خبرگزاری صدای افغان(آوا) ـ تهران: حجت الاسلام والمسلمین سید عیسی حسینی مزاری، رییس کل مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان و
خبرگزاری صدای افغان(آوا) که در مراسم گرامیداشت از سالروز شهدای قیام ۲۴حوت مردم هرات در مسجد حسین بن علی(ع) تهران صحبت می کرد، به عوامل خیزش مردم هرات علیه حکومت کمونیستی شوروی سابق پرداخته و گفت: سه عامل باعث پدید آمدن خیزش مردم هرات شد؛ عامل اول انگیزه دینی بود، عامل بعدی پیروزی انقلاب اسلامی ایران در همسایگی ولایت هرات و سومین عامل، هماهنگی، همسویی و اتحاد مردم.
وی از این قیام که در نتیجه آن هزاران نفر به شهادت رسیدند، در زمان خود به عنوان بزرگترین حرکت مردمی در کل دنیای اسلام یاد کرد، اما گفت که مهمترین عامل شکست قیام ۲۴ حوت مردم هرات، نداشتن وحدت در رهبری بود. در این قیام مردم از همه چیز خود در راه خدا و برای دین و ائمه معصومین(ع) گذشتند، اما کسی مثل حضرت امام خمینی(ره) در انقلاب اسلامی ایران، نبود که مردم را هدایت و رهبری کند و باعث تداوم قیام و انقلاب شود.
با وصف همه این ها، به گفته حسینی مزاری، قیام ۲۴ حوت مردم هرات در سطح کشور تاثیر گذاشت و سایر مناطق از جهاد مردم هرات در ۲۴ حوت الگو گرفتند و دامنه جهاد آهسته آهسته گسترش پیدا کرد، اما بازهم مردم افغانستان از ضعف مردم هرات پند نگرفتند و رهبر واحد انتخاب نکردند.
وی پیرامون مشکل رهبری در سطح جهاد مردم ادامه داد: همزمان با پیشرفت جهاد مردم، آنها در هر محله و هر ولایت دور افراد خاصی جمع شدند و تعدد رهبری در سطح کشور به وجود آمد، اما این تعدد رهبری آهسته اهسته وحدت اولیه مردم را شکست و در میان افراد، حلقات، احزاب و سازمان ها اختلافات پدید آمد. این اختلافات هم آهسته آهسته تبدیل به دشمنی شد و جنگ های داخلی در سطح کشور، هم در بین برادران اهل سنت و هم اهل تشیع شروع شد.
این فعال سیاسی در ادامه به زمینههای شکل گیری جنگ داخلی در کشور، حول محور تعدد رهبری اشاره کرد و تأکید نمود: وقتی که رهبر در جامعه افغانستان نبود، وحدت تبدیل به اختلاف، و اختلاف تبدیل به دشمنی شد. از آن طرف هم انگیزه های دینی مردم تضعیف شد، و در نتیجه در جنگ های داخلی، ده ها هزار نفر کشته شدند، حتی دستور قتل توسط روحانی داده شد و روحانیت به جای نور چشم بودن، چشم مردم را کور کردند.
یک مشکل ما در شرایط کنونی روحانیت است
حسینی مزاری با بیان این که یک مشکل ما در شرایط کنونی، مشکل روحانیت است، تأکید کرد: اگر در شرایط موجود روحانیت ما، روحانیت انقلابی و ولایی و از خود گذشته باشند و به فکر مردم و حل مشکلات آنها باشند، وضعیت کشور اینطوری نمی شد. در طول بیست سال گذشته روحانیت ما محافظه کاری کردند و در شرایط موجود هم که حکومت، حکومت ملاها است، روحانیت ما حضور ندارند.
وی با انتقاد از روحانیت کنونی تصریح نمود: روحانیت ما می آیند در مجالس می نشینند، یک سر سوزن از اوضاع افغانستان تحلیل ندارند و نمی دانند چه بگویند؟ حق و باطل کیست؟ چگونه تحلیل کنند؟ چگونه روشنگری کنند و مردم و جامعه را خط بدهند، جریان سازی بکنند و مردم را به دنبال خود بکشاند؟! وضعیت نخبگان، روحانیت و مردم ما در افغانستان فعلا این است! بنابراین است که ما فعلا در افغانستان گرفتار نبود رهبر آگاه، متدین، انقلابی و ولایمتدار هستیم.
زندگی در مهاجرت، در کمال ذلت است؛ به کشور خود برگردیم!
این عالم برجسته دینی با انتقاد از مهاجرت های اخیر از افغانستان و ترک کشور نیز خطاب به مهاجرین به خصوص نخبگان، به اختلافات بین آنها اشاره کرد و گفت: ما در ملک مهاجرت در کمال ذلت زندگی می کنیم!. البته این ذلت ربطی به نظام جمهوری اسلامی ایران ندارد، بلکه این نظام بهترین خدمات را برای مهاجرین ارائه می کند. در اغتشاشات اخیر در ایران حتی اتباع افغانستان دخیل بودند، اما این نظام نیامد بگوید شما افغانی ها در اغتشاشات دخیل هستید! بلکه ارائه خدمات این نظام با مهاجرین هیچ تفاوتی نکرده، بلکه هنوز هم کار می کنند و زحمت می کشند.
اما به گفته وی، ما چرا توان این را نداریم که در کشور خود بمانیم، از آن محافظت نموده و در ساختن کشور حکومت دلخواه خود را به وجود بیاوریم و با عزت و اقتدار زندگی کنیم؟ امروز بیش از شش میلیون مهاجر قانونی و غیرقانونی در ایران حضور دارند.
وی تأکید کرد که دلیل این همه آوارگی و مهاجرت این است که ما به خود نپرداختیم.
حسینی مزاری با بیان این که وقتی خود ما به دنبال احترام، عزت، هماهنگی، وحدت، همسویی و اتحاد نیستیم، طبیعی است که در افغانستان قدرت پیدا نمی کنیم، تصریح کرد: شما در همین ایران در سطح مهاجرین ببینید چه وضع است؟ چه اختلافاتی در سطح مهاجرین است؟ ما چقدر روحانی در حوزه علمیه قم، مشهد، شیراز و اصفهان داریم؟! این ها کجا هستند؟ در همین جلسه شما چند روحانی نشسته است؟ شما در همین تهران حداقل بیش از هزار روحانی در حوزات علمیه دارید، پس چرا در صحنه حضور ندارند؟ چرا هماهنگ نیستند؟ و چرا در راستای حل مشکلات مهاجرین، روحانیت، دانشگاهیان، متخصصین و نخبگان ما حضور ندارند؟ امروز درصد بالای نخبگان افغانستان به خصوص بعد از تحولات پارسال به ایران آمدند و در اینجا رسوب کردند، کجا هستند؟ شما در میان سازمان ها، مراکز و شخصیت ها چقدر وحدت وهماهنگی می بینید؟ کمیت جمعیت شما در اینجا خود نشانگر عدم هماهنگی در بین مهاجرین است!
شرایط فعلی به مراتب بهتر از دوران جمهوریت است
این فعال برجسته سیاسی در ادامه در مورد شرایط داخل کشور گفت: امارت اسلامی که امروز به وجود آمده، هی چپ و راست مردم را نمی زند و نمی کشد، بلکه یک سری تبلیغات از بیرون صورت می گیرد که سیاه نمایی علیه امارت اسلامی است.
به گفته او، شرایط فعلی به مراتب بهتر از شرایط دوران جمهوریت است و مردم ما باید از آن حسن استفاده کنند؛ نخبگان و روحانیت ما باید گردند و در کشور حضور داشته باشند.
شهدا و تجلیل از شهدا، محور قدرت است
رییس مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان در بخش دیگر از سخنان خود، به اهمیت تجلیل و تاسی از شهدا پرداخت و آن را زمینه ساز قدرت دانست: هر سال باید برادران هراتی و غیرهراتی از مناسبت هایی که در رابطه با شهدا است، با کمال میل و اقتدار تجلیل بکنند و پول خرج کنند. خدا شاهد است که اگر شما یک ریال در راستای ترویج شهید و تجلیل از شهدا مصرف کنید، 700 برابر به دست می آورید. اینطور نیست که معامله یک طرفه باشد، ما اگر یک گام به سمت خدا بگذاریم، خدا ده گام به سمت ما می گذارد.
لذا حسینی مزاری خواستار تجلیل درست از شهدا شد و به بیان خصوصیت ها و وصیت نامه های آنها پرداخت، به خصوص اینکه چه چیز باعث شد که این شهید اینقدر از خود بگذرد و خون خود را در این راه بدهد، باید برای نسل کنونی بیان شود. این بحثی است که جوانان، بچه ها و دختران ما را خدایی تربیت می کند.
وی تأکید کرد: شما که در این جلسه به خاطر تجلیل از شهدای قیام ۲۴ حوت نشستید، در حقیقت شما نیز مقام شهید را کسب کردید. این قدر که تجلیل از شهدا اهمیت دارد، هیچ چیزی به اندازه آن اهمیت ندارد. ما اگر بخواهیم جامعه خود را هدایت کنیم و در بین جامعه انسجام و وحدت به وجود بیاوریم، باید از شهدا تجلیل کنیم و روحیه شهادت طلبی را با تجلیل از شهدا در سطح جامعه خود ترویج و تبلیغ کنیم؛ هم خود ثواب بگیریم و هم جوانان را با شهادت طلبی آشنا بکنیم.
به گفته این فعال فرهنگی اجتماعی، تا زمانی که در یک جامعه اسلامی روحیه شهادت طلبی حاکم نشود، آن جامعه، جامعه ای خوشبخت نخواهد بود، جامعه ای مستقل و قدرتمند نخواهد شد، بلکه آن جامعه، جامعه ای برده خواهد شد، جامعه ای که هر روز به سر همدیگر بزند و با مشکلات مختلف مواجه شود.
مشروح سخنان حجت الاسلام والمسلمین سید عیسی حسینی مزاری، رییس کل مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان و خبرگزاری صدای افغان(آوا) در مراسم گرامیداشت از سالروز شهدای قیام ۲۴حوت مردم هرات در تهران به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین، ثم الصلواه والسلام علی سیدنا محمد و آله الاطیبین
رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي، وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي، وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي، يَفْقَهُوا قَوْلِي.
اما بعد قال الله تعالی فی کتابه الکریم؛
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ.
این جلسه به مناسبت تجلیل از سالروز شهدای قیام ۲۴ حوت مردم هرات برگزار گردیده و قاعدتا بایستی حول موضوع صحبت بکنم و خیلی سریع و فهرست وار صحبت می کنم، چون وقت گذشته است.
سه عامل باعث پدید آمدن خیزش مردم هرات شد؛
عامل اول: انگیزه دینی بود.
مردم هرات چون مردم بسیار متدین و پابند به شریعت اسلام بودند، متوجه شدند که در کشور یک حکومت ملحد با زور سرنیزه حاکم شده و در برابر دین، مذهب، مکتب، رسوم و عنعنات و فرهنگ بومی مردم برنامه های ضد دینی، فرهنگی و مردمی دارد. در نتیجه مردم ناراحت شدند و حاضر نشدند تن به سلطه یک چنین حکومتی بدهند، لذا برای قیام آماده شدند.
عامل دوم: پیروزی انقلاب اسلامی ایران در همسایگی مردم هرات بود.
مردم هرات دیدند که در ایران یک خیزش عظیمی به وجود آمد و با تقدیم هزاران شهید، حکومت شاهنشاهی را ساقط کردند، بر کشور مسلط شدند و یک انقلاب عظیم را به پیروزی رساندند. مردم هرات هم فکر کردند که اگر ما هم یک چنین قیامی و جهادی را روی دست بگیریم، پیروز خواهیم شد، حداقل بر شهر هرات سلطه پیدا خواهند کرد و بقیه مردم هم به این جهاد و این حرکت می پیوندند.
عامل سوم: هماهنگی، همسویی و اتحاد مردم در این حرکت بود.
لذا مردم هرات اعم از زن و مرد از گوشه گوشه شهر، کوچه پس کوچه ها و از نقاط مختلف ولایت هرات دست روی دست هم داده و با هر آنچه که در دست داشتند، بیرون شدند و به سمت شهر حرکت کردند و حرکت جهادی خود را شروع کردند.
همانطوری که خواهر ما فاطمه عرب هم گفتند، این حرکت پنج روز طول کشید و در این پنج روز طبیعی است که حکومت دژخیم کودتایی کابل بیکار ننشست و از زمین و هوا علیه مردم اقدام کردند و هزاران نفر را به شهادت رساندند. در خصوص آمار شهداء اختلاف است؛ از ۲۴ هزار تا ۴۵ هزار نفر در کتب و روایات تاریخی مردم نقل شده است. و این بزرگترین حرکت مردم نه فقط در افغانستان، نه فقط در سطح منطقه شد. شاید در آن زمان بزرگترین حرکت در کل دنیای اسلام بود که با یک چنین خیزش و عملکردی، با این تعداد شهید و یک چنین اعلام وفاداری به خداوند، ائمه معصومین(ع)، فکر، اندیشه، مکتب و سرزمین به پا خواستند. یک چنین مردمی قطعا شایسته تقدیر اند. یک چنین مردمی شایسته این اند که نه فقط مردم افغانستان، بلکه کل دنیا آن را به عنوان الگوی مجاهدت، فداکاری و ایثارگری بپذیرند و به این مردم تاسی بکنند.
مهمترین عامل شکست قیام ۲۴ حوت نداشتن وحدت در رهبری بود
آن زمان این موقعیت برای مردم هرات پدید آمد، اما چه چیز باعث شد که این قیام با شکست مواجه شده، سرکوب شود و دشمن دژخیم موفق شود که مردم را با کشتن هزاران نفر سرجایش بنشاند و دولتی های کمونیستی دوباره بر هرات مسلط شوند؟ آن عامل نداشتن وحدت در رهبری بود!
رهبر در حرکت مردم هرات وجود نداشت. با وجودی که انگیزه دینی، تاثیرپذیری از انقلاب اسلامی و وحدت و هماهنگی نیز بود و مردم از همه چیز خودشان در راه خدا و برای دین و ائمه معصومین(ع) گذشتند، اما کسی نبود که این مردم را هدایت و رهبری کرده، سازمان یافته مدیریت کند، برای مردم برنامه بدهد و باعث تداوم قیام و انقلاب شود.
اگر در ایران بحث خدا و دین و حضور مردم در صحنه بود در پیروزی انقلاب اسلامی نقش داشت، بحث رهبری قدرتمندانه حضرت امام خمینی(ره) نیز بود. اگر در ایران رهبری مثل امام خمینی(ره) نمی بود، چنین انقلابی شکل نمی گرفت. اگر ایشان نمی آمد و در ایران حضور پیدا نمی کرد، انقلاب پیروز نمی شد و سال ها با حضور ایشان ادامه پیدا نمی کرد. پس از آن، اگر رهبری حضرت امام خامنه ای(حفظه الله تعالی) نمی بود، این انقلاب تا حال ادامه پیدا نمی کرد. در نهایت این انقلاب با رهبری امام خامنه ای روز به روز پیروز شد، بزرگ شد، قدرتمند گردید و امروز انقلاب اسلامی به عنوان قطب قدرت در دنیا قرار گرفته است. امروز یک طرف امریکا است، یک طرف اسلام و کدام اسلام؟ اسلامی که در رأس آن انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خامنه ای حفظه الله تعالی است.
با این وجود، این عامل(نبود رهبریت) متاسفانه باعث شد که در هرات شکست نصیب مردم شود.
مردم افغانستان از ضعف در هرات پند نگرفتند!
با وصف همه این ها، حرکت ۲۴ حوت مردم هرات در سطح کشور تاثیر گذاشت و سایر مناطق از جهاد مردم هرات الگو گرفتند، در نتیجه جهاد آهسته آهسته دامنه اش گسترش پیدا کرد. در نتیجه این قیام، مردم سایر مناطق کشور هم در عرصه مسائل دینی از مردم هرات الگو گرفتند و هم پیروزی انقلاب اسلامی بر افکار و اذهان مردم تاثیرگذاشت. هماهنگی مردم هرات نیز تاثیر گذاشت و دامنه جهاد گسترش پیدا کرد و حرکت هایی در سرتاسر کشور صورت گرفت و قیام و جهاد در افغانستان سرتاسری شد.
اما مردم افغانستان از ضعفی که در هرات بود، پند نگرفتند و به فکر رهبری واحد نبودند! در اوایل جهاد در سطح مردم هماهنگی و وحدت وجود داشت، اما چون در هر محله و هر ولایت دور افراد خاص جمع شدند و تعدد رهبری در سطح کشور به وجود آمد، آهسته اهسته وحدت اولیه مردم هم شکسته شد.
در نتیجه در میان افراد، حلقات، احزاب و سازمان ها اختلافات پدید آمد و این اختلافات آهسته آهسته به دشمنی تبدیل شد و جنگ های داخلی در سطح کشور؛ هم در بین برادران اهل سنت و هم اهل تشیع شروع شد.
عوامل و زمینههای شروع جنگ داخلی در افغانستان
جنگ داخلی در افغانستان به دو شکل رخ داد؛
شکل اول: بدون برنامه و ناخواسته بود و مجموعه ای از افراد و احزاب در معرض جنگ داخلی قرار گرفتند. این وضعیت یا به خاطر کم تجربگی مسئولان، فرماندهان و رهبران جهادی، یا بخاطر وجود بسترهای ناسالم در برخی از نقاط جامعه و یا بخاطر نفوذ عوامل دشمن بود که در بین مردم نفوذ کرده و سعی کردند مردم را به جان هم بیاندازند. انگیزه دیگر به خاطر دفاع بود و بعضی از اشخاص، جریان ها و احزاب در برابر حمله یک جریان دیگر مجبور بودند که از خود دفاع کنند.
این جریانات داخلی جنگ های ناخواسته هایی را رقم زدند که شخصیت ها و احزاب گرفتار شدند. بعد از پیروزی جهاد، شخصیت ها اکثرا توبه و استغفار کردند و به اشتباهات خود پی بردند و اعلام کردند که ما اشتباه کردیم و گناه کردیم.
شکل دوم: البته یک بخش از جنگ های داخلی افغانستان جنگ های بابرنامه بود. یعنی بعضی از افراد و احزاب اصولا سیاست شان سیاست جنگ داخلی بود؛ چون فرصت کم است نام نمی گیرم، اما شما در سطح جامعه افغانستان و به خصوص در بین جامعه شیعه بررسی کنید، افراد و جریان هایی وجود دارند که از روز اول جهاد وقتی پا در صحنه جهاد گذاشتند، شروع به جنگ های داخلی و کشتن شیعه و سنی کردند. بعضی افراد و جریان ها را اصلا در سابقه و پرونده شان و در طول جهاد حتی یک گلوله پیدا نمی کنید که به سمت کمونیست های شوروی پرتاپ کرده باشند، بلکه هرچه کشتند، شیعه و سنی بوده است.
آینده شیعه چه خواهد شد؟
گاهی اوقات در افغانستان از ما سوال می کنند که حاج آقا آینده شیعه با این وضعیتی که فعلا به وجود آمده چه می شود؟!
من می گویم آینده شیعه به دست خود شیعه است. وقتی خود شیعه به خود شیعه رحم نمی کند و از ابتدای جهاد همدیگر را کشتند و تا حالا هم می کشند، شما از دیگران چه انتظاری دارید؟
شما فکر کنید که ما به خود بی احترامی کنیم، آیا دیگران به ما احترام می کنند؟ ما با هم اختلاف داشته باشیم، دیگران ما را به عنوان وزنه قبول می کنند؟ ما سر همدیگر را ببریم و همدیگر را تخریب و تضعیف کنیم، بعد از دیگران توقع داشته باشیم که ما را تحویل بگیرد؟ نه!
وقتی خود ما به دنبال احترام، عزت، هماهنگی، وحدت، همسویی و اتحاد نیستیم، طبیعی است که ما در افغانستان قدرت پیدا نمی کنیم.
شما در همین ایران در سطح مهاجرین ببینید چه وضع است؟ چه اختلافاتی در سطح مهاجرین است؟ ما چقدر روحانی در حوزه علمیه قم، مشهد، شیراز و اصفهان داریم؟! این ها کجا هستند؟ در همین جلسه شما چند روحانی نشسته است؟ شما در همین تهران حداقل بیش از هزار روحانی در حوزات علمیه دارید، پس چرا در صحنه حضور ندارند؟ چرا هماهنگ نیستند؟ و چرا در راستای حل مشکلات مهاجرین، روحانیت، دانشگاهیان، متخصصین و نخبگان ما حضور ندارند؟ امروز درصد بالای نخبگان افغانستان به خصوص بعد از تحولات پارسال به ایران آمدند و در اینجا رسوب کردند، کجا هستند؟ شما در میان سازمان ها، مراکز و شخصیت ها چقدر وحدت و هماهنگی می بینید؟ کمیت جمعیت شما در اینجا خود نشانگر عدم هماهنگی در بین مهاجرین است!
تجلیل از شهید کمتر از مقام خود شهید نیست!
شما که در این جلسه به خاطر تجلیل از شهدای قیام ۲۴ حوت نشستید، در حقیقت شما نیز مقام شهید را کسب کردید. این قدر که تجلیل از شهدا اهمیت دارد، هیچ چیزی به اندازه آن اهمیت ندارد. ما اگر بخواهیم جامعه خود را هدایت کنیم و در بین جامعه انسجام و وحدت به وجود بیاوریم، باید از شهدا تجلیل کنیم و روحیه شهادت طلبی را با تجلیل از شهدا در سطح جامعه خود ترویج و تبلیغ کنیم؛ هم خود ثواب بگیریم و هم جوانان را با شهادت طلبی آشنا بکنیم.
تا زمانی که در یک جامعه اسلامی روحیه شهادت طلبی حاکم نشود، آن جامعه، جامعه ای خوشبخت نخواهد بود، جامعه ای مستقل و قدرتمند نخواهد شد، بلکه آن جامعه، جامعه ای برده خواهد شد، جامعه ای که هر روز به سر همدیگر بزنند و با مشکلات مختلف مواجه شوند.
در نبود رهبر در جامعه، وحدت تبدیل به اختلاف، و اختلاف تبدیل به دشمنی شد!
وقتی که رهبر در جامعه افغانستان نبود، وحدت تبدیل به اختلاف، و اختلاف تبدیل به دشمنی شد. از آن طرف هم انگیزه های دینی مردم تضعیف شد. اگر در یک کشور و یک جامعه انگیزه دینی بالا باشد، ارتباط مردم با خدا برقرار بوده و از احکام دین خبری باشد، آیا حاضر هستید که بینی یک نفر خون شود؟ در جنگ های داخلی افغانستان ده ها هزار نفر کشته شدند.
خواهران و برادران!
کشتن آدم مثل گنجشک بود، تا حالا هم وجود دارد و راحت می کشند و مردم را اذیت می کنند. این ناشی از آن است که عرق دینی و مذهبی ما تضعیف شده است.
حتی کسانی که لباس روحانیت دارد، در جریان جنگ های داخلی مشکل آفریدند. در رأس همه احزاب چه اهل سنت و چه اهل تشیع روحانی بودند. دستور قتل توسط روحانی داده شده است. روحانیت در افغانستان به جای نور چشم بودن، چشم مردم را کور کردند. خدمات را که باید ارائه می کردند، به خاطر ضعف ها، خودخواهی ها و استبداد مشکل آفریدند و انجام ندادند.
در شرایط کنونی هم، مشکل، مشکل روحانیت ما است. اگر در شرایط موجود روحانیت ما، روحانیت انقلابی و ولایی و از خود گذشته باشند و به فکر مردم و حل مشکلات آنها باشند، وضعیت کشور اینطوری نمی شد. در طول بیست سال گذشته روحانیت ما محافظه کاری کردند و در شرایط موجود هم که حکومت، حکومت ملاها است، روحانیت ما حضور ندارند.
در شهرهای مختلف حوزات علمیه و هزاران روحانی داریم، اما شما ببینید در صحنه مبارزات سیاسی چند تا روحانی داریم؟ چند ملا داریم که سینه شان برای دین، مذهب و مکتب سپر شده باشد؟ ما در افغانستان گرفتار نبود یک رهبر آگاه، متدین، انقلابی و ولایت مدار هستیم.
برادران و خواهران!
روحانیت ما می آیند در مجالس می نشینند، یک سر سوزن از اوضاع افغانستان تحلیل ندارند و نمی دانند چه بگویند؟ حق و باطل کیست؟ چگونه تحلیل کنند؟ چگونه روشنگری کنند و مردم و جامعه را خط بدهند، جریان سازی بکنند و مردم را به دنبال خود بکشاند؟! وضعیت نخبگان، روحانیت و مردم ما در افغانستان فعلا این است!
بنابراین است که ما فعلا در افغانستان گرفتار نبود رهبر آگاه، متدین، انقلابی و ولایمتدار هستیم.
پیام قیام ۲۴ حوت مردم هرات برای حالا چیست؟
اما ما چه کار کنیم که از این جهاد برای شرایط فعلی خود درس بگیریم؟ ما در افغانستان چه کار باید بکنیم؟ مهاجرین ما در ایران چه کار باید بکنند؟
اولین پیام شهدای هرات و همه شهدای افغانستان و کسانی که خالصانه خون شان را در راه خدا دادند، این است که اگر مردم می خواهید سرافراز شوید، در دنیا قدرتمند باشید و مستقل باشید، با خدا در نیافتید؛ رابطه خودتان را با خدا خوب کنید و خدایی شوید. البته خدایی حقیقی، نه فقط به چهره و لباس و جهت حضور در مجالس و تسبیح گرفتن و نماز خواندن، این ها بخشی از ارتباط با خدا است.
نشانههای رستگاری
آیهای که من در صدر صحبت قرائت کردم، رستگاری را در سه چیز می داند؛
اول: ما باید تقوا داشته باشیم؛ لذا پرهیز از گناه و انجام واجبات را باید در دستور کار خود و زندگی روزمره داشته باشیم.
دوم: تقرب به خدا و توسل به ائمه معصومین(ع).
ما باید در جستجوی آن وسیله ای باشیم که به گفته حضرت امیرالمومنین علی(ع)، وسیله تقرب به خدا، ائمه معصومین(ع) است. ما بایستی به ائمه معصومین(ع) توسل داشته باشیم و به دستورات آنها عمل کنیم. ائمه معصومین(ع) باید در تمام زندگی، افکار، رفتار، گفتار و کردار ما تجلی داشته باشند و ما باید ولایتمدار باشیم. لذا تمام زندگی ما دایر مدار دستورات ائمه معصومین باشد و اگر این چنین شد، ما به سوی رستگاری می رویم.
سوم: جهاد.
ما باید در راستای تحقق آنچه که خدا به ما دستور داده، تلاش کنیم. جهاد همه اش حضور در سنگر و گرفتن اسلحه و کشتن و کشته دادن نیست، بلکه ما در همه عرصه های زندگی و همه مراحل عبادی، باید در مسیر خدا حرکت و تلاش بکنیم و به آنچه که خدا به ما دستور داده، برسیم. یکی از چیز های که خدای متعال به ما دستور داده، این است که پیروی ائمه معصومین(ع) باشیم. ما باید سلسله وار دستورات ائمه معصومین(ع) را عملی بکنیم. امروز امام زمان(عج)، امام حی و حاضر ماست، ببینیم ما چقدر امام زمانی هستیم؟
اطاعت از ولی فقیه، رمز پیروزی است
برادران و خواهران!
ما مستقیم و مستقل نمی توانیم به امام زمان توسل کنیم. اگر هر کسی چنین اندیشه ای دارد، اندیشه او غلط است. مسیر رسیدن به امام زمان(عج) ولایت فقیه است، زیرا که ولایت فقیه ولایت انبیا و رسول الله(ص) و ولایت امیرالمومنین و چهارده معصوم(ع) است. اگر ما ولایت ولی فقیه را قبول کردیم، آن زمان باید ادعا کنیم که ولایت مدار هستیم.
امروز ولی امر، حضرت امام خامنه ای(حفظه الله تعالی) است. اگر امروز هر زن و مرد از این سید بزرگوار اطاعت کرد و در مسیر خواست ها، اهداف، برنامه ها و ارشادات ایشان حرکت کرد و حمایتش نمود، پیروز است.
چرا هنوز عقبیم؟!
امروز چرا حزب الله لبنان پیروز است؟ به خاطر این که ولایی هستند! همینطور یمنی ها به عنوان قدرت بزرگ دنیای اسلام مطرح می شوند، به خاطر ترس از آنها، عربستان با جمهوری اسلامی ایران کنار می آید و موافقه می کند و با هم رابطه می گیرند.
کل دنیا گفت باید بشار اسد برود، اما امام خامنه ای گفت باید بماند، و دیدید که چطور ماند! در حالی که حداقل سه سده است که در افغانستان مبارزه و جهاد مردم ادامه دارد و سه ابرقدرت جهانی با شکست مواجه شدند، اما هنوز هم عقبیم! چرا بقیه جلو رفتند و ما وطن خود را رها می کنیم؟!
اما در ملک مهاجرت در کمال ذلت زندگی می کنیم!. ما حقیقتا ذلتمندیم، البته این ذلت ربطی به نظام جمهوری اسلامی ایران ندارد، بلکه این نظام بهترین خدمات را برای مهاجرین ارائه می کند؛ کشور که در معرض تهاجمات کل دنیا و در توطئه های بزرگ قرار دارد.
در اغتشاشات اخیر در ایران حتی اتباع افغانستان دخیل بودند، اما این نظام نیامد بگوید شما افغانی ها هم در اغتشاشات دخیل هستید! ارائه خدمات این نظام با مهاجرین هیچ تفاوتی نکرده، بلکه هنوز هم کار می کنند و زحمت می کشند و آنچه که در توان شان است، انجام می دهند. حالا ممکن است توقع ما زیاد باشد و خیلی خواسته ها داشته باشیم، ممکن است خیلی از خواسته های به حق نیز داشته باشیم، اما وقتی این نظام نمی رسد، چه کار کنند؟!
ما چرا توان این را نداریم که در کشور خود بمانیم، از آن محافظت نموده و در ساختن کشور حکومت دلخواه خود را به وجود بیاوریم و با عزت و اقتدار زندگی کنیم؟ از سال ها به این طرف هی مرتب مهاجر می آید؛ هم از طریق گرفتن ویزا، بیش از هزار نفر در روز و هم از طریق مرزها به صورت قاچاق هر روز هزاران نفر وارد جمهوری اسلامی ایران می شوند! امروز بیش از شش میلیون مهاجر قانونی و غیرقانونی در ایران حضور دارند.
دلیل این همه آوارگی و مهاجرت این است که ما به خود نپرداختیم. ما بایستی به این ولایت و ولایتمداری توسل بکنیم. من قول می دهم اگر در این مسیر خود را بسازیم و در حوزه ولایت قرار بگیریم، شما مطمئن باشید که هم در ایران معزز و مکرم خواهید بود و هم اگر به کشور برگردید، در کشور هم معزز و پیشرو خواهید شد.
شرایط امروز به مراتب بهتر از دوران جمهوریت است/ به افغانستان برگردیم!
امارت اسلامی که امروز به وجود آمده، هی چپ و راست مردم را نمی زند و نمی کشد، بلکه یک سری تبلیغات از بیرون صورت می گیرد که سیاه نمایی علیه امارت اسلامی است.
برادران و خواهران!
شما باور بکنید که شرایط فعلی به مراتب بهتر از شرایط دوران جمهوریت است. اینجا فرصت اش نیست که من هم نقطه ضعف زمان جمهوریت و هم نقاط قوت شرایط فعلی را بیان کنم، ولی به صورت کلی می گویم.
در رابطه به خوبی های زمان فعلی من مقاله ای را نوشتم که روی سایت
خبرگزاری صدای افغان(آوا) تحت عنوان "دلایل تعامل با امارت اسلامی و خواست های ما" موجود است.
ما این مقاله را به صورت جزوه نیز در کابل چاپ کردیم و به همه ادارات نیز دادیم. ما در این مقاله هم خوبی های امارت اسلامی را گفتیم و هم خواست های خود را مطرح کردیم، که هنوز هم این خواست های ما برآورده نشده است.
در این مقاله به خوبی های امارت اسلامی اشاره شده که بیش از هفتاد درصد خوبی وجود دارد، اما اگر این خواسته های ما تحقق پیدا نکند، آن هفتاد درصد شایستگی ها و فضیلت هایی که در امارت اسلامی وجود دارد، از بین خواهد رفت و کشور گرفتار بحران خیلی جدی خواهد شد.
بنابراین شرایط فعلی، شرایط خوبی است و مردم ما باید از آن حسن استفاده کنند؛ نخبگان و روحانیت ما باید گردند و در کشور حضور داشته باشند.
وقتی مردم ما در صحنه حضور نداشته باشند، چطور توقع داشته باشیم که وضع ما خوب شود؟ ما زمین های مان را خالی می کنیم، خانه و امکانات خود را می فروشیم و کشور را خالی کردیم و آمدیم اینجا که حتی نمی توانیم یک دوچرخه را به نام خود بخریم. این زندگی چه به درد می خورد؟! ما صاحب خانه و ماشین و گاهی اوقات حتی صاحب یک خط تلفن هم نیستیم. هرچه امکانات داریم، به نام دوستان ایرانی ماست. خدا خیرشان بدهد اگر آن ایرانی آدم متدین و خوب باشد، که اگر چنین نباشد، همه پول های ما به هوا می رود. خیلی از این اتفاقات افتاده که خانه و ماشین و... به نام ایرانی بوده و او بالا کشیده است. با این حال آینده نامعلومی داریم. پس بنابراین ما بایستی به افغاستان برگردیم.
شهدا، محور قدرت اند
نکته بعدی که ما را قدرتمند می سازد، تجلیل و تاسی از شهدا است. هر سال باید برادران هراتی و غیرهراتی از مناسبت هایی که در رابطه با شهدا است، با کمال میل و اقتدار تجلیل بکنند و پول خرج کنند. خدا شاهد است که اگر شما یک ریال در راستای ترویج شهید و تجلیل از شهدا مصرف کنید، ۷۰۰ برابر به دست می آورید. اینطور نیست که معامله یک طرفه باشد، ما اگر یک گام به سمت خدا بگذاریم، خدا ده گام به سمت ما می گذارد.
لذا ما باید از شهدا درست تجلیل کنیم و به بیان خصوصیت ها و وصیت نامه های آنها بپردازیم، به خصوص اینکه چه چیز باعث شد که این شهید اینقدر از خود بگذرد و خون خود را در این راه بدهد را باید برای نسل کنونی بیان کنیم. این بحثی است که جوانان، بچه ها و دختران ما را خدایی تربیت می کند.
اگر مسئولان ما روحیه شهادت طلبی نداشته باشند، مسئولان دزد، قاچاقچی، آدم کش و قاتل خواهند شد. چون روحیه دینی ندارند. روحیه شهادت طلبی یعنی این که فرد در زندگی خود شهید است، یعنی طابق النعل بالنعل به احکام الهی عمل می کند.
برای چه کسانی مقام شهادت حاصل می شود؟ کسی در زندگی عبد مطلق خدا باشد و غیر از خواسته خدا، خواسته دیگری نداشته باشد، معلوم است که در زندگی شهید است و برای یک چنین آدم هایی مقام شهادت حاصل خواهد شد. اگر یک چنین افرادی در زیر لحاف هم بمیرند، مقام شهید را به دست می آورند. بنابراین ما در این راستا وظیفه داریم که عمل کنیم.
از اینکه وقت عزیزان را زیاد گرفتم، عذرخواهی می کنم و امیدوار هستم که انشاءالله از ثواب امشب فیض برده باشید.
تشکر و سپاس از آقای مرادی و همکارانش و همه مهمانان که صحبت های اینجانب را گوش کردند و به خصوص آقایان اسلامی و دکتر واحدی که از افتخارات کشور و شخصیت های بسیار ولایی و مردم دار هستند.