شرط تأثیر استغفار؛
اگر به افرادى بدون هیچ گونه شایستگى بى جهت كمك شود و بر دیگران مقدم شوند، این كار نوعى تبعیض ناروا و تشویق مردم به گناه و تأمین دادن به آنها در برابر جنایات است.
گاهى تصور مىشود كه شفاعت نوعى«پارتى بازى» و وسیله تراشى براى به هم زدن قوانین است و نتیجه آن، به دست آوردن موقعیت ها، بدون شایستگى لازم است.
به طور اجمال باید توجه نمود كه شفاعت از اصول مسلم اسلام است و هر كس كه آشنایى مختصرى با قرآن و احادیث اسلامى و عقاید مسلمانان جهان در تمام اعصار و قرون داشته باشد مىداند كه نوید شفاعت به افرادى كه شایستگى شفاعت را دارند، مطلبى است قطعى و آن چنان نیست كه بتوان درباره آن شك و تردید به خود راه داد.
معناى لغوى و اصطلاحى شفاعت
آیت الله جعفر سبحانی در کتاب خود با عنوان"دوست نماها" در توضیحی درباره شفاعت میگوید: شفاعت در لغت، به معناى «ضمیمه كردن چیزى به چیز دیگر و جفت نمودن آن» است و در اصطلاح مذهبى، یعنى كمك اولیاى خدا (پیامبران، امامان و مردم صالح و درست كار) به افرادى كه در طول زندگى، مرتكب لغزش هایى شده اند. البته كمك به نجات افراد گنهكار، دو صورت دارد: یك شكل آن، به اصطلاح پارتى بازى و ظلم و ستم و تبعیض نارواست و شكل دیگر آن، یك نوع درس تربیت، روزنه امید و وسیله تكامل.
اگر به افرادى بدون هیچ گونه شایستگى بى جهت كمك شود و بر دیگران مقدم شوند، این كار نوعى تبعیض ناروا و تشویق مردم به گناه و تأمین دادن به آنها در برابر جنایات است.
این همان شفاعت غلط و ناروایى است كه باید گفت جنایت كاران و گنه كاران را جسور و جرى مىسازد و امید به چنین شفاعت پندارى، سبب مىشود افراد مجرم از انجام دادن هیچ جنایتى كوتاهى نكنند. مسلماً هدف آیات، این نوع شفاعت نیست كه عقل و خرد آن را محكوم مى كند.
ولى اگر بعضى از گنه كاران، به دلیل پیوندهاى معنوى كه با خدا داشتند و به سبب ارتباط ایمانى كه با اولیاى پروردگار برقرار ساخته بودند، مورد كمك شفیعان در روز رستاخیز قرار گیرند، در این صورت نوید شفاعت نه تنها موجب تشویق و مستلزم تبعیض ناروا نیست، بلكه عین عدالت و وسیله تربیت و بازگشت افراد گنه كار از نیمه راه است.
توضیح این كه، همان طور كه قرآن مجید بیان مى كند: شفاعت اولیاى خدا منوط به اذن پروردگار جهان است و تا اجازه خدا نباشد هیچ كس نمى تواند شفاعت نماید. ناگفته پیداست كه اذن خدا بى جهت و بدون حكمت نخواهد بود و اذن خدا شامل حال كسانى مى شود كه براى عفو و اغماض شایستگى دارند و اگر در طول زندگى، لغزش و گناهى داشتند، به مرحله پرده درى و طغیان نرسیده و اگر رابطه خود را در بعضى از جهات ضعیف كرده اند، به كلى آن را از بین نبرده اند. این چنین افراد كه پیوندهاى گوناگون خود را با حق و حقیقت نگسسته اند، مشمول و شایسته شفاعت مى شوند.
نوید شفاعت با این شرط، خود هشدارى است به افرادى كه گاهى مرتكب گناه مىشوند تا به هوش باشند و هر چه زودتر از ادامه گناه بازگردند و همه پیوندها را نگسلند و پرده ها را ندرند و از شعاع شفاعت دور نگردند، كه در غیر این صورت، راه نجاتى براى آنان نخواهد بود.
همین احساس و توجه، در بازگشت افراد گنه كار به راه حق و تجدید نظر در برنامه هاى غلط تأثیر مى گذارد و در حقیقت روزنه امیدى براى پاك ساختن برنامه زندگى از نقاط تاریك محسوب مى شود.
شفاعت درباره افراد لایق و شایسته، جز روزنه امید براى امكان تجدید حیات دینى و اخلاقى چیز دیگرى نیست و مخصوص كسانى است كه روابط خود را با خدا و اولیاى دین حفظ كرده اند، ولى كسى كه داراى اعمال نیك نبوده و از ایمان به خدا بهره نداشته باشد و عمرى را در گناه و فساد به سر برده است، هرگز مشمول شفاعت نخواهد شد.
پی نوشت:
1- سوره نساء، آیه 48
منبع: برنا نیوز
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)_ مشهد مقدس