات رساند . «ام وهب » کنیه این بانوی گرانقدر بود . لازم به ذکر است که ام وهب، همسر عبدالله کلبی با ام وهب که در بحث پیشین داشتیم، تفاوت دارد و این دو بانو شباهت اسمی با یکدیگر داشته اند و از نظر نسبی و سببی ارتباطی بین آن دو نیست .
در کتب تاریخی آمده است که عبدالله بن عمیر کلبی و همسرش، در شب هشتم محرم، شبانه از کوفه بیرون رفته و به کاروان امام (ع) پیوستند . پس از شهادت عبدالله، در روز عاشورا، همسر وفادارش خود را به بالین او رساند و خاک را از چهره او پاک کرد . در این هنگام به دستور شمر، یکی از غلامان، گرزی بر سر این بانوی داغدیده فرود آورد و او را به شهادت رساند . (10)
شهادت این بانوی ولایت مدار، مهری بود برحقانیت این حرکت بزرگ تاریخی، همان گونه که بانوان دیگر در نمایاندن عظمت این قیام و مسائل مربوط به آن بسیار مؤثر بوده اند .
5) فرهنگ عاشورا، ص 191 (البته در این کتاب سخنی از هانیه به میان نیامده است و نام آن شهیده بزرگوار از کتب دیگر اخذ شده است).
6) فرازی از زیارت جامعه کبیره .
7) ریاحین الشریعه، ج 3، ص 300 .
8) مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 105 .
9) عمادزاده، زندگانی سید الشهدا، ج 2، ص 124 .
10) فرهنگ عاشورا، ص 303 .
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه