این حملات اما برعکسِ حملات قبلی طالبان بدون خونریزی به اتمام نرسید، بلکه بیش از ۳۰۰ تن افراد ملکی که هرگز بر علیه تنظیم و یا گروهی نجنگیده بودند و تنها شغلشان دامداری و زراعت بود، به گونۀ دستهجمعی از سوی گروه طالبان به شهادت رسیدند.
اکنون که بیست سال از این تراژدی میگذرد، هر سال وارثین شهدا -عمدتاً زنان و نوجوانانی که نظارهگر این حادثۀ خونین بودند- هرکدام بخشها و گوشههای مختلف این روز خونین را روایت میکنند.
پس از گذشت قریب به دو دهه از این واقعه، خبرنگار آوا با یک عضو گروه پیشین گروه طالبان که در این حمله مرگبار شرکت داشته و اکنون برای رونق تجارتاش به ولایت بامیان آمده، مصاحبهای انجام داده است. این شخص بخشهایی از این تراژدیِ خونبار را از زاویهای دیگر روایت میکند.
قاری یوسف (اسم مستعار) که از ولایت قندهار است و فعلاً در ولایت بامیان دستفروشی میکند، میگوید که عضو پیشین گروه طالبان است که پس از سقوط ولسوالی یکاولنگ به دست نیروهای حزب وحدت، به این ولسوالی آمده است.
وی چگونگی رویداد واقعۀ نوزدهم جدی را اینگونه بازگو میکند:
"در هجدهم جدی، جنگ میان ما و نیروهای حزب وحدت در بامیان در گرفت. ما در اولین فرصت، پوستههایی که در "سر حوز شاه" و "سر کوتل سرخک" واقع بود را فتح کردیم و به سوی پایین پیشروی میکردیم. به ما راپور رسیده بود که آقای خلیلی همراه با افرادش به سمت پایین ولسوالی یکاولنگ فرار کرده است، اما با این وجود از داخل خانهها بالای ما فیر صورت میگرفت و ما نمیدانستیم چکار کنیم. ما فقط دنبال انتقام خون شهدای خود بودیم و پس از تصرف ولسوالی یکاولنگ، تمام مردانی را که در جایجای خانههایشان مخفی شده بودند را دستگیر کردیم. کسانی که با پرچمهای سفید به راه ما آمده بودند را نیز دستگیر کردیم. من سرگروه یک گروپ ۱۱ نفری بودم، من تعداد زیادی از مردانی را که قسم خوردند که در جنگ شرکت نداشتند را رها کردم. در میان ما بعضاً طالبان پاکستانی نیز حضور داشتند و آنان هرگز کسی را رها نکردند و همه را دستگیر و شکنجه میکردند."
"تا صبحِ روز نوزدهم گروگانگیریها و بررسی خانهها ادامه داشت و دستور داشتیم تمام خانههایی را که عکس فرماندهان نظامی و یا سلاحی در خانههایشان پیدا میشد را آتش بزنیم. اما کمتر خانهای وجود داشت که در آن سلاح دیده شود یا عکسی از فرماندهان نظامیِ در حال جنگ با طالبان بر روی دیوارش نصب باشد."
"فرماندهان طالبان پس از استقرار در ولسوالی یکاولنگ جویای هدایت از مرکز شدند. سران طالبان نیز اجازۀ قتلعام را صادر کردند. هرچند تعدادی از فرماندهان دو دل بودند، اما مرکز صریحاً هدایت داد تا کار را تمام کنند."
"سرانجام در ساعات پایانی روز نوزدهم جدی، تمام افرادی که نزد طالبان اسیر بودند، در دو موقعیت مکانی به صورت دستهجمعی تیرباران شدند و ما هم دوباره از ولسوالی یکاولنگ با تعدادی از عساکر و افراد طالبان بازگشت کردیم."
این عضو گروه طالبان میگوید که آنان اطلاع نداشتند که افراد حزب وحدت از خانههای مردم بالای آنان شلیک میکردهاند، بلکه اینگونه تصور میکردند که مالکانِ خانهها بالای آنان گلولهباری میکنند.
متنفذین قومی در این ولسوالی که نظارهگر این رویداد خونین بودهاند نیز میگویند که قبلاً یک گروه ۲۰ نفری نزد آقای محمد کریم خلیلی رهبر حزب وحدت اسلامی رفته بودند تا به مرکز این ولسوالی حمله نکنند، آقای خلیلی نیز تعهد سپرده بود که به ولسوالی یکاولنگ حمله نمیکنند، اما پس از مدتی به این ولسوالی آمده و ولسوالی را تصرف کردند.
احمد حسینی یکی از شاهدان عینی این حادثه میگوید: "آقای خلیلی پس از حملۀ طالبان جهت بازپسگیری این ولسوالی، با تعدادی از افراد تحت امرش به سمت "دگاه" عقبنشینی کرد، تعدادی هم مسئول بودند تا در داخل منازلِ مردم سنگر بگیرند و حرکت طالان را کند بسازند."
حسینی افزود: "طالبان با این تصور که این مردم هستند که بالای طالبان گلولهباری میکنند، تمامی مردان را از دهها روستا جمعآوری کرده و همه را به شهادت رساندند. پس از آن، تعدادی از افرادی که چندین روز را در کوهها سپری کرده بودند تا زنده بمانند همراه با زنان، اجساد شهدا را دفن کردند. بیشترِ جنازهها توسط خانمها به قبرستانها منتقل میشد، چون کمتر روستایی وجود داشت که در آن یکی یا چند مرد محاسنسفید زنده باقی مانده باشد."
گفتنی است که همه ساله در مراسم گرامیداشت از سالروز این شهدا، نامگذاری یکی از اماکن عمومی به نام و یاد این شهدا خواستۀ حداقلی وارثانشان میباشد؛ اما حکومت تاکنون به این خواسته پاسخ مثبتی نداده است.