تاریخ انتشار :شنبه ۲۱ عقرب ۱۳۹۰ ساعت ۱۴:۴۳
کد مطلب : 32675
افغانستان؛ کشور ائتلاف های ناپایدار
این جبهه تازه، برنامه هایی چون مخالفت با برگزاری جرگه سنتی به منظور بررسی امضای پیمان استراتژیک با آمریکا، تلاش برای تغییر نظام از ریاستی به پارلمانی و انتخابی شدن والی ها را در چشم انداز خویش قرار داده است.
روز جمعه گذشته، تشکل سیاسی تازه ای از سوی تنی چند از رهبران سیاسی و قومی در کابل شکل گرفت که بربنیاد اعلام اولیه، طرح ها و برنامه های بزرگ و گسترده ای را در چشم انداز خویش دارد؛ ‌طرح هایی که اگرچه بزرگ و فراگیر اند؛ اما جدید و بکر و بدیع نیستند.
"جبهه ملی افغانستان" با حضور سه چهره شاخص سیاسی، جهادی و قومی یعنی عبدالرشید دوستم؛ رهبر جنبش ملی اسلامی افغانستان، احمدضیا مسعود؛ عضو حزب جمعیت اسلامی، برادر فرمانده مسعود و معاون پیشین ریاست جمهوری و محمد محقق؛ رهبر حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان تشکیل شد.
این جبهه تازه، برنامه هایی چون مخالفت با برگزاری جرگه سنتی به منظور بررسی امضای پیمان استراتژیک با آمریکا، تلاش برای تغییر نظام از ریاستی به پارلمانی و انتخابی شدن والی ها را در چشم انداز خویش قرار داده و از تلاش های صلح از سوی دولت افغانستان از جمله شورای عالی صلح به شدت انتقاد کرده است.
این نخستین بار نیست که چنین تشکلی شکل می گیرد. سال ها پیش نیز، جبهه ای مشابه درست با همین نام، البته با دامنه و گستره ای به مراتب بزرگتر از این، از سوی شماری از رهبران سیاسی، جهادی، قومی و ایدئولوژیک در مخالفت با سیاست های گروه حاکم شکل گرفت؛ اما نهایتا با ترور سخنگو و رییس کمیته سیاسی آن، اندک اندک و بدون اعلام رسمی از سوی تشکیل دهندگان آن، فروپاشید.
اهداف و برنامه های اعلام شده از سوی جبهه ملی دوم نیز، بارها پیش از این از سوی ائتلاف ها و تشکل های مشابه اعلام شده و در دستور کار قرار گرفته؛ اما هرگز به صورت جدی و عملی پیگیری و دنبال نشده است.
این امر، از همین اکنون بدبینی ها و شک و پرسش های فراوانی را نسبت به موفقیت این جبهه در میان آگاهان و محافل سیاسی و رسانه ای برانگیخته است.
از سوی دیگر، افراد تشکیل دهنده و در راس جبهه ملی دوم نیز، از ثبات و استقرار لازم در اتخاذ مواضع و رویکردهای تعین یافته سیاسی برخوردار نیستند و این امر، به میزان معتنابهی کارآمدی و پایداری این تشکل تازه را مورد تردید قرار می دهد.
برخی از چهره های عضو جبهه ملی دوم،‌ در گذشته نیز در موضع منتقد جدی حکومت ظاهر شده اند؛ اما در مرحله اجرا و عمل، برخلاف مواضع قبلی خود، عمل کرده اند.
به عنوان نمونه، این افراد تا زمانی که خود عضو رسمی دستگاه دولتی بوده اند در موضع مدافعه از رویکردها و عملکردهای حکومت قرار داشته اند؛ اما با برکناری و از دست دادن سمت های خود به عنوان منتقدان جدی سیاست های دستگاه حاکم، ظاهر شده اند.
از معاونت ریاست جمهوری، تا کارکردن در سمت های بلند نظامی، تا مخالفت با جرگه مشورتی صلح و سپس شرکت اعضای ارشد حزب تحت رهبری خود در آن جرگه و تا عضویت در شورای عالی صلح و... از جمله تناقض های آشکاری است که تعهد افراد جبهه ملی دوم را نسبت به برنامه ها و اهداف اعلام شده از سوی آن جبهه، صریحا مورد تردید قرار می دهد.
نکته قابل توجه دیگر اینکه احمد ضیا مسعود که اکنون به عنوان رییس جبهه ملی تازه تشکیل شده معرفی شده در بخشی از سخنان خود در مراسم اعلام موجودیت آن گفت که طرح اولیه این تشکل، با حضور استاد ربانی در منزل شخصی او ریخته شده است؛ این مساله، راه به حقیقت بزرگتر دیگری می برد و آن اینکه گمانه زنی ها در مورد دست داشتن شماری از حلقات غربی -افزون بر نقش ابزاری برخی از سازمان های تروریستی وابسته به پاکستان- در ترور استاد ربانی را تقویت می کند؛ زیرا از زمان اعلام موجودیت جبهه یادشده و نیز مواضع رسمی آن، به خوبی برمی آید که این جبهه در مخالفت جدی با منافع ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی در افغانستان از جمله پیمان استراتژیک قرار دارد و بر این اساس، از میان برداشتن استاد ربانی به عنوان عضو موثر و محوری این جبهه، از تاثیرگذاری و موفقیت آن به میزان معتنابهی خواهد کاست. درست همان چیزی که در مورد جبهه ملی اول با حذف فزیکی سید مصطفی کاظمی، رخ داد و به نتیجه مورد نظر نیز رسید.
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)- کابل- سرویس تحلیل و پژوهش اخبار
https://avapress.net/vdccpeq1.2bqim8laa2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما