تاریخ انتشار :پنجشنبه ۲۷ میزان ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۳۸
کد مطلب : 278757
موثریت جبهه جنگ نرم در شکست امریکا/ ادامه توطئه یهودیت صهیونیستی علیه افغانستان/ پشت پرده ادعای نسل‌کشی هزاره‌ها/ ناچیز بودن کمک‌ها به زلزله‌زدگان هرات
رییس کل مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان در همایشی به مناسبت سالگرد آغاز تجاوز امریکا به افغانستان و اشغال کشور، در کابل، به بررسی پیامدهای اشغال افغانستان توسط امریکا، گام‌های شکست آن در افغانستان و پیام‌های این شکست پرداخت، به ادامه توطئه‌های یهودیت صهیونیستی علیه افغانستان و به خصوص در شرایط کنونی علیه امارت اسلامی اشاره کرد، نکاتی را در مورد ماهیت واقعی ادعاهای نسل‌کشی هزاره‌ها مطرح کرد و همچنین انتقاداتی را از کندی روند کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان هرات بیان نمود. حسینی مزاری تأکید کرد که معتقد است بیش از جنگ سخت، جنگ نرم و جنگ رسانه‌ای در شکست امریکا سهم داشت و در این جبهه، در حقیقت تمام مساجد، حسینه‌ها، اجتماعات دینی و فرهنگی و آموزشی یک نهضت ملی را در برابر امریکا شکل دادند.
خبرگزاری صدای افغان(آوا) ـ کابل: همایش «امریکای پوشالی و اتخاذ تصمیم با خیال شیطانی، تجاوز به افغانستان و شکست توسط مجاهدان، پیام ها و پیامدها» روز پنج شنبه، 20  میزان از سوی دفتر مرکزی مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان در کابل و با حضور صدها اشتراک کننده و تعداد زیادی از رسانه های جمعی به مناسبت سالروز تجاوز ناتو به سرکردگی امریکا به افغانستان و اشغال کشور، برگزار شد.
 
مشروح کامل سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین سید عیسی حسینی مزاری در همایش «امریکای پوشالی و اتخاذ تصمیم با خیال شیطانی تجاوز به افغانستان و شکست توسط مجاهدان، پیام ها و پیامدها» به شرح زیر است:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الرحمن الرحیم
مراسم امروز به مناسبت سالروز تجاوز امریکا و سایر اعضای ناتو به افغانستان در ۱۵ میزان برابر با ۷ اکتوبر سال ۲۰۱ است. اگرچه به این مناسبت باید در افغانستان غوغا می بود، افراد و جریان‌ها و حتی خود حکومت مراسم تجلیل و مجالس یادبود از این روز سیاه برگزار می‌کردند و پیرامون ابعاد قضایا روشنگری خوب و تبیین صورت می گرفت، بازهم خداوند متعال را شکر که این توفیق را نصیب ما کرد و امروز در محضر شما عزیزان اعم از علما، دانشجویان، دانشمندان و مسئولین جریان‌ها، اصحاب رسانه، نیروهای امنیتی و به‌خصوص همکاران ما از هرات باشیم.
در بحث تجاوز امریکا و اعضای ناتو به افغانستان داستان‌های زیادی شنیده اید، صحبت‌های زیادی در طول ۲۲ سال گذشته صورت گرفته و من نمی‌خواهم خیلی پیرامون این داستان تمرکز و توجه بکنم، اما آنچه که مشخص است، امریکا به بهانه حملات تروریست‌ها به برج‌های دو قلوی تجارتی جهانی و دستگیری بن‌لادن یا به اعتقاد خودشان مبارزه با تروریزم و تامین امنیت، ترویج دموکراسی و آزادی بیان و بهبود وضعیت اقتصادی به افغانستان وارد شد و این کشور را اشغال کرد.
 
هدف اصلی امریکا از حمله به افغانستان
شما مطمئنا می دانید که هدف اصلی امریکا از این حمله؛
ـ در مرحله اول تسلط کامل بر افغانستان بود،
ـ و بخش دوم هدف امریکا اشراف بر کشورهای چین، روسیه، هند و ایران بود، که من به‌خصوص در رابطه به بحث اشراف بارها صحبت کردم که با یک جستجوی معمولی در گوگل و انترنت فراوان یافت می‌شود. من بازهم به این بحث نمی پردازم.
 
پیامدهای اشغال افغانستان توسط امریکا و همپیمانانش
اما امریکایی‌ها با هم پیمانانش در طول ۲۰ سال حضور در افغانستان فاجعه آفریدند.
(۱) پیامد این اشغال اول آسیب دیدن وسیع و گسترده مردم ما بود.
مردم ما، هم در عرصه مادی و هم در عرصه معنوی آسیب‌های بسیار بسیار جبران ناپذیری را در این مدت دیدند که باز بر شمردن این آسیب‌ها وقت زیادی می‌خواهد که من بخشی از این آسیب‌ها را در جلسه روز جمعه گذشته که به مناسبت میلاد پیامبر گرامی اسلام(ص) و حضرت امام جعفر صادق(ع) در همین جا برگزار شد، صحبت کردم، که فیلم این سخنرانی در فضای مجازی موجود است، و دوستان می توانند گوش بدهند، و به گوشه‌ای از پیامدهای حضور امریکایی‌ها در افغانستان به ویژه درعرصه اخلاقی، اعتقادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی و همچنین اقتصادی اطلاعات لازم را به دست بیاورند.
به هر حال آسیب مردم افغانستان از ده‌ها هزار کشته در عرصه فیزیکی گرفته تا میلیون‌ها کشته در عرصه فکری و فرهنگی و اعتقادی و اخلاقی بود. در یک کلمه می‌توان خلاصه کنم که اگر حکومت جمهوریت ۱۰ سال دیگر با حمایت امریکا و با حضور امریکا و غرب ادامه پیدا می‌کرد، شما دیگر در افغانستان رویی از مباحث دینی واقعی به‌خصوص بحث خانواده را نمی توانستید پیدا کنید و شرف و عزت و به هرحال بزرگی زن مسلمان در افغانستان را از دست همه مردم می گرفتند.
 
(۲) پیامد دوم حضور امریکا این بود که به هر دو هدف خود در افغانستان دست پیدا نکرد؛
ـ اول بحث سلطه بود؛
که شما دیدید با وصف تلاش خیلی جدی امریکایی‌ها و اعضای ناتو، استفاده از خشونت‌های غیر قابل باور، کشتارهای وسیع و استفاده از توطئه‌ها و شگردهای مختلف، در برابر مقاومت و قیام مردم افغانستان، هم در جبهه گرم با مشکل مواجه شدند و هم در جبهه سرد، هم در جبهه سخت مقابله جدی دیدند و هم در جبهه نرم.
الف ـ مقاومت در جبهه جنگ گرم و سخت
در جبهه جنگ گرم و سخت، برادران طالب در دشت‌ها، بیابان‌ها، کوه‌ها و سنگرها در برابر تجاوز و اشغال ایستادند و هزاران شهید و قربانی دادند و طی ۲۰ حقیقتاً مردانه مبارزه کردند،
ب ـ مقاومت در جبهه سرد
اما در جبهه سرد یا جبهه نرم بسیاری از مردم افغانستان حضورداشتند. در حقیقت می‌توانم بگویم تمام مساجد، حسینه‌ها، اجتماعات دینی و فرهنگی و آموزشی ما، در این جبهه علیه امریکایی‌ها بودند و در حقیقت در برابر امریکایی‌ها یک نهضت ملی شکل گرفت.
جبهه علیه امریکا تنها دست آورد طالبان نبود!
گرچه گاهی برخی از شخصیت‌های طالب عنوان می‌کنند که تنها طالبان این نهضت و این جهاد را شکل دادند، اما خیر، یک چنین ادعایی به هیچ وجه درست نیست. اگر سایر مردم افغانستان در عرصه‌های نرم و گرم در کنار برادران طالب ما نمی‌بودند، و در موازات آنها در شهرها و روستاها عمل نمی‌کردند، تحت هیچ شرایطی طالبان روی پیروزی را نمی دیدند.
این در حالی است که جنگ در شهرها و روستاها سخت تر بود، شخصیت های ما که در شهرها به ‌خصوص در کابل روز جهانی قدس را تجلیل می کردند و در سایر مناسبت‌ها در برابر امریکا جدی می‌ایستادند نیز کارهای سخت‌تری را انجام می دادند.
یادم است که در سال ۱۳۸۶ اولین بار که برگزاری روز قدس در افغانستان بنیان گذاری می شد، در پیش دانشگاه کابل اول آدمک بوش، اولمرت و یکی دیگرهم بود، سه تا آدمک آنجا اول به دار مجازات آویخته شدند و بعد آتش زده شدند و دانشجویان، شخصیت‌ها و مردم ما در برابر دانشگاه کابل مرگ بر امریکا، مرگ بهپر انگلیس، مرگ بر فرانسه و مرگ بر تمام غربی‌های متجاوز گفتند، اما آیا این کار راحت و ساده‌ای بود؟! این در حالی است که در پشت سنگر نشستن، اسلحه گرفتن و در برابر دشمن شلیک کردند، کار راحت‌تری است، چون شما دشمن خود را می شناسید، مجهز و مسلح اید و از خود می‌توانید حفاظت کنید، اما کسانی که در داخل شهرها و ولسوالی‌ها بدون زره و بدون اسلحه، اما با ایمان راسخ و مشت‌های گره کرده در برابر تجاوز امریکا ایستاد شدند، کار خیلی خیلی سختی انجام دادند.
بیش از جنگ سخت، جنگ نرم و جنگ رسانه‌ای در شکست امریکا سهم داشت
من معتقدم بیش از جنگ سخت، جنگ نرم و جنگ رسانه‌ای در شکست امریکا سهم داشت. ما این همه کشته‌ را که دادیم، درعرصه جنگ نرم بود، در همین محل ۵۲ تن از همکاران ما در اثر حمله انتحاری امریکایی‌ها به شهادت رسیدند، و بهای مبارزه ما در برابر اشغال، و بهای مبارزه و تقابل ما با تفکر امریکایی در افغانستان، منطقه و دنیای اسلام بود، زیرا فکر ما، فکر محلی و ملی هم نبود، بلکه فکر ما منطقه‌ای و جهانی بوده و در حقیقت در افغانستان در برابر کل تمامیت غرب ایستاده بودیم و از کیان امت اسلامی دفاع می‌کردیم.
 
ـ دوم اشراف بر کشورهای چین، روسیه، هند و ایران
بنابراین است که امریکا و غرب در افغانستان در برابر یک نهضت ملی جهادی قرار گرفت، اعم از طالب و غیر طالب تا اینکه پیامد دوم شکل گرفت، و اینکه این‌ها نتوانستند بر کشورهای چین، روسیه، هند و ایران اشراف پیدا بکنند. این چهار کشور باید ممنون ما باشند، کل دنیا باید ممنون ما باشند، به‌خصوص امت مسلمه که باید ممنون مردم افغانستان باشند. اما این چهار کشور قطعاً و جداً باید ممنون مقاومت و جهاد و مبارزه مردم افغانستان باشند که در خط مقدم در برابر دشمنان بزرگ این چهار کشور، ایستادیم و مبارزه کردیم و نگذاشتیم افغانستان به عنوان یک پایگاه‌ مطمئن و جدی برای آن‌ها باشد، تا از این طریق در راستای انهدام این چهار کشور و یا حداقل در جهت تضعیف آن‌ها به نفع غرب کار بکنند.
اینجاست که امریکا به این دو هدف خود در افغانستان نرسید تا مرحله و پیامد بعدی رسید.
 
پیامد سوم، شکست قطعی امریکا در افغانستان
پیامد بعدی تجاوز امریکا، شکست قطعی امریکا در افغانستان بود، تا اینکه دو سال قبل با افتضاح کامل از افغانستان خارج شدند. منتهی این شکست یک گام نبود، تنها گامی نبود که امریکایی‌ها از افغانستان شکست خوردند و رفتند، ‌خیر، این شکست مراحل مختلفی داشت که این مراحل تا حالاهم ادامه دارد و تمام نشده و شکست امریکا باید به گونه‌ای باشد که تمام بساط این کشور از منطقه و دنیا جمع شود، تمام پایگاه‌های نظامی، فرهنگی، اطلاعاتی، سیاسی و آموزشی امریکا از کل دنیا برچیده شود، و برود در داخل خود امریکا. در داخل خود امریکا هم این کشور باید فروبپاشد و تجزیه شود و به کشورهای کوچک تقسیم گردد. امریکا باید تقاص این همه جنایات را که از ابتدای تاسیس تا حالا انجام داده، بپردازد و این وعده خداست و قطعا این روز پیش خواهد آمد و مردم مسلمان مطمئن باشند که یک چنین روزی فرا خواهد رسید.
 
گامهای شکست امریکا در افغانستان
اولین گام؛ ایجاد یک ساختار جدید در افغانستان
اولین گام شکست آمریکا در افغانستان ایجاد یک ساختار جدید درافغانستان بود، که بر خلاف آرزو و نیات و به هر حال خیالات امریکایی ها، قدرت مندانه افسار مدیریت افغانستان را به دست گرفت، امنیت را برقرار کرد و تمام ابعاد کشور را درست مدیریت می کند.
امریکایی ها در زمان حضورشان در افغانستان چه می گفتند؟ می گفتند اگر ما در افغانستان نباشیم، افغانستان به دهه هفتاد شمسی و جنگ های داخلی بر می گردد. امریکایی ها حتی معتقد بودند که بدتر از آن خواهد شد و شاید روزی برسد که افغان، افغان را بخورد، نه این که فقط بکشد؛ اما وقتی امریکایی ها از افغانستان اخراج شدند، دیدند که اِ ه! یک ساختاری ایجاد شد که هر روز از عمر آن می گذرد، مستحکم تر می شود. برقراری حکومت امارت اسلامی در افغانستان و مدیریت قوی آن در کشور با وصف این که تا هنوز در دنیا به رسمیت شناخته نشده و در معرض تحریم های خیلی خیلی جدی قراردارد، و همچنین توطئه های بسیار سنگین از درون و بیرون علیه این حاکمیت، که شب و روز مثل باران از طرف دشمن فرو می ریزد؛ با چه حلم و آرامشی حکومت و مردم را دارند مدیریت می کنند و کشور رو به پیشرفت است و مطمئن هستم ان‌شاءالله تعالی وضع کشور به مراتب بهتر از حالا خواهد شد.
این وضعیت برای امریکایی ها و اعضای ناتو سنگین و غیر قابل باور بوده است، که چنین حاکمیتی بدون وابستگی به شرق و غرب  عالم این گونه حاکمیت بکند و پیش برود. این است که این مساله مرحله و گام اول شکست امریکایی ها در افغانستان بود که آبروی شان رفت. امروز هر آدم عاقلی می داند که امریکایی ها در طول دوران حضورشان در افغانستان چه دروغ و فریب کاری هایی کردند و افکار عمومی را فریب دادند. اینجاست که مردم دنیا به دروغ گویی های امریکایی ها و اقتدار، عزت و توانایی مردم افغانستان و ظرفیت های مدیریتی آنها پی بردند.
 
گام دوم، پر شدن خلأ حضور امریکا در منطقه
گام دوم شکست امریکایی ها در افغانستان، پر شدن خلاء حضور آنها در منطقه بود.
شما می بینید که چین چقدر در منطقه دارد جولان می دهد. روس ها، هندی ها، و ایران. شما تنها در رابطه با همین جمهوری اسلامی ایران یک بررسی داشته باشید، ببینید که این چهار کشور فعلا میدان دار منطقه‌ای ما اند و دیگر نیازی به امریکا و غرب نیست. حتی من بارها گفتم اگر همین چهار کشور امارت اسلامی را به رسمیت بشناسند، کافی است و ما دیگر نیازی به غرب و شرق نداریم و تمام مسایل داخلی و بین المللی ما چون مباحث بانکی، دیپلماسی و دیگر مسائل داخلی و خارجی ما نسبتا حل می شود و مشکلات بزرگ دیگری باقی نمی ماند.
 
گام سوم، دلسرد شدن همپیمانان امریکا
گام بعدی هم دلسرد شدن همپیمانان آمریکا بود. عربستان کاملا همپیمان امریکا بود. قبلا کشورهای عربی حوزه خلیج فارس همپیمان امریکا بودند و به حضور امریکا افتخار می کردند، اما این کشورها دیدند که امریکا چیزی نیست! امریکا نمی تواند کاری بکند، نمی تواند طیاره خود را از فراز خلیج فارس نجات بدهد، و ایرانی ها راحت طیاره آنها را ساقط می کنند. بر این اساس، امریکا دستش برای حمایت از خودش فعال نیست، چه برسد به فردا که اگر عربستان مورد تهاجم قرار بگیرد یا دیگر کشورهای خلیج فارس و حتی پاکستان، به  این کشورها کمک کند. کسانی که می گویند پاکستان صد درصد مطیع امریکاست، این حرف کاملا اشتباه است، بلکه امروز رویکرد پاکستان رویکرد دیگری است. به هرحال شما دیدید که عربستان رابطه بیشتری با چین برقرار کرد و بر اساس خواست چین و شرایط منطقه آمد رابطه خود را با ایران نزدیک کرد، با دشمن درجه یک امریکا، دیگر کشورهای خلیج فارس هم در این روزها رفت و آمد دارند و علاقه دارند که رابطه خود را با ایران درست کنند. پاکستان نیز بیشتر رابطه اش با چین است تا امریکا و سایر کشورهایی که در منطقه وجود دارند. به همین خاطر می شود گفت که این همپیمانان از امریکا بریدند و این بریدن به ضرر امریکا تمام شده و گام دیگر از شکست امریکا در منطقه ی ما و حتی در دنیاست.
 
گام چهارم، افول ابهت و صلابت امریکا در دنیا
گام چهارم شکست امریکا در افغانستان این است که این کشور امروز دیگر آن ابهت و صلابت گذشته را در دنیا ندارد.
یکی از دوستان از آلمان آمده بود، از او سوال کردم که وضعیت امریکایی ها در آنجا چطور است؟ سابق چطور بود و حالا چطور است؟ گفت سابق اگر کسی یک امریکایی را می دید، با خیلی عزت و عظمت با آن برخورد می کرد، اما حالا اگر یک امریکایی در کوچه های آلمان حرکت بکند، مثل این است که یک سگ را در بین آب زده و خوب کوبیده باشی، و بعد در کوچه و خیابان رهایش کرده باشی ، مردم آلمان یک چنین نگاهی به یک امریکایی دارند. این خیلی برای یک کشوری که خود را ابرقدرت احساس می کرد و به دنبال ایجاد دهکده جهانی بود، بد است. یکی از برنامه های امریکا از تجاوز به افغانستان این بود که زمینه مدیریت تمام دنیا را به دست بیاورد، اما این مدیریت نه تنها عملی نشد، که امروز بالاخره امریکا در داخل خود صدها معضل و مشکل دارد.
 
گام پنجم، شکست امریکا در داخل امریکا
گام پنجم شکست امریکا در داخل خود امریکا است که امروز در درون خود ذلیل است و با جنجال ها و مشکلاتی مختلف مواجه است.
 
گام ششم؛ وضعیت رژیم صهیونیستی
ششمین گام شکست امریکا در افغانستان، وضعیت رژیم صهیونیستی اسرائیل است. بعد از شکست امریکا در افغانستان شما دیدید که وضعیت اسرائیل هر روز بدتر می شود. طی همین چند ماه اخیر شما می‌دیدید که هر روز و شب صدها هزار اسرائیلی علیه حکومت این رژیم قیام می کردند که مشکلات مختلفی را ایجاد کرد و در نتیجه تهاجم روز شنبه، ۱۵ میزان حماس و سازمان جهاد اسلامی علیه رژیم منحط اسرائیل که ببینید چه وضعی را برای این رژیم به وجود آورده است.
آیا این نمونه یک شکست مفتضحانه و کاملا رسوا هست یا نیست؟ اسرائیل که تقریبا چهارمین یا پنجمین ارتش دنیا را داشت و همه ازش می ترسیدند؛ اما امروز سازمان جهاد اسلامی و حماس و نیروهایی این دو تشکل با یک کلاشینکوف و یک موترسایکل وارد سرزمین های اشغالی می شوند، جنگ و نبرد کرده و هفت و هشت منطقه را تصرف می کنند. این موفقیت بزرگترین خدمت به جهان اسلام، بزرگترین خدمت به امت اسلامی و سخت ترین ضربه به ابهت باقی مانده امریکا در منطقه است، چون رژیم اسرائیل به هر حال نوچه، مزدور و سرپنجه و سرشاخ امریکا در منطقه است تا توسط این رژیم کشورهای اسلامی را تضعیف و نابود کرده، تحت سیطره در بیاورد؛ لذا با تمام امکانات پشت سر این رژیم قرار دارد.
بنابراین است که این سلسله و این پیامدها ادامه خواهد داشت و وعده خداوند حق است، و هر رژیمی که ظلم کند و خونریزی به راه بیاندازد و هر رژیم و هر فرد و جریان و هر حکومتی که در برابر مظلومین بایستد و جنایت بکند، بالاخره باید یک روز پاسخ بدهد. امروز طالبان به عنوان دست خدا در برابر امریکایی ها عمل کرد. امروز نیز حماس و سازمان جهاد اسلامی در برابر امریکا و رژیم اسرائیل به عنوان اراده‌ الهی و گام های محکم خدا دارد عمل می کنند و امروز هر کسی که در برابر ظلم و جنایت و کثافت کاری های غرب در صحنه حضور دارد، و حتی یک مرگ بر امریکا می گوید، آن زبان، وجود و حضور خدا در صحنه است و هر کسی که در این مسیر حرکت بکند، ثواب خیلی عالی می برد.
 
دو پیام تهاجم امریکا به افغانستان
اگر از پیامدهای شکست امریکا هرچه بگویم کم است؛ اما دو پیام هم تهاجم امریکا به افغانستان داشت؛
پیام اول؛ افغانستان سرزمینی نیست که کسی بتواند آن را اشغال کند
پیام اول اینکه  به تمام افکار عمومی فهمانده شد که افغانستان سرزمینی نیست که کسی بتواند آن را اشغال بکند. افغانستان کشوری نیست که هر ابر قدرت بیاید؛ اما اینجا قبرستانش نشود و سالم بیرون برود. این پیام واضح و آشکار برای کل دنیا بود. اما دنیا از تجاوز انگلیس به افغانستان و سپس تجاوز شوروی پند نگرفت، ولی امیدوارم از تجاوز امریکا و ناتو به افغانستان پند جدی بگیرند، دیگر دست از سر مردم افغانستان بردارند، و به دنبال توطئه علیه مردم افغانستان نباشند. باید جلو کسانی که امروز در کشورهای بیرونی علیه این حاکمیت، و در حقیقت علیه مردم و افغانستان توطئه می کنند را هم بگیرند. باید بفهمند شما یک افغانستان قوی و قدرتمند هستید. شما در برابر یک کشوری قرار دارید که سه تا ابرقدرت دنیا را به زانو درآورده و به راحتی می تواند کشور خود را مدیریت و رهبری بکند. من مطمئن ام اگر حاکمیت فعلی بر اساس اصول و استانداردهای دینی و اسلامی پیش برود و مجموع مردم افغانستان را به عنوان حامی خود در اختیار داشته باشد، همه را با خود کند و دل همه اتباع و اقوام پیروان همه مذاهب را به دست بیاورد، افغانستان یک کشور الگو در سطح جهان خواهد شد.
 
پیام دوم؛ ایستادگی در برابر قدرت‌های زورگو نتیجه می‌دهد
دومین پیام شکست امریکا در افغانستان این است که این واقعیت را به تمام مسلمانان روشن ساخت که اگر در برابر هر قدرتی که علیه شما زورگویی می کند، بایستید، این ایستادن نتیجه خواهد داد. این‌جاست که امروز با تاسی از نهضت مردم افغانستان روحیه مبارزه طلبی، جهادگری و تقابل در همه دنیای اسلام و حتی دنیای بشریت افزایش پیدا کرده و شما شک نکنید که امروز اگر برادران فلسطینی ما با این قدرت و عظمت در برابر اسرائیل ایستاده است، متاثر از حرکت مردم افغانستان، و جهاد ۲۰ ساله آن‌ها در برابر غرب و ناتو و متاثر از شکست امریکا در افغانستان است، و این یک واقعیت انکار ناپذیر است.
 
نفوذ و حضور با سابقه یهودیت صهیونیستی در مسائل افغانستان
اما مطلب بعدی که خدمت شما عنوان می کنم، بحث نفوذ یهودیت و یهودیت صهیونیستی در مسایل افغانستان و دخالت عناصر آن در موضوعات افغانستان است.
 
۱ـ نفوذ و حضور یهودیت صهیونیستی از زمان جهاد در افغانستان
یهودیت صهیونیستی از زمان جهاد در مسایل افغانستان حضور، و نسبت به مسایل کشور دست داشته است. آن‌ها از همان زمان شروع به تربیت نیرو و ایجاد مکان های خاص و بسترهای لازم برای حضور خود و جواسیس شان کردند. از همان زمان اینها شروع به فعالیت کردند و برخی از عناصر افغانستان از همان زمان با عناصر صهیونیستی ارتباط شاخص داشتند، از آنها کمک می گرفتند، و افتخار هم می کردند، روابط شان را پنهان هم نمی‌کردند و فرماندهان و برخی شخصیت ها عسکهای‌شان را بازتاب می‌دادند.
 
۲ـ نفوذ و حضور گسترده در زمان جمهوریت
اما در زمان جمهوریت الی ماشاالله عناصر صهیونیستی در کشور حضور داشتند و سربازان اسرائیل تحت عنوان سربازان امریکایی، هالندی، آلمانی و سایر کشورها در مناطق مختلف افغانستان حضور داشتند. در کنار آن، مستشاران سیاسی، آموزشی و عناصر اطلاعاتی موساد در لابلای زندگی اجتماعی مردم افغانستان در نقاط گوناگون حضور جدی داشتند و شما شک نکنید که عمده معضلات افغانستان؛ اختلافاتی که در داخل بود و جنگ و جنجال هایی که وجود داشت، تقریباً همه از طریق اسرائیلی‌ها یا به وسیله اسرائیلی‌ها سازمان‌دهی و جهت دهی می شدند و ما قربانی توطئه‌های این رژیم منحط، پست و اشغالگر هستیم که بیش از هفتاد سال است خون برادران و خواهران ما را در سرزمین فلسطین می ریزند.
 
۳ـ ادامه توطئه‌های یهودیت صهیونیستی علیه امارت اسلامی
بعد از سقوط جمهوریت نیز طی این دو سال هم باز ما شاهد توطئه های این رژیم و عناصر آن علیه امارت اسلامی و در رابطه با مسائل افغانستان هستیم.
 شرایط و اوضاع به گونه ای پیش می رود که بعضی از عناصر مرتبط با این رژیم به عنوان مخالف امارت اسلامی تحت پوشش و نقاب مقاومت‌گران علیه حاکمیت فعلی دست تقاضا به سمت اسرائیل دراز می کنند و از رژیم اسرائیل کمک می طلبند؛ آن هم نه پنهانی، بلکه بسیار آشکار اعلام و افتخار می کنند. آقایان شما وابستگی و ارتباط داشتن با رژیم اسرائیل را بالاخره آشکارتر از این می خواهید؟ خیلی واضح و آشکار است که در طول مدت گذشته اینها ارتباط داشتند و حامی اصلی آنها رژیم اشغالگر قدس و امریکا و غرب و سایر کشورهای عضو ناتو بود و امروز هم به هرحال یک چنین حرکتی وجود دارد و دخالت تداوم دارد.
 
تداوم دخالت کشورهای اروپایی و امریکا در افغانستان
امروز کشورهای اروپایی با جدیت در مسایل افغانستان دخالت دارند، و امریکا این دخالت ها را مدیریت می کند. امروز عناصر رژیم صهیونیستی نیز در مسیر تداوم و گسترش این دخالت ها در امور افغانستان هستند و قطعاً از عوامل خود، از عناصر افغانی که قبلاً با آنها در ارتباط بوده، جاسوس اینها بودند، سوء‌استفاده می کنند تا بی ثباتی را در کشور به وجود بیاورند و تحریم ها را جدی تر کنند، تا احساسات و اذهان و افکار مردم را علیه حکومت تحریک نمایند تا در نهایت بازهم نابسامانی به وجود بیاید. اما کور خوانده اند، مردم افغانستان دیگر جنگ و نابسامانی نمی‌خواهند، ضعف و زبونی و بردگی و اسارت نمی خواهند و در برابر هرگونه دخالت ایستاده اند. این مردم در داخل کشور خود حضور خواهند داشت و سعی خواهند کرد که از این حاکمیت حمایت کنند و اگر این حاکمیت نقص و ضعفی دارد نیز در راستای اصلاح، توسعه و در تحکیمش کار و مبارزه کنند. این وظیفه تنها مربوط به یک قشر و مجموعه نیست، بلکه همه مردم افغانستان و همه مجموعه ها، آنهایی که از ابتدای حضور امارت و طالبان از افغانستان فرار کرده بودند، کم کم اکثریت شان بر می گردند. شما مطمئن باشید آنهایی که وابستگی و پرونده جاسوسی به اسرائیل ندارند به آغوش این ملت و این وطن بر می گردند و در کنار ما و شما خواهند بود و همه با هم، در کنار هم دست به دست هم داده، این سرزمین را خواهیم ساخت و از نظر فرهنگی نیز رشد خواهیم داد که دیگر فریب نخورند و اشتباه نکنند. از سوی دیگر، این سرزمین و مردم آن را از نظر اقتصادی رشد خواهیم داد و به عنوان یک کشور قدرت‌مند در منطقه و دنیا خواهیم ساخت.
 
نسل‌کشی هزاره‌ها
نکته بعدی که خدمت شما عرض می کنم، بحث ژنوساید یا نسل کشی مردم هزاره است. این عنوان به خصوص در دو سال اخیر بیشتر مطرح شد، اما این عنوان برای دلسوزی کردن برای مردم هزاره، و کمک به افشای عناصر پشت پرده قتل و آدم کشی مردم هزاره نیست، بلکه شبکه های استخباراتی و جاسوسی دنیا با هدایت و حمایت چند آدم دم بریده، سعی می کنند که امارت اسلامی را تحت فشار قرار بدهند و هدف اصلی شان هم تحت فشار قرار دادن امارت اسلامی است و متهم کردن این حاکمیت به این مساله است که گویا این قتل ها یا نسل کشی توسط آن انجام می شود.
 
پشتون‌ها در ۴۵ سال گذشته بیشترین ضرر و آسیب را دیدند
من تابستان سال گذشته در مسجد الزهرا در رابطه با بحث ژنوساید مفصل صحبت کردم که در افغانستان در طول چهل و پنج سال، همه مردم افغانستان از همه اقوام و پیروان مذاهب به تناسب نفوس شان آسیب دیده و کشته دادند، خانه های شان خراب شد و اتفاقاً بیشترین ضرر  و آسیب را برادران و خواهران پشتون ما دیدند. شما بیاید و کمیسیونی را تعیین کنید، جنوب، جنوب غرب وجنوب شرق را بررسی کنید، ۷۰ درصد مناطق پشتون نشین در زمان جمهوریت تخریب شده و مردمش کشته شدند و آنهایی که مانده بودند هم مهاجر شدند. اگر بحث داد و بیداد کردن است، پشتون ها خیلی باید به جای ما داد و بیداد کنند!
 
اگر معتقد به نسلکشی هم باشیم؛ تنها نسل کشی هزاره‌ها در ۴۵ سال گذشته، فاجعه افشار است/ بیایید افشار را بررسی کنید
ما نمی گوییم که کشته ندادیم، ما هم در انفجارها و انتحارها شهدای زیادی تقدیم این جهاد و این مبارزه کردیم. اگر ما امروز کشته دادیم، به خاطر فکر و اندیشه، مکتب و اعتقاد ما بوده که در زمان جمهوریت در برابر امریکا پرداختیم، و اکثر این جنایت ها نیز توسط امریکا و امنیت ملی امریکایی صورت می گرفت که بعد خودشان آن را به یک جریان نسبت می دادند تا ذهنیت منفی را در بین هموطنان ایجاد کنند، اما اگر اعتقاد داشته باشیم که در افغانستان ژنوساید و نسل کشی صورت گرفته، تنها نسل کشی ی که در چهل و پنج سال گذشته در افغانستان نسبت به قوم هزاره صورت گرفته، قتل عام افشار است. شما که می گویید نسل کشی هزاره ها بایستی به رسمیت شناخته شود ما هم قبول داریم این مورد باید به رسمیت شناخته شود و بررسی گردد. مردم افغانستان، شخصیت ها و عناصر متدین، علما و دانشمندان باید به تبیین زوایای این حادثه بپردازند، عوامل این حادثه را باید آشکار و افشا بکنند و به دادگاه بکشانند، مجامع بین المللی هم باید روی این بحث تمرکز بکنند و عوامل فاجعه افشار را به صراحت اعلام بکنند و بپرسند که چرا چنین شرایطی را بوجود آوردند که ما به جان هم بیفتیم؟! نخیر! عوامل فاجعه افشار مشخص است و ما حاضریم این فاجعه به عنوان ژنوساید مردم هزاره به رسمیت شناخته شود و مردم باید روی این نکته تمرکز کنند، رسانه ها تمرکز کنند و اگر جامعه جهانی دل شان به مردم افغانستان می سوزد، باید این بحث را روشن کرده و عواملش محاکمه شود تا درسی برای سایر کسانی باشد که در جهت کشتار مردم افغانستان همت می گمارند و موانعی در این مسیر ایجاد شود.
 
نکته آخر؛ فاجعه زلزله هرات
نکته دیگری که آخر بحثم است، بحث هرات است. زلزله هرات واقعاً فاجعه آفرید. وقتی من فیلم ها، صوت ها و عکس ها را می شنیدم و می دیدم، حقیقتاً سعی می کردم تا آخر نبینم، زیرا از نظر روحی به شدت فشار می آورد و چیزی نمی ماند که زمینه های سکته قلبی انسان را فراهم بکند. اگرچه حکومت در این راستا تا حدی اقدام کرد، بعضی از مردم افغانستان نیز تلاش کردند و کشورهای منطقه به خصوص جمهوری اسلامی ایران در اولین فرصت وارد صحنه شد و فعلا حضور ایران نسبت به سایر کشورها در منطقه خیلی پر رنگ است. ما هم از امارت اسلامی تشکر می کنیم، هم از افرادی که به این حادثه پرداختند و کمک کردند و در منطقه حضور پیدا کردند، تشکر می کنیم، هم از کشورهایی که در این رابطه سریع اقدام کردند، در راس جمهوری اسلامی ایران جدا تشکر و تقدیر می کنیم.
 
انتقاد؛ قیام عظیم مردم برای کمک به مردم هرات شروع نشده است/ کشورهای منطقه و دنیا بجنبند!
اما من از همه انتقاد دارم، بایستی در رابطه با بحث هرات مثلا در شهر کابل باید غوغا می بود، امروز در کوچه و پس کوچه ها علمای ما باید فریاد می زدند که کمک های خودتان را بیاورید، شخصیت های ما باید کمپاین درست می کردند، حکومت باید این زمینه را فراهم می کرد و اگر مردم خودشان نمی جنبیدند، باید منابع حکومت و ارگانهای حکومتی در این رابطه تلاش می کردند و مردم را سازمان می دادند. اصلاً ما نیازی به کمک های جهانی نداشتیم، فقط کافی بود که مردم افغانستان یک نهضت ملی را در حمایت از مردم هرات سازمان می دادند، و کمک ها سرازیر می شد، اما تا هنوز این اقدام صورت نگرفته و مردم افغانستان به صورت سرتاسری هنوز قیام عظیم خود را برای کمک به مردم هرات شروع نکرده و من چیزی نمی بینم. کشورهای منطقه و دنیا هم آن گونه که باید به بحث هرات برسند، متاسفانه نرسیدند و توقع من از امارت اسلامی و از مردم عزیز افغانستان این است که بشتابند، مردم هرات در بدترین وضع و شرایط قرار دارند و این مردم باید دریافته شوند، خانه های شان باید فوری ساخته شود، باید به خانواده های آسیب دیده سریع پول و امکانات پرداخت شود تا اینها آسیب بیشتر نبینند. کل ولایت هرات باید تحت پوشش حمایتی مادی و معنوی قرار بگیرد. کشورهای منطقه و دنیا کمی باید بجنبند، خیلی خجالت آور است که تا هنوز شما ساکت و منتظر هستید، مثلاً فلان کشور خیلی بزرگ دنیا دو صد هزار دالر کمک می کنه، خاک بر سرتان، خجالت آور است که برای یک فاجعه که نزدیک به ده هزار نفر کشته و زخمی شدند و آسیب جدی دیدند، هزاران خانه ویران شده و زیر ساخت ها و سازه های مختلف آسیب دیده و با خاک یکسان گردیده، می آیید دوصد هزار دالر کمک می کنید! شما باز می آیید از راه دور مثلاً پنجصد هزار دالر کمک می کنید، باید با تمام توان شتافته شود.
از سوی دیگر، سازمان ملل کجایی؟! در خیلی از مسائل که سر و صدایت گوش عالم را کر می کند، در رابطه با این ملت مظلوم در چه وضعیتی قرار دارید؟ بایستی به عنوان  پیش قدم و پیش قراول تمام مجامع جهانی و سازمان ملل وارد عرصه شوند و مردم هرات را دریابند.
برای شادی ارواح طیبه ائمه معصومین (ع) شهدا و صلحا به خصوص شهدای مردم افغانستان و اخصاً درگذشتگان مردم هرات و اوراح طیبه شهدای آنها و شفا پیدا کردن زخمی ها و رفع آسیب از این مردم و از کل مردم افغانستان و شادی ارواح طیبه درگذشتگان این جمع، رحم الله من قراء سورة الفاتحة مع الصلوات.
https://avapress.net/vdcdkj0x5yt0556.2a2y.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما